من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

مهر در مرداد

  

دلم میخواد برای این روز یک عکس بذارم..مطمئنا به واضحی  قبلی  نخواهد بود. عکس کی؟  حدس بزنید....  

  اساسا منتظر  عکس  عروسی که نیستید دیگه!!

 

 

 

یک بچه اورده بودند..یعنی سرپرستی اش رو قبول کرده بودند...بچه هه خیلی  بامزه بود.وقتی میخندید میخواستی بغلش کنی و بوسش کنی و بوش کنی ..بچه هه بزرگ شد..حالا این وسط از روزهای خوش و ناخوش اون دو تا هر چی بگن کم گفتن..  بچه تاتی تاتی  کرد..دندون در  اورد ..یک روزهایی خلقشون رو تنگ کرد و یک روزهایی  موندنشون رو محکم تر ..براش  لباس های شاد و رنگی  خریدن و یک روزهایی هم محکم شال گردنش رو پیچوندن دور  گردنش تا باد سرد و  سوزنده  ازارش  نده..براش غذاهای دلخواهش رو درست کردن و به اخم و تخم هاش هم لبخند زدند.. 

 

اون بچه الان هفت سالشه و امسال میخواد بره مدرسه.. 

امسال دیگه نمیشه هر چی گفت و هر کار خواست بکنه بگن اشکالی نداره..اون بچه الان پا به دنیای  جدید اموختن گذاشته..رسمی ..جدی ... 

 

 7 سال یک عمره برای  خودش ..  

خیلی شب ها ..خیلی روزها... 

 

 

 

زندگی  من و علی ... 

همون بچه هفت ساله هه است . 

در اصل 9 ماهش رو که جنینی حساب  کنیم میشه همون دوران عقد ما 

این بچه هفت ساله پیر  ما رو دراورد تا 7 ساله شد.. 

بعععععععععععلهه...بچه همسایه زود بزرگ میشه ..زود 

 

توی این هفت سال با چنگ و دندون مراقبش بودیم  نکنه یک وقت بره تو کوچه خیابون فحش و بی ادبی یاد بگیره..نکنه با غریبه ها بگرده  از خونه زده بشه...نکنه فکر کنه زندگی  خاله بازی و شمشیر بازیه..نکنه دلش مامان بابای جدید بخواد....یادش دادیم هر وقت کاری  داشت به خودمون بگه..هر وقت  غصه خورد سر تو دامن خودمون بذاره..هر وقت تفریح خواست با هم بریم بیرون گردش ..بهش یاد دادیم ماجراهای خونه رو برای غریبه ها حتی  مامان باباهامون تعریف نکنه..یادش دادیم  انصاف داشته باشه...هر وقت لازم شد گریه هم بکنه..یادش دادیم نقاب نزنه روی  صورتش ..این بچهه خیلی شب ها  تا صبح خندید و بعضی روزها هم بغض کرد برای خودش ..ولی  یادش دادیم نره تو اتاقش در رو ببنده.. بلکه بیاد بیرون و با ما حرف بزنه تا مساله حل شه.. 

 

 بچه داری  همش روز خوش و بگو بخند نیست ها...

 چند وقت پیش بچه 7 ساله ما پاش پیچ  خورد و افتاد روی  زمین..لباس هاش  خاکی خلی شد ..سر زانوهاش  یک کمی هم خون اومد..گریه کرد..حق داشت..دردش بد بود..ازارش  داد..بغلش  کردیم..ارومش کردیم...یک هفته تموم نازش رو کشیدیم تا یاد گرفت راه رفتن و بدو بدو کردن ،  زمین خوردن و خاکی شدن و خونی شدن هم  داره ..یاد گرفت موقع راه رفتن مراقب اطراف هم باشه..  

 

الان دکتر گفته چیز مهمی نیست..نگران نباشید...زود خوب  میشه ..ممکنه یک ذره ردش روی  زانوش بمونه ولی  محو میشه  به مرور.. 

 

هفته سختی بود...  

با همه سختی هاش بچه هه اما یاد گرفت دست مامان باباش رو ول نکنه و بدو بدو ندوه برای خودش .. منتظر  هفده سالگی ..بیست و هفت سالگی و  بزگتر و بزرگتر شدنش  هستیم.. 

این بچه عمر ماست ..نفس ماست...  

این بچه به همین سادگی  عزیز دردونه ما نشد...  

   موهامون  رو سفید کرد تا 7 سالش شد.  

 

 

گاهی ادم باید بگذارد بچه هاش  خودش بعضی چیزها را یاد بگیرد..لقمه لقمه زندگی را نمی شود در  دهان بچه ها گذاشت..تربیتش کن..بعد هم رها و ازاد ..بگذار بچرخد ..جای دوری  نمی رود..فوقش  یک زانوی میخراشد و لباسی پاره میکند..امسال بچه  هفت ساله ما میتواند به شش سالگی اش بگوید: من یک دست لباس بیشتر از تو پاره کرده ام... حرمت دارم.. 

 

 

  

یک چیزی محکم تر از یک رشته من و تو رو به هم گره زده علی ..نمک گیر هم شدیم..خیلی وقته... 

بمون همیشه....می مونم... 

 

   

 

نظرات 314 + ارسال نظر
نسیم یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 09:39 http://bardiajeegar.blogfa.com

اولا از اعتمادت ممنونم...دوما مرسی عزیزم از لطفت...چشمات قشنگ میبینه خانووم...سوما گریههههههههه چرا من به عکس خانوادگیه نرسیدم...بعدشم همسرت در عین آرومی و آقایی شیطونی از چشماش میباره...خودت با تصورم یکم تفاوت داشتی...شاید چون عکس رنگی نبود...چون من تو رو با یکعالمه رنگ تصور کردم...زیبایی ولی هاااااااااااا...امیدوارم این نگاههای گرمتون همیشه ی خدا گرم و صمیمی و عاشقانه باقی بمونه.بوووووس.

سمیرا یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 09:35

راستی یادم رفت بگم،واقعا بهت حق میدم یه کم نگران باشی از این بابت، من خودم این کارو نمیکنم.

ستاره نقره‌ای یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 09:32

صمیم جون از پیشنهادت خوشم اومد. عکسم رو برات ارسال می‌کنم. امیدوارم که مقبول واقع بشه.
موفق باشی

سمیرا یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 09:31

سلام ؛ای بابا چقد شرطو شروط گذاشتی،نمیشه تمدید کنی اینو تا منم بتونم عکسمو بفرستم واست؟راستی ای میلمو عوض کردم همون که قبلا سمی بود
چکار کنم هم دوس دارم ببینمت هم عکس و مطمین نیستم بتونم بزارم.
عیب نداره ایشاالله خانوادگی سالمو شاد باشین.

مریم مامان فاطمه یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 09:30

صمیم جان سلام عزیزم. ممنون از پاسخت. فقط مثل اینکه فرصت زیادی واسه فکر کردن ندارم. گفتی تا ظهر امروز اگه واست امیل زدیم و عکس فرستادیم رمزو میدی. من توی این چند سال بهت اعتماد کامل دارم و حتی باور نمیکنی وفتی در پست قبلی عکستو بدون رمز گذاشتی چقدر واسم عزیز شدی حتی با اینکه خودم عکس رو ندیده بودم دیدم که حتی به خوانندهای خاموش خودت هم اهمیت میدادی که اونو یک توفیقی میدونم که از خاموشی در بیام و واست کامنت بزارم. یه سوال ازت دارم صمیم که سریع جوابشو بده که میخوام عکسمو واست میل کنم تا دخترم هم خوابه بتونم چون فسقلی که بیدار شه دیگه نمیتونم بیام پای نت. صمیم جان میتونی به من قول بدی قول بدی که اگه عکسی که دریافت کردی رو فقط خودت ببینی با اینکه عکسم با حجابه ولی دوست ندارم هیچ کی غیر خودت ببینه و دیگه اینکه قول بده ایمیل حاوی عکس رو دلیت کنی . بازم ازت عذار میخوام ولی باور کن من یه خرده وسواسیم توی این زمینه همسرم هم اگه بدونه شاید ناراحت بشه ولی به اون چیزی نگفتم ،چون اون نمیدونه که چقدر دیدن صمیم عزیزم واسم مهمه یعنی شاید درک نکنه ،خیلی اهل وبلاگ و این جور چیزا نیست . امیدوارم باعث رنجشت نشم. من هم همین قول رو به تو میدم. چون قول تو با این شناختی که ازت پیدا کردم و با این قلب مهربونی که ازت سراغ دارم میدونم که قوله. میدونم که روی حرفت نمیزنی. در ضمن در مورد اینکه خیلی ها به این اشاره کرده بودند که ممکنه یکی عکس الکی بفرسته این دیگه خیلی نامردیه!! یعنی من یا عکس نمیفرستم و یا عکس خودم چون صمیم رو دوست دارم و با اجاره صمیم جان خودم رو دوستش میدونم و دلم نمیخواد به دوستم حتی در این مورد خیانت کنم. شاید واژه خیانت یکم واسش زیاده ولی به نظر من همینه سواستفاده از اعتماد دیگران یعنی همین. بازم ازت ممنونم که این فرصت رو واسه ما ایجاد کردی که بتونیم عکست رو ببینیم. منتظر جواب هستم عزیزم . منم برم دنبال یه عکسی از خودم که بعد پاسخت واست بفرستم.

من کار خاصی با عکس ها ندارم.
فقط میخواستم ببینم چه کسانی میتونند اعتماد من رو به من برگردونن
ایمیل من هم کاملا شخصی هست و فقط خودم بهش دسترسی دارم.


ممنونم از این همراهی هات
موفق باشی.
ا

ندا یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 09:25

سلام صمیم جان.برای منم رمز بفرست.من عکس قبلیتم ندیدم.خیلی دلم میخواد ببینم هر روز وبلاگ کیو چک میکنم.پیشاپیش ممنون

نگار یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 08:13

سلام صمیم خانومی. راستش واسه پست عکس، من به نظر خودم جزو گروه دوم بودم که مشکلی هم ندارم واسه ایمیل عکسم. اما ترجیح دادم خودت بهم این اجازه رو بدی که اگه مایل بودی، من عکسم رو ایمیل کنم و بعد هم بتونم عکس شما رو ببینم. اگر هم مایل نبودی، کم سعادتی من بوده.
خوش باشی عزیزم.

من به همه دوستان این امکان رو دادم.
شاد باشی.

ترانه یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 01:33 http://sachan221@yahoo.com

من نظرم طولانی بود برات ای میل زدم عزیزم!!لطفا بخون.

sarab یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 01:33 http://monwebblog.blogfa.com/

salam khanoomi, man joz gozineh sevom hastam yani khanandeh khamoosh, ghablan azat taghazye ramz kardam va alan didam ke oon seh ta gozineh ra gozashti, sadeghaneh begam man ba ax gozashtan khaili moshkel daram, aslan hamisheh movazebam ke too doorbine kasi ham ax nandazam va be khatere hamin hasasiate bala az yek maghtayee az zendegim aslan ax nadaram! albateh daram roo khodam kar mikonam ha:) az shenakhteh shodan too donyaye majazi mitarsam, hamisheh khamoosh mikhoonam va mamoolan adresamo be kasi nemidam va mesle to rahat neminevisam. baraye hamin behet hagh midam agar doost nadashteh bashi ramzeto behem bedi. dar har soorat dooset daram:* inha ra ham neveshtam chon porsideh boodi.
shaad bashi

مینا یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 01:31 http://minaonline.blogsky.com

سلام
من خواننده ی همیشگی اما خاموشم
چند باری کامنت گذاشتم اما یادم نیست روی کدوم پست بوده
در باره ی عکس...
خب من روزانه نویس نیستم و وبلاگ نویس هم نیستم حتی و وبلاگم فقط جایی برای انتشار شعرامه و زیاد هم نظر نمیذارم جایی
اما چند تا وبلاگ هست مثل وبلاگ شما و گیلاسی و آنی و غیره که دیگه چند سالیه خو گرفتم با خوندنشون
شما رو هم از وبلاگ قبلیت میخوندم
خیلی چیزا یاد گرفتم ازت و همیشه به نامزدم میگم که من خیلی از روابط خوبم مخصوصا با مادر شوهرم رو مدیون وبلاگ صمیم هستم
شاید خودت ندونی چقدر پررنگ بوده نقشت توی زندگیم
خب طبیعیه که همیشه دلم میخواسته بدونم این الگوی دوست داشتنی من چه شکلیه
یبار اومده بودیم مشهد و توی رستوران ی خانوم و آقا با ی پسر کوچولو کنارمون نشسته بودن که خیلی به توصیفاتت از خودتون نزدیک بودن
اگر عکس یونا رو ندیده بودم شک نمیکردم که خودتونید اما خب متاسفانه شما نبودید:-)
یا اون موقع که گقتی میای تهران همش تو مترو دنبال ی خانوم با خصوصیات شما بودم:-))
راستش هر وقت وبلاگ نویسای مورد علاقم عکس میذارن من خیلی غصه میخورم چون میدونم بار هم باید پشت در بسته بمونم به خاطر خاموش بودنم :-(
این بار هم مثل همه ی وقتای دیگه...
من توی فیسبوک عکسام رو دوستام میتونن ببینن فقط و هیچ وقت هم کسی رو که نشناسم ادد نمیکنم وکلا حریم خصوصی برام مهمه
برای همین به حریم خصوصی دیگران هم با اجبار یا توی معذوریت قرار دادن طرف وارد نمیشم
من اگر جای تو بودم راستش حتی گزینه ی دو رو هم قرار نمیدادم چون اولا خیلی راحت میشه یه غکس الکی فرستاد و هم چنین غکس کسانی که نمیشناسیم به چه دردمون میخوره؟
اگر برای ما دیدن تو جالبه چون سالها باهات زندگی کردیم اما برای تو دیدن مایی که هیچی ازمون نمیدونی جذابیتی نداره که
برای همین به نظر من این حق متعلق به خوانندگانی هست که زحمت کشیدن و کامنت گذاشتن و این اغتماد رو از قبل ایجاد کردن برات و من حتی در حالیکه یک پستت رو هم از دست ندادم تا بحال و با تمام انسی که با طرز تفکرانت گرفتم این امتیاز و حق رو برای خودم قائل تیستم که وارد حریم خصوصیت بشم حتی اگر بسیااار مشتاق باشم که هستم
این از جواب سوالت
و اما اگر هم مایل بودی که به من اجازه ی دیدن روی ماهت رو بدی برای من مساله ای نداره که هر چند تا عکس بخوای برات بفرستم چون تو قبلا اعتمادم رو جلب کردی با کمکهایی که ناخواسته بهم کردی و بنابر این از نزدیک ترین دوستام محسوب میشی
از همونایی که توی فیسبوک آدم همه ی غکساشو باهاشون شیر میکنه:-)
به هر حال دیدنت که برای من لی حد و اندازه شیرینه اما ندیدنت هم چیزی رو برام عوض نمیکنه و همچنان دوستت دارم و این بهونه ای شد تا ازت تشکر کنم برای کمکهات و بگم که همیشه دعا میکنم که بهترینها رو خداوند به قلب مهربونت ببخشه
دوستت دارم
مینا


(راستی من هم مترجمی خوندم-تربیت معلم تهران:-) )

ممنونم مینای عزیزم
خیلی از حرفت هات دقیقا حرف من هست در مرود این پست..

دوست داشتی عکست رو بدی خوشحال میشم.

آنا یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 01:25

سلام صمیم جان.عکسم رو واستون میل زدم.خوشحال میشم رمز رو بهم بدین.البته هرطور که خودتون صلاح میدونین...

هاجز یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 01:08

زیبا بود و پر از احساس

ریحانه یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 00:45 http://hamnafas_rm@yahoo.com

سلام خانومی
میدونی که منم از خواننده های خاموشت بودم و به جز یکی دو بار هم روشن نشدم ولی خب همیشه با کمال اشتیاق وبت رو خوندم و لذت بردم
مطمئنا اعتماد کردن سخته و اون کسیکه اعتماد میکنه یک قدم خیلی مهم رو برمیداره که صد در صد اون کسیکه مورد اعتماد واقع میشه باید یک امانت دار و امین به معنای واقعی باشه حالا تصمیم با توئه که هر کدوم از ما جز کدوم دسته باشیم.
شاد باشی

بهار شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 23:42

عزیزم مرسی بابت رمز.البته خیلی با عکس قبلیت فرق داشت.اون یکی خیلی جوونتر میزدی.فکر کنم خیلی وقت پیش گرفته بودیش.ولی اینجا یه خانوم بچه دار و جا افتاده تر نشون میدادی.قیافه پسرتم بیشتر فکر کنم به باباش رفته.موفق باشی.

اختلاف عکس ها کمتر از یک سال هست
زاویه عکس و کلوژ آپ بودن قبلی اینطوری نشون میداد

قرار نیست که من ۱۶ ساله باشم..درسته؟

رعنا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 23:21

سلام صمیم بانو
من خواننده خاموش همیشگی اینجام از خیلی وقت پیش
از همون وقتا که خاطرات عقدتون رو می نوشتین، از اسپیکر کامپیوتر که موقع بازی پدر جان یهویی قطع میشد و شما رو از وسط عشقولانه می کشید بیرون
برای این پست هم بهتون حق میدم که حریم خصوصی رو داشته باشین و اعتماد نکنین کاملا طبیعیه
ولی به نظرم خوب بود که اصلا جوابیه یا توضیح خاصی نمیذاشتین
مخصوصا اون درخواست عکس، راستش رو بخواین اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که نکنه کسی عکس واقعی خودشو نفرسته و ..
اما نخواستم جو اعتمادی که خواستین به وجود بیارین رو از بین ببرم، ولی کامنتها رو که خوندم دیدم چند نفر هم اینو گفتن
همیشه شما و قلمتون رو تحسین میکنم و مدیریتتون رو توی همسرداری و مادری برای خودم الگو قرار میدم
یه دسته رو هم جا انداختین
خواننده های همیشگی خاموش بدون کامنت!

راستش الان که خودم دوباره کامنتم رو خوندم احساس کردم لحنش شبیه آدماییه که رنجیدن مثلا D:
اصلا اینطوری نیست و اتفاقا خیلی خوشحالم که شما مثل خیلی از وبلاگ نویسها، همه ی پستهاتون عمومیه و همه میتونن شریک شادی و غمتون باشن
برای شما، علی آقای خردادی مهربونتون و یونای خردادی نازتون بهترین ها رو آرزو میکنم
(من خودمم خردادیم آخه برای همین کلا خردادیها رو دوست میدارم )

توی این شبها و روزهای عزیز التماس دعا دارم
یادمه پارسال شب قدر یه ختم قرآن گذاشتین اینجا، خیلی خوبه امسال هم اینکارو کنین
یا حداقل در حد یه صلوات یا دعا توی یه ساعت مشخص
منتظر دعاهای قشنگ امسالتون هستم

خدا نگهدارتون باشه

ممنونم عزیزم
من بنا رو اینجا همیشه روی اعتماد گذاشتم
اون چیزها و بیشترش حتی به ذهن خودمم رسید .امیدوارم دوستان اینجا دو طرفه اعتماد رو رعایت کنند.

من شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 22:54

ببخشید ببخشید ببخشید شما راه کار داده بودی من متوجه نشدم بازم معذرت گفتم صمیم اهل اذیت کردنه دیگرون نیستا

مریم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 22:54

سلام عزیزم
من خیلی وقته وبلاگتو می خونم
ولی عادت به نظر دادن نداشتم
دیدم درست نیست خاموش بمونم
امیدوارم همیشه در کنار هم شاد و خوشبخت و سالم باشین
همیشه نوشته هات واسم نکته های اموزش داشته ;)

من شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 22:48

اگه اصلا عکس نمیزاشتی بهتر نبود تا اینکه دل خوانندگان خاموشتو بشکونی

خاموش ها میتونن عکسشون رو برام ایمیل کنن..

sonia شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 22:01 http://www.manohamsafarezendegim.persianblog.ir

salam samim joon,khahnandeye khamooshet hastam.
ramze chand ta poste akharam ke aksaye khodam tooshe ro barat khososy mifrestam
omidvaram beshe ke bebinamet

sonia شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 21:56 http://www.manohamsafarezendegim.persianblog.ir

salam samim jan,khanandeye khamooshet hastam albate fekr konam yeky dobar comment gozashtam doost daram bebinamet
ramze chand ta poste khososi ke akharin bar gozashtam ke akse khodam va khanevadam tooshe ro barat khososi mifrestam mamnoon

مریم و علی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 21:53 http://alidelam.blogfa.com

صمیمیییی حالا چیکار کنیم؟ رمز نمیدی؟پسوالامم جواب ندادی نمیدونم حالا چیکار کنم

اگر مقدور هست براتون عکستون رو ایمیل کنید برای من . رمز رو دریافت خواهید کرد بعد.

ساناز شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 20:59 http://yavashaki56.persianblog.ir

من جزو گروه دوم هستم حالا به چه آدرسی برات عکس بفرستم که برام رمز رو بفرستی؟ وی چه هیجان انگیز ش

ایمیلم گوشه سمت راست
samim8888@yahoo.com

فروغ و علی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 20:51

salam azizam khob kaei kardi ke ramz gozashti to in donyaye majazi nemishe rahat etemad kard ma che akseto bebinim che nabinim bazam vasamon azize azizi,man ke akse ghablitono ham nadidam enshaalah hamishe movafagh bashid.man taghriban hamishe khamosham vase hamin kheyli omid nadaram ke vasam ramzo bezarid.dar har hakl age ham gozashtid lotfetono miresonid.rasti in dshabha kharam chetore?khosh be haleton.madarshoharam ina doiroz omadan mashhad vase dah roz doa konid emam ma ro ham betalabre.yona jon ro bebos

نوشا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 20:38 http://mannosha.persianblog.ir

راستش من خودم یه بار توی وبلاگ جان عکس گذاشتم به اصرار یه سری از دوستان بعد چون اساسا بلد نیستم نه بگم ... میمیرم اگه بگم نه به همه عالم و آدم رمز دادم ... یعنی با عکس عمومی فرق نداشت ... اینه که کاملا درک میکنم اینا رو هم بابت اون سوالتون نوشتم که خواننده های خاموش ولی گاهی روشن چی میگن !!! ... شما نوشته هاتونو خصوصی نکنین ما راضیم عکستونو نبینیم ...
بوووووووووس

باشه خصوصی نمیکنم نوشته هام رو..

اطلس شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 20:04 http://www.daky.blogfa.com

صمیم جونم من یادم نمیاد وقتی که عکسم رو گذاشته بودم بهت رمز دادم و دیدی یا نه؟ اگه بهم بگی که ندیدی زودی عکس میزارم.

الام میتونی بفرستی به ایمیلم..مرسی.

شیلا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 19:40 http://www.shila1369.blogfa.com

سلام خوشحال میشم دوست شیم منتظرم ...من تو عقدم و از خاطراتم مینویسم

مونا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 19:02

samim khanum man ke khanandeye khamusham,age dust dashtin be manam ramz bedin.mrc

مریم مامان فاطمه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 18:25

سلام صمیم جان. یه دفه اومدم تو وبلاگت و جا خوردم . فکر هوشمندانه ای کردی عزیزم. خیلی جالبه در قبال عکسی از ما ،عکس خودتون رو نشون میدی. گفتم که دو ساله میخونمت و عاشق نوشته هاتم ولی به قول یکی از دوستان خیلی ها دوستت دارن و خیلی ها میخون وبلاگ قشنگتو . می دونی صمیم جان چند بار هم در کامنت های قبلیم بهت گفتم که اگه عکس اولی که توی وبلاگت گذاشتی رو رمز دار کرده بودی و به یه عده خاص نشون میدادی هیچ وقت ازت تقاضای عکسی که قسمت نشد ببینم، رو نمیکردم چون اون موقع همه عکست رو دیدن کسایی که شاید حتی گذری از اینجا رد شده بودند و من خوش اقبال با اینکه شب از ذوق دیدن روی تو، خواب تو رو هم دیده بودم موفق به دیدن عکست نشدم. الا ایحال الان با اینکه به تو اعتماد کامل دارم و این رو کاملا منصفانه میدونم عزیزم که عکست رو به همه نشون ندیدی ولی...نمیدونم چرا به دنیای نت نمیتونم اعتماد کنم ولی باید بهش فکر کنم ولی فکر کنم از شدت عطش شدیدم برای دیدن صمیم عزیزم و همسرش شاید این کارو بکنم. نمیدونم میلم رو واست میذارم با اینکه گفتی در قبال عکس واسمون عکستو نشون میدی ولی کورسوی امیدی دارم . ولی اگه نذاری کاملا بهت حق میدم و بازم مثل همیشه دوستت دارم . از اصرارهای قبلی خودمم عذر میخوام بازم میگم چون عکس رو به همه نشون دادی و رمز دار نبود اون همه تمایل داشتم که منم به عنوان خواننده همیشگی وبلاگت که باهات گریه کرده و خندیده عکست رو ببینم.
دوستت دارم. maryam.d1526@yahoo.com

مرسی از اینهمه محبت
میدونی اون عکس های قبلی رو محدود گذاشتم و برداشتم..نیمتوم بین خواننده هایی که ندیدن فرق بذارم..میدونی من به یک چیزهایی ژیبندم که شاید رای بقیه خنده دار باشه..خیلی ها ازم خواستن اون عکس ها رو...

منتظرم هر وقت تونستی عکس بذاری
میبوسمت.

najma شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 18:09

hi samim joonam. Najma hastam, duste facebookit. daram ghash mikonam vase didane axet, bodo bem ramz bede ke ab az labo locham rah oftade, bodo ta inja ro seil naborde! :-D :-*

پریسا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 17:52

صمیم جونم بینهایت از اینکه رمزو به من دادین متشکرم ازتون. در مورد عکساتونم که میگن صورت آینهٔ قلبه. ماشالّا صورت خودتون و همسرتون اونقدر مهربونه که قشنگ معلومه دلای پاکی‌ دارین. اون یونا کوچولو هم که یهو خواستم قورتش بدم از پشت لپتاپم :) هزار ماشالّا به هر ۳ تاییتون.ایشالا سالهای سال در کنار هم صحیح سالم و با دل خوش زندگی‌ کنین.

راستی‌ صمیم جونی به جز صورت زیباتون،ابروهاتونم خیلی‌ قشنگو خوش فرمه.لذت بردم از دیدنتون کنار هم. خودتون و یونا عزیز می‌بو سم .همسرتونم خیلی‌ آقای محترم و متشخّصی هستن.

امی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 17:48 http://weineurope.blogsky.com

صمیم جان از اینکه خودت رمز رو برام فرستادی بدون اینکه ازت بخوام ازت یک دنیا تشکر می کنم عزیز دلم.
ما قبلاً زیاد همدیگه رو دیده بودیم و من نظرم رو قبلاً بهت گفته بودم این بار عکس همسرت رو واضح تر و از فاصله نزدیک تری می بینم و می تونم باز هم بگم همون مهر و محبت و خانواده دوستی که قبلاً گفتم رو از این عکس ها برداشت می کنم، ماشالله یونا هم خیلی خوشگل و نمکیه دوست دارم اگه بچه دار شدم بچه ام این شکلی باشه!
خودتم که ماه و خانمی و من علاوه بر زیبایی، خانمی و متانت و محبت خاصی که به اطرافیانت داری رو توی چهره ات می بینم و از اینکه دوستی مثل تو دارم خیلی خیلی خوشحالم.
همیشه گرم و عاشق بمونید.
می بوسمت عزیزم.

پونه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 17:16

واییییییی صمیم جان باور نمی کنم دیدمت آخییییییییییییی اینه صمیمممممممممممممه ما! گفتی حستونو بنویسین
یونا جان رو که دیده بودم وهمسرتونم تقریبا حسم می گفت که این جوری باشن ولی اصلا فکر نمی کردم صمیمی که اینقدر از نوشته هاش لذت بردمو خندیدم این جوری باشن خدایی قیافتون جدیه هااااا و خیلی مهربون
امید وارم همون جوری که توی عکس از چشماتون خوشبختی می باره همیشه خوب خوش باشین

خانومی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 16:30

لطفا ایمیلتو چک کن عزیزم

لاله شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 16:10 http://www.madareahoo.blogfa.com

سلام
بهت حق میدم که نتونی به هر کسی اعتماد کنی...اما من همیشه میخوندمت و همیشه هم خاموش....نمیدونم اما من تنها ضمانتی که دارم مادر بودنم ه...همین...مادرها حرمت رو خوب میشناسن
ممنونم میشم که رمز ورود رو داشته باشم.
و گرنه ..باز هم میخونمت و با خوشحالیت خوشحال...

مریم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 15:59 http://www.maryamkhanoomi.blogfa.com

یه چیزایی به فکرم رسید که خواستم بگم.عزیزم اینکه در مقابا میل کردن عکس به شما.شما هم رمز بدی منصفانه نیست.چون:1.عکس تو میل میمونه.اما شما میتونی عکس خودتو هر وقت خواستی از بلاگت برداری.2:میتونی خیلی راحت کاری کنی که عکست کپی نشه.اما اونیکه عکسشو به شما میل کرده نمیتونه این کارو بکنه.ضمنا خب ادم میتونه خیلی راحت عکس کس دیگه رو جای عکی خودش میل کنه دیگه.اینطور نیست.به نطر من این منصفانه هست که یا به کسی که تو بلاگش عکسشو دیدی رمز بدی یا کسی که وبلاگشو میخونی و بهش اطمینان داری.البته این نظر منه و صلاح مملکت خویش خسروان دانند.البته جدا از این حرفا من این وبلاگو خیلی دوست دارم و خب خیلی وقته که لینکتون کردم.واین چیزا دلیل نمیشه که من نیان اینجا.بوووووووس

بانوی اردی بهشت شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 15:11 http://deldarbanoo.blogfa.com

اگر اکانت فیس بوکم رو بهت بدم چی چون من خواننده خاموشت نبودم گذری هم کامنت میدادم ...حالا اگر میدونی و میتونی رمز رو برای من هم بفرست ..راستی چه طوری خصوصی واست اکانتم رو بفرستم؟

یه دوست -یزد شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 15:09

سلام نمیدونم چیکار می کردم ولی بهرحال آدرس ایمیل من اینه
چونمن همیشه خاموش بودم بعضی وقتا کامنت میذاشتم
ولی اگه باید عکس بذارم باید از روش اعتماد متقابل استفاده کنیم
e_fazaeli_67@yahoo.com

خب عکس بدید عکس نگاه کنید..
من ادرس ایمیل نمیخواستم که عزیزم..

mahbate babayi شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 14:57 http://madaranmag.com

samim junam man az khanandehaye ghadimit hastam vali kheyli kam coment mizaram. Etemad kardan tu donyaye majazi kheyli kare sakhtiye, kheyli, va man kamelan behet hagh midam.vali ba in hal kheyli dust daram ke axeto bebinam.agar in ejazaro be man ham bedi kheyli khoshhalam kardi. Rasti hamsare man sardabire majaleye madaran hast va khodam ham ye dasti tush daram,matalebe mofidi rajebe bache dari dare. Khosh hal mishim age az khanandehaye ma beshi mamane mehrabun..

... شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 14:44

هدفتون چیه از این کار ؟ شاید من عکس یکی دیگه رو بذارم .از کجا میتونی اعتماد کنی ؟
میخواین عکس بقیه رو جمع کنید .چه فکری پشت این کارتونه؟
یکم بیشتر توضیح بدید لطفا

رها شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 14:20

حق با شماس.....خووووووووب..من دارم دنبال یه عکس خوشگل از خودم میگردم!!!

نفس شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 13:56 http://taabadbaham57.blogfa.com

دلم گرفت فک کردم مثل قبل تر ها که عکس پسمل خوشملت و خودت رو گذاشتی اینم میبینم .. من از اون وبت تا حالا خوانندت هستم و علاقه شدیدی به نوشتنات دارم ... فک میکردم این عکس عکس همسریت باشه .. دلم گرفت .. نمیدونم عجیب از نوشته های رمزی بدم میاد .. اخه یه خط میکشه و میگه برید چپ و راست ... اگه دوست داشتی به من هم رمز بده ممنون

سلام صمیم جان
من فکر کنم تو دسته 2 باشم شایدم دسته 3
ولی خواننده پروپاقرص وبت هستم و خیلی از خوندن نوشته هات لذت میبرم وخیلی دوست دارم ببینم
اون بار هم متاسفانه دیر رسیدم و جا موندم و ندیدمت
ممنون میشم به من رمز بدی
عکس خودم و همسری رو برات ایمیل میکنم عزیزدل
ممنون میشم

آ را شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 13:46 http://miss-aramiss.blogfa.com

چه جوری میشه برات کامنت خصوصی گذاشت صمیم جون ؟
:x

لیموترش شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 13:40 http://monaliza1987.blogfa.com/

سلام صمیم جون
خب راستش من خیلی وقته که می خوندمتون یعنی بیشتر از یک ساله... ولی شرمنده کم نظر گذاشتم شاید یکی دو بار...
ممنون می شم که رمز رو اگه دوست داری بهم بدی چون واقعا مشتاقم ببینموتون ... اگر هم می خواید عکس خودمو براتون می فرستم..........
خیلی دوستتون دارم..... بوووووووووووسسسسسسس

صورى شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 13:34

واى که چقدر یونا دوست داشتنیه من وان یکاد براش خوندم خودتم لطفا اسفند دود کن براش به نظرم میاد که على آقاهم یه مرد خیلى آرومو مهربونو البته مطیعه! یه خانمم تو عکس هست که چه جلال و جبروتى چه اقتدارى چه نگاه نافذى چه نظم و انظباطى آدم ناخودآگاه میخواد بگه بر پاااا! و البته چه صمیمیتى چه گرمایى چه آرامشى چه لذتى خدا به حق بزرگیش براى هم حفظتون کنه الهى آمین بازم مرسى براى رمز!

کیانا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 13:29 http://newmoon89.blogsky.com

تاییدی اینجا ؟

فصلی نو شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 13:17 http://faslino.blogfa.com

سلام من از خواننده های خاموشت هستم که وبلاگ هم دارم نمی دونم چه تصمیمی بگیری اما خیلی دوست دارم که ببینمت من با دوسال پیش باپستی که درمورد کلاس ایرویک نوشته بودی باهات آشنا شدم و ازاون روز نوشته هاتو می خونم خوشحال میشم که بهم اطمینان کنی و پسوردداشته باشم اگه هم ندی ناراحت میشم اما اشکال نداره اطمینان خوب خیلی سخت هست اما دوست دارم که ببینمنت

سمیرا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:59

من عکس فرستادم برات
رمز بدیا

هیما شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:52 http://www.hima77.blogfa.com

سالگرد عشقتون مبارک صمیم جان
ایشالا سالگرد ۷۰ سالگی باهم بودنتون

آهسته و آرام شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:51

صمیم جونم برات میل زدم....موارد درخواستی قربونت برم.....خیلی خیلی مشتاق و منتظر رمزم

ایمیل ارسال شد
منتظر رمزم

تسنیم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:37 http://www.taninezendegieman.blogfa.com

صمیم جان من ادرس ایمیلت رو دیدم روی صفحه ات و عکسمم فرستادم برات.پس چرا جواب نمیدی؟!

پونه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:31

سلام
من 3 ساله که خواننده ی خاموشتم البته چند بار کامنت گذاشتماااا سری پیشم که عکس گذاشتی ندیدم :(
وبلاگ هم ندارم خیلی هم دوست دارم که ببینمت
اگه امکان داره برا منم بفرست گناه دارما
عکسمم الان فرستادم برات

samira شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:26

سلام صمیم خانم..من وب شما را یک سالی هاست که میخونم والی آرشیوتون را هم کامل خوندم...کلان اهل کمانت گذاشتن نیستم ولی like زیاد دادم به نوشتهاتون.چند سالی هست که ایران زندگی نمیکنم و نوشتهای شما و چند دوست عزیز دیگه برام حکم یک طنابی را داره که هنوز من را به زندگی ایرانی، خوشی هاش و گرفتاری هاش پیوند میده. یک جورهایی دارم تلاش میکنم ازطریق نوشتهای شما اون همه حس قشنگ را تو خودم زنده نگاه دارم ..الانم دارم با ترانسلاتور این را مینویسم اینجا چون تیپه فارسی بلد نیستم (یکی از دلایلی که کمانت نمیزارم) از فینگلیش هم خوشم نمیاد.نمیدونم چرا باید اعتماد کنید و عکستون را به کسی مثل من که نمیشناسید نشون بدید. انتظار هم ندارم که این کار را بکنید.فقط یک لحظه احساس کردم که واستون مهمه بدونید کی نوشتهاتون را میخونه واسه همین گفتم خودم را بهتون معرفی کنم و بگم که از خوندن نوشتهاتون لذت میبرم و ازش درس میگیرم. عکسم را هم میفرستم به ایمیلتون ولی همون جور که گفتم اصلآ انتظار ندارم بهم رمز بدید پس لطفآ احساس نکنید عکسم را فرستادم تا شما را در معذوریت قرار بدم .غلط های املایی من را هم به خوب خودتون ببخشید.آرزوی سلامتی و موافقت دارم واستون

حوری شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:11

سلام صمیم جان
کما بیش برات کامنت گذاشتم و خیلی از پست از شیرگرفتن بچه استفاده کردم. اگر صلاح بدونی ممنون میشم رمز عبور رو داشته باشم.

محدثه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:06 http://entezareshirin86.blogfa.com

اینم خصوصیه
خاک وچوک.الان دیدم که نوشتی عکس رو برات ایمیل کنیم( حالا خودمو تحویل گرفتم و جزو گروه دوم دوستانت قرار دادم)
یعنی من اینقده خنگم و باز ازت پرسیدم که توی وبم بزارم یا...
به هر حال اگه با حجاب اسلامی قبوله بفرستم؟

محدثه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:03 http://entezareshirin86.blogfa.com

این کامنت خصوصیست
سلام صمیم جان! عکس با حجاب اسلامی قبوله؟
اگه آره ایمیل کنم یا توی وبم بزارم؟

مامان هانیا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:43 http://www.haaniaa.persianblog.ir

سلام عزیز. منم رمز می‌خوام. البته قراره به زودی(احتمالا پست بعدی) یه عکس از خودم بذارم و البته رمز هم به شما می‌دم.

نسیم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:41 http://bardiajeegar.blogfa.com

صمیم جونم برات فرستادم.من گزینه دو هستم:))

عسل اشیانه عشق شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:34

اول بذار من تو عکس سه نفره یونا رو بخورم برمیگردم.....
......
......
خب اومدم....
من خودت رو که دیده بودم و میدونستم چه جیگری هستی. ولی این علی بنده خدا رو اصلا اینجوری تصور نمیکردم! اخه تو اینقدر از تپلی خودت و خیک اون بنده خدا گفته بودی!!! انتظارم یه ادم تپل شیکم گنده بود... این بیچاره که قلمیه! پس این غذاهای خوشمزه رو کی میخوره؟!

مریم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:30 http://www.maryamkhanoomi.blogfa.com

من خواننده ی همیشگیتون هستم.اما فکر میکنم منصفانه ست که رمز ندید.اما چون اینجارو خیلی دوست دارم به خوندنش ادامه میدم.

آبان شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:26 http://myrules.blogfa.com

من همیشه میخونمت از خیلی سال قبل و فقط الان اومدم این رو بگم و برم:)

مریم و علی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:03 http://alidelam.blogfa.com

ایمیلمو نزاشته بودم
هی میرم وبلاگمو نگا میکنم میگم شاید جز گروه اولمو الان صمیم جون رمزو تقدیم کرده!!

غزل طلا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 11:02 http://start13890917.blogfa.com

من معتقدم که این رمز باید باشه و این حق شماست . فقط یه نکته اگه کسی عکس شخص دیگه ای رو بفرسته شما از کجا متوجه میشی ؟ تو فیس هم عکس فراوونه.

فاطمه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:54

خواننده خاموش ولی سعی می کنم روشن بشم :ی
صمیم راست میگه اعتماد باید متقابل باشه.
ولی کار سختیه که بخوای عکستو به راحتی بزاری.من اگه جای تو بودم این کار رو نمی کردم . چون یه درصد احتمال اینو می دم که یه آشنا اینجا رو بخونه و از اونجایی که آدم توداری هستم دوست ندارم کسی پی به درونم ببره . البته صمیم شاید این موضوعی که می گی خیلی سلیقه ای باشه .. به زودی عکس خودمو شوهرم و واست می فرستم .

پریسا از استرالیا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:50

صمیم جونم عکسمو به همراه یه متن براتون فرستادم به ایمیلتون. منتظرتون هستم. بوس

سلام خانم .پست جوابیه... عجب چیزی بود بع از چند روز چشم انتظاری.من نمی دونم منو جز کدوم دسته به حساب میاری. اگه دوست داشته باشی خوشحال میشم که ببینم اگر هم نه که اشکالی نداره.شما مختارید.

آروشا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:42 http://www.mybedroom.blogfa.com

سلام صمیم جون
من جز دسته اول نیستم
برای دسته 2 و 3 هم من ایمیل ندارم که براتون آدرس بزارم
حیف شد
خواستم عکسم رو بزارم تو وبم رمزش رو بدم بهتون که شما این گزینه رو پیشنهاد نداده بودین فکر کردم شاید به وبم نیاین
عکسی که میزارین حتما عکس عزیزانتون هست خدا حفظشون کنه براتون
راستی من خواننده گذری نیستما از وب قبلیتون همراهتونم اما تازگیها خودم وبلاگ نویسی رو شروع کردم
شاد و سلامت باشین

تسنیم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:40 http://www.taninezendegieman.blogfa.com

سلام عزیزم.فکر میکنم من جزو دسته دوم باشم.من تو وبلاگم دوبار عکس از خودم گذاشتم وباور کن اگه شما ازم رمز میخواستی حتما بهت میدادم(زبون روزه دروغ نمیگم!) ولی خب سعادت اینکه شما وبم رو بخونی نداشتم.حالا هم بسیار مشتاق دیدن عکس جدیدتم.عکسمم حاضرم برات میل کنم.فقط ادرس بهم بده.ممنون.

نگاه مبهم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:35

سلام.

من که شامل بند دو هستم پس چرا رمزو دریافت نمیکنم که از کنجکاوی نمیرم؟؟؟؟

ساناز شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:30 http://sofrekochakeman.blogfa.com

سلام عزیزم فکر کنم من جزء دسته سوم باشم ولی یه نشونی از خودم می دم شاید یادت بیاد یادت هست می خواستی بری کاشان شماره تلفن شخصی را دادم بهت که خانه اش را دراختیار مسافرین میزاشت.

مریم و علی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:27 http://alidelam.blogfa.com

واای صمیم جون تو چقد زرنگی!
فکرکنم فکرکنما جزو گروه 2 باشم
یعنی اگه برات عکسمو نفرستم شما هم رمز نمیدی؟
و اینکه اگه بفرستم کجا و چطور بفرستم
و چجور عکسی هس این عکسی که رمزدار کردی؟ یعنی بدونم قرار چه مدل عکسی متقابلا سند کنیم
کلا توضیح بده دیگه!
و اینکه وااای خوش بحالت اینطوری تو کلی عکس از همه میبینی! کاش آبجی بودیم!

سمیرا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:17

برات عکس فرستادم منتظر رمزم

ندا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:10 http://minaallemomean@yahoo.com

وای صمیم جون خودت چقدر ظریف و نازی و گل پسرت همینجور . شوهرتم دو تا عکسش دو تا حس مختلف بهم دست داد . تو اون تکی شخصیتی کاملا حرف گوش کن و مطیع اوامر همسر و کاملا آروم و پر از احساس همراهی با همسر و شخصیتی که انگار میخواد به زنش تکیه کنه و اونو کاملا کاملا قبول داره و می پرسته و ...ولی دومی یک شخصیت کاملا قاطع -حرف یک کلام - زن و بچه دوست و با شخصیت کاملا اجتماعی و کسی که زن و بچه را زیر چتر حمایت خودش گرفته و ...
خوب جمع این دو تا میشه یه مرد کاملا ایده آل. هورااااااااااا

madar khanomi شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:09

سلام
من سرکارم و عکسی از خودم ندارم یک عکس از پسرم اشکال نداره بزارم

بهار شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 10:08

سلام صمیم جان. خواننده همیشگیت هستم البته از تقریبا 8-9ماهی که با وبلاگت آشنا شدم. نظر نظر خودته هرجور مایلی عزیزم. کاملا بهت حق میدمو به نظرت احترام میذارم. عکس میخوای شیطون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اکی برات میفرستم :)

صمیم جون منم جزو کسانی هستم که میتونم رمزتو داشته باشم ؟ خوشحال میشم بهم رمز بدین

آزیتا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 09:52

چطوری میشه تو کامنت برا شما عکس ارسال کرد ؟
صفحه فیس بوک من بنام آزیتا اسکندریون است .
ضمنا بابت این رمز گذاری بهتون کاملا حق میدم .

رویا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 09:46 http://randa.persianblog.ir

سلااااام ....

وااای ممنون دوباره عکس گذاشتی......

تو رو خدا منم دوست دارم کسی که عاشقه نوشته هاشم رو ببینم....

ایمیله شما رو ندارم که چجوری عسک بفرستم....

من اینقدر بهت اعتماد دارم حاضرم عکسمو برات بفرستم....
من با نوشته هات انرژی ها گرفتم ...

ایمیلمو چجوری خصوصی بفرستم

مریم شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 09:31 http://animamahak.blogfa.com

سلام صمیم عزیز. من دوست دارم ببینم این عکس رو عزیزم اگر صلاح می‌دونی خوشحال می‌شم

من از خواننده های همیشگیت هستم
و چون خیل مشتاقم عکستو ببینم بزودی عکسم رو برات ایمیل میکنم به خاطر همون اعتماد متقابلی که گفتی

گل آبی شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 09:15 http://waterlilium.blogfa.com

دختر خوب وقتی پست رمزدار میذاری خوب برای کامنتهاش هم رمز میخواد دیگه! خوب چطوری برات کامنت بذاریم؟!!!
من سالهاست که میخونمت. گه گاهی هم برات کامنت گذاشتم. اون موقع که توی زندگی مشترک بودم با نوشته هات همذات پنداری میکردم و از شوق اشک می ریختم که مثل خودمه و حالا که از عشق ناسازگارم جدا شدم با نوشته هات اشک به چشمم میاد که چرا نتونستم زندگیم رو حفظ کنم. خیلی دلم میخواد عکست به خصوص عکس عروسیت رو ببینم. خصوصا اونی که همسرت بزرگ کرده بود و آورد محل کارت بهت نشون داد. ولی خوب خودم هیچ وقت به کسی که نمیشناسم عکس نشون نمیدم. اینو گفتم که کاملاً روشن کنم که از پس ورد نگرفتن ناراحت نمیشم. برات آرزوی سلامتی و شادمانی دارم. پاینده باشی....

مهسا بانو شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 09:00 http://mahsam.info

صمیم جون من نمیدونم تو کدوم دسته هستم . خواننده ی ثابتم ولی کامنت کم میذارم . پسورد میگیرم یا نه ؟ (:
راستی کامنتدونی پست رمزدار هم رمزداره و هیچ کس بدون رمز نمی تونه کامنت بذاره

الهام شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:54

salam
خوبین؟؟
میشه واسه من هم رمز رو بفرستین
من خیلی کم واستون نظر می زاشتم
از خیلی وقت پیش می خوندمتون
شاید 4 سال باشه
شاید هم بیشتر

مهسا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:41

من مدتهاست وب لاگ شما رو میخونم ولی به ندرت نظر دادم اینبار میخواستم بگم برخلاف تصوری که از شما داشتم شما اونقدر هم محترم نیستین! این جیمز باند بازیا چیه؟ خوب اگه شما یه سری دوست دارید که خاصند و فقط میخواید اونا عکس شما روببینند واسه چی اینجا اعلان عمومی میکنید واسه همونا عکس رو از طریق ایمیل بفرستین! اگر نه میخواید که همه کسایی که وب لاگتونو میخونن ببینن خوب درست حسابی بذارید ببینند! من سری پیش هم چند بار نظر دادم که دوست دارم عکستونو ببینم اما نظر من فقط تایید شد و هیچ پاسخی نداشت!!! در هر صورت این رسمش نیست موفق باشید

لیلا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:37 http://dehkadee.blogfa.com

سلام صمیم جان ،نظر پست عکس رمزدار که فعال نبود اینجا برات پیام گذاشتم، من همون لیلایی هستم که گفتم از سال 86 خواننده وبلاگت هستم، در مورد سوالت بایدم بگم که مدت هاست قصد دارم عکسم رو توی وبلاگم بذارم اما می ترسم دردسر بشه پس اینکه شما هم برای نمایش عمومی عکستون شرط و شروط دارید خیلی طبیعی و عاقلانه است و اگر دوست داشتید خوشحالم میشم نویسنده وبلاگی رو که همیشه دوسش دارم رو ببینم در غیر اینصورت به شما هیچ خرده ای وارد نیست و براتون آرزوی موفقیت همیشگی رو دارم.

ندا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:32 http://minaallemomean@yahoo.com

سلام عزیزم . عکسم رو برات گذاشتم . میشه زحمی بکشی ببینی رسیده ؟

لنا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:16

سلام دوستم
تو قسمت رمز دار که نمیشه کامنت گذاشت رمز میخواد
من خواننده همیشگی هستم ولی خاموش عکس قبلیتم دیدم صمیم جون من بودم رمز و میدادم :)
آخه دوست دارم ببینم
هر جور صلاح دونستی عزیزم
من عکسم تو فیس بوک هست برات ایمیل هم میکنم
دوست دارم

ندا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:12 http://minaallemomean@yahoo.com

سلام صمیم جون . ممکنه به من هم رمز بدی ؟

آسمان شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 08:08 http://theskyismine.persianblog.ir

صمیم جان میشه به منم رمزتو بدی؟

طیبه شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 07:35

اگر چه که رمز داره و نمی تونم ببینم اما لابد عکس زیبایی که قایمش کردی دیگه

پریسا از استرالیا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 05:01

صمیم جونم لطفا به من رمز میدین که عکستونو ببینم منم؟ ممنون میشم.

زهرا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 04:38 http://www.me-alone.persianblog.ir

صمیم عزیز
میشه رمز رو به ما هم بدی؟
با اینکه ما خاموش بودیم .اما خب بالاخرهبودیم دیگه!

لنا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 03:53

صمیم جان ممنون بابت همه راهنماییات.... من الان هتلم.... فاصله کمی با حرم دارم کمتر از ٥ مین..... همه جی عالی عالی عالی عالی عالییییییییییییییییی ....به نظرت جه جوری دل بکنم...از حرمش که حالو هوای خاصیییی داره از خادماش که جز مهربونی جیزی ازشون نمیبینی......از مردمش...از همه جییییییی

وانیا شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 03:35

شرمنده من یادم رفت اسم و ایمیلم رو بنویسم تو کامنت قبلی.

[ بدون نام ] شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 03:32

سلام صمیم خانوم ,خب چی بگم؟اینکه خواننده ی همیشگی پست های شمام و این قبیل داستانا که الا ماشالا... شما باهاش مواجهی هر روز و حتما واستون عادی ترین چیزی هست که میتونید از زبون خواننده های وبلاگتون بشنوید,خب پس خلاصه میگم که من همیشه همراه ضمنی وبلاگ شما بودم و اساسا وبلاگی نیست که من نخونده باشم,آمدم مشهد ایام شعبانیه و خیلی دوست داشتم که شمارو ببینم اما با وجود مشغله ی کاری زیاد شما که از میون پست هاتون میشه فهمید و اینکه اساسا این خواسته ی من تو این شرایط و بدون آشنایی قبلی نمیتونست معقول باشه و امکان پذیرفته شدنش از طرف شما کم اینه که مطرحش نکردم و از خوش اقبالی من وقتی برگشتم از مسافرت موفق شدم عکستون رو ببینم که این خیلی خوشحالم کرد,وبلاگ شما در کل یک حس خوب رو به من میده و من به پشتوانه ی همین حس مرتب میام اینجا,درست مثل خونه های دوست داشتنی که آدم دلش میخواد هر روز بره به اون خونه سر بزنه و از اون خونه و اهالیش انرزی بگیره,من کلا شب زنده دارم الانم ساعت 3.30 نیمه شبه و من اومدم و دیدم با یه پست رمزدار به روز هستید,نمیدونم چه کسانی واجد شرایط دیدن این پست هستن ولی گفتم شاید شرط لازم همین کامنت باشه پس من یک کامنت میگذارم که اگه شما صلاح دونستید منم بتونم ببینم این پست رو,امیدوارم که تا همیشه با انگیزه عاشقی کنید,فعلا بدرود.

golshid شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 03:14 http://golshid.blogfa.com

سلام. اگه دوست داشتی رمز رو بهم میدی؟

sarab شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 03:13

eeeee, man vaghti ax gozashti dastresi be net nadashtam, alan ham ke in ramzi ast, dorosteh ke khamoosh boodam hamisheh vali salhast ke mikhoonamet, mitoonam ramz dashteh basham?
http://monwebblog.blogfa.com

رها شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 02:49 http://newvision88.blogfa.com

رمز لطفا صمیم جونم

.. شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 02:45 http://katgozashteh.blogfa.com/

سلام
عاشق نوشته هاتم هر چند در خاموشی..
تبریک میگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد