من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

تربیت کودک ۳

 

  بچه ها هم با هم فرق می کنند، ممکنه یه کارهایی برای یه بچه ای جواب بده ولی بچه ی دیگه نیاز به راه تازه داشته باشه. سن بچه و روحیه اش خیلی خیلی در راه و روش آدم تاثیر گذاره.بعضی بچه ها دل رحم و  عاطفی اند..بعضی ها سفت و خشک و  نفوذ ناپذیر ..بعضی ها نرم و نوازشی و  بعضی ها  مغرور و منتظر  قدم اول از سمت شما..بعضی ها اشکشون مثل مروارید میریزه روی  گونه و بعضی ها فقط بغض  می کنند و  لب  می چینند  و دریغ از یک قطره اشک  تمنا ..   

  از وقتی که من متوجه شدم برطرف کردن ریشه ای  مشکلات و  مسایل بچه  ها بخصوص در 

 سن  3 تا  5 سالگی  از  بروز  مشکلات جنسی  اون ها در  اینده جلوگیری  جدی  می کنه 

 خیلی  بیشتر  سعی  دارم  حواسم رو جمع کنم. دکتر پیمان ..ها ش می ان  می گفتند  اگه 

 بچه شما دستش رو یا ناخنش  رو می خوره و یا هر  نشانه دیگه ای  از  حس  ناامنی و اضطراب 

 و یا وجود یک مساله داره در  خودش وبعد از  مدتی  این کار  خود بخود  دیگه مشاهده نمیشه 

 ذوق نکنید و نگید  خدا رو شکر  ..خودش برطرف شد! بلکه بدونید  این مساله در یک سال بعد یا 

 یک مدت دیگه  به یک صورت  دیگه ای   و از  جای  دیگه بیرون  میزنه و  حل کردنش  از  دفعه 

 قبلی زمان و وقت بیشتری  هم  میبره  ..پس  از  کنار  مسائل حتی  ساده هم به راحتی  

 نگذریم

 

یادمون باشه برای  تعریف  قوانین خونه برای  بچه های  کوچیک  منصف  باشیم.  هر بار  فقط روی  یک قانون کار  کنیم و به مدت دو هفته تثبیتش  کنیم تا عادت بشه و  بعد بریم سراغ قانون دیگه ..همزمان اولی رو هم رهاش  نکنیم و به عنوان چیزی که عادی شده و  دیگه اونهمه هم ستاره لازم نداره  اجرا کردنش  -ولی  تشویق و  توجه به بچه هنگام رعایتش  هنوز  از  طرف ما داره صورت می یگره  -در  نظرش  بگیریم.. مثلا برای  بچه 5 ساله میشه دو تا قانون  رو همزمان اجرا کرد  ولی  ریز قانون هنوز باید  بیشتر  از سه مورد نباشه تا بچه گیج نشه ... 

 

مثلا   بچه ها  باید  ساعت 8 شب  بخوابند ..شما بدو بدو نکن از فردا بچه ای که ساعت دو شب  میخوابیده رو بکن به زور  توی  تخت تا 8 بخوابونیش ..یادمون باشه قانونی رو در  منزل  اجرا کنیم که اول از  همه خود ما به عنوان پدر و مادر  توانایی  اجراش  رو داشته باشیم..خب  عزیزم وقتی   تو خونه ی  شما تازه پدر  ساعت 11 شب  میاد و  اون موقع همه شام میخورن!! دیگه نمیشه بچه رو راس  8 خوابوند ..البته تبعات این اسیب  دیدن بچه بخاطر  کمبود خواب  بر  گردن شماست ها!  

 

 اینطوره که تا  دو هفته شما والدین عزیز  خودتون ساعت 8  شب  خاموشی  میدید  (برای  بچه  ای  مثل یو نا که مثلا تا ده و نیم دیگه حتما خوابیده) . البته از  قبل گفتیم به بچه که از  فرداشب  همه می خواهیم زود بخوابیم تا فردا شاد و شنگول بلند شیم بریم  پارک و شهر بازی ..( قولی  بدید که قابل اجرا باشه )  و دقیقا بگید که ستاره های  خوشگل  روبه کسی  میدیم که اول مسواک کنه ..بعد بره دستشویی!! بعد  بقیه رو بوس  کنه و بره تو تخت تا بابایی یک قصه تعریف  کنه و  بچه خوب هم بعدش  بخوابه..براش  شیرین و  با مزه کنید بازی رو..اون وقت فردا همین که بیدار شد  بدو بدو  و با دست زدن و شادی  زیاد بهش  ستاره های   اون کار  خوب رو میدیم. تا دو هفته خودتون هم باید  ساعت 8 شب  خاموشی رو اجرا کنید و  متاسفانه باید بخوابید همون موقع هم!! چون بچه زرنگه و  چک میکنه ببینه کی بیداره ..او نوقت  بعدها  با هم بخوابید و بعد که کوچولو خوابش برد  شما برید تلویزیون ببینیند یا در  مورد  اینکه چرا اینقدر همسرتون خواستنی  هست براتون و برای  چی  با دنیا عوضش  نمی کنید یا هم دو تایی  حرف  بزنید .. بعد تر  شما بیداری و  ساعتی که کوک کردید (  با این ساعته کلی  دار  داریم حالا حالاها)  راس  8 شب  زنگ میزنه یعنی  زنگ خواب ..البته از  نیم ساعت قبلش  به بچه می گیم که نیم ساعت فرصت داره تا کارهاش رو تموم کنه یا کارتونش رو ببینه.. 

 

اینجا ساعت 8 شب  مثال بود و بهترین ساعت خواب  بچه هم هست ضمنا ..شما این برنامه رو برای  هر ساعتی که صلاح می دونید  اجرا کنید. ولی  تاکید دارم ساعت خواب  مناسب  همون 8 هست . 

 

 در  مطلب قبلی  در   مورد نحوه تشویق  گفتیم و  اینکه ستاره یا هر  چیزی که می دیم بر  چه اساسی باید  باشه . حالا تنبیه چطوری  خواهد بود؟ 

قبل ا ز اینکه بچه بخاطر  رفتاری  تنبیه بشه ما باید  چند نکته رو خودمون رعایت کرده باشیم بعد حق داریم تنبیه کنیم . 

مقدمات کار : 

1- اول باید  پدر و مادر خوبی  باشیم..اونقدر  خوب که همون حداقل روزی  دو ساعته رو با بچه داشته باشیم به همون کیفیت که گفتم و بچه ما   دایی و عمو و هیچ کس  دیگه رو به  ما ترجیح نده و  و از  طرف  عاشق  ما باشه اونقدر که برای  رضایت ما  همه کار بکنه .. 

2- به بچه محبت اضافی  نکرده باشی ..یعنی  یکسره قربون صدقه الکی  نری  براش و   مثلا همین جور  نبریش  بازار یکهو  یک میلیون براش  ماشین کنترلی بخری  سایز  جیپ بابا بزرگش و  اون هم یک نیم نگاه بهت نکنه و  تو دلش  بگه وظیفته !! غرق  در  نعمت های  بی رویه نشده باشه و به هر  چیزی که اراده کنه تو دستشه هم عادت نداشته باشه ... 

3-  سیستم تشویق رو راه انداخته باشی و بدون اوانس  از  تو تشویق  های  بزرگ دریافت نکنه  و بدونه  اگر  چیزی رو مطابق  اصولش  انجام نده یک خبرهایی  خواهد شد.. 

 

4- حالا بعد از  گذشت این مراحل  حق  داریم به تنبیه بچه فکر  کنیم.   

 

تنبیه سه دسته هست : تنبیه خیلی  خشن   ... تنبیه خشن ...تنبیه غیر  خشن  

 

تنبیه خشن  وقتی  هست که بچه سه تار  کار  ضایع انجام میده :  

خراب  کاری  عمدی / فحش  / کتک کاری    

 

تنبیه خشن ( مثلا بچه عمدا لیوان رو میزنه میشکنه ..اول به ما نگاه شیطونی  می کنه و بعد خونسرد شترق ... لیوان خرد میشه و  اون هم با نیش  باز به ما زل میزنه!!)  

1-  روش سکوت : ( بچه باید سکوت کنه در  این روش)   

به ازای  هر  سال از سن کودک  یک دقیقه  زمان  در  نظر  می گیریم. مثلا  برای بچه سه ساله ساعت رو روی  سه دقیقه کوک می کنیم تا بلند بعدش  زنگ بزنه .

از قبل  هم بهش گفتیم  نباید مثلا وقتی  عصبانی  هست  یا غذا رو دوست نداره  بزنه چیزی رو بشکنه ( البته اگر  عادت به شکستن ا داره بهش  می گیم وگرنه  یادش  نمی دیم که بقیه بچه ها چکار  می کنند و شر  برای  خودمون درست نمی کنیم!!!!) و قانون رو هم میدونه در  این مورد ...پس  بچه روشن بوده و  داره عمدا حرص ما رو در  میاره ..مراحل این تنبیه رو هم قبلا بهش  گفتیم..مثلا ( قصه می سازیم) عروسک خرسی اش  به حرف  مامانش نکرده و ما  در  حضور  بچه یک دور  مراحل رو روی  عروسک انجام میدیم تا بچه ببینه چی  منتظرش  خواهد بود... 

یک مثال :

بچه به عمد  خواهرش   یا دوستش  رو میزنه ( ببینید  یک وقت هست که یک هل کوچولو  میده و  او ن بچه مقابل زرتی  می افته و   کولی  بازی  در  میاره و  شما باید  حواستون باشه که کتک کاری  عمدی و  به قصد بوده یا نه)  

بار  اول چشم در  چشم  و با صدای  اروم ولی  محکم: یونا تو پسر  عموت رو زدی . حالا باید  کجا بری؟  

بچه : توی  اتاق  ( اتاقی که بدون هیچ وسیله بازی و  خوشایندی برای  کودک هست) 

حالا بچه سرتق  بازی  در  میاره و جواب  نمیده.. 5 ثانیه بعد دوباره توی  چشمش  نگاه  می کنیم و سوال رو می پرسیم..اگر  گفت کهبا خوبی و خوشی  میره توی  اتاق  تا اون چند دقیقه رو بگذرونه و  بشینه فکر کنه ببینه  چکار  کنه تا مامان بیشتر  خوشحال بشه بعد از  این... اگر   این بار هم جواب  نداد  دیگه سوال رو تکرار  نمی کنیم .حرف هم نمی زنیم.....همیشه بار سوم میشه دست به کار شدن  .  

خب  خودمون دستش رو می گیریم و  می فرستمش توی  اتاق  و در  را هم قفل می کنیم  و ساعت رو هم که همیشه دم دست  هست  (مثلا روی  اپن ) رو روی  سه  دقیقه تنظیم می کنیم...بچه داد و بیداد و گریه و این حرف ها رو ممکنه انجام بده..کلا نمی شنویم.. عکس  العمل نشون نمی دیم ...   حالا ساعت  زنگ میزنه  و میگه تایم تنبیه تمام شد .. در  رو باز  می کنیم و  با مهربونی  ولی  قاطع می گیم  حالا  بگو معذرت میخوام ..دیگه پسر  عموم رو نمی زنم... اگه گفت که بغلش  می کنیم و میگیم افرین و بهش توجه می کنیم ..اگر  هم نگفت و  دوباره سرتق بازی  در  اورد  باز  میره توی  اتاق  ..و این کار  حتی  اگر بیست بار  هم تکرار بشه شما باید  خونسرد و  عادی  باشید .... سخته ولی   صبور باشید تا بچه یک عادت بدش  ترک بشه و  عمری  راحت باشید ... 

 

قیافه شما باید  خونسرد و عادی باشه ..نرید بشینید روی  مبل و  یک پووووووووووووف  گنده بگید و به باباش بگید من رو کشت این بچه !!!  اون همین که بفهمه شما رو اینطوری  لرزونده میره تو فاز  لجبازی تا این مقاومت رو در هم بشکنه... اجازه نفوذ ندید بهش ..

خانم اجازه! ما اتاق  جدا برای  تنبیه نداریم ..چکار  کنیم..کلا خونه مو ن یک  هال هست با سرویس  بهداشتی ...

عزیزم..دیوار که دارید ..خب  الهی  شکر  .. 

 

بچه  باید روبه دیوار  بایسته و سکوت می کنه   

اگه نمی خواد و میگه دلم نمیخواد  و ولم کن و داد و بیداد میکنه  تو بغلمون می گیریمش و یک دست روی  شکمش و یک دست روی  پیشانی  و  مثلا سه دقیقه همونطور  نمی ذاریم تکون بخوره .. ازارش  نمی دیم.بهش  خشمگین نگاه نمی کنیم..از  عصبا نیت  نمی  لرزیم..عادی و ریلکس  عمل می کنیم... اگه آدم این کار  نیستید  اصلا شروع  نکنید ..الان نگید  وایییی  صمیم ..بچه رو که کشتی  تو! نه ..یعنی  چی که بچه  عادتش  بشه که فحش  بده  یا کتک کاری  کنه با هر  کسی  و  یا هر کار  دلش  خواست بکنه و ما هم بشیم مادر و پدری که فقط  اخم کنه و  بزنه تخت سینه اش و بگه حالا ش ب بذار  حسابت رو می رسم و هیچ وقت شب  هم نیاد!!!!؟

حالا بچه بیچاره زد یک دیس  کریستال یا لیوان رو شکوند و عمدی  هم نبود ..دیگه این  فیلم و سیانس ها رو روش  اجرا نمی کنیم و  به خاطر  کار  اشتباه فقط  از  ستاره هاش  کم می کنیم .. از قبل هم بهش  گفتیم اگه اتفاقی  بی افته و  تو عمدی  نکرده باشی  خب  باید  جران کنی تا ما بتونیم یکی  دیگه بخریم ) چون خسارت وارد کرده و باید با ستاره ها جبرانش  کنه ..حتی  من خودم میگم ادم میتونه برای  بچه کمی بزرگتر  یک سوم پول اون وسیله  ای که خسارت دیده رو از  قلک بچه برداره تا حواسش  جمع باشه ..به هر  حال عدالت یعنی  همین..هر  کسی به نسبت خودش   تشویق یا عقاب  میشه ... 

 

اگر  بچه  من  پسر  عموش رو زد و فورا  دوید و گفت مامان ببخشید ..ببخشید ..اشتباه کردم  چی ؟  همه  ی  این تنبیهات کشک!؟!!! 

 

نه جانم... برای  ببخشید گفتنش  اول بغلش  می کنیم و بوسش  می کنیم و میگیم افرین که متوجه شدی  و بهش  یک ستاره میدیم ... بعد اروم بهش  می گیم قانون(نه من که اینهمه دوستت دارم ) گفته باید  فلان قدر  دقیقه  هم بری توی  اتاق ..آخییییییی ...کاش   می تونستم کاری  بکنم نری  توی  اتاق ..ولی  مامان جون ...قانون میگه .

سوال من از  دکتر  این بود:  حالا من بچه رو فرستادم توی  اتاق و اون هم از  حرصش  شروع کرد به اواز  خوندن و یا دستش رو هم گذاشت زیر سرش و  ادای  خوابیدن در  اورد و وقتی من در  رو باز   کردم گفت مامان لطفا در رو ببیند .مزاحم استراحتم  نشو..!!!!  

دکتر  گفت  مهم این هست که بچه از  فضای شادی که توی  خونه هست ( یا  اتاقی که شما هستید)    محروم شده..تو ی اون چند دقیقه صدای  خنده و شاد ی بقیه میاد و اون مبینه توی  اتاق  هست  و محروم از  اینهمه خوشی و  بازی ....همین حس  کافیه براش ..به غرورش  احترام بذارید و  سعی  نکنید  حقیرش  کنید ... 

بدترین کار  موقع کارهای  عمدی و خشن بچه اینه که بشینیم و براش  سخنرانی  کنیم..هی  حرف  بزنیم و توضیح بدیم..نه ..بعضی  وقت ها  یک حرکت عملی و  کوتاه بیشتر  از صد تا  روضه خوندن برای بچه  مفیدتره . 

حالا میریم سراغ تنبیه های   دیگه ( دسته غیر  خشن ها) : 

1- روش  نادیده گرفتن :   (از سن 6 ماهگی  میشه روی  بچه پیاده کرد)  

داری  حرف  میزنی ..بچه هی  میپره وسط  حرفت..هی  موهات رو میکشه..چیزی  لازم نداره ها ولی  الگی  مدام میگه   مامن..مامان..مامان...یک بار  میگی  بله.کارم داری ؟ وقتی  مطمئن شدیم  داره اذیت میکنه و  تنش  میخاره!! بهش  بی توجهی  می کنیم..خودش رو هم بکشه...جرررررررر بده.... حتی  اگه اعصابت رو در  حد  مولکول خرد  کن هباز هم محلش  نمی دیم...محیط رو ترک می کنیم..میریم اتاق  دیگه ..میزنیم کانال دیگه..اصلا بلند بلند شعر  می خونیم برای  خودمون.... به محض  این که ساکت شد فورا توجه  می کنیم..بغلش  می کنیم..میگیم افرین عزیزم..حالا بیا بغلم تا بوست کنم ..اینقدر  دختر  خوبی  هستی و گریه نمی کنی ...اگه دوباره کولی بازی رو شروع کرد باز  اروم میذاریمش  پایین و  بی  توجهی  می کنیم..قشنگ یاد میگیره  مهربونی  و  بوسیدن و  توجه وقتی  هست که درخواستش رو بدون گریه و  اراوم و بیون ازار بقیه مطرح کنه... وقتی  هست که ساکت و اروم باشه ..حالا یک وقت  نکنه به بچه های که دستش  لای  در  گیر  کرده و داره داد میزنه بی توجهی  کنیم ها!!  نه  بچه باید  در عشقو محبت ما غرق بشه (باز هم به جا9 تا نیازی به این کارها ننبینه در  خودش .. 

روش  دوم:  کم کردن ستاره ها.. 

با هم میریم سراغ وایت بردی که روی  در  کمد یا دیوار اتاق  زدیم و با هم یک ستاره خوشگل  از  روی برد بر میداریم و میذاریم توی  بانک ستاره های  منتظر  تا هر  وقت باز  کار  خوبی  کرد برگرده توی  جای  قبلی ش..این کار  رو با تاخیر  انجام ندید  تا  بچه یادش نره برای چی  ستاره اش  کم شده ... 

 روش  سوم :    اصلاح جبرانی  یا overcorrection  

بچه  چای رو چپه کرد یا بهش  گفتیم عزیزم مراقب سوپت باش باز هم بی توجهی  کرد و کاسه سوپ چپه شد روی  میز یا روی  فرش ..بنشین عزیزم..خب  این هم دستمال و اب ..حالا  اینجا رو تمیز  کن..بیشتر  ..بیشتر ..افرین..ای  وای  ..این جا خیلی  سفیدتر  از  جاهای  دیگه شد حالا  فرشمون دو رنگ شد ...حالا این  طرف   رو هم بکش مامان جون..افرین... ( لازم نیست تمام قالی رو تمیز  کنه..دو سه برابر  بیشتر  از  اون چه که کثیف شده رو اگر  درست کرد خوبه...)  

بچه رختخوابش رو مرتب  نمیکنه.. هم رختخواب  خودش رو باید ( قانون میگه) مرتب  کنه هم مال خواهر  یا مثلا ببا و مامان رو...یعنی  نه تنها  اصلاح و جبران کار اولی ..بلکه چیزی بیشتر  از اون..خب  مگه بچه مغز  خر  خورده دور  از  جون که بدونه  و بعد به عمد باز  انجامش بده.. حوصله اش رو نداره پس  لجبازی  نمی کنه و خیالش هم جمع نیست که هر  کاری  کرد مامانه پشت سرش بدو بدو در  حال بشور  و بسابه و  بابا هم شب  نمی فهمه.. 

 

من یادمه یک بار  بچه که بودیم  من و داداشم رفتیم  از  تو یخچال برای  مینای بابا مون  گوشت  چرخ کرده در  اوردیم  از  تو یخچال و بعد قل قلیش  کردیم و  شروع کردن بازی  اختراعی  کردن..گوشت ها رو کف  دست  قل قلی  کرده و به سمت سقف  هال شوت میکردیم..نمی دونید چقدر  مزه می داد ..یکدفعه مامان اومد..گفت به به ..چشمم روشن .. دلم میخواد قیافه باباتون رو شب  ببینم وقتی این ها رو میبینه!!! و خیلی  خونسرد رفت  تو اشپزخونه  ...  یا خدا! حالا چکار  کنیم؟  دستمون با  متکا که به سقف  نمی رسید .. قدمون هم که انقدر  دراز نیست ..به کسی هم رومون نمیشه بگیم بیاد کمک کنه...یادمه رفتیم رویه  متکایی  رو توی  دسته بلند تی  کردیم و با هزار   زور و زحمت تکه های  قلقلی رو از  سقف  جدا کردیم..بعد مامان دید و گفن اه اه ببین سقف رو چکار  کردند..چه ریختی  شده!! بعد اومد  چهار  پایه گذاشت و برادرم رو بغل کرد و برد نزدیک سقف و گفت حالا این طرف  تر  رو هم تمیز کن تا  مثل هم بشن و دو رنگ نشه.. هن و هن و هن کنان سقف  تمیز شد و همان شد که که ما    آر - پی - جی  گوشتی  بزنیم به سقف  خونه مون... 

اگر  گریه کرد و گفت من  نمی کنم دستش رو می گیریم و  اروم مجبورش  می کنیم تمیز  کنه..حالا نمی خواد مثل کارگرها اونقدر  دقیق  تیمز بشه به هر  حال بفهمه این تو  بمیری  از اون تو بمیری  ها نیست دیگه! مهربون و خونسرد باشید  در  این طور  وقت ها..ببا دشمنش که نیستیم..با زبون ازش  کار  بکشید .. 

 

دیشب یو نا داشت  گوجه پلوی  دست پخت مامان جون با کوفته قلقلی میخورد ..توی  یک پیاله ..سینی هم گذاشته بودم براش ..باز هم  غذا ریخت بیرون ( چون میدونم بلده تمیز  غذا بخوره و این بی دقتی بود)  وقتی  تموم شد بوسش  کردم و گفتم افرین غذات رو خوردی و  دوست داشتی ..ای  وای  ..مامانی ..ین پلوها رو ببین..از  پیاله ریختند بیرون..بیا جمع کن ..بدو بدو..تا من  ببرمشون بشورمشون.. بی توجه به حرف من  ادامه سی دی  بیبی  انیشتن رو شروع کرد  نگاه کردن..دستش رو گرفتم و  خمش  کردم و با مهربونی ولی  جدی  گفتم عزیزم اول این ها رو جمع کن بعد ..زودم روی  پاز زدم   تا کارتون نره جلو و  رو به صفحه تلویزیون گفتم  خانم کفشدوزک .همون جا باشید تا  یو نا جان این ها رو تمیز کنه..جایی  نرید ها !!  حواسش رو پرت کردم که موضع نگیره ..بعد تند تند  شروع کرد به تمیز کردن..وایییییییییی ..لکه ها روی  فرش پخش شد .. و  جگرم اومد تا حلقم ولی  لبخند به لب  تشویقش  کردم که افرین..حالا این ها ..این ور  تر  ..دستمال هم بکش  عزیزم تا خوب  تمیز بشه ..خب  مرسی ..حالا خانم کفشدوزک بیاد برای یونا  شعر بخونه ... 

 

لکه روی  فرش  تمیز  میشه ولی  بی دقتی و بی خیالی بچه بیشتر  جیگرم رو بعدا بالا میاره اگر  ولش  کنم و بگم حالا خودم تمیز  می کنم.... 

 

البته بگم که هیچ قانونی رو هنوز  اجرا نکردم..کلا  این ها رو هنوز  توی  خونه شروع نکردم و هراز  گاهی  برای  نمونه میبینم چقدر  خوب  داره جواب  میده..با همسرم داریم در  مورد قانون های  مورد نیاز  فکر  می کنیم و ستاره های  مگنت رو میخریم و  بالا پایین می کنیم همه چیز رو...ولی راحت به نظر  می رسه خیلی ...توی  این سن بچه خوب  یاد میگیره و  زمان برای  اموزش  قواینن کوتاه تره چون چیز زیادی از بی قانونی  یاد نگرفته... 

 دفعه بعد در  مورد  اموزش های  لازم در  منزل و برنامه هفتگی   کودک در  منزل می نوییسم  براتون..مراقب  خودتون باشید

دوستتون دارم.

آخ انگشتم.

این حرف ها و اداب  و تربیت ها  همه وقتی  مفید و اثر بخشه که تو اون ها رو با سرشت و  طبع و روح بچه ات هماهنگ کرده باشی ..مراقب باش ..به یک گلدون اگه زیاد آب  بدی  می پوسه و اگه اصلا آب  ندی  خشک میشه .. 

 

این حرف ها و اداب  و تربیت ها  همه وقتی  مفید و اثر بخشه که تو اون ها رو با سرشت و  طبع و روح بچه ات هماهنگ کرده باشی ..مراقب باش ..به یک گلدون اگه زیاد آب  بدی  می پوسه و اگه اصلا آب  ندی  خشک میشه .. 

 

نظرات 24 + ارسال نظر
مرجان چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 09:57

ببخشید با این روشهای تربیتی چه بر سر امیری بچه تا ۷ سالگی میاد؟

امیر داریم تا امیر ...
سفارش پیامبر رو باید عمیق تر بررسی و درک کرد ..

saraiii یکشنبه 13 آذر 1390 ساعت 23:29

samin cheghadr goli to mer30 az inhame vaghto energy
delam khast madar sham.khoda kheyret bede azizam

سمانه مترجم شنبه 12 آذر 1390 ساعت 16:12

صمیم جان وقتی این مصرع از شعر احمدشاملو رو برات گذاشتم " تو خوبی و این همه اعترافهاست "و دیدم خوشت اومده گفتم کاملشم برات بزارم. راستی گلم هیچ میدونستی خود من قصد دارم هنگام مادرشدن از همه حرفای اینجای تو استفاده کنم و بسیار دختر مجرد یا نوعروس عین من هم وجود داره که شاید امروز نه اما فرداها مطالب تو چراغ راهشون میشه ؟ پس با عشق تقدیم به روح بزرگت:

زندگی دام نیست
عشق دام نیست
حتا مرگ دام نیست
چرا که یاران گم شده آزادند
آزاد و پاک...

من عشقم را در سال بد یافتم
که می گوید مایوس نباش؟
من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سال بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکسترمی شدم
گر گرفتم

زنده گی با من کینه داشت
من به زنده گی لبخند زدم
خاک با من دشمن بود
من بر خاک خفتم
چرا که زندگی، سیاهی نیست
چرا که خاک خوب است

من بد بودم اما بدی نبودم
از بدی گریختم
دنیا مرا نفرین کرد
وسال بد در رسید
سال اشک پوری سال خون مرتضی
سال تاریکی

و من ستاره ام را دریافتم من خوبی را یافتم
به خوبی رسیدم
و شکوفه کردم

تو خوبی
و این همه اعتراف هاست
من راست گفته ام و گریسته ام
و این بار راست می گویم تا بخندم
زیرا آخرین اشک من نخستین لبخندم بود

تو خوبی و من بدی نبودم
تو را شناختم تو را یافتم و حرفهایم همه شعر شد سبک شد
عقده هایم شعر شدسنگی ها همه شعر شد
بدی شعر شد سنگ شعر شد علف شعر شد دشمنی شعر شد
همه شعرها خوبی شد
آسمان نغمه اش را خواند مرغ نغمه اش را خواندآب نغمه اش را خواند
به تو گفتم گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو من درختی پر شکوفه شوم
برف آب شد شکوفه رقصید آفتاب در امد
من به خوبی ها نگاه کردم . عوض شدم
کن به خوبی ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه ی اقرارهاست بزرگترین اقرارهاست

من به اقرارهایم نگاه کردم
سال بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم

دلم میخواهد خوب باشم
دلم میخواهد تو باشم و برای همین راست میگویم

نگاه کن:
با من بمان!

چقدر زیبا ست این شعر ..

نگار پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 20:57 http://5varune.blogfa.com

من هم یه سوال داشتم!!

ما که همیشه مخصوصا درباره بچه های کوچیک کنارشون نیستیم ..گاهی خونه مادربزرگ و ........ هستن و ما سر کاریم یا مهمونی هستیم یامسافرت..............
در این مواقع که اونها آداب و قوانین مارو نمیدونن و در شرایط لازم مثل ما برخورد نمیکنن تکلیف چیه؟
بچه به اینجور افراد گرایش پیدا نمیکنه؟ یا توی خونه دوستاش
احساس بهتری نخواهد داشت؟ چون اونا این قانونارو ندارن یا اصلا حتی نمیدونن چیه.. بچه از خونوادش زده نمیشه؟؟

همه حرف همینه که باید نزدیکانتون که ممکنه روزی بخواهید بچه رو مدتی به اون هابسپارید با شما هماهنگ باشند در این موارد ..خب من خودم نه بچه ام رو جایی میذارم برای حتی مهمونی چه برسه به مسافرت ببرای همین دغدغه ندارم و از طرفی خونواده خودم همراهی می کنند فوقش دخالت دیگه نمیکنن تا بچه خراب شه.. بخوم هم جایی بذارمش یک سری نکته رو از قبل هماهنگ می کنم

باید بهشون بگید که مثلا به پسرم شکلات اضافه ندید ..وقتی بپر بپر کرد روی مبل بهش بگید مامان جونت گفتند که تو خیلی اروم و خوب هستی . افرین..بیا یک کتاب بخونیم حالا..مطلقا به بچه نوشابه و اینا ندن..خب وقتی خودت جلوی اون ها رفتارت اینطوری باشه او نها هم میبینن و کم کم یاد میگیرند ..

بچه گرایش پیدا نیمکنه چون قبل از این کارها و پیش از هر قانونی و چیزی ما اونقدر وقتمون رو باهاش گذروندیم و بهش محبت و دوستی نشون دادیم که دیگه کسی ر ترجیح نمیده به ما..وقی بچه روزی دو سه ساعت با والدینش با شور هیجان توپ بازی می کنه دیگه با یک قل خودرن توپ مامان باباش یادش نمیره ...

هر خونه ای قوانین خودش رو داره ..بچه باید بدونه..باید بفهمه که اگه دوستش میتونه نوشابه بخوره چون نمیدونه ضرر داره این کار رو میکنه و بهش بگیم به دوستت هم یا بده عزیزم..

با مهدش هم هماهنگ می کنیم..

خیلی سخت نیست ..نگران نباش ..فقط تعداد افراد موثر در تربیت هر چه کمتر ..هماهنگی بیشتر ..

ساناز پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 10:10

"سلام این لینک پرسشنامه آنلاینی در مورد امنیت فرهنگی است. ممنون می شم اگه آن را تکمیل و ارسال کنید. http://fws.ut.ac.ir/rtl/winquestion.aspx?path=http://bakhshaei.com/mo3/default2.html "

سمانه مترجم پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 05:59

سلام صمیم جان من نگرانتم انقد انرژی میزاری اینجا/گناه داری/ واقعا اجرت با خدا

دلم سوخت انقد نوشتی و دلسوزانه همه دانسته هاتو گفتی

ثواب میکنی . خسته نباشی

تو خوبی و این تمام اعترافهاست.....

من عاشق این اخرش شدم...
به دل میشینه
مرسی

اقدس خانوم چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 18:35

سلام عزیزم ...
چند وقتی هست که می خونمت و یه دختر چهار ساله دارم ...
این پستهای آخر رو خیلی دوست داشتم و با یکسری از مسایل اون ها ارتباط خوبی برقرار کردم و برام جالب بود که خیلی از این نکات رو ناخواسته و طبق تربیت سنتی که خانواده ام داشتن رعایت کرده بودم !!!
یکسری رو هم راجع بهش مطالعه کرده بودم و مقالات اینترنتی رو خونده بودم ... یکسری هم برام خیلی آموزنده بود
من مخالف این حرفم که بچه تا هفت سالگی پادشاهه !!! و این به معنیه که اختیار تام هرکاری و پدر و مادر رو داشته باشه ، چون پایه های اخلاق و تربیت کودک تو همین دوران ساخته میشه ... و عوض کردن یه رفتار بعد از این سن خیلی سخت تر و آسیب رسونتر از روشیه که دوستان بهش اعتراض کردن
حالا خیلی موافق کوک کردن ساعت و رو به دیوار شدن نیستم ...( که به رفتارها و خلق و خوی هر کودک بستگی داره به نظرم و درمورد بعضی باید از همین روش استفاده کرد تا جواب گرفت) ولی با تنبیهی که منجر به آگاهی بچه از اشتباه خودش بشه مخالف نیستم و شاید بعضا هم بابت این که سخت گیری می کنم راجع به دخترک (بنا به نظرات کسی که می تونی حدس بزنی ) کنایه شنیدم ... اما هرگز از قانونمند بودن خونه و اعضای اون کوتاه نمیام
جالبه که بارها ازم سوال شده که من به دخترک چجوری یاد دادم که ما رو شما خطاب کنه و گاها افعال جمع برامون بکار میبره ؟؟؟ و وقتی می گم کار خاصی نکردم و من با دخترکم اینطور حرف زدم و اون یاد گرفته ... بعضی قانع نمیشن و شاید فکر می کنن اجباری در کاره !!!
راستی من چون خودم دوست ندارم دخترک جایی باشه که نتونم ببینمش و به شخصه دوست ندارم دخترک رو تو یه اتاق نگه دارم ، یه روش من درآوردی دارم که به عنوان بدترین تنبیه دخترکه !!! یه مدت معینی( بستگی به رفتارش داره ) در اتاقش رو می بندم و عملن از اسباب بازی ها و کارتون و ... محروم میشه
خلاصه که خانوم ... خواستم اعلام وجود کنم در گروهی که موافق با روشهای تربیتی درست و این پستهای اخیرت هستم و یادآوری می کنم که این روشها مرحله ای هستن و کسی اجبار نکرده که همون روز اول بچه تون رو از چیزی محروم کنید و یا با یه خطا اونو تو اتاق نگه دارین ... اینا شدیدترین تنبیه که گفته شده و ممکنه یکی دوبار مجبور شین اونو انجام بدین ...
دوستان نباید یادشون بره که یکسری از بچه ها حالا بنا به خلق و خوی خودشون یا رفتارهایی که باهاشون شده نرمتر هستند و شکل پذیری بهتری دارند و با قرار دادن یه جایزه (مثلن همون جمع آوری ستاره ها ) خیلی راحت میشه به تربیتشون کمک کرد ... و درموراد خاص نیازی به تنبیه نیست
اما حتمن دیدین بچه هایی که واقعا هیچ روش ملایمت آمیزی در موردشون جواب نمیده و مثلن هر چقدر ماه و ستاره بهشون بدی تاثیری رو رفتارشون نداره ...پس اون مادر مجبوره که یه روش تربیتی دیگه ای رو بکار ببره
خواهش میکنم اگه مادری برای بچه اش روش تربیتی سنگین تری رو بکار میبره و به مذاقمون خوش نمیاد ،از اون به عنوان مادر بی رحم و خشن یاد نکنیم تا خودمون مهربون به نظر بیایم !!!
مطمینا اون هم یک چیزهایی رو صلاح دونسته

سلام مادر خوب
اتفاقا تو همون کاری رو مکینی که مد نظره..یعنی بچه محروم شه از خوشی هاش بطور موقت ..

من هم برام مهمه کا با افعال جمع و احترام در منزل با بچه حرف بزنم و اون هم یاد رگفته تا حدی خدا رو شکر ..
نمیگه بیا بگیرش ..میگه بفرمایید ..

اتفاقا این قضیه نوع و شخصیت بچه خیلی مهمه و باید حتما من بیشتر در موردش بنویسم خدایی نکرده هر کسی با بچه ای حتی حساس هر کاری رو انجامن ده
بعدشم به قول تو این محرومیت ها در نوع تنبیه خشن هست برای کارهای مضر ..

ممنونم از همراهی و دقت نظرت
منتظر نظراتت هستم در ادامه بحث

نگار سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 23:02

من با اینکه هنوز مجردم اما از خوندن نوشته هات که همراه دلسوزی و محبت بود واقعا استفاده کردم برای اینده ام..
به نظرم حتما نیاز نیست بچه دار باشی و اینها دغدغه ت باشن.
ممنون از لطفی که نسبت به همه ی خانمهای خواننده ت داری چه زن چه دختر چه مادر...
امیدوارم کنار خونوادت سلامت و شاد باشی.

مینا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 21:01

سلام صمیم جونم، ممنون از این همه لطفت. من یه سوال واسم پیش اومد. صمیم جان این تنبیه ها رو جلوی دیگران انجام بدیم یا نه؟ مثلا اگه بچه نخواست بره تو اتاقش مجبورش کنیم جلوی بقیه؟ به غرور بچه بر نمیخوره؟ جلوی دوستاش خجالت نمیکشه؟

در این مورد اطلاعاتی ندارم.. میپرسم حتما.
مرسی از سوال بجات.

فرشته سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 15:08

سلام صمیم جان پسر منم همسن یونا جان هست این که میگی این روش های تربیتی خیلی جواب میده واقعا درسته واقعا از روش های که میدی استفاده میکنی خیلی عالیه چون من کلاس نرفتم و طرز برخورد رو با بچه ها بلد نیستم چون خودم بچه اخر هستم
واقعا داشتم افسردگی میگرفتم به دادم رسیدی دستت درد نکنه خدا خیرت بده بازم کلاس رفتی بنویس تا ماهم یاد بگیریم شاید بعدها یه جوری علی منم با پسر شما یه جایی همکلاسی یا هم خدمتی ... با هم باشن این طوری بچه های با فرهنگ جامعه مون هم بیشتر میشن چون بچه ها از همدیگه زیاد تاثیر میگیرن
راستی علی منم خرداد 88 به دنیا اومده دوست دارم ازت یه دنیاااااااااااااا ممنونم

آخی
ببوس علی گلم رو
نازییی ..هم خدمتی ..
تنم مور مور شد ...

ملودی سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 15:00 http://melody-writes.persianblog.ir/

صمیم جون حالا من چطوری باید تشکر کنم از تو که انقدر زحمت کشیدی و اینا رو برامون نوشتی . اون انگشت و دستتو باید ببوسم قربونت برم . مرسی واقعا . برای من که خیلی خیلی مفید بود مخصوصا قسمت تمیز کاری و شکستن .چون تو خونه ی ما مائده هر وقت حرصش در میاد ظرف و ظروف میشکنه و اردوان هم که میخوره و میریزه و من یا مسعود هم این وسط نقش کارگر بی جیره مواجب رو داریم !!!(الانه که بگی اونجا خونه ست یا باغ وحش خواهر هی میریزن و میشکنن !!!خنده !!!!) ولی خیلی چیزا یاد گرفتم از این روشهایی که نوشتی قربونت برم . میدونم مال ۵ ساله ولی خوب خیلی از روش تشویقی ها رو مائده هم اثر داره . در مورد ساعت خواب هم کاملا درسته یعنی ما این یه دونه رو عملا امتحان کردیم و الان ساعت نه دیگه بچه ها خوابن .یعنی از قبلش شروع میکنیم مسواک و قصه و اینا و خلاصه تا نه و نیم دیگه خوابیدن به ما هم کاری ندارن حتی اگه تا نیمه های شب بیدار باشیم یعنی میدونن مامان بابا میتونن تا صبح هم بیدار باشن و ربطی به اونا نداره و باید خوابشون کامل باشه . خلاصه که یه دنیا ممنون صمیم جون . هزاااار تا بووووس برای خودت و یونا

محبت داری عزیزم
این روش ها در مورد بچه های دو سال تا ۱۱ ساله بود ها..
بوس

[ بدون نام ] سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 14:34

صمیم جون میدونم ممکنه بهت بربخوره یا اصلا بگی به توچه ولی عزیزم من خودم مادر یه پسر ۸ سالم و خوب یه کوچولو تجربه ای توی این چند سال کسب کردم که مهمترینش همکاری و همفکری و متفق القول بودن پدر و مادر توی همه زمینه هاست چون کودک مخصوصا پسر بچه ها سریعا از اختلاف بین پدر و مادر سواستفاده می کنند .عزیزم راجع به اینکه نوشتی - بعنوان تنبیه فلان کار بدش توی اتاق می ذاریمش و درش رو هم قفل می کنیم و هر چقدر خواست میتونه گریه کنه... گریه برنده ترین سلاح همه بچه هاست -
میدونستی چند تا بچه بعد از بکار بردن این عمل از طرف والدینشون توی همون اتاقه از ترس دچار لکنت زبون میشن و خیلی ها هم دچار شب ادراری؟
خواهش میکنم ازت این رفتارا رو در مورد یونا نکن بخدا گناه داره ! باور کن عواقبش بیشتره ! اینو از من مادر نگران نادون قبول کن .
آخه این آقای دکتر که مطمئنم خدا تومن هم ازتون پول میگیره اینا رو نگه پس چی بگه ؟

سلام
اسمتون رو فراموش کردید بنویسید دوست خوبم.

خب من کجا گفتم اتاق تاریک و ترسناک هست؟ کجا گفتم بچه میترسه توی اون اتاق ؟ کجا گفتم از این کار اصلا ترسی داره؟ این یک تنبیه غیر خشن هست..من نمیدونم وقتی یک مادری سر بچه اش جلوی بقیه داد میزنه و تحقیر میشه بچه اون وقت کسی خیلی بد نمیدنه ولی این روش هایی که نمیدونم چرا یاد سیاه چال های قدیم می افتید رو اینقدر بد تصور می کنید؟

این برداشت شاید از طرف من براتون ایجاد شده.. من بد نوشتم فکر کنم..
عزیزم یک اتاق داریم که بدون وسیله بازی و سرگرمی خاصی هست ..وقتی بچه کار بدی می کنه بهش می گیم باید بری اونجا( که هر روز صد دفعه خود.ش میره اون تو و میبینه چیز خاصی نیست ) و باید فکر کنی و بعد بیای بیرون.. اگه شب بود مسلما لامپ رو روشن می کنیم اونجا برای بچه های کوچیک اصلا لازم نیست در قفل بشه ولی مثلا بچه ۵ ساله راحت در رو باز می کنه و میاد بیرون و به ریشمون هم میخنده!!

ما زور و ظلم نداریم اینجا..خیلی عادی می گیم مامان باید بری سه دقیقه توی این اتاق ...کتکش نمی زنیم..با زور و فحش و اینا پرتش نمی کینم توی اتاق که....

اتفاقا من همه تاکیدم روی همین همراهی پدر و مادره ست ..جور دیگه ای برداشت میشه از نوشته هام؟

متوجه جمله آخر نشدم. میشه بگید منظورتون چی هست؟

دوست جدید سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 11:37

سلام صمیم جونی واقعا خیلی بیکاریا میشنی این همه مطلب مینویسی به جا اینکارا و اعتیاد به نوشتن وبلاگ بیشتر به زندگیت برسی بهتره به نظر من

کسی نظر شما رو پرسیده بود کوچولو ؟


از یک خانم محترم مثل شما اصلا توقع ندارم اینطوری با کسی صحبت کنید...

سوال سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 10:41

چندتا سوال اول بگم من بچه ندارم ولی خب به هرحال بچه خواهر برادر هستنو میبینم دیگه
این قانون 1تنبیه به ازای سن همون میزان دقیقه سکوت میکنید رو از چه سنی باید اجرا کرد همینطور اون قانونی که میرن تو اتاق رو؟کلا این سن و شروع تنبهاتشو یه کم توضیح بده دکتر
در مورد یه چیز دیگه هم من سوال دارم الان درنظر بگیر یه بچه7ساله داریم که
خیلی باهوشو حاضرجواب و لجبازه اون که دیگه زیر بار نمیره که این قانونه و توی مامان بابا هیچ کاره این کلا بچه ها که سنشون زیادتر میشه نمیشه گولشون زد که این قانونه و باید اجرا بشه میگه تو که اجرا کننده قانونی اجرا نکن و تو مامان بدی هستی و اگه تو اجرا نکنی کسی نمیفهمه کهو از مامان و باباش بدش میاد و گریه و زاری و شیون راه میندازه
بعدم من سوال دارم که این بچه بپرسه این قانونو کی گذاشته و گفته؟وچرا توی مدرسه و فامیل و بقیه دوستام همچین چیزی نیست چی؟
الان همون قانون سکوت رو کثلا یه بچه لوس ننر 7ساله رو چطوری میتونیم از پسش بر بیایم وقتی حرفمونو گوش نمیکنه و سکوت نمیکنه و بدتر جیغ و داد میزنه نمیتونیم به زور جلوی دهانش رو بگیریم که!

یه سوال دیگه در مورد تنبیه تو اتاق آیا وقتی بچه بره توی اتاق ما باید هرو کرو شادی کنیم که بچه حسودیش باشه؟یا سکوت مطلق بایم ؟آخه فکر میکنم بچه عقده ای میشه ما بخندیم
آها سوال بعدی هم در مورد همون فرش کثیف کردنه حالا اگه مشغول تماشای تی وی بود چیکار کنیم؟اونو که دیگه نمیتونیم پاوز کنیم؟بچه هم جیغ و گریه میکنه
بعد اگه حرف گوش نکرد وقتی ما دستشو گرفتیمو آوردیمش و بازم گذاشت رفت چطوری حریفش شیم؟

از سن دو سال به بالا ..نوشتم که عزیزم..( من دکتر هم نیستم ها!!!!) سیستم اتاق و اینا از دو سال به بالا

به قول دکتر بچه باید بفهمه بمیره یا بمونه باید تن بده به این مقررات!! البته نه به همین خشنی .. بلکه مقدماتش رو اول باید پیاده کنیم و محبت روزی کم کم دو ساعت و جلب اعتماد و اینا باشه بعد شروعش کنیم... به گریه و زاری هم توجه نکنید ..روی سنگ قبر هیچ بچه ای ( دور از جون ) ننوشته فوت به علت پانزده دقیقه گریه الکی!!! البته باید مراقب بچه هایی با اسم و مشکلات تنفسی باشیم همیشه ...

بچه باید بدونه قانون هر خونه ای با خونه دیگه فرق داره ( واقعیتش هم همینه به خدا) .باید به بچه بگی قانون خونه ما اینه..قانون یک خونه اینه که بچه باید بره از ساعت ۶ صبح سر چها رراه گل بفروشه ..قانون یک خونه اینه که بابا فقط حق داره تلویزیون فوتبال نگاه کنه!!( تو هیمن مایه ها که اون قانون ها رو بذاره روی سرش و حلوا حلواش کنه...)مثلا به نظر من میشه یک بسته پستی رو فرستاد دم خونه خودمون و جلوی بچه باز کرد و گفت اه ببین برای خونه ما قانون اوردن...!!!

گفتم که توی اتاق می ذاریمش و درش رو هم قفل می کنیم و هر چقدر خواست میتونه گریه کنه... گریه برنده ترین سلاح همه بچه هاست .. ماها هم که رقیق القلب ...

نه ببین ما الکی هر و کر نمی کنیم که بچه دق کنه ...ولی مثلا وقتی داشتیم قبلش بازی می کردیم با باباهه خب الان میتونیم ادامه بدیم و یا اگه بچه داشت کارتو ن تماشا می کرد تی وی رو خاموش نمی کنیم ..مهم اینه که بچه بفهمه از محیط خونه - که قبلا شادی اور و راحت و امن و خوب و مهربون براش درست کرده بودیم توی هفته های قبل - محروم شده در همین چند دقیقه ..

اجازه میدیم کارتونش رو نگاه کنه بعد تمیز می کنیم..فرش که در نمیره یک وقت!!!!!
خب ما همیشه به زور متوسل نمیشیم.تریک می زنیم..یعنی بچه قبلش می دونه اگه کاری رو خوب انجام نده از ستاره هاش کم میشه ..اینجا باید دید فرش رو عمدا کثیف کرده یا اتفاقی بوده..
بچه وقتی حرف گوش نمی کنه که کلا زمینه ذهنی از کارش و عکس العمل قاطع ما نداره .وقتی یکی دو بار دید نه بابا انگار مامان باباهه الکی حرف نمیزنن در عین اینکه خیلی هم مهربون تر از قبل شدند خب قبول میکنه دیگه...

ببین به خدا نمی خواهیم بکشیم بچه رو
باور می کنی؟!!!

یه چیز دیگه..جون ما من در حدی نیستم که بشه به این سوالات کاملا تخصصی جواب بدم..تو رو خدا از مشاورش هم بپرسید حتما..
البته مشاورین و متخصصین مختلف باید نظرات گوناگونی داشته باشند چون اصول ا موزش کودک یکسان نیست به هر حال ..

بوووووووووس

آذر سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 10:00 http://kuchehdusti.blogfa.com

صمیم جان .ممنون از نوشته های مفیدت. این دکتر هاشمیان همئنیه که شما پیش ایشون رفتید مشاوره؟ دفتر توی تهران نداره؟ آخه من یه دکتر هاشمیان می شناسم ولی تخصصصش فکر کنم چیز دیگه ایه. دفعه پیش من کامنت گذاشتم خواهش کردم ازز دکترت بپرسی تو تهران کسی را سراغ نداره. ممنون

سلام اذر جان
ایشون پیمان هاشمیان هستند

فوق تخصص روانپرشکی کودک و نوجوان و البته متخصص روان پزشکی بزرگسالان.مشاوره خانواده و ازدواج و اینا هم داره..

دفتر تهران نمیدونم.

ببین من تا اخر اذر که نوبت تست بازی و تحلیل شخصیتی پسرک هست نمیرم مطبشون..میتونم شماره اش رو بذارم برات که بگی منشی شون وصل کنند و بپرسی ازشون..خوبه به نظرت؟
۰۵۱۱ ۸۴۸۵۳۶۲

فلفل خانم سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 09:58 http://fellfooli.persianblog.or

سلام عزیزم.من قبلا خوانندهی وبلاگتون بودم اون موقع هنوووز نی نی نداشته خیلی خوشحال شدم پیدات کردم.توصه هاتووون عالی هستن.صمیم جان یه سوال داشتم حالا اگه یه بچه ۳ ساله که الان هم کتک میزنه هم جیغ میزنه و انگار دیگه همین جوری خوی گرفته چی کار باید کرد؟ البته پدر مدرش خیلی لوسش کردن ولی میشه الان کاری کرد واسش و از همین شیوه ها استفاده کرد؟

به نظرم بهتره به مشاور مراجعه کنند و اگه همین ها رو تایید کرد بعد استفاده کنند.
جلسه ای که من رفتم یک نفر از شهر دوری اومده بود پیش همین دکتر و پسرشون ۵ سالش بود.میگفتن اینقدر این سیستم تشویق روش خوب جواب داده که در عرض ۷ روز کلا این بچه خیلی از کارهای سابق رو انجام نمی داده..نمیدونم..بهتره مشاوره بگیرند.

نسیم سامان سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 09:55

اون آخ انگشتم آخرو که دیدم دلم کباب شد.

فدای دل مهربونت بشم(و همچنین انگشتت)که دو ساعت میشینی اینا رو تایپ میکنی که تجربه هاتو با ما که خیلیامونو نمیشناسی در میون بذاری.
حرفات خیلی خیلی مفید بود.به نظر من که این راهکارا نتیجه بخشه.خیلی خیلی ممنون.انگشتتم بده بوس کنم خوب شه.(من نسیمم ها...سوء تفاهم نشه.سامان همسرمه!)

امیدوارم هممون بتونیم کمی به خودمون بد بگذرونیم (قاطع باشیم و خسته نشیم)و در عوض بچه های خوب و با تربیت صحیح تحویل جامعه بدیم.

ما هم دوستت داریم.

ویدا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 09:34

سلام صمیم جان.
نکاتت خیلی جالبه. ممنون.
اما یه سوال این ستاره دادن ها تا چه سنی برای کودک اجرا میشه؟
تا کی بهش با ستاره جایزه بدیم؟
بعدش چیکار کنیم؟

این ها برای تربیت تا ۱۱ سالگی هست

.حالا اگه بچه نه ساله ما ستاره ها رو مسخره می کنه خب ..باید بیشتر بخونم و بپرسم در موردش ..به نظرم میرسه میشه بهش بلیت بفروشید به جای ستاره یا ( چیزی مثل ژتون که دکتر می گفتند) ..بذار ببینم چیزی پیدا می کنم.

مارال سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 08:59 http://mosaferepaiiz.blogfa.com

سلام صمیم عزیزم.
شاید دیر به دیر اما هر وقت فرصتی پیش بیاد میام و می خونمت. ما دو ساله که ازدواج کردیم و فعلا قصد بچه دار شدن نداریم. اما یکی از بزرگترین نگرانیهای من توی زندگی همین بچه و طرز تربیتش هست. خوشحالم که توی این دنیای مجازی هم کسانی هستند که سرنوشت دیگران هم براشون اهمیت داره. اینهمه نوشتن کلی وقت و انرژی آدم رو میگیره و تو این کارو انجام دادی. من که هنوز بچه ندارم کلی ازت ممنونم و مطمئنم خانومهایی که از این نعمت بزرگ برخوردارند هم خیلی ازت تشکر خواهند کرد.
فقط یه سوال دارم که خیلی ذهنمو مشغول میکنه و ممکنه خودت توی جلساتی که رفتی شنیده باشی جوابشو یا بدونی. و ممنون میشم اگه دونستی یا پرسیدی به منم بگی.
میخوام ببینم توی این دوره ای که ما به بچهه ا برای کارهای خوبی که انجام میدن ستاره میدیم یا جایزه میدیم یا وقتی یه کار خوبی انجام داد اسباب بازیهاشو میدیم که بازی کنه (پستای قبلی که نوشته بودی در اتاق بازی بچه رو قفل کنیم) وقتی کمی بزرگتر شد این احساس تو وجودش نمی مونه که برای هر کار خوبی که انجام میده همیشه انتظار پاداش داشته باشه یا منتظر باشه در ازاء کارهای مثبتش همه بهش جایزه بدن؟ به نوعی به باج گرفتن عادت نمیکنه؟
اگه فرصتی شد و تونستی و دونستی ممنون میشم جوابمو بدی.
بوس بوس بوس برای اینهمه مهربونیت.

حتما می نویسم در موردش

ندا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 08:20

صمیم جون اینکه تربیت اصولی گل پسرت اینهمه برات مهمه و داری با یک متخصص مراوده میکنی خیلی خوبه ولی به نظر من نباید زیاد حرف این دکترا رو جدی گرفت و پیاده کرد . واقعا که اگه بخوای این چیزایی رو که این چند روزه نوشتی در مورد یونای بیچاره پیاده کنی واقعا باید بهت گفت -مادر سنگ دل سال- و بعد در ادامه :آخی یونا جون عزیزم خاله برات بمیره که افتادی زیر دست همچین مادر بی رحم و بی احساسی(با عرض معذرت).صمیم جون اینو از من داشته باش بچه بیشتر از همه اینایی که تو و یا اون دکتره گفته آرامش و امنیت میخاد و محبت و نوازش به موقع و البته یه کوچولو جذبه بموقع نه اینکه یه ساعت بگیری دستت و همه چیو چک کنی و مثل این آجودانای اسرائیلی رفتار کنی! میدونی چند روز دیگه نتیجه این کارا رو بچه چی میشه ! اصلا یه کاری کن! یه لحظه خودتو بزار جای یوناجون و مامانتو بزار جای خودت ببین چه حالی بهت دست میده - حالا باز هر جور خودت میدونی ولی خواهشا این یونا کوچولوی منو اذیت نکن بزار بچه برا خودش عشق و حال کنه . تمام این چیزایی که نوشتی فقط روی چند درصد شخصیت بچه تاثیر داره دیگه بقیش برمیگرده به خمیر مایه و ذات بچه و احساس امنیتی که بچه از پدر و مادر میگیره و محبت و دوستی بینشون و نهایتا و البته مهمترین چیز درآینده هم جامعه و دوستاش که اگه تو همه اینا رو مو به مو اجرا کنی و بچه بیچاره رو عاصی هم بکنی و حسابی پاستوریزه بارش بیاری و فقط توی جامعه اسیر دست یدونه دوست ناباب بشه اونوقت هر چی اینهمه سال رسته بودی پنبه میشه و دیگه هیهات (البته دور از جون یونای عزیزم)


آنیتا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 01:24

فدای انگشتات ... مرسی که زحمت میکشی اینارو برامون مینویسی. بوس

[ بدون نام ] دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:41

خوش به حال بچه ها.چقدر نیاز دارم به همچین آموزشهایی.برای خودم ها.وقتی بزرگ میشی کی از پس خودش برمیاد؟؟؟خوام..خوراکم.درسم.نظافتم.ورزشم.زندگیم.....ای خدا چقدر یلخی باراومدیم

مریم توپولی دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:27 http://man-va-to-ma.blogsky.com

ممنون مامان دکتر دلم بچه خواست خب چی کار کنم

Najma دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 17:22

بوس برای انگشتت
:-*:-*:-*:-*:-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد