من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

صمیم اینه؟!!!!!!

   

  ممنونم از  اینهمه محبت..کلی  اعتماد  به نفسم زیادشد..مرسی . 

 متاسفانه امکان  دوباره گذاشتن عکس ها نیست .  

 لطفا اگر  کسی هم لینکش را جایی گذاشته بردارد..  از اعتماد من خوب  نگهداری کنید. سالم برش  گردانید.پلییییییییز

  

 

 

عکس ها (بعد از  22 ساعت ) برداشته شد.  

 عکس دوم اضافه شد.

 

 خب  بریم ببینیم این صمیم  صمیم که میگن اصلا چه ریختی  هست:  

چشماتو رو ببندید 

 اقا باز  نکن 

آقا اصلا  شما بیرون لطفا.دههههه یعنی چی  ...حداقل یک یالله بگو برادر من..

 1 

 

این  من    هستم.   

 دوستان میگن این همش  دود و دم داره!!  واضح نیست ..فکر کنم مایل به رویت  دماغم هم بودند بعضی ها!! ..خب عکس  کاملش رو میذارم.   

این هم    صورت کامل من

 

 

منتظرم ببینم چه حسی  داشتید با دیدن این عکس ... 

برام بنویسید لطفا.  

اگه خوب  جواب  بدین عکس های  بعدی  تو راهن ... 

 

میدونید من این پست رو رمز ی نکردم.به احترام همه دوستانی که دارم اینجا..براش  قفل و اینا هم نذاشتم..به احترام حرمتی که همگی برای  من قایل بودید تا الان... 

دوستتون دارم.

نظرات 354 + ارسال نظر
شیدا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 15:05 http://www.easternprincess.blogfa.com

صمیم جون عکس دومیه واسه من باز نمیشد... همونی بودی که تصورت میکردم..
مرسی که که اعتماد کردی و عکستو گذاشتی خیییییییلی دوست داشتم ببینمت.. مرسی..

سها سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 14:50 http://donyaye-shirine-man.blogfa.com

نظر زن سهرابی مال من بود اسمم یادم رفت بنویسم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 14:49

همونطور که بهت گفتم تصور من ازت شکل زن دکتر سهرابی بود
اما ۳۶۰ درجه با تصورات من فرق داشتی
خیلی خوشکلتر از تصورات منی
خیلی هم لاغر میزنی

سارا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 14:30

خیلییییییی بی انصافیه من 2ساله دارم نوشته هاتو میخونم صبا و سپهر و سهیلو علی و یونا و.....کلی خاطراته دیگه تو دوست دارم اونوقت عکستو ندیدم:(

باران مامان ترانه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:46 http://www.tarlanak.persianblog.ir

وای من جا موندم
ندیدمت
حالا چه کنم؟
خیلی دوست داشتم ببینمت

مریم سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:39

خیلی زشت بودی به خدا خصوصا چشات انگار کم خونی داری بی حس و حالی

شکیبا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:39

صمیم جون تو رو خداااااااااااااا
من دیر رسیدم
دوباره بذار
خداااااااا چقدر بد شانسم
روزی ۱۰ بار وبلاگتو باز می کنما حالا همین دفعه که عکستو گذاشتی نتونستم بیام
غمگینم الان شدید

سارا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:24

صمیم جان منظورم از محجبه . چادر و رو گرفتن بود.

مریم مامان فاطمه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:20

بازم سلام صمیم جان. من وبلاگ ندارم. ولی آدرس میلم رو واست میزام. می دونی صمیم جان اگه عکستو فقط واسه دوستایی که وبلاگ دارن یا کسایی که میشناسیشون میذاشتی و رمز دار بود اصلان توقعی نداشتم که واسه من خاموش هر چند که دو ساله خواننده وبلاگتم و دوست دارم و عکستو نشون بدی ولی چون به همه نشون دادی دلم از این می سوزه که اگه دیروز با این مشغله توی خونه اگه کامپیوترو روشن کرده بودم می تونستم صمیم عزیزم رو ببینم.
وای صمیم تروخدا یه بار دیگه بزار اگرنه نمیدونی جقدر حسرت میخورم . میشه ؟ به خاطر همسایگی هر دو مون با امام رضا؟!!

چیز زیادی رو از دست ندادی فدات شم..

انشالله

هانیه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:20

صمیم جان من دیر رسیدم و نتونستم عکست رو ببینم .... اما متشکرم از اینکه به خواننده ها احترام گذاشتی و پست رو رمزدار نکردی :)
امیدوارم دفعه ی بعد به موقع برسم :)

مریم سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 13:02

متاسفانه دیر رسیدم عکس دومتو ندیدم ولی با همون عکس اول هم معلومه چقدر نازی عزیزم

رویا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 12:53

من ندیــــــــــــدمت....

ای خدااااااااااااااااا منو بکش همش یادم بود دیروز هم اومدماااولی نذاشتی بودی سرم شلوغ شد یادم رفت

آخه دختره خوب 22 ساعت شب هم که خواب بودیم حساب کردی

دوباره بزار

نگاه مبهم سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 12:41

صمیم عزیزم

تمام نظراتو خوندم.

با اجازت میل خصوصی رو که به یکی از بچه ها داده بودی برداشتم.

یک نکته که تو نظر یکی از بچه ها برام جالب بود اینکه نوشته بودی عکاس رو توی چشمات دیده اما نمی دونم چرا من متوجه نشدم . مث اینکه من خیلی محو شدم که جزئیات رو ندیدم. =)
چشمای زیبات رو توی یکی از نزدیکام دارم. با این حساب چشمات از یادم نمی ره. اما گونه های زیبا و لب های خوش فرمت رو چیکار کنم یادم نره؟؟؟؟

بوس.

صدرا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 12:32 http://www.roozha88.blogfa.com

من ندیدم

عاطفه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 12:25

من دیر رسیدم دوباره بذار تو رو خدا
گریههههههه

سنا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 11:28

سلام صمیم نازنین،منم خواننده خاموشم،و باید بگم با تصوراتم فرق داشتی، من شما رو مسن تر، جدی تر و چاق تر می پنداشتم.ولی شما زیبایی جذابی دارید.ممنو ن از احترامتون

نیناز سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 11:18 http://www.ninazi.blogfa.com

واییییییییییییییییییییی
صمیم جون اصلاً فکر نمیکردم این شکلی باشی
تصور من یه خانم تپلی که یه خنده در حد تیم ملی رو لبش هست و از چشماش شیطنت میباره که ماشالا همش هم غلط بود خواهر
جداًاین مدت سر کار بودیم؟؟؟؟
مرسی بابت عکس.ایشالا همیشه شاد و خندون باشی.

شاهزاده خانم سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 11:07

من ندیدم . من که از اول کلی منتظر بودم ندیدم . گریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه ه ه ه

مبتدی سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 11:02 http://www.hamechnemidunam.persianblog.ir

منم ندیدم چه زود گذاشتی و برداشتی پس ماچی؟؟؟؟

ساناز سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:54 http://yavashaki56.persianblog.ir

قط چند ساعت دیر رسیدم ،حالا شدم یک خواننده خاموش که الان روشن شد ولی حسرت ب دل موند و عکس از تو ندید .

ساناز سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:54 http://yavashaki56.persianblog.ir

فقط چند ساعت دیر رسیدم ،حالا شدم یک خواننده خاموش که الان روشن شد ولی حسرت ب دل موند و عکس از تو ندید

صبا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:44

اااااااا من دیر رسیدم یعنی؟ نخیر قبول نیست من ندیدم به خدا دیروز اصلا وبلاگت تو لیست بالا نیومده بود که بفهمم اپ کردی من تا ظهر بودم. قبول نیست قبول نیست

مریم و علی سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:28 http://alidelam.blogfa.com

وااااای 1 روزه 225 نظر
اوووووف!

مریم مامان فاطمه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:09

وای صمیم جان وای صمیم جان الان نظر خواننده هاتو که میخونم بیشتر دلم میسوزه که چرا ندیدمت. تروخدا منم میخوام صمیم خوشگل و دوست داشتنی خودمونو ببینم. خیلی از خواننده های خاموشت هم به احترام احترامی که بهشون گذاشتی و عکس رو رمز دار نکردی واست کامنت گذاشتن وای وای صمیم تروخدا. حداقل امشبم بزار من تا آخر شب صد بار میام چک میکنم. صمیم جان شما که نظر خواننده های وبلاگت مهم بوده حتی خواننده های خاموش پس به خاطر ماهایی که ندیدم و اون روز گرفتار بچه و زندگی و هزار بیچارگی دیگه بودیم یه روز دیگه هم بزار . بعضی ها تازه خواننده ات شده بودن و تو رو دیدن ولی من که دو ساله میخونم دلم میسوزه. باشه میزاری؟؟؟؟؟؟؟با دل مهربونی که از تو سراغ دارم فکر نکنم دلت بیاد دل ماهایی رو که صورت زیبات رو ندیدیم بشکنی. به امید دیدار روی ماهت.

کلبه کوچک سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:04

صمیم جان من چند سال وبتو می خونم و روزی دو سه بار سر میزنم . الان که نظرات و خوندم و همه ازت تعریف کردن و من سعادت نداشتم عکستو ببینم . اگه یکی از خوانندهات کم شد بدون من هستم و از غصه دق کردم و فوت کردم . من و حلال کن .

لیموترش سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:04 http://monaliza1987.blogfa.com

من دیر رسیدم ندیدم
خیلی حواسم بود که به موقع برسم ولی نشد
صمیم جون دوباره بزار لطفا

مریم مامان فاطمه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 10:00

سلام به صمیم عزیز و دوست داشتنی. من یکی از خواننده های خاموش وبلاگت بودم. می دونی از کدوم پست خواننده وبلاگت شدم از پست دامن چوبی! یعنی بهت بگم که به طور مرتب دارم وبلاگتو میخونم ولی کلان عادت به کامنت گذاشتن ندارم. منم مثل شما مامانم مامان یه دختر تپل ناز به اسم فاطمه. یه 9 ماهی از پسر شما کوچیک تره. مثل شما ساکن مشهدم. و عاشق وبلاگت. خیلی چیزا ازت یادت گرفتم بعدا به طور مفصل واست میگم الان فقط گرفتار به امتحانی هستم که حتما باید بدم و بسیار سخته. اگه بدونی پست قبلی که گفتی میخوای عکستو بزاری چقدر خوشحال شدم که صمیم رو میبینم. اگه بهت بگم شبش خوابت رو دیدم باورت میشه اومده بودم کلاس شنا ثبت نام کنم شما مربی بودی. وای صمیم جان الان به یه شوقی کامپیوترو روشن کردم دخترم خوابه گفتم بیام صمیمی رو که باهش نزدیک دو ساله دارم سر میکنم میخندم و گریه میکنم رو ببینم. ازت خیلی خیلی ممنونم که پستتو رمز دار نکردی و به خواننده های خاموشت هم فکر میکردی ولی خواهش میکنم خواهش میکنم یه بار دیگه بزار تروخدا. باور کن وقتی کامپیوترو روشن کردم و سریع وبلاگت رو آوردم و دیدم نوشتی عکس برداشته شد انگار آب یخی بود که ریختن روی سرم. وای نمیدونم چه طوری ازت بخوام که بازم واسه ماها که دیر اومدیم بزاری. تروخدا.
التبه این پست رو توفیق میدونم که از خاموش بودن دراومدم و واسه کسی که ندیده دوستش داشتم و همیشه میخوندمش کامنت گذاشتم. بازم ازت تقاضا دارم . آخه نمیدونی اگه بهت بگم شاید هیج کدوم از وبلاگ هایی که میخونم اینقدر مثل شما واسم مهم نبود که چه شکلین. دوستت دارم. منتظرم.

لطفا آدرس وبلاگت رو بده

فنجون سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:54 http://embrasser.blogfa.com

سلام صمیم عزیزم

اول از همه بگم که سپاس بابت اعتمادت و گذاشتن عکس
خب والا من تصورم به کل یه چیز دیگه ای بود ، همیشه فکر میکردم یه خانوم خیلی قد بلند و سفید باشی از اینایی که روسریشونو زیر چونه سنجاق میکنن و کل صورتشون لپ هست !!! یه چیزی تو مایه های این خانومایی که جلوی در موسسات دولتی وایمیستن و تذکر میدن! چهره ی قشنگت خیلی از اونی که فکر میکردم بهتر و جوون تره
خدا نکشتت انقدر هی گفتی چاقم چاقم ، انتظار یه آدم خیلی چاق رو داشتم مثل بشکه ی نفت یا چه میدونم تنه ی درخت و از این آدمایی که اول شکمشون از در میاد تو بعد خودشون! حالا نگی من که فقط عکس صورتمو گذاشتم ، تو بقیه رو از کجا فهمیدیاااا ، واضح و مشخصه که خیلی تو چاق بودنت اغراق کردی ! البته که از اینکه حواست به تناسب اندامت هست خیلی لذت میبرم. خولاصه که کلی شوک بهم وارد شد و دیدم آخ جون صمیم هم یکیه مثل خودمون :*
من کم کامنت میزارم ، اما الان که نطق ام وا شده باید ازت تشکر کنم بابت تمام نکات و درس های ظریفی که به زبان طنز بهم یاد دادی ... حس قدر شناسی و سیاست و رفتار با همسر و خانواده ها ... اینکه مثبت اندیشی و زندگی ات را معطوف نداشته هایت نکردی .. خیلی ازت متشکرم .
اینم بگم که من همیشه فکر میکردم علی یه فرشته است که هیچ وقت کاری انجام نمیده که تو ناراحت بشی و به خودی خود همیشه بهترینه ، اما تو پست تولد فهمیدم که نه بابا ... علی هم رفتارهایی داره که شاید صمیم دوست نداشته باشه ، اما زندگیشو به خاطر این رفتار ها خراب نمیکنه و به نیمه پر لیوان نگاه میکنه .
و در آخر اینکه من خیلی دوستت دارم ... خیلی زیاد. خیلی دلم میخواد با هم بیشتر دوست باشیم.
شادزی

فری سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:51

۲۲ساعت کی تمام شد؟؟؟؟؟؟
من که ندیدمت:((((((((((

سیما سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:45

صمیممممممم :( :( :(‌ :(
برای چی آخه؟؟؟؟ چرا من انقد بد شانسم آخه؟؟؟ دقیقا روزی که من ویزا ریجکت شدم و انقدر حالم بد بود که نیومدم نت تو باید عکس بذاری؟؟؟؟؟ آخه من یعنی انقدر بد شانسم؟ حالا این وحشی های تو سفارت که حرف نمی فهمن... تو میشه یه راهی جولو پای من بذاری واسه عکست؟

فروغ سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:40

سلام وای من دور رسیدمممممممممممممممممم.کامپیوترمون خراب شده بود میشه بازم عکستون رو بزاریددددددد.

استوا خاتون سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:39

دیدی چه رخداد مهمی رو از دست دادم؟؟ دیدی؟
بیا حالا یه روز این اینترنت ما نفتی بود! ببین اصلا من الان به پهنای صورت عر میزنم!

متولد ماه مهر سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:29

صمیم من ندیدم کاش دوباره از خودت رو نمایی می کردی.

سارا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:27 http://biadonyabesazim.blogfa.com

سلام.
به خاطر محبتی که به همه خواننده هات داشتی، نظرم رو میذارم. شانس آوردم که هنوز پستت توی گوگل ریدر هست.

مادر و عاشق، عروس خوب و امیدوار دیده میشی. همونی که می نویسی، هستی.





کلبه کوچک سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:24

یک روز رفتم مرخصی حالا باید برای دیدنت آرزو بدل بمون

مرمر سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 09:11 http://butterflylife.blogfa.com

سلام من یکی دوبار اومده بودم وبلاگت
الانم اومدم ببینم چه خبره اینجا که دیدم عکستو گذاشتی و از اینکه رمزی نکردی ممنون
خیلی از این کارت خوشم اومد
خواننده دائمی وبت میشم خانم

خواننده خاموش سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:39

سلام به نظرم خیلی خوشگل تر از تصور من بودی! ممنون از اعتمادت .

فاطمه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:31

دختر تو که اصلا چاق نیستییییییییی!!!!
من همیشه وبتو میخونم

ستاره نقره‌ای سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:29

وای عزیزم چقدر کم سن به نظر می‌ایی، مطمئنی این عکس تین‌ایجریت نیست؟ حسی که من از عکست می‌گیرم یک قیافه مهربون و دوست‌داشتنی و بی‌شیله‌پیله. خیلی ممنون که اجازه دادی عکست رو ببینم. شاد و موفق باشی.

عکس بعد از تولد یونا است .

آرام سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:21 http://einas.blogfa.com

خیلی بچه سال میزنی.خدائیش صورت نازی داری.

لنا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:08

وای مرسی عزیزم من خواننده خاموشت هستم مرسی که رمز نزاشتی صمیم جون تصور تو همین مایه ها بود ولی بهتر از تصورم بود این عکس

گیتا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:03

صمیم جون مدتهاست دارم میخونم نوشته هاتو ولی و واقعا دیدنت برام جالب بود تو زیباتر از اونی هستی که تصور میکردم به نظر اصلا چاق نمیرسی ولی به نظر خیلی جدی میرسی سخته آدم باور کنه این چهره نویسنده اون طنزهاست

آرام سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 08:02 http://arameshetoofani.parsiblog.com

سلااام اینم جایزه سحر خیزی امروزم:)
جوان تر ازچیزی هستین که فک رمی کردم!

ریحا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 07:32

سلام
چه بامزه، ازیاد شبیه یونا نیستی
من فکر میکردم کپی یونا باشی خوشگل خانوم
بازم از این کارا بکن
ولی جدا، تصویر ذهنی که من ازت ساخته بودم خیلی با این تصویر فرق داشت . من تصویر خیلی کپل تو ذهنم بود. اینکه خیلی لاغره

parastoo from vancouver سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 06:57

vaghan khoshgeli nasim che goonehaye nazoi dariomidvaram hamoishe salem va sarehal bashi

ندا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 06:20

صمیم جان سلام .. من خواننده خاموشت هستم .. امروز به احترام حرمتی که برای ما قایل شدی و عکست رو گذاشتی گفتم بیام یه سلامی بدم و بگم که چهرت هم مثل دلت بسیار زیباست و گرم ..من تصورم از تو یه چهره جا افتاده تر بود از نظر سنی اینقدر که رفتارت پخته است همیشه ... از جمله کسایی هستی که دلم میخواست می تونستم از نزدیک ببینمت و باهات دوست باشم ... خدا پشت و پناهت باشه دختر مهربون و دوست داشنتی ..

نهال سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 06:00 http://khoshbakhty-khoshbakhty.blogsky.com

خیلی خوشگل تر و قشنگ تر از اونی هستی که تو ذهنم بود...
سلامت و شاد باشی همیشه...
برات بهترین ها رو آرزو می کنم...

مهدخت سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 03:03 http://mamanomaral.persianblog.ir/

سلام .خیلی خوشگلی صمیم جون.اون عکس رنگیه خیلی خوشگلتر بود.عکست با تصور ذهنی من فرق داشت.حالا که عکست رو دیدم اون تصویری که از تو، تو ذهنم داشتم رفته ولی فکر کنم خودت خوشگل تر از تصورم بودی.

حنا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 02:17 http://www.doosjoon.blogfa.com

صمیم جون مرسی که رخ نمودی. چهره خیلی دوستداشتنی داری.
راستش انتظار داشتم یه صورت گرد با یه لبخند شیطون رو ببینم. اما چهره ات خیلی آروم و پر از آرامشه.
واقعا این تویی که گربه ها رو پخ میکنی؟! اصلا به چهره ات نمیاد این کارا ...
مرسی دوست خوبم.

بازدید کننده خاموش سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 02:10

یا الله.....
صابخونه...اجازه هست بیایم تو
جسارتا
یه عکس از همسر گرام بذارید تا ما اقایون هم بتونیم ببینیم
یا چه میدونم از یوناجان - یا یه عکس خانوادگی عمومی
من این عکس رو با اجازه شما و همسر و ...دیدم
یاد خاله ام افتادم
به نظرم عکس ما زمان دیپلمتون ۱۸ ساله تا ۲۰ ساله
اینهم برای دلگرمی به خانمهایی که به سنشون خساس هستن

سپیده سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 01:19 http://sepidsal72.blogfa.com

سلام.. خانم خوشگلی هستیا صمیم خانوم..
من همیشه وبتو میخونم اما کلا اهل نظر گذاشتن نیستم زیاد با اینکه خیلی وقته میخونم اما نظری نداده بودم تاحالا تو وبت..
لحن خیلی شیرینوجذ ابی داری.. همیشه وبتو میخونم خصوصا وقتایی که دلم میگیره اخه لحن حرفات خیلی بامزست.. امیدوارم همیشه شادو خوشحال و زندگی خوبی داشته باشی...

علیرضا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 00:59 http://www.tayareh.blogsky.com/

همیشه تصورم ازت یه خانم یکمی چاغ بود ولی الان وقتی عکستو دیدم تصورم با عکست زمین تا آمون فرق میکرد....

No One سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 00:47 http://12-04-88.mihanblog.com

صمیـــــم خانوم نــامرد تو به این لاغــرى و خوش تیپــى [بله پس چـى؟ معلـومه اصن ! مخصوصـن از طره ى موهاى خوش رنگ و پــُـرت عزیزکــم :* ] چرا هى مى گى من چاقم چاقم ؟

آخ که چقد معلومه خوش قد و بالا هم هستى مطمئنن خیلى تو و على به هم میاین یونا یه کم شبیه خودته به نظــرم !

دیگــــه .. مدل چشمهات رو هم دوس دارم ، خیلى خوب میشه آرایشش کرد . لبات شبیه لباى منه . خیلى خوشحالم که دیدمت عزیزکــم .. اصلن فک نمى کردم این شکلى باشى که ! :دى

فک مى کردم یه خانوم مو بلند مشکى [رنگ مو البت :دى] باشى و صورت توپول و در عین حال کشیده و ابروهاى مشکى و پــر داشته باشى البت الان اینجا ابروهات معلوم نیس :دى به هر حال که با تصورات من فرق داشتى ولى چه فرقى داره ؟ خوشگـلى :*

فاطمه سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 00:40

سلام.قیافه ات با اون چیزی که در ذهنم بود فرق داره آخه قبلا فکر می کردم صورت تپلویی داشته باشی ولی اصلا به آدمهای چاق نمی خوردی.یکمی هم شبیه بازیگرایی. از لطفت و اطمینانی که به ما داشتی خیلی ممنونم.امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی.

ساتین سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 00:28

انگار بهم الهام شد بیام اینجا!
صمیم جون
اولا عکس دومت باز نشد برای من
ثانیا می دونستم حتما ظاهر دوست داشتنی و مهربونی داری.بیخود نیست همسرت رو شیفته خودت کردی
اما راستش انتظار نداشتم اینهمه زیبا باشی
به طرز شگفت اوری زیبا هستی
یعنی میشه مدتها آدم تو بحر چهره ات فرو بره و بازم زیبایی کشف کنه
جدی گفتم و بی تعارف
این بدون رمز بودن پستت هم مثل شخصیتت قابل تحسینه

وای ساتین تو برای من کامنت گذاشتی ؟
مرسی . همیشه تو وب گیلی جون میبینمت ..خیلی دور از دسترسم به نظر میومدی .
خوشحالم به حست اعتماد کردی عزیزم.

آبان دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 23:43 http://myrules.blogfa.com

واییییییییییییییی خدای من بوس بوس بغل
همین شکلی بودی تو ذهنم فقط صورتت رو گرد کامل در نظر میگرفتم
ولی چشمات و لبات همین بود
عزیزمی:):*

مهگل دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 23:35

خوب خیلی قیافه ات با تصورم فرق داره.همیشه خیلی خودت رو یغور تصویر میکردی.ولی الان میبینم قیافه ات خیلی ظریف و ملیح هست.

Minoo دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 23:28

kheily shabieh on tasvirist ke az to too zehnam dashtam Samim jan,,akseto ke didam yek lahzeh goftam kheily shabieh khodeto va neveshtehati....nemidoonam chera akset gharib nabood...

آیدا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 23:28 http://www.1002shab.blogfa.com/

خیلی با تصوراتم فرق داشتی.اما خوشگلی و خوشحالم که دیدمت

آقای ایگرگ و خانم ایکس دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 23:12

سلام صمیم عزیزم.خیلی وقته که میخونمت با اینکه همیشه خاموش بودم.و خیلی دوستت دارم.بدون یکی از یه جای دوووووووووور از یکی از شهرهای جنوبی کشورمون همیشه قلبش برات میتپه و دعاش پشت سرته و همیشه برات بهترینها رو آرزو میکنه چون لیاقتش رو داری.
امروز خیلی خوشحالم چون تونستم چهره ماهت رو هم ببینم.ازت ممنونم که این اجازه رو به من و امثال من که تعدامون کم هم نخواهد بود دادی.بازم میگم دوستت داشتم و دارم و باز هم خواهم داشت.از خدا میخوام به هر
چی دوست داری برسی.به امیداینکه هر وقت وبتو باز کنم خبرهای خوب بخونم.بوووووووووس

samira دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:52

mamnoon babate etemadetoon.
ta be hal xamosh mixondametoon,vali in karetoon vaghean qashang bood o qabele tahsiin.
sorate mehraboon ,vali be shedaaaaaaaaaat masoooomi darid!in hame sheitanat o shirini man nemidonam az koja mansha migire :)

mahbate babayi دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:31 http://madaranmag.com

samim junam kheyli hese khubiye ke hala dige midunam daram neveshtehaye che arusake mehrabuniro mikhunam.

مینا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:29

ناز نازی هستی خانومه خشگل! اما موهات فوق العااااااااااااااااده قشنگ و خوش حالت! من عاشق موهای پرپشت و خوشگلم!

میسا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:26

من یکی از خواننده های همیشگیتونم ولی معمولا کامنت نمیزارم چون احساس میکنم همه توی یه زنجیره ی دوستی هستین! و من میشم خرمگس.ولی خوب دیگه نمیشه گذشت از این عکس و کامنت نزاشت.بسیااااااار کیوت و بیبی فیس هستید(بر خلاف تصور من) و الان متوجه شدم چرا شوهرتون انقدر دوستتون داره.:) خیلی نازید و بینیتون هم مثل عمل شده هاست( این تعریفه ها)!

میسا جون حتما بیا توی این جمع..اتفاقا دایره دوستی های بزرگی داریم و من دلم میخواد اصلا غریبی نکنی
بوس

kنرگس دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:19

اصلا فکر نمی کردم این شکلی باشی. این قدر گفتی من تپل مپلم که من جور دیگه فکر می کردم!
خیلی نازه مامان صمیم. کاش یک عکس دسته جمعی هم با همسر و یونا می گذاشتی.
:)

مهر دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:13

مرسی به خاطر اعتمادت و اینکه عکست رو برامون گذاشتی...
صورتت خیلی آرومه به نظره من؛ این شیطونیا بهش نمیاد اصلا...دختر خوب تو انقدر گفتی تپلیم من تصورم خیلی تپلم تر بود، ولی پیش خودم می گفتم نه حتما اینطوری نیستی و نبودی ... خلاصه که خیلی خوبی و ماه صمیم جون

فرناز دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 21:04

صمیم نازنین. من از خواننده های خاموشت هستم. خیلی شبیه همونی هستی که تو تصورم بود. البته خیلی شیرین تر و بانمک تر. به تمام شیطنت ها و روحیه شلوغت شبیهی. کلا که خیلی پسندیدم. خیلی هم بهت میاد که یه پسر ناز تپلی داشته باشی.

منصوره دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:55

عکستون با تصور من خیلی فرق میکرد اینقدر در مورد چاق بودن تون گفته بودید من همیشه شما رو یه خانم با صورت گرد و ثپل تصور میکردم اما صورت تون که اصلا ثپلی نیست و چشمهای قشنگی هم دارید

زهرا - ف دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:42

صمیم جون، عکست یه جوریه. اون اولیه که نصقه بود و تو دود و دم. عکس دومی هم که ادیتش یه جوری بود. سفیدی زیاد سمت راست عکس و اون حالت خاص گونه و شال سمت چپ عکس تو ذوق میزنه.

ولی در کل مشخصه خوشگلی.

راستی اون آقایی که تصویرش توی چشمات افتاده،علی آقا هستن؟ این عکس رو تو آتلیه اشون گرفتی دیگه؟

زهرا - ف دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:41

صمیم جون، عکست یه جوریه. اون اولیه که نصقه بود و تو دود و دم. عکس دومی هم که ادیتش یه جوری بود. سفیدی زیاد سمت راست عکس و اون حالت خاص گونه و شال سمت چپ عکس تو ذوق میزنه.

ولی در کل مشخصه خوشگلی.

راستی اون آقایی که تصویرش توی چشمات افتاده،علی آقا هستن؟ این عکس رو تو آتلیه اشون گرفتی دیگه؟

نه تو اتلیه نبود..راستش داشتیم از یونا عکس میگرفتیم من روی زمین دراز کشیده بودم گفتم شال میارم از منم بگیر ..باور کن تو همیچین جوی بود..

این عکس رو خودم ادیت کردم..نور زیاد برای اینه که تازه دو روزه ادیت کار !! شدم..
ولی با عکس خامش فرق زیادی نداره

مهریان دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:38

صورت خیلی بانمکی داری .
نمیدونم چرا فکر میکردم درشت تر از این باشی!

آی ناز دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:30

خیلی جوونتز اونی هستی که تو تصورم بود.خیلی خوشگلی. چشماتم شبیه چشمای یونا.

پروانه سابق براین هیچستان دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:15

مثل ماه می مونی ... عین گل ... راست می گم... خوشحال شدم

فداییییییییییییی تو
چقدر خوشحالم میای اینجا

سمانه-مترجم-تهرون دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:12 http://angizehzendegi.blogfa.com

سلام عزیزم. تو چهرت انصاف و عدل و قضاوت تنها درصورت کسب ایمان درباره هرمورد، زن زندگی بودن ، یک غم پنهان مشخصه. اینکه تو کارت دقیقی، تو عشقت خیلی صادقی و کم نمیزاری برای عزیزات و کاملا مسئولیت پذیری بالات خاناس.اماعکس کمی ترسناکه، عکس میگه تو با همه مهربون نیستی با بعضیا برخورد کاملن چکشی داری.عکست نوستالزیکه.چهرت میگه تو مدیر خیلی خوبی هستی .میگه یکی عاشق اتوریتت شده و نظمت ،اونم علی آقای سعادتمند.دوست دارم.تمیزی تو زندگی و خونت هم بهت میاد.بوس

اون چکشه رو خوب اومدی

فکر نمیکردم اینهمه دقیق باشی
مرسی.

najma دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 20:10

daghighan hamuni hasti ke tajasom mikardam! :-" facebookam aslan komak nakarda! :-"

bahar.sweden دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 19:44

hamontooooor ke fekr mikardam ,yaniiii mo nemizane ba axi ke man to zehnam azat dashtam faghat ye kam to zehne man topoltar bodi :D:D:D:D kheiliiiiam ashnaaast chehrat fek konam on zama ke ma mashhad bodim shoma hamsayamon bodi:D:Dbe gamonam

شفیقه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 19:44 http://azizamhamed.blogfa.com

سلام
عکستون حدس میزدم باید خوشگل باشین وخوشحالم که حدسم درست بوده .البته من خیلی کم بهتون کامنت میزارم بیشتر سعی می کنم از پستاتون درس یاد بگیرم .ولی ممنون از اعتمادتون .خوشبخت باشین

مانا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 19:42

زیباتر و جوانتری ...

مهرگان دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 19:21

ای بابا تو که خوش قیافه هستی اینقدر می زنی توی سر مال / البته من عکس رنگی رو بیشتر پسندیدم با اینکه نصفه بود....

به آئین دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 19:21 http://najin2.blogfa.com

سلام
همیشه بی سر و صدا می اومدم اینجا... با خنده هات بی صدا خندیدم باگریه هات بی صدا گریه کردم ...اما حالا دیگه روی ماهت نمیذاره بی صدا بمونم ...عزیز دلمی ...
خاله منم یه جایی نزدیک شماست ...رضا شهر مشهد زندگی میکنه ...یه نی نی تو راه داره براش دعا کن ....
عزیز دلمی

شیوا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:59

من فکر می کردم از اینهایی باشی که صورتت کلی کپله. از اینها که لپ دارن این هوااااا . اما خیلی لاغر تر بود صورتت. اصلا هم به چهره ات نی آد که انقدر شوخ و شیطون باشی. قیافه ی جدی و آرومی داری

مونا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:42

samim jan man aslan fekr nemikardam chehreye shoma injuri bashe.na inke behtar ya badtar ama in chehreh aslan be zehnam nemiyumad az shoma,kheyli kheyli kam sen tar az chizi ke hatin neshun midin(chand saletune aslan?!:D)ama aslan behetun nemiad ezdevaj karde bashin che berese be inke bache ham dashte bashid.

[ بدون نام ] دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:32

وای صمیم جان اصلا باور نمی کردم اون صمیییییم خانوم باحال شلوغی که برای گربه ها پخ میکنه و تو جنگل میدوه و ... با اون پست دامن چوبی و همه ی پستهایی که آنقدر خندیدم که اشکم سرازیر میشد این خانوم آروم با این چشمای معصوم باشه .الهی سایه شما و علی آقا همیشه رو سر یوناجون باشه .هی وقت یادم نمیره اون کامنتی که درباره ی فوت پدرم برات گذاشته بودم و شما جواب دادی که (اما در قلبمون همیشه به روشون بازه)چقدر این جمله ی شما آرومم کرد.دستت رو به گرمی یفشارم .تو بانوشتن همین جمله کوهی ازاندوه رو از روی دوشم برداشتی.کاری که هیچکس نتونست برام بکنه.دوستت دارم.

رودابه ایرانی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:29

فکر نمی کردم اینجوری باشی.اینهمه طنز به قیافه ات نمی آد.جدی تری انگار.نوشته هاتوخیلی دوست دارم والبته خودتوهم.خندوندن دیگران هنر بزرگیه.شاد باشی.

مریم بانوی شمالی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:22

سلام صمیم جونم من شاید از همون وقتی که شروع به نوشتن کردی تا حالا خواننده خاموشتم اما بی انصافی دیدم دیگه برای کسی که با نوشته هاش خیلی وقتا گریه کردم خیلی وقتها از ته دل خندیدم و خیلی چیزها یاد گرفتم حالا که دیدمت کامنت نذارم همیشه تو ذهنم یه تصویری ازت داشتم ولی اصلن فکر نمیکردم این شکلی باشی خیلی خوشگل تر از تصور ذهنی منی ببین حالا که عکس خودت و یونا رو گذاشتی میشه یه کوچولو عکس علی آقا رو هم بذاری که البوم خانوادگیتون تکمیل بشه؟ میشه آیا؟

پانیذ دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:22

راستی صمیم جون کاش مدل ابرو هات هم پیدا بود اونوقت راحت تر میشد نظر داد...

پانیذ دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:21

راستی صمیم جون کاش مدل ابرو هات هم پیدا بود اونوقت راحت تر میشد نظر داد...

پانیذ دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:18

فکر می کردم صورتت تپل مپل باشه نه استخونی...
به هر حال صورت زیبای شما منو به خودش جذب کرد عزیزم.بوسس

golshid دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:12 http://golshid.blogfa.com

خیلی خوشگلی صمیم جون. ضمنا صورتت اصلا نشون نمیده که اضافه وزن داشته باشی

golshid دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:11 http://golshid.blogfa.com

خیلی خوشگلی صمیم جون. ضمنا صورتت اصلا نشون نمیده که اضافه وزن داشته باشی

ترانه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 18:02

ممنون که اعتماد کردی بهمون.
یونا شباهت زیادی به شما داره....
بهت نمیاد این شیطنتا...عمرا!!
اصلا هم اضافه وزن نداری....لااقل تو عکسا صورتت چاق نیست!!! اگه واقعا اضافه وزن داری ولی صورتت اینقدر رو فرمه... خوش به حالت!!!

ساناز دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:56

به به چه صمیم با صفایی هی میگی من تپلم و الم و بلم ما رو گذاشتی سر کار پس ! :) ماشالله ظریف و نازنینی شما

آروشا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:31 http://www.mybedroom.blogfa.com

سلام صمیم جون
چشم من شور نیست ها اما
ماشالاه فووووووووووووووووووووووت:))
شما از چیزی که همیشه من تصور میکردم زیباترین
مرسی که عکستون رو بدون رمز گذاشتین
لبهاتونم خیلی خوشکله ایشالاه همیشه بخنده از خوشبختی و آرامش:))
چشمهاتونم خیلی صاف و زلاله
راست گفتین تو یه پستتون لپ ندارین گونه دارین ماشالاه
شما قصد ازدواج ندارین خانوم محترم؟
:**********************
شاد و سلامت باشین
یونا رو ببوسین

رها خاننده تنبل و خاموش دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:16

به حرمت اینکه خانومی کردی و رمز نذاشتی و خجالت مون دادی . کامنت می ذارم :)
چهذه ی نازی داری و پر از انرژی مثبت
چه جوری بگم انگار خیلی آشنایی

ساناز دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:11 http://sofrekochakeman.blogfa.com/

وای صمیم خوشحالم که تونستم ببینمت امروز از سرکار که آمدم بدو بدو آمدم پای نت که عکستون را ببینم
خیلی نازی بی بی فیس هستی ماشاا...

فرزانه :) دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:08

سلام
:)
جالب بود اما اونی که فکر میکردم اصلا نبودی !!!!!!!
میدونی راستش یکمی فکر میکردم تپلی باشی !!!
مطمئنی ۸۰ کیلویی ؟! یا من اشتباه فکر میکردم!!!!
اما در کل خوشگلی خانمی :) و مرسی که به احترام ما عکس گذاشتی :*
اما یونا را همینطوری که بود تصور میکردم!
P:

آتوسا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 16:39

... از اونی که فکر می کردم ظریفتر به نظر می یای ...و شیطون تر ! ... این که بدون رمز عکستو گذاشتی نشون دهنده اعتماد به خودت و به ما هس . مخصوصا که بعد از چن سال نوشتن این کارو کردی . مرررررسییییی دوست خوشگلم! ... عکس هاتم خوبن . کاش اون یکی هم رنگی بودا ... جلو زلفیت هم شیک هس !

مریم و علی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 16:31 http://alidelam.blogfa.com

جدی خودتیییی؟ یا پروزین اعتصامی؟!
حالا دیگه میگم بزا همون 29 و اندی سن تا 50 سالگیت بمونه چون به 28 ساله ها میخوری!
خوشجلی صمیییییییییییییییییییم
و اما لبات منو یاد غنچه های تازه باز شده میندازه، عملی که نیست؟!
من صورتتو گردتر تصور میکردم فقط اگه یه عکسم فقط از سر به پایین بزاری دیگه کامل تصورت میکنم!
جدی تو این عکس داری از پنجره ماشین بیرونو نگا میکنی؟!
خوسحال شدم از دیدنت
ممنون بابت عکس، روشنمون کردی ای وای خوشگگگگل...

تو این عکس داری از پنجره ماشین بیرونو نگا میکنی؟!


توت فرنگی روی خامه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 16:29

چه صورت ملیحی.تپل تر تصورت می کردم!

آرا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 16:28

صمیم
عزیزم
واقعن از اون چیزی که در تصور من بود جذاب تر و زیباتری..
مرسی که این احساس خوب رو بهم دادی که از این به بعد بهتر بدونم نوشته های کیُ می خونم :)
یونا رو هم که قبلنا دیدم .. هزارماشااله خیلی شیرین و خواستنیه ..فقط کاشکی عکس علی آقا رو هم میذاشتی که دیگه این تصورات ما کلا کامل بشه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد