من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

مردا این ور...زنها اون ور تر....

 بعدا نوشت:  

در راستای اطلاعات مربوط به ناموس نی نی بامزی من: 

!!(( خب ظاهرا نخوده توی دهن ما خیس نشد...نی نی گوگولی  خوشگل بامزی  ما یک عدد اقای محترم و شیک و گوگولی مامان !!!! می باشند. )))

 

آقا این نی نی ما از بس که آروم و گل منگولی و خوبه ما موندیم توی شیکممون داریم قارچ پرورش میدیم یا بچه!!! نه کاری به کار من و باباییش داره و نه اهل بد قلقی و جفتک اندازیه....قبل از تعطیلات هفته پیش رفتیم سونوی عادی (من و صبا) و این بچه بی حیا نمیدونم به کی رفته بود که وقتی من دردم اومد بخاطر فشار ماسماسک!! دستگاه سونوی  اقای دکتر ، یهو نی نی خودشو جمع کرد و برای اعلام همدردی با مامان جونش!! کله اش رو داد پایین و باس..ن مبارک رو داد هوا  و فک کنم داشت اون وسط مسطا رو میخاروند خرت..خوروت....هم صدا میداد...که دکتر گفت به به نی نی تون هم که مشخصه چیه!!!! و اونجوری شد که ما اشک ریزان به مامان جان و مامان جونمان زنگ زدیم و آنها هم ما را دلداری دادند و گفتند خجالت بکش...خدا قهرش میاد ها.... تو لیاقت نداری انگار!!!!!! این اداها چی چیه دختره خرس گنده!!! و تازه اند خنده داریش این بود که علی برگشته میگه حالا غصه نخور تو.....مبارکت !!باشه!!دستت درد نکنه!!!!خسته نباشی!!!! انگار مثلا من بیل زدم و چاه کندم  تا جنسیت بچه معلوم بشه.فعلا هم به سلامتی موضوع  نی نی ما یه ذره سکرت بمونه تا من ببینم واقعا میتونم نخود تو دهنم خیس بدم یا نه!!!!!!!!مثلا دارم تصور میکنم که شماها هم تا حالا نفهمیدین که نی نی مون آبی شده یا صورتی

                                                      *******************

با همکارامون نشسته بودیم  و آقایون داشتن در مورد تعداد بچه  حرف میزدن و ما هم اعتراض میکردیم که بابا بستونه دیگه!!! نفری دو تا دارین  خجالت بکشین...جالبه که وقتی به یکیشون که خیلی هم با ادب و با حیاست گفتم شما به فکر سومی نیستین که انشالله!! برگشته به زمین نگاه میکنه میگه نه خانم فلانی!!!  ایزوگام کردیم رفت پی کارش!!!! و خاک بر سر اون همکار دیگه امون میگه البته ایزوگام آقای فلانی یه ذره چیکه هم میکنه  زمستونا!!!!!! خدای من!!!! نمیدونستم باس گریه کنم یا بخندم!!!!!این مردا هم بلا نسبت علی جان انگار دهنشون چاک و بست نداره......آدم هی باید به کفپوش های کف اتاق نیگاه کنه یا به سقف چشم بدوزه و سوت بزنه!!!!خلاصه که به روی خودم نیاوردم و بحث دیگه ای رو شروع کردیم. میدونین چی بود؟ تاریخ زایمان من !!!!! اقایون داشتن نظر میدادن که خانم فلانی!!! تا دو هفته دیر و زود (بخصوصو زود) رو در نظر بگیر برای خودت تا غافلگیر نشی و سر فرصت به کارات برسی ....و من که از اینهمه تجربه  !!!! و همراهی این سبیل کلفت ها اشک شوق توی چشمام جمع شده بود خودم رو لعنت کردم که چرا گذاشتم رییس به اینا بگه تا مثلا هوای منو بیشتر داشته باشن و حسودیشون نشه که چرا اون نمیذاره من کار سنگین بکنم و بالا پایین برم......خئدایا شکرت!!!! همین مونده بود که بشیم نقل مجلس اقایون که به سلامتی شدیم!! حالا خدا رو شکر یکیشون که خیلی احساسات در میکنه هنوز خبر نداره.مثلا فک کن پارسال که به فاصله کمی بچه دوم دو تا از اقایون و ایضا خود این جناب به دنیا اومده  این اومده هلک و هلک جلوی میز من واستاده و شیرینی تعارف میکنه و با نیش باز  و لحن خیلی خوشمزه میگه پس شما کی میخواین دست به کار بشین؟!!!!! فک کن!!!!!!!!!!!!!!! میخواستم بکوبم توی سر خودم!!! خنده الکی کردم و گفتم تا شما سومی رو بیارین ماکروفر ما هم داغ میشه!!!!از کوری در میاد!!!!! همچین جا خورد که بیچاره دیگه دور و بر من نیومد او نروز....حالا اگه بفهمه فک کنم از ذوقش اداره رو ناهار بده!!!!! خیلی بامزه و ساده است طفلی.دلم سوخت اون روز براش ولی آدم که نباید هنوز از راه نرسیده با کارمندای با سابقه!!!!! احساس صمیمت کنه خواهر!!!!!

                                                         *********************

میگم اول بهمن باری من و علی یه روز خاصه!!!یا رسما با هم میریم زندان و من از اونجا آپ میکنم یا به خوبی و خوشی  چک ...... میلیونی ما پاس میشه و موضوع ختم به خبر میشه!! حالا خوبه من هنوز نیمدونم  .......میلیون  چند تا صفر داره اونوقت چند روز دیگه 10 ماه به سر میرسه!!!! به علی میگم برام لباس حاملگی برای توی زندان بگیره.....میخنده و میگه خدا بزرگه!!! نمیدونم این بار خدا با بیلی کلنگی  چیزی  احتمالا میفته دنبالمون و میگه از چک های صد هزار تومنی شروع کردین هیچ نگفتم...شد چند میلیونی بازم به روتون نیاوردم و پاس کردم...دیگه پدر سوخته ها این  غلط اضافی اخیرتون چی بود؟!!!!!!خلاصه که دعا کنین برامون. سه شب پشت سر هم رفتیم حرم و وقتی به امام رضا گفتم جون رضا کار ما درست میشه یا نه یه نیرویی منو برد پشت پنجره فولاد و وقتی چشمم به یه پارچه سبز رنگ که محکم و با چند تا گره به پنجره بسته شده بود افتاد نا خودآگاه دستم رو بردم طرفش و تا یه ذره کشیدمش کلا مثل  یه پرنده رها شد و توی دستای من جا خوش کرد....نمیدونم شما اعتقاد دارین  به نشونه یا نه...ولی من شب سوم جوابم رو گرفتم.....

یه گندی هم زدم شب قبلش..واستاده بودم نزدیکای ضریح و یهو دیدم یه بند سبز رنگ چاق و چله به پنجره فولاد بسته شده...رفتم جلو و گفتم ایول اقا رضا!!! ما گفتیم نشونمون بده که حال میدی بهمون یا نه ولی این دیگه خیلی از سرمون زیاده....ملت میرن یه نخ از ضریحت باز میکنن این که به طناب کشتی گفته زکی!!! خلاصه رفتینم سراغ اون بند حاجته و هی بالا پایینش کردیم دیدم نه بابا!!! انگار به یه جای دیگه وصله...کشیدم و کشیدمش که یهو دیدم یه صدایی گفت واییییییییییییییییی!!!آخ!!!!! از ترسم سریع طنابه رو ول کردم و وقتی به ادامه طناب پارچه ای  نگاه کردم  دیدم خاک بر سرم..دور دست یه خانمه بسته شده و منم کشون کشون داشتم اونو میکشیدم طرف خودم!!!!! بنده خدا مریض بودو برای شفا گرفتن دخیل بسته بود.انقدر خجالت کشیدم که حد نداشت.زود جیم شدم و گفتم اقا رضا! این دفعه که کاف دادیم رفت...ترو خدا فردا شب  آبرمون رو حفظ کن.....و اینطوری  شد که اون گره حاجت خودش توی دستای من باز شد.....خیلی با مرامه....خیلی مهمون نواز..حتی اگه سالی یه بار هم نری مهمونیش بازم وقتی میری و ادعات و منم منم گفتنت  دنیا رو بر میداره بازم میذارتت بالای مجلسش و دست نوازش به سرت میکشه...

فقط حواستون باشه موجبات قطع عضو و کنده شدن دست و پای دیگر زائران رو فراهم نکنین جان ما!!!! ازما گفتن .....از شما امید به شنیدن.....

پ.ن.

1- وبلاگ روزانه های ملودی جون برام فیلتره....برای شما هم همین طوره؟

2-نی نی رسما امروز هجده هفته شد.....تا من وقت کنم و اون تیکر رو بذارم توی وبلاگ فک کنم دنیا اومده باشه.ای جووووووووووووووووون من.

نظرات 49 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 4 اسفند 1387 ساعت 20:11 http://manoali.javanblog.com/

ای خدا آدمک با بعضی از این مردا چه جوری باید حرف بزنه؟

یه مهمونی رفته بودم چند وقت پیش .
یه خانومی به یکی از آقایون گیر داره بود و هی سوتی های گذشته ی آقاهه رو یاد آوری می کرد.
اقاهه اول چند مورد سوتی های خانومه رو گفت.
بعد دید بحث جمع نمی شه،برگشت بهش گفت: شما وقتی می ری دستشوی حواست به شیر قرمز و آبی توالت باشه.
خانومه مثلا خودشو زد به نفهمیدن.
آقاهه دوباره گفت: این توصیه ی یه داغدیده است

سمیه پنج‌شنبه 26 دی 1387 ساعت 09:04

خانومی مبارک باشه
زودتر به دنیا بیاد عکسشو بزاری تو بلاگ ما هم ببینیمش!
فک کککککککککککککن!

ممنونم.
نههههههههههههههههههه

نسیم مامان بردیا پنج‌شنبه 26 دی 1387 ساعت 00:50 http://bardiajeegar.blogfa.com

نمیدونم چی نوشته که.گفتم که برام فیلتره.فقط میدونم آپ کرده.

صمیمممممممممممم اسمشو الان نمیگی؟؟؟؟؟؟؟ تورو خدا نگی بعد از اینکه بدنیا اومد میگم.خوب؟؟؟؟؟؟

هنوز زوده....

مهسا مامان ملودی پنج‌شنبه 26 دی 1387 ساعت 00:22

مبارکه پس مامان یک عدد انسان سنبل دار شدی؟؟؟؟غصه دختر نخور والا دختر من از صتا پسر بیشتر اذیت میکنه زبون داره ۴ متر قربونش برم.کلی خندیدم از این خاله زنک بازیای مردای همکارت واقعا که خجالت داره چنتاشو اینجا داریم اگه بهشون رو بدی میخوان نقل شرت آدم نظر بدم.همسری غدغن کرده باهاشون حرف بزنم منم وراج حساب کن چقدر جلوی خودمو بگیرم که حرف نزنم.
امیدوارم مشکل چک حل بشه حالا بگو با پولاش چیکار کردی؟

اوههههه اون آقایون که خیلی رو داشتن به خدا!!!!
آخیییی خدا حفظش کنه برات دخترک و همسری رو...
کار بدی نکردم فدات شم.دعا کن.
بوووووس

سارا چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 18:40 http://www.baanooyeordibehesht.blogfa.com

سلام مامانی شیطوون
قشنگ می نویسی
صمیم جان می ری حرم آقا دعا کن منم به مراد دلم برسم
مرسی گلم

چشم.
ممنونم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 17:28

تبریک میگم خانومی
ان شاا... که به سلامتی به دنیا بیاد
مراقب خودت باش :

قربونت.

خانم خونه چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 14:18 http://souzan59.persianblog.ir

عزیز دل هر چی فکر می کنم یادم نمیاد من گفته بودم دختر یا پسر ؟ من و منتظر نزار و خودت بی زحمت بدو بیا بگو ببینم باید خجالت بکشم یا سرم و بگیرم بالا .

اوا سمی جون یادت رفت مگه؟خودت سونو کردی منو خواهر...تازه بعد از این کامنت زیری
یه دونه هم نظر دادی و گفتی نی نی پسره..استاد اعظم یادش رفت؟

این کامنت رو یادت میاد خانومی؟ ۱۹ آبان ....
صمیم جان اول بگو ببینم ته ته دلت چی بیشتر دوست داری ؟ اگه اونی باشه که من میخوام بهت بگم باید بهم مشتلق بدی . فکر چگونگی گرفتن مشتلق رو هم کردم. به زودی میخوایم بیایم مشهد !
حالا زود باش بگو ببینم چی بیشتر دوست داری ؟

بعد من گفتم دختر دوست دارم و تو گفتی به هر حال پسره....
سرت رو بگیر بالا خانم خونه پیش بین ..

راما چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 13:39 http://missymemol.blogfa.com

مبارک مامان شونبول طلا
راستی یه وقت کاری داشتی من در خدمتم توی مشهد
هر چند که دوربرت شلوغه
خلاصه در خدمتیم

مرسی عزیزم.
اتفاقا دور و بر من کمک نیست خیلی...کلا من اخلاق ندارم که !!!!!!

فرزانه چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 12:58

سلام دوست عزیز من تازه به وبلاگت ملحق شدم
بابت کوچولوی دوس داشتنیت بهت تبریک میگم
اومدم تا از دستور کیک اسفنجیت که دیشب باعث شد خونواده ی شوهرم به اشژزی من افتخار کنن تشکر کنم
امیدوارم همیشه محفل گرم خانواده تون پابرجا باشه
دوستدار شما

نوش جونت عزیزم...
ممنونم و محبت داری .

پرنسس جنی چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 12:18 http://hastie.blogsky.com/

مبارکه . به قول قدیمیا : خواهر سالم باشه هر چی میخواد باشه . خدا خودت و نی نی رو حفظ کنه .

خندهه
مرسی.

سمیه چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 11:37

مگه تو پارسال بچه آوردی که نوشته بودی :
" و ایضا بچه اینجانب به دنیا اومده بود "
آآرررررره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من کی نوشتم؟یادم نیست چرا؟
نه قربونت اولی از هفت تاست این هنوز!!!!!!!!!!!!

سبرینا چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 11:19

سلام برمامان گل پسر . قند عسل .شیر وشکر . جیگر بلا و شونبول طلا . خوبی ایشااله . چشم ودلت روشن. منم اولش که فهمیدم پسره یه خورده کسل شدم ولی الان با ۱۰۰ تا دخترم عوضش نمیکنم. دعاکن سالم وصالح باشن. رفتی حرم ما رو هم دعاکن. شاید اسفند یک سر بیایم مشهد. تاببینیم آقا می طلبه یا نه. مواظبت خودت باش می بوسمت.

آخییییییییییییی انشالله زودتر بیای.
قربونت. بوسسس

یاس چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 10:31

مبارکه:) من یه فامیل دارم خیلی آداب رسوم داره و مقرراتیه وقتی فهمید بچش پسره چند روز بعد عروسی دعوت بودن هر کی بهش میگفت پاشو برقص خیلی جدی میگفت وااااااااا مادر شوهر باید سنگین بشینه نباید برقصه که .جدی میگفتاااا خلاصه گفتم بهت بگم مادر شوهر جون سنگین بشین مواظب باش ننه برات حرف در نیارن:ی

وا!!! خدا نصیب نکنه بابا!!! مشکل سایکوتیک داشته انگار اون خانمه!!!!!
خیلی جالب بود.
چشم!!!

تی تی چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 09:52 http://waterylady.blogfa.com/

اخ جان...مبارک باشه عزیزم..یه پسر شنگول خوشگل به جمع دنیاییها اضافه کردی ..دستت درد نکنه..علی اقا بی حساب تشکر نمیکنه

واقعا خسته نباشم!!!!!!!!!
مرررررررررررسی.

عسل چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 09:01

ببخشید اشتباه تایپی بوده. میخواستم بگم با این روحیایتت دختر بهت نمیومد و فقط یه پسر بلا به همچین مامان شیطونی میومد.

فدات شم عسلی...قربونت.

صدف چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 07:50 http://sadaf59.persianblog.ir

سلام .مبارکه..پسر خوبه...دخترم هم خوبه ..فقط دعا کن سالم باشن..حرم رفتی منم دعا کن...راستی روزی یه دونه سیب بخور تا گل پسرت خوشگل خوشگل بشه...من امتحان کردم.نتیجهشم خوب بود.

حتما.مرسی عزیزم.

ساتین سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 23:43

من همسرم هم بعد از آبی شدن نی نیمون دمق شدیم
اما بعد دیدیم چقدر هم شیرین و لذت بخشه
حالا دیگه نمی تونم خودمو مادر دختر تصور کنم
در حالی که از ده سالگیم تا قبل از بدنیا اومدن بچه ام همیشه با دختر کوچولوم تو عوالم خودم سرم گرم بود
قول میدم بهت خیلی شیرینن این پسر کوچولوها
انشالله سالم و خوشبخت باشه
ضمنا صمیم عزیزم ممنون بخاطر اون دعا و نماز حاجتت
خدا رو شکر جواب آزمایش پدرم خوب اومد و اگرچه جراحی در پیش داره اما خدا رو صد هزار بار شکر می کنم
قربون دل مهربون و باصفات

وایی خدا رو شکر که حال پدر بهتره...خدا رو شکر...
اتفاقا خیلی ها میگن وقتی پسر داری دیگه دختر از چشمت میفته و وقتی دختر داری دیگه هوس پسر نداری...امیدوارم بتونیم خوب بزرگش کنیم ..واقعا فرقی نداره دختر پسر بوودنش الان برامون.

ستاره بانو سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 23:22 http://www.mesetarehashegh.persianblog.ir

صمیم جون خودنو نی نی و نوشته هاتو می ماچونم.
کلی از نوشته هات روحیمون آبی و صورتی می شه.
نی نی آبی کی بدنیا می اد حدودا؟

اواخر خرداد عزیزم.
مرسی.بوووس

مرجان سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 22:01 http://kavir-semnan.com

من که بدون در نظر گرفتن علاقه تو و على همون موقع که فهمیدم نى نى دارى گفتم خدا کنه پسر باشه !!! هنوزم میگم خدا کنه پسر باشه. اما خوب 100% در درجه اول سلامتیش مهمه. خیلى مواظب خودت باش و نایب الزیاره.

شاد باشى، میبوسمت

ممنونم عزیزم. سلامتیش واقعا الان برامون مهم تره. اتفاقا ما با اینکه همیشه دختر دوست داشتیم ولی واقعیت اینه که به قول علی همون موقع هم میگفت توی جامعه الان پسر داشتن دغدغه اش کم نیست ولی کمتر از دختره....
نی نی پسره عزیز دلم ..
باور میکنی توی تموم این سه شب حرم اسمت روی زبونم بود و برات دعا میکردم...؟

نگاه مبهم سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 17:41

سلام مامانی

جیگر منه!

خیلی دوسش دارم. کلن حس پسر دوستیم گرفته شدید.

اون سهیل بنده خدا هم یه چیزی می دونست بهش می گفت صفدر قلی.

وای فدات شم صفدر قلی که اینقد آرومی نی نی.


صمیم!

چه همکارای معرکه ای!
خدا زیاد کنه.

=)

مواظب خودت و مهربون همسر و نی نی باش.

خدا ارحم الراحمین هست. بهش توکل می کنم براتون.

الهیییییییییییییییییییییییی
خدا واقعا زیادشون کنه..البته لازمش نشتی ایزوگامشونه!!!!!
ممنوم از دعای خیرت.

آسمان سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 16:40

صمیم جان سلام
من از حدود 1 ماه پیش با وبلاگت آشنا شدم و تقریبا تمام آرشیوت رو خوندم ولی برای اولین باره که برات کامنت می ذارم. وبلاگ فوق العاده ای داری. من که هر وقت دلم می گیره می یام و بهت سر می زنم و بعدش کلی شاد می شم. راستش از وقتی وبلاگت رو دیدم به وبلاگ نویسی علاقه پیدا کردم. می تونی راهنماییم کنی که چه طوری وبلاگ درست کنم؟ سلام من رو به نی نی برسون. فعلاً خدانگهدار.

ممنونم عزیزم.لطف داری.میتونی خیلی راحت بری توی گوگل و عبارت ایجاد وبلاگ رو داخل پرانتز بنویسی و سرچ کنی...خیلی زود یاد میگیری.هیچ کری نداره.شبیه درست کردن میل میمونه...یه سری اطلاعات و پسورد میدی و صفحه درست میشه....
بای.

هستی سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 15:50

مردم از خنده از دست تو دختر. خدا نکشت.
میگما دیونه ای فک کنم نه؟
دفه قبل برات درس عبرت نشد.یادته اومدی از خودت تریف کردی که نی نیم چقده ارومه ، زدو مریض شدی؟
حالا دوباره اومدی همون حرفا رو میزنی خوب چشم میخوری اخه ننه جان
بوسسسسس

دیوانه کلمه کوچولوییه برای عظمت گند های من!!!(نیشش!).
انشاله خدا خودش مواظبون باشه.

ققنوس سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 15:38 http://startofanend.ir

خدا به خیر بگذرونه! پسر گوگولی هم مبارکه! خسته نباشی!!!

نسیم مامان بردیا سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 15:17 http://bardiajeegar.blogfa.com

راستی وبلاگ ملودی عزیزم برا منم فیلتره.گریهههههههه .
اگه راهی پیدا کردی به منم بگو. دارم از فضولی میمیرم. دوست دارم پست جدیدش رو ببینم اما نمیتونم.

من از خونه میتونستم وصل شم ولی الان اینترنتمون قطع شده ...چی نوشته مگه..دارم فضولی میکنم انگار....

هاله سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 15:16 http://chekhabara.blogsky.com

Samim junam mishe azat ye khahesh koNam? manke engHad badam ke harkari mikoNAm emam reza mano davat nemikoNe kheili gHOSsame:-(,ye hajate bozorg daram mishe azat khahesh koNAM ye dune az in nakhaye saBZ in dafe ke rafti haram be niate man gere bezani?

الهی فدای دل پاکت بشم من.حتما عزیزم و مرسی که منو قابل میدونی.این بار برات دو رکعت نماز حاجت هم میخونم ...انشالهه زودتر روا بشه حاجت دلت...نا امید نشو...هیچ وقت.

نسیم مامان بردیا سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 15:15 http://bardiajeegar.blogfa.com

خوب به به به!!!!!!! مبارکا باشه. میبینم که سونوی من هم کار کرد و درست حدس زدم که جورابای نی نی آبیه!!! ولی صمیم جون من صبح که این پستت رو خوندم فهمیدم پسره نیازی به بعدا نوشت نبود فک کنم. از نوشتت معلوم بود که آبیه آبیه!!! به هر حال امیدوارم سالم و سلامت و سرحال باشه. راستی میگم سونوی سه بعدی هم میری؟ خیلی باحاله.من عکس و فیلم بردیا رو داشتم قبل از تولدش.
بعدشم این همکارات عجب آدمایین ها! میگم تو بعضی از ادارات آقایون وقتی با هم حرف میزنن دو کیلو سبزی خوردن کم دارن که با هم پاک کنن!نه؟؟؟

سونوی داپلر هنوز دکترم چیزی نگفته و منم نمیدونم از چه ماهی بهتره برم...ولی تصمیم داریم.
آره به خدا...سبزی شون کم بود فک کنم اون وسط.

Asal سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 14:54 http://aksbelog.blogspot.com

صمیم جون ایشالا نی نی سالمت باشه دختر پسر بودنش مهم نیست هر دوشون شیرینن.
در موردامام رضا هم موافقم باهات.میری برای ماهم دعا کن.

وبلاگ ملودی برای من باز می شه.

بوس بوس بوس.مواظب خودت باش

ممنونم.
حتما.دعا میکنم.
بوس.

!!No سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 14:50 http://250585.blogfa.com

ای جاااااااااااااااااااااااااااااااان صمیییییییییییییییییییییییییییییم *:*:*:*:*:*: پسره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عسلهههههههههههههههههههههههههه قربونش برم من !! ایشالا سالم و راحت به دنیاش بیاری عزیزم !! *:

برم بخونم حالا بقیه شو !!‌*:*:*:*:*:*:

مرسی .بهترین دعاها رو برام کردی.ممنونم عزیزم.

bahar girl سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 14:22

مبارکه خانم
من عاشق پسربچه های شبطون بلام
در مورد اسمش فکر کردین؟

آره.اسمش رو تقریبا انتخاب کردیم.

محبوبه سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 14:07

جیجلشو... عسلی:-*
چه پسر شیطونی بشه ها! از دیوار راست بالا می ره!!!
واجب شد خودم به عنوان اولین نفر گوششو بکشم:D
بووووووووووووووس

گوشش که راسته کار خود خودته....خاله جونش هر کار دوست داره بکنه آزاده.
بوس.

عسل سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 14:04

ای جووووووووووووون خاله قربونش بره. من که میدونستم پسره گل بسره. اخه با این روحیات تو پسر بهت نمیومد. حالا چرا ناراحت بودی؟ مگه دختر دوست داشتی؟ بهت نمیاد اینکاره باشی ناقلا. من که خودم پسر دوست دارم. اصلااااااا از دختر خوشم نمیاد. البته الان خیلی بهتر شدم فبلنا که میگفتم اگه دختر باشه میندازمش جلوی پیشی بخوردش!
[نیشخند]

الان میگم هر چی باشه ولی در کل من و علی خیلی دختر دوستیم...نمیدونم شاید بعدش که نی نی اومد به دختر نگاه هم نکنم!! چه میدونم عسلی....
اوههه چه خشن بودی عسل....خطرناکی چقدر.

الهه سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:49 http://eli1985.blogfa.com

سلام صمیم جونم . مردم از خنده یعنی سوتی هات تکه. من که فهمیدم نی نی چیه. خدا واستون نگهش داره. مواظب خودت و نی نی باش.

قربونت.
مرسی.دعامون کن خانمی.

شکیبا سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:20 http://www.shakiba-a.blogfa.com

آفرین به نی نی آروم که مامانشو اذیت نمی کنه.
مواظب خودب باش.

حتما.بوس عزیزم.

رویاپ سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:15 http://MFKHATERAT.PARSIBLOG.COM

سلام مبارکه به سلامتی مثل اینکه دختره
مبارکه و مبارکه

مرسی عزیزم.

نگار سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:11

محل کار شما چه خوبه . میشه منم بیام اونجا کار کنم؟‌!!!

فچ نکنم دووم بیاری!!!!! پوست کرگدن میخواد..تو هم لطیف!!

نارگل سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:09 http://www.zane30saleh.blogfa.com

ملودی رو منم باز کردم دیدم فیلتر شده.

آیکون همدردی!!

نارگل سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:08 http://www.zane30saleh.blogfa.com

حالا چه کاریه که جنسیت بچه رو از ما مخفی کنی؟! بگو دیگه.

بابا ضایع شد که...قند عسله باباییه دیگه!!

پرستو سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 11:52 http://papiroos.wordpress.com

سلام صمیم خانوم گل گلاب
چقدر خندیدم وقتی تیاتر بازیهات رو تو همین صفحه خوندم (همشو) و چقدر هم خوشحالم که از زندگیت راضی هستی و شویت را دوست داری
ایشالا که چکتون رو هم پاس می کنین و ما مجبور نمی شیم بیایم زندون واست جوجه کباب و حلیم بیاریم :)
مراقب خودت و نی نی هم باش
فک کنم مرجان لو داده باشه که نی نی چی هست (با اون خاروندن و مالوندن یه جاییی تو ملا عام ) :)
شاد باشی عزیز
و همیشه شادی رو به اطرافیانت منتقل کنی
کلی از خوندن مطالب صادقانه و ساده و صمیمیت انرژی مثبت گرفتم بچه :)

آخییییییییی قربون خنده هات!!
آره مرجان که خیلی واقعی توصیف میکنه...بشرفیه!! عاشق نوشته هاشم.

مریم گلی سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 11:34

سلام چه عجب وبلاگ ملودی واسه من که بازه

چرا برا من بسته است پس؟
گریهههههه

نلی سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 11:26 http://www.mehrsis.blogfa.com

پسر پسر ، قند عسل ...

د بیا!!! آه قر بده بینم!!!!!
دام دام دارام دامم دام

مهسا سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 11:21 http://myfootstep.ir

وای پس نی نی کاکل زریه . از طرف من بماچش (:
راستی هی بهت می گم از اون ویرایش قالبت کد قالبت رو بردار تو نظرات من کپی کن تا برم برات تیکر رو بذارم گوش نمی دی که . اگه خواستی در این راستا حرکتی کنی کد تیکر رو هم برام بزار . خدا بهت همت بده .

فدات شم قول میدم با کمکت به زودی بذارمش.

آیین و آیینه سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 11:18 http://lahzehayenaab.blogfa.com

غرق لذت شدم از خوندن نوشته تون .
توش یه جور صداقت و خوشی موج میزنه .
من فکر کنم نی نی تون دختره و صورتیه .
چه همکارای جالبی دارید شما .
برای شما و همسرتون و نی نی گلتون آرزوی عشق و شادی و آرامش میکنم .

ممنونم عزیزم.
یه نی نی بلای شیطونه کاکلی بامزی پسره!!!

ممول سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 10:53 http://memolejigholo.persianblog.ir

والا اینطوری که تو زجه مویه کردی فک کنم پسر باشه .

اوهومْ!!!

میریام سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 10:38 http://bpanjare.parsiblog.com

سلام خانوم خانوما!

خوبی؟

من گیجم که هنوز نفهمیدم نی نی تون چیه؟؟؟ (لبخند خیلی گنده به پهنای صورتم!!)

اون مدلی هاست که باید براش مامان دوز بدوزم!!!!
گرفتی حالا؟

حنا سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 10:31 http://www.doosjoon.blogfa.com

آخ جون ، دلم وا شد.
میگماا تو هم وقتی خواستی باردار شی اینقدر بچه های خوب و خانوم های باردار باحال دور برت دیدی که علاقه مند شدی به بارداری ( چی گفتم ؟! )
منظورم اینه که ایقدر از خودت و نی نی تعریف می کنی تا منم یه کاری دست خودم بدماا!
خوش باشی عزیز ه انرژی مثبتم.

من از سالها قبل مطمئن بودم که بارداری راحت و بچه آرومی خواه داشت...یعنی همش فکرم روی این مدلی متمرکز بود.
فدات.بوسسسسسسسس
منتظر کار دست دادنت هستم ها!!

غریبه سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 10:23

سلام مامانی .امیدوارم خودت و نی نی خوب باشید.ببین عزیزم میخواستی یک ملت رو دق بدی به خدا دادی حالا دیگه قسمت سوم سرنوشت را بنویس . اصلا او دو قسمت و یادمون رفت چی بود.

آخ خوب شد گفتی.پست بعدی حتما در موردش مینویسم.

پیتی سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 09:52

بابا پس قسمت سوم ماجرای سرنوشت چی شد؟

پست بعدی عزیزم.

رها(ستایش) سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 09:44

خوب معلومه که ابی شد دیگه:دی

بعدشم از ان اقا امام رضاتون بخواهید ما رو هم بطلبه خوب من مشهد دلم می خوادددددددددددددددددددددددد

ماماااااااااااااااااااااااااااانننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن

انشالله میای به زودی.
از اون خرت خوروت صداش فهمیدی باهوش؟!!!!!چشمک!!

راما سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 09:42 http://missymemol.blogfa.com

یعنی سه روز نذر میکنی پشت سر هم بری حرم تا حاجتتو بگیری؟ اینطوری باید نذر کنیم؟
وبلاگ ملودی فیلتره باز نمیشه برای من هم چند وقته اینطوریه
بگو دیگه نی نی صورتیه یا آبی؟
منتظریم

نه عزیزم.نمیشه گفت نذر کردم فقط دلم خواست توفیقش بیاد سه شب برم.
نذر رو هر جور دلت خواست میتونی نیت کنی.تعداد روزهاش و اینا مهم نیست.
نگووو که تو متوجه نشدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد