ما در اسرع وقت و بعد از رفتن مهمون های آقا جان اینا که رسما دهن ما رو نمودند!!(سرویس!) خدمت میرسیم.از نوع پایتخت نشینش !!! هستند و ما هم در رکابشان یک شب شام در منزلمان با دهان ماه رمضان! پتیکو پتیکو کردیم و الان روی تخت بیمارستان افتاده ایم و کلا کمر و اجزای بدنمان نصف شده است.به زودی که تشریفشان را ببرند سر خانه و زندگیشان و ما را نیاز نباشد هر شب این پارک و اون مهمونی برویم باهاشان!! و از بیمارستان مرخص بشویم خواهیم نوشت آنچه بر ما گذشت......
پ.ن.
به جان خودم الان خوبم.بیمارستان کدومههههههههههههههههههه؟!!!! چرا حرف تو دهن ملت میذارین شما؟!!(چشمک!!) منظورم این بود که رسما مردم دیگه!!!!فک کن جمعه شب ساعت ۶ صبح خوابیدم !!!و ۸ هم سر کار بودم!!!!! آخرش چشمام قیلی ویلی میدید.
دارم میام...فقط دعا کنید نتیجه این پیام گور رو بی شرف ها زودتر بدن تا یا بیام و دو حالت داره:
یا ضجه مبزنم!!!!!!!! نهههههههههههههههههه!!!!!!!!
و یا قر میدم این وسط برا همگی!!!!!!!!
مرسی همگی.
سلام
نتایج اومده بی صبرانه منتظرم ببینم با قر می یای چه شکلی هستی؟!
(لبخند)
سلام صمیم جان خوبی
نتیجه ها را دیروز دادن
حتماْ قبول شدی درسته ؟
زودتر بیا بگو که قبول شدی
دیدی گفتم بهت نمیاد. یه جوری آه و ناله کردی که ملت فک کردن از دست رفتی. به جون خودم داشتم دنبال بلیط مشهد میگشتم بیام عیادت.......
اینهمه هیکل گنده کردی واسه چی دختر؟ دو تا مهمون اومده ها...... اینهمه آه و واویلا راه انداختی.
خانوم هم خانومای قدیمی ننه. نه از این سس مایونزی ها..
صمیم به نظرم اگه شما یه هتل بزنید بد نباشه درامدتون !!!
از آشنایی با شما خوشحالم .
ایشالا با همون قر میای
مرسی بابت جواب کامنت قبلی. خوش باشید.
زود بیا صمیم جون!
نوشته هات ادمو زنده میکنه!
صمیم جون خوبی؟ :(
صمیم جون خوبی؟ :( اینو که یه بار گفتم :)
salam samim jan
delam kheili tang shode . nemidoni to in modate kami ke bahat ashna shodam to va neveshtehat che jaye bozorgi to delam baz kardid . arezoo mikonam zoodtar biay
dooset daram
sara
سلام صمیم جون من قبلا خاطرات قشنگتو خونده بودم ولی به خاطر کنکور نتونستم بیام نت تا الان که بالاخره بختش باز شد . خیلی اینجارو دوس دارم با خوندن پستات از ته دل می خندم و دعا می کنم همیشه همینطور شاد باشی .
خاطرات رژیمیتو پرهیز از غذاهای خوشمزه ت تو ذهنم مونده اون شامیه آغشته به مورچه هارم فراوش نمی کنم . راستی هنوز رژیم می گیری؟
خوشحال میشم بیای پیشم
لبت خندون دلت شاد
خدا رحمتت کنه صمیم جان
خوش بگذره.تو بمیری ما چکار کنیم؟یه خورده به فکر ما هم باش خواهر
زود بیا بنویس عزیزم دلم تنگیده
جدی جدی مریض شدی؟؟؟؟ بهت نمیاد
واقعا بیمارستانی؟آخه چرا چی شده؟
سلام
خسته نباشی خانمی.
خوشحال شدم که اونو خط گرفته بودی:
(یه ذره روبراه نیستم الان)
بی صبرانه منتظرم ببینم با این مهمون های پایتخت نشین چه می کنی؟!
بوس.
نبینم صمیم نازم کسالتی داشته باشه. زود تعریف کن ببینم چی شده. خیلی نگران شدم. بیمارستان؟!!
راستی نظرتون در مورد تبادل لینک چیه؟
سلام. خدا بد نده. مهمونا رفتن؟ خوبید. ان شاالله که خوبید. از نوشته هاتون فهمیدم که خیلی همسرتونو دوست دارید. خدا برای هم نگه تون داره. منم مثل شما عاشق همسرم هستم. راستی نثرتون خیلی قشنگه. من خیلی خوشم اومد. مخصوصا اون نامه که برای دوستتون نوشتید. همون خانومی که تو فکر اینه که اگه مثل روز حسرت بشه چی میشه.
خوشحال میشم باتون اشنا بشم. البته اگه قابل میدونید. من عاشق دوست خوب پیدا کردنم. اگه دوست داشتید به من سر بزنیدو خوشحالم کنید
سلام صمیم خانم.من یکی از طرفداران وبلاگ شما هستم و تمام آرشیو وبلاگ شما رو هم خوندم.خیلی سبک نوشتنت رو دوست دارم و همینطور سبک ارتباط با همسرت رو.من و همسرم تازه او راهیم و ارتباطمون تقریبا مثل شماست و هر روز هم بیشتر از قبل به این باور میرسیم که درست انتخاب کردیم(مثل شما).برات آرزوی خوشبختی بیشتر میکنم.دلت شاد و زندگیت همیشه سبز.
سلام عزیزم
از وبلاگ های برتر باهات آشنا شدم و از این آشنایی خوشحالم
نماز و روزه ات قبول و موفق باشی
بی صبرانه منتظریم مرخص بشی .تا ببینیم باز دوباره چه شیطنت هایی کردی عزیزم ...
انشاء الله که زود خوب شی بیای بنویسی
منتظریم شدید
کمرتان سلامت باد
میخوانیم پس بنویسید
خدا شفا عطا نماید
شادزی
عزیز دلم خسته نباشی همیشه به مهمونی:دی البته مهمونی از نوع رفتنش
صمیم جونم من از این به بعد میخوام واسه همه نوشته هات کامنت بزارم !!
حتی اگه فقط در حد یه رد پا باشه !!
که بدونی همیشه هستم و کلی دوست میدارم !!!
ما صمیم می خوایم! دختر تو که این همه سوسول نبودی!
سلام
چقدر خشن با مهمانان برخوردمیکنید
خوشبخت باشید چون همیشه