من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

ابله مرغون

 

پسرکم آبله مرغون گرفته...الان 48 ساعته نخوابیدم..دعا کنید زود خوب  شه . پا به پاش  منم تو خونه ام و با همه زیادی  کار  این روزهام..مرخصی  گرفتم. آخه این سن زود نیست ..؟ من که خودم دبستان بودم گرفتم. 

 

بردمش  دکتر . در  کنار  هیدروکسی زین ، کالامین برای  دونه های  خشک داده و  کیبور  واتر برای  دونه های  آبدار. تقریبا سه روزه که زده بیرون و  خارش  هم داره که من لباس  سرهمی  نخی  تن پسرک کردم تا خراششون نده یک وقت. دیشب  از شدت بی خوابی و  استرس  حال تهوع داشتم..استرس  برای  موندن جای  زخم ها خدایی  نکرده. صبوری این بچه یک طرف  دلم رو اتیش  میزنه و  دست تنهایی  خودم و علی  یک طرف  دیگش رو...صبا که بارداره و اصلا نباید از  طرف  خونه ما هم رد بشه ..مامان کلا بدنش  ضعیفه و میترسم سیستم ایمنی بدن به صورت زونا جواب  بده به این ویروس..بابا که راحته چون  کلا طاقت دیدن بی قراری بچه رو نداره.. چاری  عزیزم هم درگیر  اساب کشی  هستند و   خانم داداشم هم به توصیه پزشک پوستش  باید کلا از  هر نوع تحریکی برای  پوست حساسش  پرهیز  کنه. من و علی  نوبتی  شب  پسرک رو روی  دوشمون می چرخونیم  و با کف  دست پشت و کمرش  رو ماساژ می دیم تا تحملش براش  راحت تر باشه.   

امروز یک ساعت یونا رو بردم منزل مامان جون تا با امینی ( عمه ای) بازی کنه و من برای  جاری و خواهرهاش که اومدن کمکش  حداقل ناهار درست کنم..آخ که انقدر  خجالت کشیدم همچین وقتی که می شد  محبت هاش رو جبران کرد من گرفتار  این مریضی پسرک شدم و نمیشه بهشون نزدیک شد...دلم پر  از  خوشحالی شد وقتی  زنگ زد و گفت خورشت قیمه و برنجش رو نخوردند..که باهاش  لذت رو مزه مزه کردند..بعد  میگید چرا صمیم  ته دیگ زعفرونی  با گلاب  قمصر  کاشان درست میکنه؟ خب  درست می کنم چون رو ابرها میرم بعدش  عزیز دلم.. 

 

دلم میخواست دوستم  بود تا بهش  از  همه این خستگی ها و ساعت های  طولانی  بگم و اونم ارومم کنه و بگه همه بچه ها ابله مرغون میگیرن صمیم جان ..نگران نباش..... و بگه هنوز  به یادم هست...و بگه  هنوز هر  وقت از  من خبری  بهش  میرسه باز  هم خوشحال میشه .. 

 

چی  میشد توی  این مملکت یک عده بودن  به ادم هاگ میدادن؟ 

یکی  منو بغل کنه و دلداری بده لطفا... 

 

 جمعه شب ساعت ۱ بامداد :

یعنی فقط یک سر اومدم ببینم اصلا کسی این طرف ها پر زده..که ووای  اینهمه مهربونی و محبت و توصیه و ارامش خوندم و پر شدم از انرژی 

ممنونم از همه...باز هم من رو شرمنده کردید.   

سه روز اول با همه سختش گذشت ..با همه بی خوابی ها و بیقراری ها..من نمیدونستم حمام اینقدر مفیده چون یک نفر به من گفته بود از مواد شوینده اصلا استفاده نکن من فکر میکردم کلا حمام خوب نیست..فردا انشالله میبرمش زیر دوش بازی کنه .ممنونم از این همه توصیه... 

دوستتون دارم..همتون رو..

نظرات 93 + ارسال نظر
حمیده سه‌شنبه 20 مرداد 1394 ساعت 22:09 http:// hroodbarany.rozblog.com

عزیزم من میدونم چه حالی داری. منم ابله مرغونم با پسرم با هم گرفتیم عزیز دل تنهایی چه سخته منم کمرم داره از بیخوابی وخستگی خرد میشه باهات همدردم به وبلاگ منم سر بزن

شادی چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 22:01

سلام صمیم جون امیدوارم و دعا میکنم پسر قشنگ و خوبت زودتر خوب بشه
انشاالله زودتر خبر سلامتیش رو بدی
منتظریم

گلبرگ از ترکیه چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 00:41 http://golbarg4.blogfa.com

صمیم جان اون ماچه الاغ واقعا موثره وخیلی هم خوبه
درمان اصلی انواع الرژی از قبیل ابریزش بینی و بثورات پوستیه
من خودم اثرشو دیدم عطاری ها دارن
بوش اصلا بد نیست بوی دوده
کلا تو ذهنت باشه اگه کسی الرژی داشت بگو بهش درمان طبیعی و بدون عارضه










سمانه سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 13:14

سلام صمیم جون روزت مبارک. اره عزیزم من مشهدیم و کارمندم میدونی اینقدر واسه چیزای مختلف هزینه کردیم که الان کفگیره به ته دیگ خورده قریییییییییییچ اینم صداش از این ورم نمیتونم بگذرم از آتلیه..
خیلی ممممممممنون از توضیحاتت دقت میکنم بهشون .خودم اصلا دنبال جا نگشتم گذاشتم ببینم شما چی میگی و نظطرخواهی از دوستان . ممنونم از کمکت

سمانه جان الان اگر بری تلیه باید ۲۰ تا عکس رو بگیری ولی به من بگو چقدر میتونی هزینه کنی تا چیز بهتری به ذهنم میرسه بگم..
ضمنا فیلمبردار اینا رو جدا حساب کردی دیگه..چون من فقط در مورد عکس اتلیه میخوام نظرم رو بگم..

گیتا سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 10:24

سلام صمیم جان
شانس آوردی هر چه زودتر بگیره بهتره خواستم حموم رو بگم که دیدم دوستان گفتن و متوجه شدی ایشالا زود خوب بشه و دونه ها جاهای حساس نزنه

یه دوست جدید سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 08:49

سلامی چو بوی خوش آشنایی ..........
سلام صمیم خانم ( البته امیدوارم این صمیم خانم بعدها به صمیم جان تبدیل بشه )
خیلی اتفاقی لینک وبلاگتون رو جایی دیدم و تقریبا از یک ماه پیش هر روز دارم وبلاگتون رو میخونم . چون از اولین پست توی سال 86 شروع به خوندن کردم .
سخنم رو طولانی نمیکنم (هرچند خیلی حرفها دارم باهاتون) فقط همینو بگم که با خوندن نوشته های قشنگتون عجیب حال و هوام عوض میشه و سعی میکنم توی رفتارام با همسرم (که گاهی وقتها بی دلیل بدجوری باهاش بداخلاق میشم ) تجدید نظر کنم . اینو بدونید هر چند ما همدیگه رو نمیشناسیم ولی دوست دارم از حالا به بعد منو به لیست دوستاتون توی این دنیای مجازی اضافه کنید . از خدا میخوام همیشه و همه جا خودتون و خانواده بخصوص کوچولوتون توی سلامتی و آرامش باشید .


نگاه مبهم سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 08:44

سلام.

صمیمم!

مادر مهربون!

روزت مبارک!

مامان برسام سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 00:51

سلام مامانی خدا قوت.یونا جونم چطوره؟اونم مثل مامانش صبوره!ای کاش نزدیک بودم می اومدی بغلم ازراه دور دراغوشت میکشم.راستی روزت مبارک.بوسسسسس

استوا خاتون دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 20:31 http://bootejeghe.blogsky.com/

صمیم نازنینم، مامان مهربون
روزت یه دنیا مبارک

آروشا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 20:25 http://www.mybedroom.blogfa.com

سلام صمیم
الهی عسیسم
بوس
من هم ۶ سالگی آبله گرفتم جای یکیش بین ۲ ابروم موند هرچند با گذشت زمان کمرنگ شد اما هنوز سایه ای ازش هست
الهی زود خوبشه

مرمر دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 16:01 http://dochar-yani-ashegh.blogfa.com/

خودت آبله مرغون گرفتی حالا قبلا؟؟ مواظبش باش امیدوارم زودتر خوب بشه. روزت هم پیشاپیش مبارک

اره من دبستان بودم گرفتم

زهرا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 14:58 http://mzlove1.com

سلاااااااااااااااام
انشاالله حال بچت زوده زودخوب میشه
خوشحال میشم بهم سربزنی ومنولینک کنی

سوگل دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 14:13 http://sogooool.persianblog.ir/

سلام صمیم جون

خیلی وقته وبتو می خونم

ولی اولین باره نظر میذارم

خیلی خوب می نویسی همه ی نوشته هاتو دوس دارم

ایشالا حال پسر گلت زودی خوب شه

بی اجازه لینکتون کردم اشکال که نداره؟

ماریا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 11:38 http://www.rainyandsunny.blogspot.com

نگران نباش خوب میشه خوب کاری کردی حمومش کردی خیلی مفیده واسش

عسل اشیانه عشق دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 10:41

صمیم جونی ابله مرغون رو هر چی تو سن پایین تر بگیری راحتتره. بهش چیزای خنک بده. مثل خاکشیر یا هندونه

علی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:33

سلام صمیم جان
نگران نباش انشالا خوب میشه مثل سابق.
خواستم پیشاپیش روز مادر رو بهت تبریک بگم.شاد باشید.

فرزانه یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 15:42 http://parvaz60.blogfa.com/

بازم خوبه الان گرفته من تو مدرسه هام گرفتم پدرم در اومد

آتوسا یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 15:30

صمیم ؛ یادت باشه تو حموم آ بو با فشار نریزی روش .فشار آب باید در حد خیلی ملایم وخشک کردن با حوله هم باید خیلی ملایم باشه . و رو تنش نکشی. اینا رو امروز دکتر اطفال تو تی وی می گفت .

اره منم همینطوری کردم..فقط اب باعث شد زخم خیس بشه و بعد با یک اشاره انگشت ژسرک زخم افتاد و یک گودال زیرش موند..دارم کرم استلاتریا میزنم خوب شه ردش نمونه..این حموم هم مکافاتی داره ها...

رضوان یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 15:10 http://planula.blogsky.com/

منم اینقدر خندیدم به خاطر اینکه تو اونقدر خندیدی ....
خدایا شکر . حتما تو می تونی تصور کنی ته دل آدم چقدر خوشحال و قیلی ویلی میشه وقتی که بتونه به لب یه آدم دیگه خنده بیاره ... به خصوص اگر اون آدم خسته بوده باشه...
ممنون که خندیدی !

پریزاد یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 14:51 http://zehneziba16.blogfa.com

واییی صمیم...من با این سنم هنوز ابله مرغون نگرفتم.خیلی برای بارداریم میترسم.ای کاش نزدیکتون بودم می اومدم یونا رو سفت بغل می کردم وچهارتا ماچش میکردم تا منم ابله مرغون بگیرم راحت بشم.

ملودی یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 14:42

الهی من قربون یونا برم .ایشالا الان بهتر شده باشه .خسته نباشی فدای تو بشم بوووووس برای خودت و یونا

اعظم یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 14:41 http://http:/lottery2.blogfa.com

امیدوارم زود زود خوب بشه یونای عزیز

ری را یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 14:26 http://med-life.persianblog.ir

آخی منم یه خواهرزاده ی ۷ماهه دارم الان که اینا رو گفتی دلم کباب شد واسه پسرکت.ایشالا زودتر خوب میشه عزیزم

سمانه یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 13:57

سلام صمیم خانم. ایشالهله که کوچولوتون زود خوبشه .من ده تیرماه عروسیمه یادمه گفتین که همسرتون آتلبه دارن. دنبال یه آتلیه باقیمت مناسب هستیم حالا زیاد رو عکساش سخت گیری نداریم چون نمیخوایم زیاد هزینه کنیم و آنچنانی شدنش هم زیاد مهم نیست.
ممنون میشم اگه کسی رو میشناسی معرفی کنی مرسی

سخت گیری روی عکس رو متوجه نشدم یعنی چی ..
ببین عکس خوب به نظر من باید خودتون باشید نه ژست های مصنوعی و الکی ..باید کاملا حالت طبیعی شما حفظ بشه توی عکس مثلا اگر کسی به عمرش دستش به پیانو نخورده خیلی لوسه که در حال اجرای کنسرت یانی نشونش بدن تو عکس!! بعدشم ایدت و رتوش زیاد نشه چون بافت صورت باید حفظ بشه تو عکس ..انگولایی مانگولایی هم پز ندن بهتون..درست درمون و با شخصیت نشون بدن ادم ها رو توی عکس ..به دک و پوز اتیله هم نگاه نکن همه چیز توی چشم عکاس هست و با ی مبل ساده یا روی کف پوش هم میشه عکس خوب و زیبا در اورد
اگر دنبال اتلیه ارزون هستی من بهت پیشنهادمی کنم این رو توی حرف هت عنوان نکنی و بهتره نمونه ا و مدل ها رو بببینی بعد سر قیمت توافق کنید ..خودت میدونی مثلا با این هزینه ای که در نظر درای که ساده و مناسب در بیاد طرف سیب و گلامور و ناهید و اریا و اینا نمی تونی بری..
شما اصلا مشهد هستید؟
یکی از دوستامون رفت اتلیه بهزاد توی هاشمیه ..عکس هاش خوب بود فقط زیادی لختی گرفته بود ازشون ..ملت چشماشون گرد می شد موقع دیدن !!!

شیما یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 13:30

نازی عزیزم ناراحت نباش خانومی.امیدوارم هرچی سریع تر خوب خوب شه.تو سن پایین خیلی بهتره .نگران نباش.از طرف منم پسر نازتو ببوس

سایه یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 13:20

سلام صمیم جون عزیزم الهی فرشته کوچولوت زودی خوب بش!من خیلی وقته نوشته های نابتو میخونم.همیشه هم مثل یه فرشته مهربون کمک حال خواننده هات بودی.این بار هم من ازت کمک میخوام.هم از تو هم از همه خواننده هات استدعا میکنم به دادم برسینو راهنماییم کنن!من پوست صورتم جوریه که حتی تو دوران بلوغمم برعکس همه جوونا حتی یه دونه جوش هم نداشتم.اما ازچندسال قبل یهو تو ناحیه گردنم شروع کرد جوش زدن بعد مدتی همون جا موهای زائدی درومد و این برای من شوک بزرگی بود دلم نمیخواست کسی بفهمه چون همه وقتی از لطافتو بی لکی پوست حرف میزدن منو مثال میزدن دلم نمیخواست همه بفهمن!واسه همین پنهانش کردم الان کار به جایی رسیده که این موهای زائد به صورتم رسیده و موهای بورو کمرنگ صورتم سیاه شده دارم از غصه دق میکنم به خودم میگم اینهمه سال صورتم صاف بود هیچیم نشد الان که دارم ازدواج میکنم و ماه دیگه جشنمه صورتم موهای زائد سیاه دراورده که حتی با وجود اپیلاسیون و برداشتن با موچین و موبر باز دونه های سیاه روی صورتمه این برای من که سالها حتی یه خال رو صورتم نبوده مرگه!ازمایش دادم دارو هم مصرف کردم اما خوب نشده!ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنین!خواهش میکنم!حس وحشتناکیه که بخوای عروس باشی اما صورتت اینجوری شده باشه!کمکم کنین لطفا دارم دق میکنم یعنی صورتم خوب میشه!من موهای صورتم خیلی نازک و بیرنگ و کم بود پوست صورتمم سفید و خیلی لطیف بود اما الان...خواهش میکنم راهنماییم کنین

سایه جان هیچ کس نمی تونه بدون ویزیت تشخیص بده اون هم که پزشک متخصص غدد و متخصص پوست باید باشه ..شما یک سری ازمایش های هورمونی و اینا انجام بده به هر حال این رویش ناگهانی یعنی یک چیزی جای خودش نیست ..
امیدوارم مرود برطرف بشه .برای عروسی هم نگران نباش الان با ارایش و گریم از ادم های زشت هم پری دریایی می سازن چه برسه به تو که زیبا هستی

نسیم مامان آرتین یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 12:48 http://niniartin.persianblog.ir/

امیدارم یونا کوچولو هر چی زودتر خوب بشه...آبله مرغون یه مریضیه که همشون باید بگیرن...اتفاقا هر چی کوچیکتر باشه بگیره براش راحت تره

دقیقا حس هاگت رو میفهمم... بارها خودمم خواستم!!!

یه عالمه هههههههههاااااگ!!!

صبا و پرهام یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 10:37 http://anymoanyma.blogsky.com

سلام دوباره

اصلا یادم رفت بگم

الان فصلشه

توی مدرسه دختر داداشم اینا یه کلاس رو بخاطر آبله مرغون تعطیل کردن


در ضمن به این فکر کن که در تمام زندگی یکبار می گیره

و تا ابد راحت شدی

یاسینم یه کم قسمتهای زیر پوشکش دیرتر خوب شد

که من کلا وقتی شکمش کار می کرد دیگه پوشکش رو باز میکردم.

عرق کاسنی براش خیلی خیلی خوبه

لباسش آستین بلند باشه و شلوار هم پاش کن


بروفن رو فراموش نکن


یاسینم از یونا ۳ ماه کوچیکتره و تقریبا ۳ هفته پیش بوده که گرفته

پس اگه بخوای نگران زود و دیر بودنش باشی به این فکر کن که کسایی هم بودند که زودتر و کوچیکتر بودن گرفتن

بعد از مریضیش یه خورده حساس و ضعیف می شه که باید تقویتش کنی

که من شربت Sanostol
بهش می دم

الان هوا گرمه و باید مواظب باشی مکمل آهن دار بهش ندی

رسوب میده توی خون

این شربت بدون آهنه

رهگذر یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 10:22 http://mylifedays.blogfa.com

خدا رو شکر کن عسیسم که تو بچگب گرفته . من پریسال تو سن 23 سالگی گرفتم فکر کن چقدر هم سنگین بود مخصوصا از سرو صورت ، هنوز که هنوز بعد از دوسال رد زخم هاش رو صورتم گود شده یکم باقی مونده ولی یونا بچه ست سنش کم مطمئن باش رد زخم هاش نمیمونه زخم های روی صورت من هرکدوم قد یک بند انگشت بود مثل سوختگی شدید وقتی سنش کم باشه ضعیف تر هست و زودتر خوب میشه نگران نباش مواد خوراکی سردبهش بده مثل هندونه یا خاکشیر دوش اب خالی هم براش خوبه

صبا و پرهام یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 10:18 http://anymoanyma.blogsky.com

سلام صمیم

من خیلی وقته که مطلب نمی نویسم چون انگار هرجی تو می نویسی برای من همون طور شده

قضیه از شیر گرفتن یونا

البته من که از شیر گرفتمش

خیلی خیلی خوب بود

تدریجی ازش گرفتم

اول عصرا رو حذف کردم

و کلا ۳ هفته طول کشید

اصلا هم اذیت نکرد

اصلا ها

شاید باور نکنی

هر وقت میخواست یه چیزی توی شیشه اش می ریختم

شبها هم آب می خورد


=============

ولیکن در مورد آبله مرغون که یاسین من هم تازه خوب شده

ولی خدا رو شکر خیلی خیلی خفیف بود

یعنی اصلا تب نکرد

ما تهران بودیم که شروع شد

و بیرون می رفتیم و مخصوصا نمایشگاه کتاب

بودیم و اصلا حواسش به دونه هاش نبود

من کلا براش نمی خاروندم

فقط ۳-۴ بار براش پماد کالامین زدم

نمی دونم شاید کوتاهی کردم

ولی حتی دکتر هم نرفتمی

بردمش داروخانه و براش پماد گرفتم

فکر می کنم چون بهش ایبوبروفن می دادم اینقدر آروم بود

چون ضد التهاب قوی بود

فقط ۱-۲ تا از دونه های شکمش رو خیلی می خاروند و می کند

منهم خیلی حساسش نمی کردم

فوقش جاش بمونه خیلی مهم نیس

روی صورتش رو هم ۲ تاش رو کنده ولی الان که نزدیک ۱۰ روز هست که خوب شده باوجودی که کنده شده ولی جاش خیلی نمونده


از اول سال تا الان من نگران آبله مرغون بودم

در بهترین وضعیت و در خفیف ترین حالت گرفت

حای نگرانی نیست

رویا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 23:55 http://royabakhtiari.persianblog.ir/

خسته نباشی ایشالا زود خوب بشه شما هم یه استراحت حسابی کنی

ثمر شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 20:32

صمیم جان اون ماچه الاغی که دوستمون گفتن واقعاً تاثیر داره. ما خانوادگی انواع حساسیت های پوستی که شامل خارش میشه رو داریم و هر موقع هیچ کرم یا دارویی نمیتونه تاثیرگذار باشه از این ماچه الاغ استفاده می کنیم. بوش هم در برابر خارشی که تحمل باید بکنیم می ارزه یعنی من شخصاً درسته از بوش خیلی بدم میاد ولی در برابر اینکه چند ساعتی خارش رو بهبود ببخشه تحمل میکنم.
من و مامانم هم چندین سال پیش، اولش که بابام گفت یکی از دوستاش اینو معرفی کرده کلی دعوا کردیم که این مسخره بازیا قدیمی شده و ... ولی من وقتی از خارش بیچاره شدم قبول کردم استفاده کنم و دیدم واقعاً میتونه یه چند ساعتی خارش رو آروم کنه و بعد که دوباره خارش شروع بشه، میشه دوباره استفاده کرد.
کلاً اگر کرم یا داروها اثر خوبی دارن روی یونای عزیز که هیچی ولی اگه زیاد تاثیرگذار نیستن این رو هم اگه دوست داشتی امتحان کنی بد نیست یعنی ضرری نداره جز بویی که خب دیگه باید یه جوری تحمل کنید!

ممنونم. مطمئنت تاثیر داره که بقیه هم توصیه کردند. خوشبختانه خارش ها جز در ناحیه پهلو که زیر پوشک میره و بیشتر خارش داشت بقیه جاها خیلی اذیت نکرد یونا رو
مرسی عزیزم

تینگ تینگ شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 20:05

عزیزم اصلا نگران نباش تو این سن هم دونه ها کمترن هم زودتر خوب میشه برای تنهاییتم بهتر که خودتونید اگه یه چن نفر دیگه هم بودن باید به توصیه های پزشکی ۱۰ نفر گوش می کردی بچت رو هم نمی ذاشتن آروم بگیره. من که ترجیح می دم خودم تو این جور موارد تصمیم گیرنده باشم.
من و داداشام وقتی دبستانی بودیم گرفتیم هر سه مون با هم تازه مامان سرکار هم می رفت. نمی دونم چه طوری طاقت می آورد.

آتوسا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 16:15

مادر مهربون ؛ نگران نباش و سعی کن در این موقعیت سخت جنبه های خوب موضوعو ببینی ؛ ۱- این که تو سن کم این بیماری سبکتره ( خیلی ) و جای جوش نمی مونه ۲- شوهرت اینقدر بالغ و مهربونه که دست تنهات نمی ذاره ( باور کن هنوزم هستن مردایی که اصلن درکی از مسوولیت هاشون ندارن ) ۳- ...و این که ما دعا می کنیم یونا کوچولو زود زود خوب شه . بوووووووووس . آغوووووووش.

رضوان شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 15:49 http://planula.blogsky.com/

سلام عزیزم
میدونم دیر رسیدم و احتمالا همه سختی های این روزها رو پشت سر گذاشتی ولی دلم نیومد که چیزی ننویسم. آیا یونای عزیز حالش بهتر شده؟ خودت چطوری خانمی؟ تو رو الان مثه یه کوه میبینم .نه از لحاظ جثه !!!! بلکه از لحاظ استحکام.... من هم مثه بقیه واقعا دوست دارم بغلت کنم .
در ضمن عیدت هم پیشاپیش مبارک . من شنیدم که خانم فاطمه زهرا شبی در خواب مادری خسته رفته و سرش رو در آغوش گرفته و همینطور که اون مادر سرش رو پاهاش گذاشته بوده با مهر نازش کرده و بهش گفته صبور باش...
من می دانم که او همه مادران را دوست دارد و همه را در آغوش می گیرد..
(راستی این مادر زنداییم بوده و می دونم که راجع به این خواب راست گفته)
گلم برات صبر و عشق و شادی بیشتر از خدا می خوام.

راستی هروقت یونای عزیز خوب شد و بردینش حرم پیش امام مهربون همون جا تو حرم از طرف من ببوسش. خیلی محکم ببوس.

تو رو الان مثه یه کوه میبینم .نه از لحاظ جثه !!!! بلکه از لحاظ استحکام.



یعنی اینقدر خندیدم که اثری از خستگی نموند
اون کوهه هم با رژیم داره تپه میشه
جان خودم

سحر شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 14:02 http://meandmydaughter.blogfa.com

امیدوارم هر چه زودتر خوب بشه. دخترک من هم از چهارشنبه آله مرغون گرفته ولی ظاهرا شدید نیست و هنوز از درد و خارش شکایتی نکرده. دکتر میگفت فصل بهار بیشتر بچه ها آبله مرغون میگیرن.

باران مامان ترانه شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 13:11 http://www.tarlanak.persianblog.ir

الهی بمیرم برای یونا کوچولو...
دخترک من هم 1 ساله بود که گرفت ولی یه خبر خوب اینکه میگویند هرچه ادم کوچکتر باشه و به این بیماری دچار بشه خفیف تر میگیره و در بزرگسالی که زونا میشه و پدر در میاره .اول و اخر که باید میگرفت پس خوشحال باش که خفیش رو گرفت.مال دختر من اصلا جاش نموند با اینکه کوچولو بو و گاهی میخاراند و کنده میشد.پس اصلا نگران نباش

پری شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 12:40

سلام صمیم جان اصلا نگران نباش پسر من تو یک سالگی گرفت و زود خوب شد حمام خیلی موثر حتما هر روز حمامش کن

رها شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 12:30 http://newvision88.blogfa.com

عزیزم خیلی خوبه که تو این سن آبله مرغون گرفته.هم دردش کم و سبکه هم اینکه زود خوب میشه.بوسسسسسس

رویا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:51

سلام
داشتم وبگردی میکردم رسیدم وبلاگ شما
منم تازه گرفتم یه توصیه ای که قدیمیای فامیمون کردن دونه دود کردن
خیلی زود خشکشون میکنه دونه هارو(از عطاری پشکل ماچلاق بگیر مثل اسفند دودش کن طوری ک دودش به بدن پسرتون بخوره خیی زود دونه ها خشک میشه)

هیوا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:28

سلام صمیم جان
برای سلامتی پسرت و صبوری خودت دعا می کنم.من خودم هم تازه بچه دار شدم.آرش من 20 روزشه.حالتو درک می کنم.گاهی ادم فکر می کنه اگه بچه اش اینقدر مظلوم نبود اینقدر دلش خون نمی شد.
برای سلامتی همه بچه ها صلوات

مه مه شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:22

سلام . امیدوارم هرچه زودتر گلتون خوب بشه بهترین چیز خاک شیر خیس کرده هست و دادن هندوانه چون خنکیه برای خارش خیلی مفید

قربونت بشم
هندونه هر روزم میدم بهش

در گوشی شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:00 http://shooikar50-50.blogfa.com

الهی قربونت برم که اینقدر زحمت میکشی حالا حالش چطوره خودت بهتری یه ذره استراحت کن

نسیم شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 10:00 http://bardiajeegar.blogfa.com

جیگرشو برم من که نُق نُقی شده یونا جونم.....عیب نداره عزیزم...تندی خوب میشی جیگر طلا... بچه ها همه راهکارا رو بهت گفتن دیگه دوستم...موفق باشی و صبور!

ندا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 09:36 http://minaallemomean@yahoo.com

ای داد بیداد صمیم جان یادم افتاد به آبله گرفتن پسرکم در 10 ماهگی و مرخصی نداشتن خودم و اینکه هیچ کس بدادم نرسید و پسرکم چقدر بی تابی و بیقراری میکرد و خودم چقدر همراه پسرکم اشک ریختم و اصلا نمیدونستم باید چکار کنم . وای وای که چقدر آبله پسرک من سخت بود اونهم توی 10 ماهگی و وقتی یکبار بغلش کردم و بردمش پایین که کمی خنکتر بود مادر شوهرم گفت وای مادر چرا آوردیش پایین حالا ممکنه من و صبا (خواهرشوهرم که 24 سالش بود) هم بگیریم !زود ببرش بالا . اصلا جمع کن یه چند روزی برو خونه بابات !.

آخی
ندا جون میدونی ترس هم داره خب .تو سن بالا براشون خطر بیشتری داره ولی به هر حال با لحن بهتر ی هم میشد به آدم بگن..

سارا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 09:28 http://ladyinred.persianblog.ir/

سلام صمیم جون

امیدوارم یوناجون هر چه زودتر خوب بشه نگران نباش عزیزم ان شالله که هیچ اتفاقی نمی افته

خانومی عزیزم با اجازتون من شما رو link کردم اگه دوست داشتین منو link کنید

lots n lots of kisses and a BIG BIG Hug

مادرخانومی شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 09:10

سلام خدا قوت !
خدا را شکر که یونا کوچولو بهتره ، مریضی بچه ها خیلی بده جلوی چشم ناله و بیقراری می کنن

.... شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 09:05

salam.rastesh ye juraee motmaenam ke mano yadetoon nis.ama esmamo migam.reihane.81 .82 studentetoon boodam.ide

زبانسرا شعبه مرکزی بودی؟

ماریا - م شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 09:02

سلام صمیم خانومی . الهی قربونت برم نگران نباش اصلا. من مامان نشدم ببینم این روزا چقدر سخت میگذره اما مطمئنم مثل همیشه تو از پس این یکی هم بر میای . فقط علاوه بر یونا جون مواظب خودتم باش که خودتم خدای نکرده مریض نشی . برای یونا جون هم دعا میکنم زودتر خوب بشه ایشالا. نگران نباش عزیزم .

گل آبی شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 08:47 http://waterlilium.blogfa.com

فکر کنم یک خرده دیر رسیدم ئبرای دلداری. اما نگران نباش. توی بهترین سن این مریضی رو گرفته. خیلی سبک و زدو هم میگذره. خواهر من وقت انترن بخش اطفال بود از مریضهاش آبله مرغون گرفت. فسقلی های کوچولو زود خوب شدند و دکترشون دو هفته خونه خوابید!
مراقب خودت باش

مهناز شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 08:47

سلام صمیم جون امیدوارم یونا گل هر چه زودتر خوب بشه ولی خانومی اینکه تو سن کم این مریضی رو گرفته اصلا بد نیست چون شدتش تواین سن کمتر و تحملش واسه بچه راحتتره. تو سن های بالاتر خدایی نکرده به شکل زونا خودشو نشون می ده که خیلی وحشتناکه.
موفق و سالم باشید

محدثه شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 07:58 http://entezareshirin86.blogfa.com

سلام صمیم جان.خدا رو شکر که الان حال پسرک بهتره.امیدوارم این روزهای سخت هم زود زود تموم بشه.

ترنه شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 07:32 http://torneh60.blogfa.com/

خدا قوت عزیزم

عاشق باران جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 23:05 http://ghahroashty.persianblog.ir

وای صمیم جان می دونم خیلی سخته ولی "همه بچه ها ابله مرغون میگیرن صمیم جان ..نگران نباش..... " ایشالله حالش زود زود خوب میشه و تو با دیدن چهره ی سرحال و خندونش همه ی این سختی ها یادت میره...

غزل جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 22:34 http://ruzane-haye-ma.blogfa.com

صمیم عزیزم سلام
مدتیه نوشته های قشنگتو میخونم و با شادی ات شاد میشم و با غمت غمگین ... گرچه تا بحال کامنت ندادم ولی تمام آرشیوتو با دقت و لذت خوندم ... امروز با خوندن خبر مریضی یونا ناناز دلم طاقت نیاورد سکوت کنم ... اولا که هییییییییچ نگران نباش ... همین الان از مامانم سوال کردم درباره ی سن مناسب آبله مرغون / گفتن بهترین سن همون سنین زیر ۵ سال بهتره ... چون شدت بیماری خیلی کمتره ... هر چی بزرگتر بشه بیشتر اذیت میشه ... در مورد جای زخما هم اصلا و ابدا غم به دلت را نده ... به هیچ وجه جاشون نمی مونه ... راستی مامان گفت اگه خارشش زیاده و اذیت میشه / گل ختمی زرد رو بجوشون و با پنبه آبشو بمال رو زخما ... چنان از التهاب و خارشش کم میکنه که معجزه ...
و اما خوده نازنینت ... خسته نباش مادر مهربون ... تو نباید با داشتن شوهر به اون گلی و گل پسر به اون نازی به خستگی فکر کنی ... خسته که شدی به شونه های علی آقا تکیه بده و دو تا لیوان چایی دبش دیشلمه بریز بخورین تا معجزه ی اغوش همسرتو یاد بیاری ... منم یه عالمه انرژی مثبت میفرستم واسد ... قول میدم مهربون
یونای نازم و به دست مهربون خدا بسپار و سخت نگیر ... فقط گل ختمی رو یادت نره ... خیلی موثره گلم ... حمومم خیلی به زودتر خشک شدن زخما کمک میکنه ...
زودی بیا و از حال خوش خودت و دو تا قناری قشنگت برامون بنویس

دعاتون میکنم / شاد باشید

مریم جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 21:10 http://d177.blogfa.com/

صمیم جون امیدوارم بزودی سختیش بگذره... فکر نمیکنم جای جوشها نگرانی داشته باشن خانومی چون یونا خیلی کوچولوئه هنوز و در حال رشده!

الهام جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 20:20 http://contact.blogfa.com

صمیم جان سلام. خسته نباشی و خدا قوت. نگران نباش خانوم. خدا رو شکر آبله مرغون طبیعی ترین بیماریه که هر بچه ای میگیره و هر چی در سن پایینتری بگیره به نفعشه و درد و عذابش به مراتب کمتره. حالا به امید خدا بزرگ که بشه دیگه تو فصل مدرسه و درس زمینگیر نمیشه و یا در سنین خیلی بالا مریضیش تبدیل به زونا نمیشه. من به گفته ی مامانم هم سن یونا بودم که گرفتم و حالا حتی یادم هم نیست درد و عذابشو. خدا رو شکر که مادر شیرزنی مثل تو داره که اینجوری مواظبشه. یه عالمه بوس و بغل برای صمیم خانم مهربون.

حس غریب جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 19:11 http://hesegharib68.blogfa.com

ایشالله کوچولوتون زودی خوب میشه...
پست قبلی رو تازه دیدم ایشالله مشکل بچه دار نشدن براشون پیش نیاد منی که برادرم درگیر این مشکله از نزدیک همچین مساله ای رو می بینم می فهمم که واقعا سخته درسته با علم روز و رویان این مشکلات اکثرا قابل حله ولی برای برادر خودمو زنداداشم بعد از 2 بار انتقال جنین هنوز .....
دعا می کنم خوشبخت شن....

ماهنوش جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 15:43 http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

سلام صمیمم.. بیا بغل خودممممممممممممممممممممممممممممممم عشق من ..
عزیزم خودت بهتر میدونی که همه بچه ها این دوران و میگذرونن و رد میکنن . ان شا الله این دوران رو زود زود میگذرونه یونا جون . نگران نباش مامان مهربون و عززززززززززززززززززززززززییییییییییییییییییییییییزززززززززززززززززززز من . خدا نگهداره تو ،علی اقا و یونا عزیز همیشه هست عزیزم.

... جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 14:28

a big hug with regards to my first english teacher.

کاش اسمتون رو هم می نوشتید تا این همدردی بیشتر اثر کنه...

اطلس جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 14:07 http://www.daky.blogfa.com

عزیزمممم خیلی غصه خوردم که!!! صمیم جون خدا رو شکر که الان گرفته. هر چی کوچیکتر باشه برای خودش راحت تره! من هنوز نگرفتم!!!
الان من حاظرم محکم بغلت کنم و شونه هاتو ماساژ بدم و بگم خسته نباشی مامان صمیم صبور و کدبانو!

Sabokvazn جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 11:28 http://Sabokvazn.persianblog.ir

تا میتونی ببرش حموم... روزی ٣ دفعه... هم برای خارش خوبه هم زودتر التهابش خوب میشه...

مریم جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 10:15

سلام صمیم جان خسته نباشی امیدوارم حال یونا کوچولو خیلی زود خوب بشه. عزیزم نگران نباش دو تا بچه های من یکیشون تو سن شش سالگی و دومی یکسال و نیمگی گرفتند اولی خفیف و دومی شدید ولی جای هیچکدوم از زخمها نموند دوسه روز اول که بگذرد و زخمها خشک بشه تحملش برای بچه هم راحت تره.

مریم و علی جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 09:16 http://alidelam.blogfa.com

الهی قربووووونت برم
بیا تو بخلم آجی صمیمم بس نیس الان گرفته و چون بچست اگه جاش هم بمونه که نمیمونه، تا بزرگ شه چند بار پوست عوض میکنه!
من جای ابله مرغون سرخک گرفتم
امیدوارم 3،4 روزه حال پسرکتون خوب شه و به شلوغیاتون ادامه بدین!
قوی باش مامان یونا خودت میگی که این چیزام جزو سلامتیش دیگه
بوسسسس بوس بوبوس بوس

سیلوئت جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 07:29

صمیم جون من که آبله مرغون گرفته بودم که مدل خیلی وخیم و ناجورشم بود یه نفر به مامانم گفت بره از عطاری یه چیزی بگیره اگه اشتباه نکنم به اسم ماچه الاغ!‌ حالا ببین اگه بفهمی چیه شاید بدت بیاد. ولی واقعا تاثیر داشت برای رفع خارش. کود الاغه گویا که خشکش کردن و می گفتن باید ریختش تو آتیش و دودش که می خورد به پوست کلا تحریک و خارشو از بین می برد برای چند ساعت. اگه یه وقت دیدی با داروها خوب نشد اینم تو نظرت باشه عزیز

عزیزززززززززززززززم
بابام یه اشتباهی کرد به مامان گفت برو برای بچه ماچه الاغ بگیر نزدیگ بود مامان درسته بکشش به سیخ..انقدرررررررررررررررر دعواش کرد...!!!
میدونی چی میگفت؟ مامان میگفت مرده ۱۰۰ سالشه هنوز نمی دونه این چیزا دوره اش تموم شده..الان که گفتی اثر داشته تعجب کردم..میگم با بوش چکار کردین؟

مریم جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 07:19

عزیز دلم
من همیشه وب لاگت رو میخونم الان فقط نوشتم که بهت بگم میدونم خیلی قویتر از این حرفایی ولی از این راه دور محکم محکم بغلت میکنم شاید یه کوچولو دلت سبک بشه
یه عالمه بغل و بوس ...

مارال جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 05:56

سلام صمیم جونم،
از ته ته تهِ دلم آرزو می کنم که هرچه زودتر یونای عزیز حالش خوب بشه و دوباره شادیها از سر گرفته بشه.
خانمی خیلی مراقب خودت هم باش که تو این شرایط یونا و همسرت بیشتر از همیشه بهت نیاز دارن. البته مطمئنم که کارها خوب پیش خواهد رفت چون تو خیلی مهربونی و این مهربونی بی جواب نیست.
بووووووس.

raha جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 03:50 http://rahamishavam.blogfa.com

مدتی هست بلاگتو میخونم صمیم جان
پسرت زود خوب خوب میشه...دوباره کلی با نگاه کردن بهش پر از زندگی میشی:)

نیلو جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 02:07

صمیم جان پسر من هم گرفته ولی چون واکسن زده بود خیلی خفیف رد کرد. نگران نباش برای بچه ها خیلی شدید نیست. حالا من رو چی می گی که از پسرم گرفتم حیلی هم شدید :(((( مراقب خودت و پسرت باش بهش تا می تونی مایعات خنک بده بخوره و حتی بستنی یخی که اگر تو گلوش دونه زده آروم بگیره اگر هاگ اضافه آوردی به منم بده ;)

فاطمه جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 01:50

عزیزم صمیم جان.من از دور بغلت میکنم و بهت میگم صبور باش این جور مریضی بچه ها چاره داره..خدا رو شکر یه دوره یک هفته ائیه و انشاالله گل پسرت زود خوب میشه.میدونی آخه من چهار ساله که با غم سندرم دان پسرم دارم زندگی میکنم؟!........
ایامت همیشه به کام

هلما جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 01:38 http://www.helma23.blogfa.com

اووووووووووووووووووووووووووه عزیزم .بیا بغلم گلم
سرتو بذار رو شونم تا من شونه هاتو ماساژبدم
تا تموم خستگیات از بین بره
صمیم جونم اینکه غصه نداره
خب راست میگن
همه ابله مرغون میگیرن
خب شاید یکم زود باشه
اما نگران نباش
خیلیا رو من دیدم از بچگی ابله مرغون گرفتن جاشم نمونده
ولی من خودم که کلاس پنجم گرفتم یکی دو جا جاش هست

نگران نباش
جاش نمیمونه اگه دستش نزنه
و نخارونه
عزیزم تو به یک خواب ارامشبخش نیاز داری
بیا بخواب گلم
لالالالا گل پونه
بابات رفته نگیر بهونه
لالا لالا عزیز مو کمندم
نکن گریه به قنداقت میبندم
لالا لالا
لالالالا لالایی
سیه چشم و بلند بالا لالایی
.....خوابت رفت عزیزم؟
شب بخیر گلم....

همراز جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 01:27 http://alisa50-50.blogsky.com/#

عزیزممممم....آخه مامان هم اینقدر دل نازک؟؟؟؟؟...گرچه خودم هم بخاطر یه گوش درد بچه ام تا صبح به پاش گریه کردم وصبح با گریه رفتم اداره که رییسم گفت برو خونه تو نمیتونی امروز کار کنی ومن میخواستم بپرم ماچش کنم....
خوب میشه صمیم جان...تموم میشه این روزای سخت....همه میگیرن ...بهتر که تو بچگی گرفته ....چون سبک تره...دختر خاله من پارسال گرفت داغون شد....خدارو شکر کن...
عزیزم میدونم میخواستی جبران کنی ولی فکر نکنم لازم بود توی این شرایط غذا درست کنی برا اونا...نمیتونستن از بیرون بگیرن؟؟؟...چقدر ماهی تو....البته منم یه جاری مثل تو داشتم تو ابرا سیر میکردم.....راستی سعی کن یه کاری کنی بخوابه... اینجوری خود بچه هم طاقتش کم میشه که...
بحق فاطمه زهرا الهی خدا همه بچه هارو در پناه خودش حفظ کنه...یونای تو هم زودتر خوب شه...

ساتین جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 00:15

hugs& kisses
صمیم جان
کاش مشهد بودم می اومدم کمک دستت
هیچ چیزی از مریضی بچه برای مادر سخت تر نیست

بوس و بغل هوارتا!

من دوستت بیا در اغوشم جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 00:05 http://fereshteha76.blogfa.com

سلام صمیم خانم
خسته نباشی نمی تونم بگم درکت میکنم چون پسر من هنوز آبله مرغون نگرفته ولی همیشه دلهره یه همچین روزی رو دارم اما همه میگن هر چی کم سن تر بگیرن بهتره خواهر شوهرم دخترش تو نوجوونی گرفته بود دکتر یه قرص بهش داده بود خیلی فروکش کرده بود جاش هم اصلآنموند دکتره فوق تخصص عفونی بود اما اومده شهر شما خیلی دکتر خوبیه فکر نکنی فامیلمونه ازش تعریف میکنم ولی واقعآ افسوس می خورم که از شهر ما رفت اسم دکتره (خلیفه سلطان) بود امیدوارم پسرت زودتر خوب بشه بعد دیگه خیالت راحت میشه که این دوره رو گذروندی اما من همیشه دلهره اون روز رو دارم در ضمن نه خواهر دارم نه جاری نه دوست صمیمی
تازه وبلاگم هم زیاد بازدید نداره

مژده پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 23:49 http://www.2khmal.ir

دقیقاً از 13 فروردین من آبله مرغون گرفتم و تا 24-25 هم طول کشید , به خاطر اینکه توی این سن [20] سالگی گرفتمبا تمام مشکلاتی که همه ممکنه داشته باشن توی این بیماری , من بدن درد وحشت ناکی داشتم , جوری که اوایل فکر میکردم واقعاً دست راستم در رفته که نمیتونم حتی تکونش بدم .

میدونم طاقت و صبر و بی تابی پسرک کمه و ممکنه بیشتر اذیت بشه ولی برو خدا رو شکر کن که زود گرفت !
در ضمن با اینکه برای من خیلی خیلی استرس زا بود این قضیه نموندن جای دونه ها , باید بگم که با اینکه یکیش بد خراشیده شد ولی جای هیچ کدوم نموند و فقط همون که خراشیده شده از فاصله خیلی نزدیک قابل تشخیص ِ والا هیچ اثری باقی نمی مونه ! مطمئن باش :*

یکم به خودت برس تا توی این اوضاع خدایی نکرده مریض نشی که دردسر ساز بشه واست :)

[قربونت , خواننده همیشگیت ]

بیگولی خانوم پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 23:38 http://bigooli.blogfa.com

خوب صمیم جون عزیزم بچه ها همه آبله مرغون می گیرن
اتفاقا الان بگیره بهتره دیگه خیالت راحته
پسر خاله منم تو این سن بود گرفت تازه مامانش هم ازون گرفت
زود خوب میشه فقط الان واست سخته

پیشی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 21:45 http://www.nadun.blogfa.com

سلام صمیم جون نگران نباش پسری زود زود خوب میشه

ریحانه پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 21:22

سلام ببین آبله مرغون سن خاصی نداره اتفاقا هرچی زودتر بگیره بهتره و اثزش کمتر می مونه.من خودم اول دبیرستان بودم گرفتم و خاله م سی و سه سالش بود از من گرفت!! فقط یه چیزی در مورد کالامین..ببین با یه دکتر دیگه هم مشورت کن چون من خودم هم از این دارو استفاده کردم ولی اتفاقی که افتاد این بود که جوشها چرکی شدن چون این دارو استریل نیست و بیشتر برای جوشهایی که آبدار نیستن یا مثلا نیش حشرات به کار میره البته خودت هم نوشتی جوش خشک ولی باز هم دقت کن...بهترین درمان برای آبله مرغون شستن هر روزه جوشهاست...من با اینکه جوشهام به خاطر کالامین چرک کرده بود اما از وقتی به توصیه یه دکتر دیگه اونو قطع کردم و حمام رفتن هر روزه رو شروع کردم ودر ضمن لباسهام رو تو آفتاب پهن کردم و بعد پوشیدم کلی رو به بهبودی رفتن...هیچ درمان یا پماد یا محلولی لازم نیست فقط ببرش تو حموم با آب ولرم بشور بدنشو هر روز و لباسهایی رو که تو آفتاب پهن کردی تنش کن..
البته حتما هم باز با دکترش مشورت کن ولی من این راه و امتحان کردم و بسیار نتیجه داد..گفتم شاید به دردت بخوره...

laleh پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 21:18

tefli pesarak. ishalla zood khoob beshe. va jaye dooneha namoone. samim joon vaghti bache daste babashe to boro ye kam bara khodet ghadam bezan. ye kam say kon aroom bashi ta vaghti nobate to shod behtar betooni be bache komak koni

پروانه هیچستان سابق بر این پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 20:59

this is the biggest hug ever .. for you.. nice lady

شمسی خانوم پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 20:46

سلام نه نه من جخ تازه با وبت آشنا شدم جالب انگیزناکه. انگار چیطو شدس منم خودم بچه که بودم گرفتم جاشم نموندس اصش یهو ترس به خودد راه ندیا نه نه همین یه مثقال شیرم که داری میخشکد

آفرین پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 20:25

ناراحت نباش چون هر چه بچه ها در سن پایین تر آبله مرغان بگیرند سبکتره و سریعتر خوب میشن.سعی کن غذاهای سرد بهش بدین مثل ترنجبین یا سوپ با گوشت خروس.آبله مرغان خیلی شایعه.بیشتر دانش آموزای منم گرفتن. نگران نباش بندرت ردش میمونه

کیانا پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 20:24 http://newmoon89.blogsky.com

سلام عزیزم. نگران نباش الان فصله این مریضیه. همکار من تو 32 سالگی گرفته و خیلی سخت بود دوره اش . 2هفته طول کشید. توی سن کم هم شدتش کمتره و هم جای دونه ها سریع مجو میشه. من خودم 10 سالگی گرفتم وای که چه سخت بود این مریضی. خدا قوت مامان عزیز

ساره پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 20:16

آخی نازی طفلک بچه تو این سن ابله مرغون بگیره سخته منم اول دبستان گرفتم خسته نباشی الهی زودتر خوب بشه جای جوش ها هم رو صورتش نمونه انرژی مثبت برای تو مادر و همسر مهربان و از جان گذشته

ساناز پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 19:42

صمیم جون همه بچه ها آبله مرغان می گیرن... اول چند تا هاگ محکم :) آخیش الان استخونات قرچ قروچ میکنن :)
خوبه که الان گرفته چون آدم تو بزرگی که میگیره معمولا شدیدتره تازه آدم غصه هم می خوره که بی ریخت شدم و اینا( مال من خیلی شدید بود) الان تو دنیای کودکیشه بزرگ هم میشه هیچ خاطره ای ازش نخواهد داشت. دهنم از توصیف این ته دیگ آب افتاد ...

مهرگان پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 19:37

واقعا خسته نباشی .. میگن هر چی بچه تر باشند بهتره یعنی بعد از دوران نوزدای ... ولی مریضی این کوچولوها دردناکه

استوا خاتون پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 19:27 http://bootejeghe.blogsky.com/

الهی بگردم برای همتون.
ولی صمیم جون خیلی بهتر شد که یونا تو این سن آبله مرغون شد چون زودتر جمع و جور میشه و موندگاری جای جوش ها هم کمتره. راستی الان هم فصلشه ما هم چندتا بچه همین سنی و کوچیکتر داشتیم که آبله مرغونی شدن و زودی هم خوب شدن
خدا قوتتون بده الهی

مه ناز پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 18:43

نگران نباش صمیم جان.سختیش فقط و فقط 3 یا 4 روز هستش. تکین من هم همسن یونای شماست و فروردین ماه آبله گرفته بود.چیزی که خیلی خوب روش جواب داد لوسیون کالامین بود نه پمادش.چون بچه نمیزاره شما هر چند ساعت رو زخماش پماد بمالی ولی هر بار که میبریش دستشویی و حتما هر روز یک یا دوبار حمومش میکنی، به سر تا پاش اون لوسیون رو بزن. خیلی زود خشکش میکنه چون از بین نمیره و روی پوستش خشک میشه و میمونه.بعد یادت باشه که اصلا بهش نباید در این دوران آنتی بیوتیک بدی.به هیچ وجه.شما که یدونه مریض داری عزیزم.من بعد از تکین از باباش هم پرستاری کردم چون کاشف به عمل اومد که ایشون هم آبله نگرفته بود.

ساناز پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 18:30 http://yavashaki56.persianblog.ir

عزیزم بیا بغل خودم ،این پستت من خواننده خاموش رو به حرف آورد ،امیدوارم پسر گلت زود خوب بشه ،نگران نباش سختیش همین چند روز اوله خسته نباشی

وصال پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 18:12

سلام مامان غصته دار.نااااااااااااااااااااااس ناااااااااسی عسیسم.غصته نخور.زودتر آبله مرغون بگیرند که راحت ترند.چشم به هم بزنی خوب شده رفته.به قول خودت آدم دلش از صبوری این بچه آتیش میگیره.خدااااااا قربونش برم که اینقدر آقاست این یونا.مطمئن باش از شیر گرفتنش هم راحته.وای مرسی از ته دیگ خوشمزه ات.منتظر وعده غذایی بعدی هستم که منم بدووووووووو بدووووووو برم گلاب بریزم توش.طووووفان ایده ای صمیم جون.فقط حیف که ما الان سه کیلو صمیم از دست دادیم.

DR ELI پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 18:07 http://myeli.blogsky.com

الهیییییییی صمیم جون ناراحت نباششششش
بیا بغلممممممممم
>:دی<
من وقتی 8 ماهم بود گرفتم
مامان تعریف می کنه می گه بقدری شدید بود که تموم کف سرم هم پر شده بود از دونه های آبله مرغون. یونا بچه است خیلی جاش نمی مونه. مال خود من چند تا خفن توی صورتم مونده بود. الان که بزرگ شدم چون پوستم کش اومده دیگه زیاد معلوم نیست.
تازه فک کن مامان من اون موقع 17 سالشم بوده!!! اینقدرم استرسی بود که نگو.
اصلا ناراحت نباش ایشالا یونا کوچولو زودی خوب بشه

امی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 18:04 http://weineurope.blogsky.com

الهی من فدات شم عزیز دلم، نترس این بیماری برای خیلی ها ایجاد می شه، من خودم بعد از 20 سالگی گرفتم که چون سنم بالا بود خیلی برام سنگین بود اما همزمان با من داداش 5 ساله ام گرفت که چون بچه بود سریع خوب شد، یونا که هنوز خیلی بچه است و خیلی زود خوب می شه، سن خیلی تأثیر داره توی عمق این بیماری.
برای اینکه بدنش کمتر بخاره می تونی روزی دو سه بار ببریش زیر دوش ولرم متمایل یه سرد اینطوری خیلی آروم می شه.
کیس و هاگ با هم دوست من.

لیلا پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 17:11

صمیم جان دعا میکنم که هرچه زودتر پسرکت خوب بشه و مامان و باباش هم حالشون خوب باشه و بتونن ازش مراقبت کنن. در پناه خدا عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد