من و پسرک و همسری در سینما : فیلم محمد رسول الله (جمعه 6 آذر 94 )
صحنه ابرهه و پرندگان ابابیل و اینا رو چون قبلا براش گفتم میدونست قضیه چیه . منم حسابی کیف میکردم که بعععله .. قصه ها و تعریف هایی که تو بچگی کردم براش انگار داره جواب میده و با لبخند و غرورو به همسرم نگاه کردم . ولی آیا فکر می کنید لبخند همانطور گنده گنده ادامه یافت ؟ عایا!! می اندیشید که من همچنان مغرور و خوشحال در صندلی خود تکیه فرمودم ؟ در ادامه با ما همراه باشید ( مثل میز گرد خبری شد !)
یک جا داشت کودکی پیامبر (ص) رو نشون میداد که گوسفندها رو هدایت میکرد ..من سرم رو خم کردم طرف پسرک و گفتم ببعی ها رو میبینی گلم؟ میدونستی پیامبر ما اول چوپان بوده؟ اونم با صدایی بلند و خوشحال از اینهمه دانشی که مامانش بهش داده داد زد آره چوپان دروغگو همینه دیگه!!!! کله ی ملت چرخید سمت من و من به تکه های سفال و آجر سقف چشم دوختم و از پای همسر ویشگون گرفتم با این بچه تریت کردنش!!!! خدا از گناهان ما بگذرد(البته نه با غلتک آتشین)
من:
معارف دینی
سازمان تبلیغات حوزه هنری
پسرک اوایل مدرسه در زنگ هنر که نقاشی ازاد داشتند یک زمین فوتبال بزرگ نقاشی کرده بود و چمن هاش رو سبز اجغ وجغ و تند تند رنگ امیزی کرده بود و البته میگفت منظورم اینه که معلم ببینه چمن بالاتر از سطح زمین و بلندتره .آقا معلمه هم که مغزش رو بچه ها خورده بودند و دیگه در حال بیهوشی مطلق بود از اینمهمه انرزی و شیطنت بهشون گفته بوده این چه مدل رنگ کردن افتضاحیه .... پسرک با چشم های گرد که معنی اش این بود : ( به نقاشی مو میگی افتضاح!!!) به خانم نگاه کرده بود .به ادامه ی صحبت این دو گوش جان بسپارید !!:
پسرک : خانم اجازه ..یک سوالی دارم . فقط میدخوام بدونم . ناراحت نشید ها
معلم : گو عزیزم .بگو پسر گلم
پسرک: من اصلا از شما انتظار نداشتم به نقاشی زیبا و قشنگ من بگید افتضاح ..آخه این حرفا دل بچه ها ر میشکونه و غصه شون میگیره . باید آدم بگه به به چه قشنگ...اگر اینجا رو اینطوری میکردی بهتر بود گلم .. عزیزم ...
معلم :
باز هم معلم :
ادامه ی معلم :
انتهای معلم کوچه دوم سمت راست :
دفعه بعد معلم طفلک دو خط تمجید و آفرین و عسلم مرسی تلاش بیشتر کردی و اینا در پایین نقاشی بچه کشیده بود . مامان بچه هم خر کیف شده بود که بچه، مذاکره با معلم را با موفقیت سپری کرد و مشکل را با خودش به خانه نیاورد .
الان هم مادر بچه خوچحال است که بلاخره دو خط نوشت و زیر فشار عذاب وجدان کاریش نشد .
مادر بچه خیلی عاشقتونه
مادر بچه شما را به خداوند بزرگ می سپارد