صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟
درباره من
مادری که اول عاشق پدر نی نی است و بعد نی نی ...
پسرکم را دوست دارم به شرطی که...مادری شرط نمی خواهد ...بی بهانه دوستش دارم.
اینجا فقط حقیقت می خوانید.
تماس با من samim8888@yahoo.com
ادامه...
سلام صمیم جان من تازه دیشب با وبلاگتون اشنا شدم راستش مدتها بود عنوان وبلاگ تو لینک دختر معمولی میدیدم اما باتوجه به عنوان میگفتم اوه از اون جینگولهاست که مطلب مفیدی از توش درنمیاد و توش مینویسه سلام عسیسم و اینا اما یکبار یکهو دستم خورد رو لینک شما و خوندم و خوندم و خوندم خدا به خودت همسرت و پسر گلت سلامتی و دل خوش و عمر باعزت بده، صمیم جان خدا خواست دیروز اتفاقی وبت باز کنم دیروز تولد یکسالگی پسرم بود البته جشنش هفته بعده اما اصل یکساله شدن دیروز بود حسابی خسته و ملافم کرده بود در حدی که بردم گذاشتمش تو تختش گریه کنه تا نهار بخورم پست تولد پسرت خوندم البته ٦ سالگی از هفت شب هفته ملافه عوض کردن و خم به ابرو نیاوردن... صمیم شرمنده شدم تکون خوردم رفتم بچه بغل کردم بوسیدم تولدش تبریک گفتم خونه مرتب کردم کیک واسه جشن سه نفره پختم شام پیتزا درست کردم صمیم ممنونم صمیم خوشحالم خوشحال اتفاقی وبلاگت باز کردم صمیم عاشق تغییراتت شدم صمیم ازت چیزای خوب یاد میگیرم صمیم ممنونم ممنون خدا خیرت بده
وای مهسا جون اولا ممنونم از محبت و حسن نظرت .. چقدررر دلم خوشحال شد ..چه مامان مهربونی هستی ..چه هنرمند و عالی ..چه تولدی شده حتما ... انشالله سایه محبت شما و همسر همیشه روی سر این کوچولوی عزیز
سلام خانم صمیم خانم. چند وقتیه بطور کاملا اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم.و با اجازه تون مطالبتون رو میخونم . از ادبیات ویژه و خاصتون خیلی خیلی کیف کردم. (آخه من برای دختر 25 ماهه ام بعضی وقتا توی یه دفتر یه چیزایی مینویسم . )سبک نوشتنتون به دل میشینه. آدم ازدواج که میکنه باید ظرفیتشو ده برابر کنه و وقتی مادر میشه باید هوار تا ظرفیت داشته باشه صد البته که شاغل هم باشی . از شما بسیار آموختم . بسیار خوشوقتم که با مادری شنگول و صبور آشنا شدم. همه خوشی های زندگی به کامتان.
سلام صمیم بانو. امیدوارم حال خودتون و آقاتون و کوچولوتون خوب خوب باشه. مدتهای مدییییید بود نیومده بودم اینجا. ولی الان که اومدم دیدم همش دو تا پست نخوندم. معلومه که خیلی سرتون شلوغه. راستی رمضان مبارک. منم تا حد زیادی به حرف شما در مورد اینکه نباید جواب بعضی از کارا و حرفای اطرافیان رو با گذشت یا سکوت یا اغماض داد، رسیدم. ولی مشکل اساسی که دارم اینه که در لحظه ی وقوع جرم فکرم کار نمی کنه که رفتار یا حرف کوبنده ای نثار شخص مجرم بکنم! و طرف قصر درمیره. شما اگه روشی دارید میشه نشونم بدین چه جوری حرفم بیاد؟!با تشکر فراوان.
سلام صمیم عزیز.سالهاست میخوانمت. از پست قبلتون خیلی تو فکر رفتم.من اصلا تو عمرم ناراحتیمو جز به همسرم و شاید پدر و مادرم نشون ندادم.وقتی کسی ناراحتم میکنه باهاش میگم و میخندم که فکر نکنه ازش ناراحتم!چون خودم معذب میشم.من کلا خیلی افتضاح کار میکنم!من دانشحوی ارشدم .با زحمت نمره ی خوب میگیرم یکی از دخترا میاد میگه البته شانس آوردی!منم باز باهاش دوست میمونم و حرف میزنمو و گیج میزنم.شاید در موردم فکر میکنند بابا این یک خنگ و ملنگه!میشه کمکم کنی خودمو قوی کنم.
سلام صمیم خانم.خدا رو شکر که سلامت هستین...میشه به من یک مشاور خوب در زمینه ازدواج معرفی کنید؟.من ساکن مشهد هستم..خیلی ممنونم
مشاورین استان قدس رضوی خوب کار می کنند . از تو نت میتونید سرچ کنید . من تلفن دقیق ندارم . تست های قبل از ازدواج و خود شناسی دکتر مروارید تو صیاد شیرازی هم تعریفش رو شنیدم . روانشناس هستند .
سلام صمیم جان من خواننده خاموشت هستم و تمام پست ها رو خوندم.....نمی دونم چرا جدیدا پست برامون نذاشتی امیدوارم هرجا هستی اکی اکی باشی و زود بیای.....من ه دیگه نمی تونم صبر کنم روزی 2 بار میام سر میزنم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام صمیم جان من تازه دیشب با وبلاگتون اشنا شدم راستش مدتها بود عنوان وبلاگ تو لینک دختر معمولی میدیدم اما باتوجه به عنوان میگفتم اوه از اون جینگولهاست که مطلب مفیدی از توش درنمیاد و توش مینویسه سلام عسیسم و اینا اما یکبار یکهو دستم خورد رو لینک شما و خوندم و خوندم و خوندم خدا به خودت همسرت و پسر گلت سلامتی و دل خوش و عمر باعزت بده، صمیم جان خدا خواست دیروز اتفاقی وبت باز کنم دیروز تولد یکسالگی پسرم بود البته جشنش هفته بعده اما اصل یکساله شدن دیروز بود حسابی خسته و ملافم کرده بود در حدی که بردم گذاشتمش تو تختش گریه کنه تا نهار بخورم پست تولد پسرت خوندم البته ٦ سالگی از هفت شب هفته ملافه عوض کردن و خم به ابرو نیاوردن... صمیم شرمنده شدم تکون خوردم رفتم بچه بغل کردم بوسیدم تولدش تبریک گفتم خونه مرتب کردم کیک واسه جشن سه نفره پختم شام پیتزا درست کردم صمیم ممنونم صمیم خوشحالم خوشحال اتفاقی وبلاگت باز کردم صمیم عاشق تغییراتت شدم صمیم ازت چیزای خوب یاد میگیرم صمیم ممنونم ممنون خدا خیرت بده
وای مهسا جون اولا ممنونم از محبت و حسن نظرت ..
چقدررر دلم خوشحال شد ..چه مامان مهربونی هستی ..چه هنرمند و عالی ..چه تولدی شده حتما ... انشالله سایه محبت شما و همسر همیشه روی سر این کوچولوی عزیز
سلام صمیم عزیز از اشناییت خوشحالم...تقریبا تموم پستها تو خوندم وحسابی لذت بردم از این همه عشق وعلاقه به زندگیت...از اشناییت خوشحالم
سلام خانم صمیم خانم.
چند وقتیه بطور کاملا اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم.و با اجازه تون مطالبتون رو میخونم . از ادبیات ویژه و خاصتون خیلی خیلی کیف کردم. (آخه من برای دختر 25 ماهه ام بعضی وقتا توی یه دفتر یه چیزایی مینویسم . )سبک نوشتنتون به دل میشینه. آدم ازدواج که میکنه باید ظرفیتشو ده برابر کنه و وقتی مادر میشه باید هوار تا ظرفیت داشته باشه
صد البته که شاغل هم باشی . از شما بسیار آموختم . بسیار خوشوقتم که با مادری شنگول و صبور آشنا شدم. همه خوشی های زندگی به کامتان.
سلام صمیم بانو. امیدوارم حال خودتون و آقاتون و کوچولوتون خوب خوب باشه. مدتهای مدییییید بود نیومده بودم اینجا. ولی الان که اومدم دیدم همش دو تا پست نخوندم. معلومه که خیلی سرتون شلوغه. راستی رمضان مبارک.
منم تا حد زیادی به حرف شما در مورد اینکه نباید جواب بعضی از کارا و حرفای اطرافیان رو با گذشت یا سکوت یا اغماض داد، رسیدم. ولی مشکل اساسی که دارم اینه که در لحظه ی وقوع جرم فکرم کار نمی کنه که رفتار یا حرف کوبنده ای نثار شخص مجرم بکنم! و طرف قصر درمیره. شما اگه روشی دارید میشه نشونم بدین چه جوری حرفم بیاد؟!با تشکر فراوان.
سلام صمیم جان..امیدوارم که خوب و شاد باشین..خیلی غصه میخورم که هی اینجا رو باز کنم و نوشته جدیدی نیست... امیدوارم دوباره اینجا پر شور بشه
سلام صمیم عزیز.سالهاست میخوانمت.
از پست قبلتون خیلی تو فکر رفتم.من اصلا تو عمرم ناراحتیمو جز به همسرم و شاید پدر و مادرم نشون ندادم.وقتی کسی ناراحتم میکنه باهاش میگم و میخندم که فکر نکنه ازش ناراحتم!چون خودم معذب میشم.من کلا خیلی افتضاح کار میکنم!من دانشحوی ارشدم .با زحمت نمره ی خوب میگیرم یکی از دخترا میاد میگه البته شانس آوردی!منم باز باهاش دوست میمونم و حرف میزنمو و گیج میزنم.شاید در موردم فکر میکنند بابا این یک خنگ و ملنگه!میشه کمکم کنی خودمو قوی کنم.
خوب خداروشکر
پس لطفا و خواهشا بیشتر بنویسید،چقدر سر بزنیم و توی ذوقمان بخورد.ممنون
سلام صمیم خانم.خدا رو شکر که سلامت هستین...میشه به من یک مشاور خوب در زمینه ازدواج معرفی کنید؟.من ساکن مشهد هستم..خیلی ممنونم
مشاورین استان قدس رضوی خوب کار می کنند . از تو نت میتونید سرچ کنید . من تلفن دقیق ندارم .
تست های قبل از ازدواج و خود شناسی دکتر مروارید تو صیاد شیرازی هم تعریفش رو شنیدم . روانشناس هستند .
ایشالا همیشه چراغ خونتون روشن باشه
سلام صمیم جان من خواننده خاموشت هستم و تمام پست ها رو خوندم.....نمی دونم چرا جدیدا پست برامون نذاشتی امیدوارم هرجا هستی اکی اکی باشی و زود بیای.....من ه دیگه نمی تونم صبر کنم روزی 2 بار میام سر میزنم