-
باربی می شویم!!!
شنبه 10 شهریور 1386 11:33
این چند روز تعطیلی خیلی خوب بود.کلی استراحت کردیم. مامان روز چهارشنبه اومد خونمون و عصر رفتیم کوهسنگی.طفلیی مامان 40 سال بود از کوهسنگی بالا نرفته بود.بعد ما گفتیم اون بالا شهدای گمنام هستن وبیا بریم .تازه پله هم داره.خانم می فرمایند برو بابا!! ما در نوجوانی خود با دست و پنگول از این کوهه میرفتیم بالا.حالا پله به رخ...
-
الوعده وفا!!
سهشنبه 6 شهریور 1386 13:09
این روزا خیلی سرم بابت انتخاب واحد دانشجویان و سوالات ریز و درشت و گاهی خنده دار اونا شلوغه.دیروز یکی زنگ زده میگه سلام!ببخشید زمان انتخاب واحد دانشجویان متولد 1345 چنده؟ تو ذهنم یه آقایی با ریش های سفید وکله طاس تصور کردم که این کتابا رو زده زیر بغلش و هی دنبال استاداش میدوه.خب تو ذهن من دانشجوهای دکتری از بس درس...
-
صمیم چشم سفید!!
سهشنبه 6 شهریور 1386 07:46
امروز همون روزیه که خیلی وقته منتظرش بودم: ۶/۶/۸۶ یادمه ۲۰ سال پیش کلاس سوم دبستان بودم رو تخته کلاس بزرگ نوشتم ۶/۶/۶۶ اون روز همه بچه های کلاسمون جمع شده بودیم تا امتحان کلاس نقاشی تابستونی رو بدیم.چقدر این اعداد به نظرم جالب اومدن. ۱۱ سال پیش سال دوم دانشگاه بودم.رو تخته واسه بچه ها نوشتم ۷/۷/۷۷ و چقدر از این اعداد...
-
پایان........ااااهه کی!!!
جمعه 2 شهریور 1386 10:28
تا اطلاع ثانوی .............................. پاک میکنم تا ذهنم دیگر نبیند...................... من شادتر از همیشه هنوز دارم خنگول بازی از خودم در میارم................... نگران من نباشید.................................... سلام..................................................
-
صمیم دهن گشاد!!
چهارشنبه 31 مرداد 1386 11:32
تا حالا دیدین یه نفر دهن گشادش رو باز کنه و وقتی فرصت نداره حتی بره یه دوش ساده بگیره پیشنهاد کمک به سازمانی رو بده که پدر جدش بعدش در بیاد؟خب اون آدم دهن گشاد و شیرین هیپوفیز!!من هستم اون سازمان هم آشپزخونه مامانم ایناست..از آشنایی باهاتون خوشوقتم.!! یکی نیست بگه دختره ملنگ!!(شما بخونید الدنگ!) مازوخیسم داری...
-
وقایع اتفاقیه!
یکشنبه 28 مرداد 1386 12:04
مگه من آدمم که وقایع روزانم به آدم شبیه باشه!!!!!ترو خدا اینا رو داشته باشین: اتفاقات شنبه ۲۷/۵/۸۶ ۱-صبح ساعت ۷ با عجله آژانش گرفتم برم دانشگاه.مسیر معمولا ۱۲ دقیقه طول میکشه.یه پیرمرد هاف هافوی بد اخلاق کک و مک دار و غر غرو بود.بماند که ۲۰ دقیقه لفتش داد تا رسوند منو.تارزه پول رو که دادم بهش ادعا میکنه باید ۳۰۰ تومن...
-
حذف به قرینه معنوی!!!
شنبه 27 مرداد 1386 14:30
الان دارم در شرایطی این پست رو مینویسم که به شدت نیاز به دسشویی دارم ولی تنبلی میکنم.!!!کیفیت این پست رو اصلا تضمین نمیکنم چون چشمام دارن شربت آلبالو میخورن!! . . دو ساعت و نیم بعد: من هنوز دارم ادامه این پست رو مینویسم از بس وسطش کار پیش اومد.البته عطف به نکته اولی فرصت هم کردم و چشمام نور گرفتن.آخییییییششششش!!! این...
-
فیلم فارسی من!!
دوشنبه 22 مرداد 1386 10:43
من همیشه عادت دارم دیر جواب ملت رو بدم.البته عمدی نیست ها!فقط یکمی تنبلی میکنم.مثلا رعنا جون ازم سوالی پرسیده بود که فک کنم یه ماه پیش بود و قرار بود فوری براش میل کنم.همین جا شرمنده و چشم.بازم چشم!! البته بابایی که نگو از بس پیگیر سوالش شد من کم آوردم.اونم روی چشم!! و اما گیلاسی جون و ژیگولو خان گل و گلاب و چند تا از...
-
آخ ......قلبم!!!
یکشنبه 21 مرداد 1386 12:48
دارم یواش یواش کامنت ها رو پاسخ میدم.چیه؟فک کردین دوران نقاهت رو واسه چی اختراع کردن؟ تازه به بازی هم دعوت شدم که دارم روش فکر می کنم.هر کی هر دعوتی داره بکنه که اگه اومدم و جواب دادم دیگه پیوست می وست نداره!!! صمیم از خود راضی و لوس و نیازمند نوازش های شما!!!!!!!!!
-
و عشق...
دوشنبه 15 مرداد 1386 13:52
سلام. از لطف همه بابت تبریک چهارمین سال ازدواجمون ممنونم. جواب کامنت ها رو بعدا میدم. از جریاناش و کادوها هم بعدا مینویسم. خسته ام.....حالم خوب نیس.....دلم گرفته.... علی مونده که من چرا یهو اینجوری شدم.طفلکی غیر از محبت کاری نمیکنه.خیلی دوسش دارم و خودش هم میدونه تکیه گاه منه.باید یه مدت به خودم فرصت تنفس بدم....از...
-
مینا خانوم اینا!!!
شنبه 13 مرداد 1386 12:31
پنجشنبه خدای من! چه روز مسخره ای بود.انقدر خرابکاری کردم که داره اشک خودم در میاد.مامان اینا یه دوسه خونوادگی دارن که خانومه و شوهرش فوت کرده.البته از خیلی وقت پبش از فوت بنده خدا ما همو میشناختیم.سالهاست تو بیمارستان کار میکنه و خرج زندگی رو در میاره.در کل خانوم خوبیه .بهم گفته بود شنبه دخترم که کلاس زبان میره –همون...
-
روز رویایی پدر!!
چهارشنبه 10 مرداد 1386 06:28
سلام.شماها خوبین؟خوشین؟خدا رو شکر. خب یه فلاش بک میزنم به روز پدر و گندهای بسی زیبایمان.اول از همه خودم اینجا بگم که میدونم خیلی پست و خاک تو سرم لطفا بعد از خوندن دسته گلی که به اب دادم شما دیگه تکرار نکنین این واقعیت رو برام!!! همش فک میکردم واسه بابایی چی بخریم که تکراری نباشه .حالم از ست کیف و خودکار و مداد به هم...
-
صمیم کت داگز
دوشنبه 8 مرداد 1386 12:53
این مامان من عادت های خنده داری داشته از اول بچگیش که اون ها رو تا همین الان که ۵۳ سالشه حفظ کرده و دو دستی چسبیده.مثلا دیشب که رفته بودیم رستوران شاپرک (اولین رستوران کانتیننتال شرق کشور!!) --خودشون اینجوری میگفتن!!--مامان خانم در یه نطق تاریخی فرمودند که هیچی آدم رو مثل پ---س----تو----نک--- خوردن به آرامش نمی رسونه...
-
پودر صمیم !!
چهارشنبه 3 مرداد 1386 22:14
ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شدم.یکربع به هفت اداره کارت زدم.تا ۱۲ یکسره خم و راست شدم.!!!!!!!!! تا ۶ دوباره کارت دادم!!!!!!! ساعت ۵ ناشهار خوردم.از ۶ و نیم تا ۸ شب کلاس زبان رفتم.از ۸ تا ۱۰ تو خیابونا دنبال کادوی روز پدر شوهر !!!!بودم.الانم دارم آپ میکنم .بعد میگن کیفیت اتفاقی نیست!!!!!!!!!راس میگن!!!؟؟ تا یکشنبه همینه...
-
طویله اجاره میکنیم!
دوشنبه 1 مرداد 1386 22:48
من الان تو شوک هستم.تا اطلاع ثانوی شوخی موخی با کسی نداریم!!!!!!!حتی شما صاحب خونه عزیز که یههههههههههووووووووویی همین امشب کرایه ۸۵ متر آبارتمانت رو دوبله!!!!!!کردی!حیف اونهمه جینگیل بازیایی که واسه خونت کردیم و مانی همش رو هم خودمون دادیم تا خونت به جلوه اومد.نا کس سر شام خبر خوش!!!رو داد و همه ساندیچ خوشگلام که تو...
-
روی بام شهر!
یکشنبه 31 تیر 1386 09:48
راستی در مورد پست معرفی خودم.نظرات از نفر سوم به بعد تاییدی و قابل پاسخ دادن بود.دو نفر اول مورد اخلاقی خاصی ندارن!!!!!!نگران نشن!!!!!!!! چند وقته یه بازی جالب میکنم با علی.به این شرح! که رو شکمش میخوابم و بعد یه پسر لات میشم که داره کبوتر بازی میکنه روپشت بوم!!تشک های تخت رو هم عوض کردیم و از این طبی های فنری با حاله...
-
دروغ کلر دار
شنبه 30 تیر 1386 14:47
به ما بلیط یه استخر فوق مدرن و شیک رو میدن تا با قیمت یک صدم دویستم!!قیمت اصلی استفاده کنیم.به کارشناسا هم میدن.خب شامل حال منم میشه دیگه.من هم به علی میدم تا روز استخر آقایون بره.چون جمعه ها استخر خودش شلوغه و به قول ایشون حال نمیده!!خلاصه علی رفت استخر و چه بلاهایی که سرش نیومد.همون اول جلوش رو گرفتن که جنابعالی؟!!...
-
صمیم خانه به دوش!!
شنبه 30 تیر 1386 09:45
هر چند از اسباب کشی و تغییر دکور خوشم نمیاد ولی مجبور شدم.باور کنین آخرین باره که عوضش میکنم.البته امیدوارم! دوست دارم آرشیو ۱۵ ماهم رو بیارم اینجا ولی باید دونه دونه کپیش کنم اونم وقتی پرشین بلاگ از هک در اومد.پس منتظر باشین چون لینک همتون اونجاس. واسه اونایی که اولین بار میان اینجا بگم که من صمیم ۲۹ سالمه و ۴ ساله...