صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟
درباره من
مادری که اول عاشق پدر نی نی است و بعد نی نی ...
پسرکم را دوست دارم به شرطی که...مادری شرط نمی خواهد ...بی بهانه دوستش دارم.
اینجا فقط حقیقت می خوانید.
تماس با من samim8888@yahoo.com
ادامه...
عزیزم خواهش میکنم در مورد مصرف آب کرفس برام توضیح بدین . آیا باید هر روز تازه گرفته بشه ؟ و اثربخشی اون در لاغری چقدره ؟ هر تجربه ای که در این مورد داری ممنون میشم که برام بنویسی
من هفته ای سه بار و تازه تازه میخورم. ترکیبش با ویتامین ث بیشتر توصیه میشه . چربی سوز میگن هست .
سلام عزیزم. سفرت خوش و بی خطر. شاید وقتی کامنت ها رو پاسخ میدی برگشته باشی خونه. ولی شاید هم از اینترنت همراه استفاده کنی. بهرحال بهت پیشنهاد میکنم تو این هوای پاییزی زیبا وقتی شمال اومدی حتما به گرگان هم سر بزن و از پارک زیبای النگدره و جنگل زیبای ناهار خوران و روستای توریستی زیارت هم دیدن بکن که خالی از لطف نیست. گرچند که اولین همسایه شمالی شما گرگانه.
النگ دره رو که نگو ..یعنی من عاشق اون درختای پاییزی و طلاییشم ... با برو بچه ها یک سری رفتی بودیم /گیتار و آواز و قلیون (اونا البته) ..خیلی خوب بود ..حتی مزار شهدا هم به من انرژی داد ..
امروز یکی از زیباترین صحنههای زندگیم رو دیدم. رفته بودیم استادیوم دانشگاه و همینطور که منتظر مربی کلاس یوگا بودیم، داشتیم یه چرخی توی ورزشگاههای مختلفش میزدیم. توی سالن دوی ساختمون، یه خانوم بیست و چند ساله، نوزادش رو توی کالسکه گذاشته بود و همینطوری که خودش با سرعت توی پیست میدوید، کالسکه رو هم با خودش هل میداد و آیپادش هم به گوشش بود و حالی میکرد! یه لحظه واقعن کیف کردم. نمیتونستم چشم ازش بردارم. چشمام همزمان باهاش دور پیست دور میزد. هم به بچهی توی کالسکه حسودیم شد، هم به مادرش.
حس میکردم فردا روزی اگر اون بچه بزرگ بشه و خوشی بزنه زیر دلش و بخواد بره یه گوشهی دیگه از دنیا دنبال سرنوشتش بگرده، نیازی نیست احساس عذاب وجدان کنه که چرا خونوادش رو «ول کرده» و رفته و اون مادر هم تمام زندگیش رو نمیذاره زمین که به خاطر یکی از طبیعیترین اتفاقهای زندگی زانوی غم بغل بگیره؛ چون بچه برای اون «همه چیز» زندگی نیست، چیزی رو «فدای» اون بچه نمیکنه و تفریح و عشق و حالش با دوران قبل از بچهدار شدنش تفاوت خاصی نداره. بیست سال دیگه، اون بچه براش تنها محصول باقی مونده از یه جوونی از دست رفته و یه عمر خونهنشینی و حسرت خوردن به آزادی دخترهای مجرد توی مهمونی نیست و بنابراین، رفتن و نبودن اون بچه هم براش نمیشه آخر دنیا.
سلام... جای خوبیه .. حس خوبی داره. حسی ٬مثه یه جای سبز و دار و درخت دارمیمونه... دنیا همونجوری هست که ما میبینیم و فک می کنم اینو تو خوب فهمیدی.. هر از گاهی یاد جمله پسرت میفتم همونی که سوزنش گیر کرده بود رو چیز ٬خنده م میگیره... شادباشی
سلام....من میخونمت عاششششق نوشته هات هستم.قبلا نا هم کلیییییی چند تا وبلاگ داشتم !!!که همه اش رو منهدم کردم !!!الان این یکی رو تازه دارم...در جریان باش که باشی!!!که من شمارو لینک کردم و میخونمتون..!! مرسی.
سلام صمیم عزیز.من یه مشکلی برام پیش اومده.میخاستم ببینم میتونم از اینجا سوالمو بپرسم یا سوالمو ایمیل(همین ایمیلی که تو صفحه ی وبلاگت هستش) کنم برات؟صمیم جان خواهش میکنم جوابمو زود بده.مرسی
سلام.خصوصی بفرست . من خودم میخونم فقط. خواستی میل بده .بهتره این یکی . samim8888@yahoo.com
صمیم جون دیشب خواب میدیدم اومدم خونتون..کلی با پسر گلت بازی کردم توپوللللوووووو اینقده بامزه بود خدا حفظش کنه..بعد تو هم یه خانوم حدود ۴۰ ساله بودی و من کلی تعجب کردم..همسرت ولی یه جووون فوق العاده خوشتیپ بود و من باز هم تعجب میکردم:دی بعد که خواستم از خونتون بیام بیرون دیدم که کلییییی مهمون داره میاد خونه شما و گویا قضیه این بوده که آدرس خونتون رو فقط برای یک بار گذاشتی توی وبت و اون روز رو اختصاص دادی به کساییی که میخوان ببیننت!! بعد که اومدم بیرون نگاه کردم به نمای خونتون.یه خونه ۲طبقه آجری که حیاط هم داشت و حتی دوباره برگشتم و به تراس نگاه کردم و یادم اومد که میگفتی نمازتو اونجا میخونی...یه چیز جالب هم این بود که درست جلوی خونتون یه آبشاری بود شبیه به اینایی که واسه شیشه های مغازه ها میذارن آبشار مصنوعی...
چهل؟!!!!!!!!!!!!!!!!! عزیزم ...بار عام داده بودم یعنی؟!!!!! ۲ طبقه هست .نمای خونه سنگه ..آخی چه شانسی داره این شوهره ها!!!! آبشار ...حس خوبی بهم دست داد ... قربونت بشم که تو ذهنت هستم و به خوابت میام ... بوس
از ملا نصرالدین پرسیدند : چندسالته ؟ گفت 40 سال - بعد از 10 سال دوباره از او پرسیدند ملا الان چند سالته ؟ بازهم گفت : 40 سال !! طرف اعتراض کرد وگفت ملا تو ده سال قبل هم گفتی چهل سال سن دارم ، مگر میشود ؟ ملا هم در پاسخ گفت :حرف مرد یکیست ! حالا حکایت شما هم همینه این 10 ساله که ما می بینیم در صدر وبلاگت نوشتی صمیم 29 واندی سن ! مثل اینکه بنا ندارید از این 29 واندی سال عبور کنید ؟؟!!!
سلااااااااااااااااااااام دوست جونم من شدییییییییییییییدا معذرت میخوام من اصلا نظر خاصی نداشتم کلا داشتم مثال میزدم . من اصلا نمیدونم بچه تو چند سالشه ممکنه مدرسه بره و خوب با یه بچه 4 ساله فرق کنه یا حتی کوچیکم که باشه من منظورم اینی که دلخورت کرده نبود فدات شم شما خیلی برام قابل احترامی صمیم جان می دونستی؟ من خواننده همیشه خاموشت بودم که عاشق قلمتم و حتما حس کردم میشه ازت راهنمایی گرفت که این کارو کردم پس کاملا مورد اعتماد و خوب بودی مامان مهربون بازم از راهنماییات ممنونم من حتی امروزم رفتارم خیلی با دیروز فرق میکرده سعی کردم حتی وقتی پویا کار خیییییییییییلی اعصاب خوردی هم میکنه داد نزنم و آروم بهش بگم ایشالا که راهنماییات کمکم میکنه دوست خوبم می بوسم یونا جونت رو اسمش درسته دیگه؟ آخه از اون پست کونان تو ذهنم مونده ههههههههههههههههههههههه
خوب کردی اینو نوشتی عزیزم دیگه واقعا نگرانت بودم . ایشالا همیشه خوب و خوش باشی و هر روز هو لاغر بشی تا به وزن دلخواهت برسی چون از این موضوعت خیلی خوشحالم
ممنونم ازت صمیم جان همینطوره گاهی من به خاطر شلوغی کارا عصبی میشم ویه مقدارکم حوصلگی میکنم وممکنه که از خودم یادگرفته باشه !!!! ولی خداییش به خواهرام و ... نگاه میکنم من 40 برابر اونا برا پویا وقت میزارم پس اینا چی؟ دیدم حیواناتو دوست داره رفتم کلی کارت و کتاب گربه سانان و چی و چی گرفتم بهش یاد میدم!!! یا بن بن بن کار میکنم یا باهاش نقاشی میکنم توپ بازی میکنم اونم عصر یه روز کاری که دارم از خستگی میمیرم هییییییییییییییییچ تفریحی برا خودم نزاشتم همش پویا مثلا مثل شما که میری باشگاه!! اونم با اینکه از نوشته هات معلومه حتی نهارم با بچه نیستی ولی بازم بعدازظهر یه وقتی برا خودت در نظر گرفتی درسته؟ ولی من از 12.5 به بعد فقط پویام فقط ممنونم از راهنماییت عزیزم خیلی سعی میکنم رو رفتارم دقت کنم ازت ممنونم وحتما به یه روانشناس مراجعه میکنم بووووووووووووو دوست خوبم
بوووووووس
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
نظر حمید خیلی جالب بود.خیلییییییییییییییییییی جدید
عزیزم خواهش میکنم در مورد مصرف آب کرفس برام توضیح بدین . آیا باید هر روز تازه گرفته بشه ؟ و اثربخشی اون در لاغری چقدره ؟
هر تجربه ای که در این مورد داری ممنون میشم که برام بنویسی
من هفته ای سه بار و تازه تازه میخورم. ترکیبش با ویتامین ث بیشتر توصیه میشه .
چربی سوز میگن هست .
سلام شکر خدا شما هنوز باهم خوبید انشاالله همیشه خوشبخت تر از قبل بشید
سلام عزیزم. سفرت خوش و بی خطر.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/023.gif)
شاید وقتی کامنت ها رو پاسخ میدی برگشته باشی خونه. ولی شاید هم از اینترنت همراه استفاده کنی. بهرحال بهت پیشنهاد میکنم تو این هوای پاییزی زیبا وقتی شمال اومدی حتما به گرگان هم سر بزن و از پارک زیبای النگدره و جنگل زیبای ناهار خوران و روستای توریستی زیارت هم دیدن بکن که خالی از لطف نیست. گرچند که اولین همسایه شمالی شما گرگانه.
النگ دره رو که نگو ..یعنی من عاشق اون درختای پاییزی و طلاییشم ...
با برو بچه ها یک سری رفتی بودیم /گیتار و آواز و قلیون (اونا البته) ..خیلی خوب بود ..حتی مزار شهدا هم به من انرژی داد ..
خوش بگذره. جای ما رو هم خالی کن
یـه وقــتـایــے
هــسـت ڪـــﮧ
بـایـــد لــم بـدے یـــﮧ گــوشـــﮧ ...
و جـــریــاטּ زنـدگـیـت رو فــقـط مــرور ڪــنــے .
بــعـدشــم بـگـے :
" بــــﮧ ســلامــتـے خـــودم ڪـــﮧ ایـنـقدر تــحـمـل داشـــتـم !
ــــــــــــــــــــــــــــــ
دقیقا ...
سلاااااااااااااااااااااااااااااام
قدرت خدا!!!!!
قوم اللطیفیییییییییییین!!!
زود برگردی فدات شم و به سلامت
شما حتما" وزن کم میکنی .استرس نداشته باش اصلا" . اوا جونم ایشاله 120 ساله شه .
مسافرتم خوش بگذره .راستی من خودم شمالیم .ینی سارویم . خوش اومدی طرفای ما . در خدمت هستیم عزیزم .
مرسی ...اتفاقا ساری بودیم.
سلام نظرم رو تایید نکنید لطفا
عزیزم واقعا بسته به هر کسی فر ق میکنه و نیمشه قطعی جواب داد .
سلام.خوبی؟اول راه زندگی مشترکم.شاید بتونی کمکم کنی.منتظرتم.دوست جدید میخوایی؟من که میخوام
امروز یکی از زیباترین صحنههای زندگیم رو دیدم. رفته بودیم استادیوم
دانشگاه و همینطور که منتظر مربی کلاس یوگا بودیم، داشتیم یه چرخی توی
ورزشگاههای مختلفش میزدیم. توی سالن دوی ساختمون، یه خانوم بیست و چند
ساله، نوزادش رو توی کالسکه گذاشته بود و همینطوری که خودش با سرعت توی
پیست میدوید، کالسکه رو هم با خودش هل میداد و آیپادش هم به گوشش بود و
حالی میکرد! یه لحظه واقعن کیف کردم. نمیتونستم چشم ازش بردارم. چشمام
همزمان باهاش دور پیست دور میزد. هم به بچهی توی کالسکه حسودیم شد، هم
به مادرش.
حس میکردم فردا روزی اگر اون بچه بزرگ بشه و خوشی بزنه زیر دلش و بخواد
بره یه گوشهی دیگه از دنیا دنبال سرنوشتش بگرده، نیازی نیست احساس عذاب
وجدان کنه که چرا خونوادش رو «ول کرده» و رفته و اون مادر هم تمام زندگیش
رو نمیذاره زمین که به خاطر یکی از طبیعیترین اتفاقهای زندگی زانوی غم
بغل بگیره؛ چون بچه برای اون «همه چیز» زندگی نیست، چیزی رو «فدای» اون
بچه نمیکنه و تفریح و عشق و حالش با دوران قبل از بچهدار شدنش تفاوت
خاصی نداره. بیست سال دیگه، اون بچه براش تنها محصول باقی مونده از یه
جوونی از دست رفته و یه عمر خونهنشینی و حسرت
خوردن به آزادی دخترهای مجرد توی مهمونی نیست و بنابراین، رفتن و
نبودن اون بچه هم براش نمیشه آخر دنیا.
سلام...
جای خوبیه .. حس خوبی داره. حسی ٬مثه یه جای سبز و دار و درخت دارمیمونه...
دنیا همونجوری هست که ما میبینیم و فک می کنم اینو تو خوب فهمیدی..
هر از گاهی یاد جمله پسرت میفتم همونی که سوزنش گیر کرده بود رو چیز ٬خنده م میگیره...
شادباشی
منتظریم گلم.بوس
خوبی؟اوضاع احوال خوبه؟ هنوز سرت خلوت نشده؟
صمیم جونی عکس تارا رو گذاشتم..
برم ..برم ببینم چه شکلی شده موش موشی ...
بیادیگهههههههههههههههه
سلام....من میخونمت عاششششق نوشته هات هستم.قبلا نا هم کلیییییی چند تا وبلاگ داشتم !!!که همه اش رو منهدم کردم !!!الان این یکی رو تازه دارم...در جریان باش که باشی!!!که من شمارو لینک کردم و میخونمتون..!!![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
مرسی.
سلام صمیم عزیز.من یه مشکلی برام پیش اومده
.میخاستم ببینم میتونم از اینجا سوالمو بپرسم یا سوالمو ایمیل(همین ایمیلی که تو صفحه ی وبلاگت هستش) کنم برات؟صمیم جان خواهش میکنم جوابمو زود بده.مرسی
سلام.خصوصی بفرست . من خودم میخونم فقط.
خواستی میل بده .بهتره این یکی .
samim8888@yahoo.com
صمیم جون دیشب خواب میدیدم اومدم خونتون..کلی با پسر گلت بازی کردم توپوللللوووووو اینقده بامزه بود خدا حفظش کنه..بعد تو هم یه خانوم حدود ۴۰ ساله بودی و من کلی تعجب کردم..همسرت ولی یه جووون فوق العاده خوشتیپ بود و من باز هم تعجب میکردم:دی
بعد که خواستم از خونتون بیام بیرون دیدم که کلییییی مهمون داره میاد خونه شما و گویا قضیه این بوده که آدرس خونتون رو فقط برای یک بار گذاشتی توی وبت و اون روز رو اختصاص دادی به کساییی که میخوان ببیننت!! بعد که اومدم بیرون نگاه کردم به نمای خونتون.یه خونه ۲طبقه آجری که حیاط هم داشت و حتی دوباره برگشتم و به تراس نگاه کردم و یادم اومد که میگفتی نمازتو اونجا میخونی...یه چیز جالب هم این بود که درست جلوی خونتون یه آبشاری بود شبیه به اینایی که واسه شیشه های مغازه ها میذارن آبشار مصنوعی...
چهل؟!!!!!!!!!!!!!!!!!![](http://www.blogsky.com/images/smileys/012.gif)
عزیزم ...بار عام داده بودم یعنی؟!!!!!
۲ طبقه هست .نمای خونه سنگه ..آخی چه شانسی داره این شوهره ها!!!!
آبشار ...حس خوبی بهم دست داد ...
قربونت بشم که تو ذهنت هستم و به خوابت میام ...
بوس
سلام صمیم عزیز...
چقدر دلم تنگ شده بود...نبودم....تقریبا4یا5 ماه...ار لقمه های کوچک خوشبختی لبریز شدم...سپاسگزاربرای یادآوری.
از ملا نصرالدین پرسیدند : چندسالته ؟ گفت 40 سال - بعد از 10 سال دوباره از او پرسیدند ملا الان چند سالته ؟ بازهم گفت : 40 سال !!
طرف اعتراض کرد وگفت ملا تو ده سال قبل هم گفتی چهل سال سن دارم ، مگر میشود ؟ ملا هم در پاسخ گفت :حرف مرد یکیست !
حالا حکایت شما هم همینه این 10 ساله که ما می بینیم در صدر وبلاگت نوشتی صمیم 29 واندی سن ! مثل اینکه بنا ندارید از این 29 واندی سال عبور کنید ؟؟!!!
هر روز میام بهت سر میزنم. زود به زود پست بذار. تو الان فقط متعلق به خودت نیستی
انشالاهمیشه خوب وخوش باشی خانوم...
دوباره بیاازکلاست ورژیمت وروحیه خوبت بگو...منتظریم عزیزم
سلااااااااااااااااااااام دوست جونم
اسمش درسته دیگه؟ آخه از اون پست کونان تو ذهنم مونده ههههههههههههههههههههههه
من شدییییییییییییییدا معذرت میخوام من اصلا نظر خاصی نداشتم کلا داشتم مثال میزدم . من اصلا نمیدونم بچه تو چند سالشه ممکنه مدرسه بره و خوب با یه بچه 4 ساله فرق کنه یا حتی کوچیکم که باشه من منظورم اینی که دلخورت کرده نبود فدات شم
شما خیلی برام قابل احترامی صمیم جان می دونستی؟ من خواننده همیشه خاموشت بودم که عاشق قلمتم
و حتما حس کردم میشه ازت راهنمایی گرفت که این کارو کردم
پس کاملا مورد اعتماد و خوب بودی مامان مهربون
بازم از راهنماییات ممنونم
من حتی امروزم رفتارم خیلی با دیروز فرق میکرده سعی کردم حتی وقتی پویا کار خیییییییییییلی اعصاب خوردی هم میکنه داد نزنم و آروم بهش بگم
ایشالا که راهنماییات کمکم میکنه دوست خوبم
می بوسم یونا جونت رو
ماچ میدونی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیا ماچت کنم. برو که انگار سر شلوغیت شیرین و خیره...
صمیمکم ..... خوب و سلامت باشی همیشه ...... مرسی که خبری دادی از خودت ... می بوسمت
فدات ...
دیگه منو از رو بردی بعد ازچندین سال خاموشی صدامو در آوردی ما مخلصیم صمیم خانوم
خوبه که سرت شلوغه چون اگه شلوغ نباشه بازهم یه مشت چرندیات سرهم میکنی وبه خورد عده ای میدی واونا هم چهچه وبه به برات می کنن !!!!
خوب کردی اینو نوشتی عزیزم دیگه واقعا نگرانت بودم . ایشالا همیشه خوب و خوش باشی و هر روز هو لاغر بشی تا به وزن دلخواهت برسی چون از این موضوعت خیلی خوشحالم
ممنونم ازت صمیم جان
همینطوره گاهی من به خاطر شلوغی کارا عصبی میشم ویه مقدارکم حوصلگی میکنم وممکنه که از خودم یادگرفته باشه !!!!
ولی خداییش به خواهرام و ... نگاه میکنم من 40 برابر اونا برا پویا وقت میزارم پس اینا چی؟
دیدم حیواناتو دوست داره رفتم کلی کارت و کتاب گربه سانان و چی و چی گرفتم بهش یاد میدم!!!
یا بن بن بن کار میکنم
یا باهاش نقاشی میکنم
توپ بازی میکنم اونم عصر یه روز کاری که دارم از خستگی میمیرم
هییییییییییییییییچ تفریحی برا خودم نزاشتم همش پویا
مثلا مثل شما که میری باشگاه!!
اونم با اینکه از نوشته هات معلومه حتی نهارم با بچه نیستی ولی بازم بعدازظهر یه وقتی برا خودت در نظر گرفتی درسته؟
ولی من از 12.5 به بعد فقط پویام فقط
ممنونم از راهنماییت عزیزم
خیلی سعی میکنم رو رفتارم دقت کنم ازت ممنونم
وحتما به یه روانشناس مراجعه میکنم
بووووووووووووو دوست خوبم
بوووووووس