مکالمه تلفنی من و یک همکار محترم جنتلمن
من : راستی دکتر امروز جلسه نمیاد .لطفا به اعضا اطلاع بدید .
همکار : باشه .فقط من اطلاعیه نیومدن قبلیش رو هم زده بودم روی بورد...
من : خب اینم بذارید بغل اون .
همکار : یک لطفی در حق من میکنید ؟ برید چیز دکتر رو بکنید بذارید روی میزش !!!
من: در حال سیاه شدن این طرف خط!!!! باشه . !فرمایشی ندارید ؟
همکار : فقط صدایی مثل خرناس خرس از تو گوشی میاد !!!
من : خدا نگهدار و مثل کوکو سیب زمینی تالاپی می افتم از خنده روی میز
همکار : هنوز صدای خرناس خرس توی گوشی می پیچه ....
خنده اش شبیه خرناسه ..یهش هم گفتم چند بار ....
منظورش اطلاعیه عدم حضورش بود . طفلک نتونست دیگه جمعش کنه ...خیلی ضایع شد به خدا ...
خیلی باحال بود
خیلی باحال بود
قربونت
سلام از خواننده های وبلاگ عسل هستم.. خیلی وقته شما رو هم می خونم این پست باعث شد حسااااااااااابی بخندم... موفق باشید
سلام و عرض ارادت بانو :)
خب به هر حال یه نفر میشه فرهاد کوه کن و یه نفر هم یه جور دیگه
البته شوخی میکنما
چقدر خوبه که همیشه به دیگران انرژی میدین.شما نعمت هستید برای اطرافیانتون
اومدم کامنت بذارم که ازتون بخوام آدرس وبلاگ قبلیتون رو بهم بدین که دیدم هستش و من ندیده بودم.
بعد گفتم عرض ارادتی هم بکنم که شما پارسال منو راهنمایی کردین و مثل یه خواهر بزرگتر حق به گردنم دارین :)
الهی همیشه خودتون و خانواده عزیزتون سلامت و خوشبخت و شاد باشین
ممنونم از لطف شما
سلام صمیم جون خوبی؟
چه بامزه ای تو دختر
عزیزم هنوز رژیم ادامه داره؟ چند کیلوشدی؟؟
منم با خوندن پست رژیمت میخوام شروع کنم...انشاالله دعام کن
:)))))))))))))
عیدت مبارک صمیم جون.. :)
صمیم جان مرسی برای تمام حرفای خوبت خانوم:)
تو کجایی سهراب؟
چشم ها را بستند و چه با دل کردند وای سهراب کجایی آخر؟
...زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند آب را گل کردند.
تو کجایی سهراب؟که همین نزدیکی عشق را دار زدند همه جا سایه دیوار زدند.
ای سهراب کجایی که ببینی که دل خوش مثقالیست
دل خوش سیری چند؟صبر کن سهراب...!قایقت جا دارد؟؟
سلام صمیم مهربان و دوست داشتنی انشالله شما و همسر مهربان و یونای عزیز سالم و سلامت باشید.
شاید باورت نشه اما هر روز که به اینترنت متصل میشم اولین جایی که میام وبلاگته یه جورایی به نوشته هات احتیاج دارم آرومم میکنه. صمیم عزیز یادت میاد چند وقت قبلا بهت گفتم مشکلی با خونواده همسرم دارم بهت ایمیل زدم که کمکم کنی؟اگه بهت بگم هیچ همدم خوب و صادق و دلسوزی جز همسرم ندارم باورت نمیشه.اما از دست اون هم کاری بر نمیاد خیییییییییییییییییلی به همفکریت نیاز دارم خییییییییییلی
راستش رو بخوای از اون باری که برات ایمیل زدم هر روز ایمیلم رو چک میکردم اما جوابی ندیدم با خودم گفتم انتظارم نابه جاست با این همه کار و مشغله ولی الان ازت خواهش میکنم اگه برات مقدوره کمکم کنی.
راحیل جان امان از حافظه من ..برم ببینم نکنه بازش کرده باشم گذاشته باشم کنار که بعدا جواب بدم و یادم رفته ...
میرم چکش کنم ... باز هم شرمنده .
صمیمی جان چرا آپ نمی کنی؟ نیازمند انرژی مثبتتان هستیم ..
خیلی وفته میخونمت سه یا چهار سال شاید هم بیشتر...البته با یکی دوتا کامنت
دیشب خواب میدیدم که داریم برای سفر آماده میشیم و مادرم داره شناسنامه ها رو برمیداره که مال تو هم هست و مادرم میگه تو دختر بزرگش هستی! و من چقدر خوشحال بودم که تو رو میشناسم و با خودم میگفتم پس واسه همینه اینقدر دوسش داشتم :*
آخیییییییییییییییی
سلام منو به مامانم برسون ...
حالا چیزشو کندی یا نه
دخملی الان چشمت کردم تند تند اپ میکنی کلاست رفته بالا؟؟؟؟؟
اینقده دلم میخواد بدونم این قرمز عصبانی وقتی داری اینطوری تند تند حرف میزنه چی میگه؟
عزیزم .باور کن سرم خیلی شلوغ بود این مدت ..
سلام صمیم خانوم خوبین شما؟
دیدم یه کم راهنمایی کردین یکی از دوستانو گفتم منم یه کمک بگیرم ازتون
پویای من خیلی نق نق میکنه خیلی
از خواب بیدار میشه هیییییییییییییییچ دلیلی نداره نق میزنه
وسط بازی شرووووع میکنه به ایراد گرفتن و نق زدن
خیلی توجهش به ریز مطالب هست در حد غیر عادی
مثلا برای پویا و پسر آبجیم که هم سن هستن دارم نقاشی میکشم . بچه آبجیم خیلی آروم نگاه میکنه و خوشحاله که داره با یه بزرگتر نقاشی میکشه!!!!
ولی پویا: آااااااااااااای واااااااااااااااااای چیه مامان؟
چرا شاخ بزرگ کرگدنو اول کشیدی بعد شاخ کوچیکش باید جابجا باشن!!!!
چرا دستتو گذاشتی رو تختخ وایت برد اینجای پاش پاک شد!!!!
دم شیرو رو دست ببر کشیدی .....
ای بابا به جان خودم خیلی براش وقت میزام ولی هلاکم کرده به قران
خودم فوقش با این ریز بینیاش کنار میام و قلقش دستم اومده تو مهمونیا و جمع چیکار کنم؟
چطور وقتی پدربزرگش داره براش نقاشی میکشه و این وسط نقاشی خودشو میندازه رو زمین بدون هیچ حرفی شروع میکنه به داد و بیداد به پدر بزرگه بگم که منظورش اینه که دستتونو از رو تخته وایت برد برداین که نقاشیا پاک نشن؟؟؟و.................
خیلی حرف زدم
اگه وقت داشتی بخون و جواب بده عزیزم
مطالبتونم همیشه میخونم و یه خواننده خاموش پروپا قرصم
عزیزم اتفاقا اومدم وبت رو خوندم ببینم از پسرک چی نوشتی ..چقدر جالبه این بچه اینهمه عاشق حیواناته. انگار نبوغ و هوش خاصی داره که علاقه هم چاشنیش هست زیاد .والله بچه من حیوانات رو بلده ولی نه اینقدر که پسر تو ماشالهه با جزییات و ریز بلد هست .
در مورد نق زدن هم ببین مثلا نباید با انجام یک کار به میلش که فقط صداش رو اروم کنه باهاش برخورد کنی .یعنی وقتی نق میزنه باید ببینه شما دوست نداری این کار رو ..باید بهش بگی درست حرف بزنه نه با نق نق .. جسارتا دقت کردم جالب بود برام که خودت هم تو ابتدای بعضی پست ها از وااای و اینا استفاده کردی حدس زدم ممکنه خودت از این کلمات برای تعجب و اینا استفاه میکنی و بچه تعمیم میده به همه چیز ...
در کل دقت نظرش خیلی خوبه و جای بررسی داره که ببینی چکار میشه کرد که این بعد و تواناییی خاصش رو بهتر پرورش بدی ..
دقیقا بهش بگو وقتی نق میزنه چرا کارش بده ..از خودت داستان در بیار و براش بگو ..وقتی نق نمیزنه خیلی تشویقش کنید ..ببین به یک مشاور هم اگه بری بهتر راهنماییت میکنه . من خودم بعضی مسائل رو همین طوری حل کردم و فهمیدم کجای رفتارم باید اصلاح میشده ...
بووووووووووووووس
باز هم ماشالله به این پسر باهوشت
نه به خدا منظورم این نبود که بگم ماهی تن درسته نه تن ماهی. فقط اشتباه خودم منظورم بود. من خودمم میگم تن ماهی.
بیا ماچت کنم آشتی کنیم!!!!!!!
صیم منم خیلی از کلمه چیز استفاده میکنممممم
صمیم منو دوس نداره
از این به بعد اسمت رو میذارم صمیم چیزکن!
کوووووفت!!!!!
بکن بکنی شد ها bekan bekan منظورمه!!
حالا بلاخره چیزش رو کندی یا نه؟!
الهی بگردم منم اینقدر از این سوتیا تو اداره می دم که نگو
سلام خانومی
مثل همیشه پرنشاطی و انشاالله همینطور بمونی و بیشتر و بیشتر هم بشه
یه سری هم به ایمیلت بزن شاید فراموش کرده باشین ایمیل منو
ممنونم صمیم همیشه صمیمی
سلام صمیم جون. خانومی اومدم ازت بخوام از اون انرژی خوبات برام بفرستی. نمیدونی امشب چقدر حالم بده. فردا باید برای عکس رنگی دخترکو ببرم تهران. خیلی میترسم و دلم یه اغوش میخواد که برم بشینم زار بزنم. همسفر از اون مردا نیست که بشه دردل کرد و خودش اول از همه برات ایه یاس میخونه. خانومی فول نس کلیه یونای شما چطور حل شد؟ خیلی دلم میخواد برم پای ضریح امام رضا بشینم و بهش بگم : اقا دفعه پیش که اومدم با یه دنیا حاجت بود اما با اون مریضی بد برم گردوندی که همیشه نسبت به مریضی و درد و مسافرت فوبیا بگیرم. حالا هم که دخترمو ازت سالم خواستم اما. یعنی دخترک من از اون اهو گناهکارتر بود؟ صمیمی برام دعا کن. خیلی خیلی
salam samim jan, khoobin?
avvalan mazerat ke finglish minevisam chon type farsi nadarm, man yeki az khanandehatoonam hamishe inja ro donbal mikonam bazi vaghta roshan bazi vaghta kahmosh
yadame chand ta posteton dar morede tarbiyate farzand bood ke soale manam dar hamin morede ke age lotf koni va komak koni mamnoon misham
yekki az dostaye nazdike man ye pesare dare 2 sale, ke az 1.5 salegi mahd mire, jadidan kheili daste bezan peida karde va madaresho mizane, ba lagad ba dast, az tarafiyam begam pedare in bache az in modelast ke bara inke bache sosol bar nayad az hamon bachegi masalan yeki be bache mizade albatte na tanbih ye jori ke masalan mohabatesho ebraz mikarde va inke masalan pesaram bayad mard bozorg she,
hala in bache in raftarharo dare, mamnoon msiham age nazaret ro dar in mored behem begi, man addresse emailam ham mizaram age vaght dashti mamnoon msiham ke javab bedei, mersi
گلشید جان سلام
تا جایی که من میدونم رفتار پرخاشگرانه تا 5 سالگی متاسفانه شایع هست و حتی طبیعی هم میدونند بعضی ها اون رو!!!
من میگم باید اول علت عصبانی شدن و کتک زدن رو متوجه بشن والدین این کودک چون میدونی که بچه دو ساله از نظر کلامی اونقدر توانایی نداره که خواسته اش رو بهشون بگه و احساسات قوی ای هم داره که باید یاد بگیره مهارش کنه . بعضی بچه ها باری جلب توجه اینکار می کنند ..بعضی ها وقتی تحت فشار و استرس هستند . گاهی هم بچه این کار رو میکنه تا چک کنه ببینه این قوانین خونه چقدر معتبره!! تا کجا می تونه قانون شکنی کنه و ثبات رفتاری والدین تا کجاست . یک جورایی همه چیز رو محک میزنه با سرپیچی از قوانین خونه. میدونی متاسفته پدر الگوی خوبی نبوده در این مورد کتک زدن ..یعنی خشونت عادی و حتی به جای محبت در ذهن بچه نشسته چون والدین باید واقعا خودشون الگوی رفتاری باش .. فیلم خشن نباید نگاه نه این بچه . تشویق بشه حتما یعنی وقتی رفتار خوب نشون داد باید بهش اجازه انجام یک کاری رو بدن که دوست داره و ضمنا قانونی هم هست تو خونه مثلا بره با بچه همسایه یا دوستش بازی کنه . باید به بچه اول بگن چه انتظاری ازش دارن وقتی کتک میزنه باید مامانش بشینه یا حتی پدرش و دستاش رو بگیرن و صاف تو چشماش نگاه کنن و محکم ولی اروم و نه عصبانی بهش بگن شما اجازه نداری مامان رو بزنی ... گوش نکرد دو دقیقه بره گوشه اتاق بشینه بی حرکت و کسی هم بهش محل نذاره . بیشتر روی تشویقش باید کار کرد یعنی وقتی کار خوب میکنه سریع تشویق کلامی و دیدن شادی والدین رو باید اجرا کرد . ازتباط کلامی رو بهش یاد بدن مثلا بهش بگن وقتی عصبانی هست بگه الان من دارم عصبانی میشم یا الان دارم منفجر میشم!!!! یا گوشام داره داغ میشه مامان ...
مشاوره حضوری با آدم خبره این کار رو در اولویت اول بذارن و بعد یک نیم نگاهی هم به این حرفا داشته باشن ..
بووووووووووووووس
ممنون می شم اگه شرایطو بپرسی.نه عزیزم اگه خانم خوبی باشه(شرمنده که این حرفو می زنم اخه بعضی ها همچین خودت میدونی.قصد بی احترامی ندارم صمیم جان)
انرژی مثبته خونم کم شده ...صمیم جان پست بذار لطفا!
یه وخ اون کارو نکنی ها!! دیه داره خوب
صمیییییییییییم! یه ذره منو تحویل بگیر خوب!!
چه بامزه
سلام صمیمممممم جان خوبی خانوم؟ من یه ماه پیش شانسی وبلاگتو پیدا کردم و از اون وقت هر موقع اینترنت گیرم اومده آرشیوتو خوندم :-))) و همین الان همشو تموم کردم، واقعاً از نوشته هات لذت بردم انگار که یه کتاب داستان دستم باشه ونتونم بذارم زمین
شخصیتت رو واقعاً تحسین میکنم میدونم که نمی تونم شبیهت باشم اما خیلی درسای خوبی ازت یاد گرفتم :-*
من دارم یhه سری کلاسای خودآگاهی میرم و جالبه که انگار شما نمونه ی عملی درس های ما هستی، همه ی چیزایی که به ما میگن باید تمرین کنیم تا داشته باشیم مثل پذیرش، هم دلی، شکرگزاری و......... توی وجودت هست
میخوام اون متنه سه پست پیش رو ببرم برای استادم چون حتماً کلی حال میکنه :-)))،
خیلی دوستت دارم انگار که به اندازه ی تمام سال هایی که وبلاگ می نویسی میشناسمت و با هم دوست بودیم . از خدای بزرگ میخوام که تو و خانواده ی خوبت رو در پناهش بگیره تا بتونین همه ی پیچ و خم های زندگی رو در کنار هم و به خیر و خوشی پشت سر بگذارین.
راست میگی زهرا ؟ یعنی من دارم می میرم این کلاس های خود آگاهی برم ببینم چی یاد میدن .بعد تو میگی همین چیزهاست که باید روش تمرین بشه ..واقعا از این حسن نظرت ممنونم
بوووووووووووووووووس
ای مادر....این چیزباعث خیلی چیزامیشه!!!!
ابجی خانم واقعا باحالی...خیلی دوست دارم.منم میخوام یه وبلاگ بزنم.
سلام صمیم عزیزم ..
اولن که کلی خندیدم از دست این همکارت ..
یه ایمیل بهت زده بودم .. میخوا م بدونم به دستت رسید ؟
بذار برم یک سر بزنم ببینم چی دارم جدید ...
وای از دست تو صمیم. کوکو سیب زمینی رو خوب اومدی
مادر جاااان
خدا این چیز را از ما ایرانی ها نگیره!
سلام صمیمم ... خیلی حال می کنم با مطالبت . فول آو انرژیه.
از پاستوریزه نبودنت خیلی خوشم میاد.
دارم ی وبلاگی رو مینویسم .
خیلی ذوق و استعداد ندارم ولی علاقه دارم .
خوبه که بهم سر بزنیا و
با اجازت لینکت کردم
بامزه بود گلم
این همکارتون خانومه یا اقا؟؟؟خوب شما سرخوشین هااااااااااااااااااااا
من نمی تونم جلو خندم رو بگیرم پشت گوشی اونقدر خندم میگیره که اصلا نمی تونم جمش کنم
از این موارد تا حالا زیاد داشتم...یه رییسی داشتم که خوراکش بود سوتی گرفتن از تو حرف این واون.....جلویش که حرف میزدیم اونقدر باید مواظب باشیم که یادمون میرفت چی میخواستیم بگیم....
عالی بود. صمیم جان از ملودی خبر نداری ؟ دو ماهی هست آپ نکرده نگرانشم
میدونم فقط سرش شلوغه خیلی ...
همه خوبن خدا رو شکر ..
من هم ترکیدم از خنده تجسم و تصورش هم کلی خنده داره .
سلام صمیم جون.یک خواهش داشتم اگه ممکن هست از مربی ورزشتون بپرسی به غیر از باشگاه شما کدوم باشگاه ها میره واسه ایروچیر یا کدوم باشگاه ها این ورزشو دارند تو مشهد.من چند جا پرسیدم نداشتند .ممنون میشم
عزیزم جای دیگه ای فکر نکنم کار کنه . ولی میدونم خصوصی میره .بذار بپرسم شرایط خصوصیش چیه ...بهت خبر میدم...
کلا مشکلی نیست اگه بخواد کلاس تو خونه برگزار شه ؟
به خدا باید جایزه ی سوتی سال رو بدن به تو و عمو همکار صمیمکم ...... الان یعنی پلاسم ها از خنده .....
اراجیفففففففففففففف !!!!!!!
صمیم جون اینو بزار تو وبت خیلی برای تهیه اش زحمت کشیدن
و اطلاعات خوبی هم داره
آموزش روابط زناشویی به زبان ساده را دانلود کنید:
http://s3.picofile.com/file/7529694294/amozesh.pdf.html