گاو مش باقر هنوز زنده است و یونا به شدت تمام داره میدوشتش هر ثانیه!!!!!
بردیم بچمون رو دادیم آقای دکتر مردش کرد!!!!! گریه کرد و پرچم افتخارش رو بریدن!!!! خونه مامانم هستم دو هفته ای هست حدودا!! من که دل ندارم به اون صحنه فجیه نگاه کنم.
ماشالله به این کامی مامان اینا..انقدر پیشرفته است..اینقدر سیستمش عالیه فقط نمیدونم چرا دکمه پاورش افتاده زیر کابینت اشپزخونه اشون...
راستی اینم بگم که اومئیم خونه خودمون امروز چون دیشب مهمون داشتم ..تو مطب دکتر مامان خانوم ر برده بودیم تا قوت قبل من باشه!! من که نشستم و پام رو روی پام انداختم و ریلکس گفتم دکتر شروع کن ..این بچه حالا حالاها گریه میکنه ...و مامانم هم رفت جلو و سعزی کرد مثل آرتیست ها روی صحنه جراحی خک شه و به دکتر کمک کنه که وسطاش دکتر داد زد خانومممممممممم برو عقب!! چرا دست و پای بچه رو گرفتی ..مرد این بچه که!!! فک کن!! مامان فک کرده مثل اون موقع هاست که بچه ها رو زنده زنده و بدون بی حسی ختنه میکنن..بعد هم وقتی خون ها رو دید و گریه های سوزناک یونارو شنید رفت پشت پاراوان و های های گریه کرد!!!! منم از خنده مرده بودم ..تازه خنده داریش هم این بود که اون وسط دکتره گفت بیا عزیزم یکم شیرش بده بچه آروم شه..من هم روی دکتر و دهن نی نی خم شدم و هر کار کردم می می به دهنش نرسید آخه مگه چقدر قدرت کش سانی داره ای می می بیچاره!! دکتره هم خنده اش گرفت و گفت نمیخواد..شما لطفا فقط برو بشین و حرف هم نزن اینقدر!!!آخه من و علی داشتیم برا هم خاطره تعریف میکردیم تا ز شدت غصه ه امون کمشه!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم ..ولی دارم به محبت مادرانه خودم خیلی شک میکنم این روزها!!!!! فک کنم بقیه مامان ها اینجور وقت ا خودشون رو جرررر میدن از بس گریه میکنن پا به پای نی نی ولی من ککم هم نگزید..چون میدونسم این گریه برای سلامتیشه و کاری از دست من بر نمیاد..این منطق ماادرانه ام منو میکشه آخر.
فعلا مواظب خودتون باشین و ضمنا امشب تولد یک ماهگی نی نی هست ...ممنون از محبت همه دوستای گلم.
کمکم کنید من اونو میخوام یکی بگه چیکار کنم مامانم راضی به ازدواجم با محمدم بشه.اگه کسی راه حلی داره نظرشو به ای دیم بفرسه nazaninsenatorدارم دیونه میشم
زنده باد صمیم نازنین.. آفرین... مطمئنم بچه خیلی باهوش و تپل میشه با این همت و روحیه ای که تو داری
اول
سلام تولد یک ماهگی یونا مبارک خانومی
سلام ان شا الله که همیشه خانوادت و خودت سلامت و زنده باشین، خوشحالم ازینکه با وبلاگ قشنگت آشنا شدم راستش من علاقه مندم با شما تبادل لینک کنم البته اگر افتخار بدین.
حتما تشریف بیارید
با آرزوی موفقیت
آیدا
ولی من روز ختنه ایلیا بغض داشتم. البته ما رو کلا توی اتاق راه ندادن و فقط صدای گریه ظریف ایلیای هفت روزه رو می شنیدیم.
یونا
ببوسش، یه جوری که جای قرمزیش 3 دقیقه و بیست و هفت ثانیه رو لپاش بمونه.
......................بابایی
salam..
inshala kochooloot hamishe salamat bashe..
samim joon to az leng deraz khabari darii??
midooni chera weblogesh baz nemishe dige??
متاسفانه از ش خبر ندارم .نگران شدم خیلی...
بازم خدا رو شکر که تو و یونای عزیز و همسرت خوبید!حداقل انقدر مرام داری که با وجود پسر گلت میای و حال و احوالتون رو میگی!مرسی!میگم تو مطمئنی که عاطفه ی مادری تو وجود هست!شایدم هنوز بیدار نشده!نه!
کسی از لنگ درتز خبر نداره ؟
نمی تونم بلاگش رو باز کنم؟
آخرین بار که نوشته بود میخواست بره نماز جمعه.نکنه بلاییی سرش اومده
وااااای مبارکه. شیرینیشو کی میدی؟؟؟ شما طبیعی طبیعی هستی. خیلیم حس مادریت قویه. فقط هنوز عادت نکردی که نشونش بدی. میشه زود به زود سر بزنی؟
تولد یونای خوشگلم مبارک. ببوسش
سلام عزیزم. لنگ دراز زده وبلاگشو حذف کرده ؟ چرا آخه؟ یونا رو ببوس
مرد شدنش مبارکه
سلام عزیزم!
باورنکردنیه که تو چه موقعیت هایی تو می تونی منطقی فک کنی!!!!
محشر بانو مراقب خودت باش.
مرد شدن یونای عزیز رو هم خودم شخصا بهش تبریک می گم، می یاریش اینجا تا مرد کوچک اینو خودش بخونه.
بوس.
خوبه این منطق مادرانه هم یه جورشه دیگه به جای محبت مادرانه...
سلام وبلاگ لنگدراز نمیدونین چی شده ؟؟؟ میگه دیگه این ادرس موجود نمیباشد .شما خبری ازش ندارین ؟؟؟؟
سلام سلام
مبارکه ...خوبه که اینقدر خونسردی دعا کن خدا یک هزارم صبر و خونسردیه تو رو به من بده
سلام صمیم خانوم گل
اینقدر ذوق کردم دیدم آپیدی
یک ماهگی یونا هم مبارک باشه
ببوسش از طرفم
صمیم خانوم! لطفا توی هر پست از اون عکسای خوشمل اون گل پسرت هم برامون بذار لطفا:*
راستی مسلمون شدنت پسرت هم مبارک. رسما از دیشب بچه مسلمون شد دیگه!!
سلام صمیم عزیز. یک مدتی بود که بهت وقت نکرده بودم سر بزنم تا پریروز. وقتی دیدم بسالمتی بچت بدنیا اومده خیلی خوشحال شدم. مبارکت باشه عزیزم مامان شدنت.
ایشالا صد سال زنده و سالم باشه . یونا عزیز ببوس.
شیما
چقدر من از دست تو با این حرفات میخندم
راستی از راهنماییت واسه دانشگاه ممنونم.
تولد یه ماهگی پسرت هم مبارک باشه.
---------------------------
راستی یادته یه بار ازت درباره ی با پنبه سر بریدن مادر شوهر و خواهر شوهر پرسیدم٬بعدم گفتم با ازدواج منو برادرشون(مادر شوهر ندارم خدا رحمتش کنه) مخالفن ٬اوضاع یکم آرومه و تولد حضرت علی عقد کردیم روز قشنگی بود.
فعلا بابای.
مبارک باشه عزیزم.خوشبخت بشی الهی.
با سلام
به وبلاگ من هم یه سری بزنین
سلام صمیم جان برای تو و یونا علی آقا آرزوی سلامتی میکنم
تولد یک ماهگی نی نی هم مبارک
آخی " گاو مش" قربون چقدر به این جمله خندیدم.
عکسهای جدید یونا جون رو بزار.
داداش مردونگیت مبارک!!
سلام دوست عزیز به روزم خوشحال میشم بهم سر بزنی.
سلام صمیم خانم گل
قدم نورسیده مبارک .ایشالا زیرسایه امام زمان(عج)وشما پدر ومادر مهربون به سلامتی بزرگ بشه . صمیم خانم من مدتیه بااجازتون وبلاگ خیلی خیلی قشنگتون رو میخونم .اینوبدون تعارف میگم که هنوز نوشته ای به زیبایی نوشته های شما ندیدم آخه اونقدر قشنگ وساده مینویسید که وقتی که من نوشته هاتون رومیخونم لبخند رو لبام میاد .ایشالا همیشه همینطور شاد بنویسید.
راستی صمیم خانم خیلی دلم میخواد عکسای سیسمونی نی نی گولوتون رو بزارید آخه تو یه پست نوشته بودید که چه چیزایی خریدیدماهم دلمون آب افتاد که ببینیمشون .اگه اشکالی نداره برامون میزاری؟ممنونم
سلام
بیشتر قسمتهای وبلاگت رو مطالعه کردم.
خیلی خوب مینویسی بهت تبریک میگم.
انشالله نی نی نازت هم همیشه سالم باشه در منار تو و همسر مهربونت.
مرد شدن نی نی تون هم مبارک
فقط به دکترش میسپردی یه وقتی ریادی پرچم افتخارش رو نبرن! به ضرر خانوم آیندش میشه هاا!!
همیشه شاد باشی
قسمت می میش بامزه بود خیلی .
سلام وبلاگ جالبی داری خیلی خوندم ولی نظر نذاشتم تا امروز که من هم بعد از سالها اومدم و پیوستم به وبلاگ نویسها قبلن تخصصی مینوشتم ولی الان دیگه میخوام روزمره بنویسم .قلمتون خیلی زیباست .
من تازه کارم خوشحال میشم از نقطه نظراتت استفاده کنم و ایرادهامو بهم بگی تا وبلاگ منم دست و پا بگیره .
از طرف من او یونا خان رو هم دستش رو ببوس .
دوست عزیزم...
قدم نو رسیده مبارک.
به قدری زیبا و با مزه مینویسی که تمام متنهات خوندم با لذت...دوست داشتم باز هم نوشته بودی تا بخونم.
موفق باشی....نی نی نازت از طرف من ببوس.
همین نگرشت است که باعث شده من یکی ازت خیلی خوشم بیاد
ای جانمممممممممممم ۱ماهگیش مبارکُ بوس بوس
صمیم :))))))
صمیم حرف نداری...خونسردیت خیلی خوبه هم واسه خودت و هم واسه بچه ات. این منطق مادرانه ات رو می پسندم و دوست می دارم.
تولد یونا جون هم مبارک
خبر...خبر...من آپم
مبارکه صمیم جون مردونگیش :دی
تو مادر عاقلی هستی و کار درستی میکنی که منطقی رفتار میکنی.
تو باید یه پسر رو بزرگ کنی و هر چقدر که این طور منطقی رفتار کنی اون اگاه تر و بهتر بار میاد گلم :)
کار بسیار خوبی کردی .هیچ کاری از دستت بر نمی اومد ناله گریه تو هم به دردش نمی خورد .امیدوارم الان خوب باشه .
تولد یک ماهگیش مبارک.
بامزه می نویسی خیلی.
سلام صمیم جان. من یکی از خواننده های همیشگی و وبلاگت بودم و هستم ... یک ماهگی پسر کوچولوی قشنگ و گلت رو تبریک میگم ... انشالله سال ها زیر سایه ی پدر و مادرش زندگی کنه. چقدر زود یک ماه گذشت...
واااااااای
من که از الان آمادگی خودمو واسه ازدواج و نی نی دار شدن اعلام می کنم.
خوش به حالت صمیم جون
صمیم جون ، پسر منم آبان به دنیا میاد، فکر کنم موقع واکسن زدن و ختنه من خیلی غصه بخورم..خوش بحالت..دلم می خواست روحیه تورو داشتم..یونا رو ببوس هزار تا
یعنی واقعا یه ذره، یه نقطه، حتی اینقد هم اون ته ته های دلت نسوخت واسه جیگملت!!
مامانه سنگدل.. بی رحم.. سنگدل... بی رحم..(دوبار گفتم که تاکیدش زیادش باشه ها!!)
....
جدای از شوخی، کار درست رو تو کردی. هیچم از محبت مادرانه ات کم نشده.. اینطوری بهتره.. حالا ببین چه مردی تحویل جامعه می دی.. ایشالا توسط 120 سالگی اش
یه عالمه ماچ و تبریک و آرزوهای خوشگل
سلام عزیزم خیلی خوشحالم اومدی
این منطق مادرانت منو کشته خوبه همه مادرا عین تو باشن واقعا تحسینت میکنم عزیزم
سلام؛
من که وقتی مطالبتو خوندم عین دیوونه ها فقط میخندیدم فک کنم ارباب رجوع فک کرده قاطی دارم....و
بی خیال خودت خوفی ؟؟؟خدا رو شکر....
تورو خدا اینطوری درباره اون فرشته کوچولو ننویس آخه نی نی ها خیلی بامزه هستن ......
اگه بدونی من ازشون میترسم و اینطوری مینویسم ....
شاد و سلامت باشی فعلاً بای.............
مبارکشون باشه صمیم جون
حالا که به سلامتی مرد شن ایشون نمیخوای یه عروسم واسش انتخاب کنی؟آیکن چشمک و...
سلام مامان صمیم خانم!
خوبید ؟؟؟؟
امیدوارم تا همیشهی همیشه شاد و شاد و سلامت و سلامت باشید، حالا همکارهای عزیز به عقل نداشتهی ما هم شک کردن نوپرابلم! :D
ای جان به اون مرد شدنش و ای جان به این یک ماهگیاشششششششششششششش
ماچ آبدار از کف پاش!
سلام
خدا وکیلی خیلییییییی باحالی و خیلی هم باحال تر مینویسی
آدم میمره از خنده!
خدا هر۳تا تون رو برا هم حفظ کنه...
تولدت گل پسرتون مبارک انشالله جشن فارغ التحصیلیش
نی نی خوشگل یک ماهگیت مبارک پرنس خوشگل:*:*:*:*:*:*
مرد شدن یونای عزیزمبارک
خدارو شکر که خوبی.عکس جدید نمی ذاری مامان خانمی؟
آخی الهی
من دلم آتیش گرفت
آخه نی نی ما هم پسره
مبارکه هم تولد۱ماهگیش هم مرد شدنش
بوس
تبریک میگم تولد یونا کوچولو رو ببخشید دیر شد .عکس از نی نی نمیذاری قبلیو که زود بریاشتی
اگه همیشه منطقت اینطوری باشه که عالیه صمیم جون
ولی آخی مامانت
آخی نی نی
تولد یکماهی یوناجون هم مبارک
آخه صمیم جون چرا اینقدر با نمک می نویسی. دستت درد نکنه هر وقت میام اینجا یه نیروی مثبت می گیرم.
خوش به حالت که اینقدر خوشبختی . یادت باشه حتماْ واسه خودتو نی نی اسژند دود کنی.
الهییییییییییییییییییییی...من از بچگی توی کف این قضیه موندم که پسرا چه جوری دردشو تحمل میکنن!
از دست تو صمیم خانم. این کارو تو همون بیمارستان بعد از زایمان انجام میدادی که نه خودت شاهد گریه بچه باشی هم اون بچه تا حالا راحت شده بود. بمیرم برای ضجه های پسرت. من که اصلا تحمل گریه اینجوری رو ندارم. تولد یکماهگیش مبارک .
واقعا قشنگ نوشتین...
ایشالله همیشه سالم و شاد کنار هم بمونین...
آخی پس واسش کلاه برداریه اسلامی کردن!! :دی
امیدوارم ۱۱۱۱ ماهه بشه! *:
سلام
منم وقتی ژرچم افتخار یاشارم رو درستش می کردم همین حس رو داشتم که همه داشتن بهم می گفتن تو مادرشی یا خواهرت.
چون خواهرم اینقدر اشک ریخته بود که خودمم شک کردم به اینکه من مادرشم یا مرجان خواهرم...
خوش باشی
خدا تورو نکشه رفتی اونجا هره کره راه انداختی (:
تولدش مبارک (موچ)
خدا زنده نگهش داره . این منطق خیلی به دردش میخوره . نا سلامتی داری پسر بزرگ میکنی .
گاو مش باقر.... وای خدا چقدر خندیدم
سلاااااااااااام خوبی؟ کلی نوشتم نرسید. کار خوبی می کنی تو اینجور مواقع گریه نمی کنی . الکی هم اعصاب خودت خورد می شه هم دیگرون . راستی تا می تونی بهش شیر بده می گن ما ما نایی که شیر می دن زودتر بر می گردن به وزن سابقشون. مماخ نی نی ببوس.