همه کامنت های پست قبل رو نگه داشتم تا سر فرصت به یکی یکی شون جواب بدم.
دیشب جای همگی خالی رفتیم تئاتر.بدبختی اینه که مشهد یا تئاتر عمومی برگزار نمیشه یا در مکان های خاصی مثلا دانشگا ها و موسسات بازیگری و خلاصه جاهای خاصه که ما ازش خبر دار نمیشیم.رفتیم و جاتون خالی از بازی اونا انقدر کیف کردم و خوش گذشت که حسابی روی ابرا بودم.مثلا یکی از دلایلی که خیلی اون تئاتره رو دوست داشتم این بود که وسط تئاتر برای تغییر دکور و پرش از یکی اپیزود به اپیزود بعدی کل سالن تاریک می شد و میشد در حد چند ثانیه همسران جوانی که طاقت دوری همو ندارند و خدا!!!! شرایط رو جور میکنه یهو براشون یه چند تا بوس بیصدا و کوچولو از دماغ و چشم !!!هم بگیرنو اصلا هم مهم نباشه که تیرشون چقدر خطا میکنه!!! و تازه خیلی هم ناراحت نشن که یهو دختره بی ادب پشت سریشون رای اس ام اس میاد و اوم گوشی نورافکنی اش رو روشن میکنه و صدای ریز ریز خنده اش که صد در صد به ما نبوده!!!! تا چند دقیقه شنیده میشه!!!احتمالا منم اگه بودم و مثلا یهو میدیدم دماغ اقا جلوییم تو چشم خانم کناریشه خب طبییع کمی تعجب میکردم!!!!! بعد به این فکر کردم که هنوز تف سخنرانی های پست قبلم از وضع بلبشوی دختر پسرا خشک نشده رو مانیتورم که خودمم باعث شدم یکی دیگه فک کنه عجب مملکت خرابی شده ها!!!!!خب از قدیم توی یه مثل من در اوردی صمیم نوشت ابزاری!!! گفتن: تو چون میل داری به سوی بدان ....(مثلا فاصله بین مصرع هاست این الان!!!!).......خدا چون بدان را رساند به دان؟!!!!(همون اب و دونه خودمونه احتمالا!!!!!)
به نام دوست...که هر چه آب از سر ما میگذرد از خودما است و نه دوست!!!!!!ببینین عزیزان من!در برنامه رادیویی امروز سراغ شاعری جوان میرویم. در این مصرع بالا دنیایی از آموزه های اخلاقی و مذهبی نهفته است که بر شما نسل جوان واجب الوجوب است که از کنار آن بدون دقت نظر کافی نگذرید.شاعر!!!در این شعر میفرماید که هی یارووووو!!!! جم کن اون بند ووبساطت رو بااااااااااااااااااا (منظور این عزیز دل همون کلمه پدر !! می باشد!!)که حوصله موصله نااااریم.یرهههههههه کچه سگ!!! تو که خودت از بیخ خلافی و خرابی و همه جک و جوادای دور و بر خونه ننه ات هم دستشون با تو توی یه کاسه کوزه است و چرب و چیلیه!! (همان مصرع شیرین : تو چون میل داری به سوی بدان را عرض میکنند اینجا شاعر ای دوستان!!!) خوب بعد توی شبه آدم نفله از اوس کریم انتظار داری نون توی کاسه شکسته ات پرت کنه پدر سوخته بی پدر مادر .....(بیب ..بیب...بیب..الو!!شرمنده دوستان و گل های باغ معرفت !! ارتباطمون با مفهوم ومنظور شعر به دلیل عصبی شدن شاعر محترم و گشودن لسان به حرف های بی تربیتی!!! قطع شد.))
بله میفرمودیم که شاعر چه لطیف و رسا و مانوس با روایی کلام!!و نجز گفتار!!! در حریری از الفاظ زیبا و خوش الحان منظور خود را بر دل ما نهاد و رفت به دنبال آنچه باید می رفت!!!! ما هم تا برنامه بعدی بدرود ...صدا قطع و وصل مشه اینجا... ( آخ !!آآخ!! ای فیلمبردار پدر سگ بی شرف!!چرا موهامو میکشی!!چرا از دماغم منو می اندازی پایین!!!خوب خودم میام پایین از روی سن!!ول کن ای الهی اون ننه ات سر قبرت بشینه خودش رو پنگول پنگول کنه.....ای تو روح هر چی شعره...نادون ها من تو تیمارستان کارشناس شعر معاصر بودم...من کنگره هزاره !!!حافظ شناسی برگزار میکردم اونجا...ای وایییییی..نزن.....بی پدر ...نزن....
حالم گرفته است
صمیمم سلام .
کجایی صمیم ؟ دلم برات شور میزنه خانومم . صمیمم لا اقل یه خبر کوچولو بده . صمیم گلم نگرانم
دوست دارم
سارا
خوبم عزیزم.
سلام..
اووووووووووووووووووووووووووول..
بسیار خوشحال شدم من...امروز دوبار اول شدم..
خوبی صمیم جان...اسم تیاتر را هم بنویس ما هم ببینیم خانم
شرمنده اول نه!!!
سرزمین سفلی مکان: مجتمع دکتر شریعتی (جهاد دانشگاهی - سه راه ادبیات)
هر روز ساعت ۶ و نیم عصر
کجایی صمیممممممممممممممممممممممم؟؟؟؟؟؟
همین دور وبرا
سلام صمیم جون!کجایی خانوم کم پیدا؟شما هم تو مراسم وبلاگ نویسان برتر شرکت کردین؟من موفق شدم عکس خیلی از خانومایی که وبلگاشونو میخوندم تو این مراسم ببینم شاید شما دوست نداشته باشید اما من خیلی دوست داشتم عکس شما رو هم میدیدم.کنجکاویه دیگه!نه؟
عزیزم دوست ندارم بخاطر رودرواسی های بعدیش خودم رو سانسور کنم اینجا.....من کلا از آشنایی با دوستان اینجا تو زندگی بیرونی و واقعی تا حد ممکن دوری میکنم.....راحت ترم.
سلام صمیم خانوم خیلی قشنگ مینویسی
یه سر به وبلاگ من هم بزن مثه تو نمیتونم بنویسم ولی مینویسم
ممنونم.
سلام دستت درد نکنه مادر بابت ادرسهایی که برام گذاشتی نمی دونم چرا نظر فرستاده نمی شه چند بار اینطوری شده. لباس عروس و آرایشگاه چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آرایشگاه دنیای زیبایی ( خانم ناهید سیفی)
احمد اباد عارف ۱ تلفن:۸۴۱۷۱۰۰ و ۸۴۴۷۷۷۰
خودم شخصا عروس هاش رو ندیدم ولی کلا کارای دیگه اشون تمیز و قشنگه.ابرو رو خودم تجربه کردم اونجا.
آرایشگاه رز زرد (مریم خانم) قاسم اباد شریعتی چهار راه ورزش بعد از تقاطع حسابی (اول حسابی منظورمه) کنارش یه پارچه فروشیه
کلا با سلیقه است و قیمت ها هم خیلی پایین و مناسبه اونجا.مدل مو و آرایشش رو خودمم امتحان کردم و کاملاراضی بودم.
تلفن:۵۲۲۴۶۳۱
لباس عروس سراغ ندارم راستش.تو خط این یکی نیستم مادر !!
صمیمم سلام
دلم برات اونقده تنگ شده که نگو . دلم میخواد پر بکشم به آرامش خیال بودنت تا خستگی تنهایی رو تو دامن محبتت گم کنم . صمیمم مگه تو نمیدونی که دل سارا چقدر بی قرارته ؟
دوست دارم
سارا
فدات شم سارا جون
دیگه اینقدر لوسم نکن !!!من محبت ندیده یدفه تاقچه بالا میذارم برات ها!!!!!!
فدای محبتت و خیلی خوشحالم تونستم تو دل تو جا بشم ...با همه گندگیم!!
سلام
تبریک ...
خوشحالم می کنید اگر به روزها و سوزها بیاید .با اجازه لینکتان کردم .
ممنونم.
چه بامزه
خب نامزدا مگه جای دیگه به جز تئاتر ندارن که..................
البته اونا نامزد نبودن..یعنی شیش سالی میشد که ازدواج کرده بودن!!!!
خب حسش همون جا اومد..کو تا برن خونشون..حسه دیگه پر می کشید....
من هیچ وقت از تئاتر خوشم نیومده نمیدونم چرا
خب اینم یه جورشه...چرا نمیخواد دیگه عزیزم...
ارزوی خوشبختی... دارم واستون...
مرسی عزیزم.
یلی قشنگ بود مخصوصا اونجا که دماق اقاه تو چش خانوم بود............تو و علی که نبودید مطمئنان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
آیکون خجالت!!!
سلام
خوبی
راستی تو خوراک بادمجون رو چه جوری درست می کنی
نگی فقط اومد اینو بگه و بره ها
من کلا و همیشه وبتو می خونم
والله این شوهر ما نه بادمجون میخوره نه خورنده هاش رو دوست داره!! برا همینم من ذوقم توی این یکی کلا کور شده!!!!
ولی اول گوشت رو با نصف لیوان اب جوشیده و پیاز داغ روغن گرفته و ترد بذار بدون نمک خوب بپزه وآخر پخت نمک بزن بهش.بهد بادمجون ها رو جداگانه سرخ کن و بذار روغنش گرفته شه.اونوقت کمی رب رو سرخ کن (یا با گوجه هم میشه) وبقیه آب گوشت ها رو بریز روی رب ها و بادمجون ه ا رو بچین روی گوشت ها و گوجه سرخ شده رو هم روی بادمجون ها و در ظرف رو بذار تا خوب نرم شن بادمجون ها و بعد به ترتیب و خوشگل داخل ظرف بریز برای سرو.ادویه یادت نره.
آخه کامنت های پست قبلی رو نگه داشتی ؟ نکنی یه وقت نگه نداری eeeeeeeeeeeeeeeeee
مزاح نمودیم
مزاحتان را درک نمویدم..
حالا چرا انقدر فوش میدن !!!!!!!!
خب بی ادبن دیگه....
حالا چرا انقدر فوش می فرمایند!!!!!!!
سلام
وقت کردین به منم سر بزنین
5-6 تا پست آخری که زده بودی رو خوندم.
این ترم دهنم به اون چیزا رفته.فاف الف کاف.
کی بود به من توصیه کرد ادبیات انگلیسی خوبه؟
دمپاییمو در آرم برات صمیم؟
این همه عشق بین شما ها که حتی از یه لحظه برای بوسیدن هم استفاده می کنین برای من یکی خیلیییییییییییییییییییی حرفه.امیدوارم عشقتون همیشه همین طور پر شور و با طراوت روزای اولتون بمونه.
این پست دختره تو دستشویی غم انگیز بود اما پست صمیم تو دستشویی خیلی بامزه شد.اون حفظ کلاست مخصوصا منو کشته بود که موندی تا همه رفتن بعد اومدی بیرون.همین وضعیت برای منم پیش اومد هفته ی قبل تو دستشویی دانشگاه.منم سوتی بس عظیمی دادم.یه دختره درو باز کرد که بیاد تو.منم جلوس فرموده بودم.گفتم ااااااااا نکن(با کسره بخون) حال کردی ضایع بازیو.
نه آخه حرص هم داشت والا.این دوستای گاگولم هم بیرون دستشویی بودن می دونستن من اون تو هستم اما تلاشی برای فهموندن به اون دختر متجاوز نمی کردن.
مقام 6 هم کانگرجولیشن عزیزم.بهت تبریک می گم.
همینطور مقام خوش تیپ ترین مدافع نفت و گاز و سوخت.
سرم و بیمارستان هم من 6 سالگی مسموم شدم.تو سی سالگی.تفاهمو حال کردی؟تفاهم بیمارستانه.
ایشالا همیشه سالم باشی گلم.
ولی می رسیم به سوال بزرگم.
ایییییییییییییییی صمییییییییییییییییییییییییییییییییییییم خدا بگم چیکارت کنه دختره ی هیز.باورم نمیشه 6 سالگیت مامان ایناتو دید زدی.اون موقع نمی ترسیدی؟
من دارم به این فکر می کنم که تاثیرات روانی همون روزاست که تو رو...................خیلی خوب بابا خودم رفتم..........
مهساهه
مهسایه ناموس عفت عزت عصمت بر باد داده شدی رسما دیگه!!!!!
مرسی ...بوس...بوس....
مدت زیادی نیست که نوشته ها تو می خونم
ولی دیگه از اون روز همیشه می خووووووووووونم
باعث مسرت.
امشب شب هفت تولد وبلاگمه. براش مهمونی گرفتم. قدم رنجه کنین تشریف بیارین!
مبارکه.
زندگی نامه پابلو پیکاسو
در ساعت 9:30 شب
25 اکتبر 1881
در خانه شماه 36 میدان مرسد در شهر مالاگا
به دنیا آمد.
مالاگا شهری است که برمنطقه فنیقی باستان و
منتظر شما هستم.
وایییییییییییییییییییییییییییی..................
من میگم هر وقت میام اینجا تعدادنظرات ۰ هستش!
نمیدونستم که یعنی این!
چقدرم خجالت کشیدم وقتی دیدم کامنتم جز کامنتای اخریه و من نوشتم اول شدم!
عزیزمممممممممممم
چرا خجالت.خب نمیدونستی دیگه!
ببخشید شاعره معاصره .... من نتونستم مفهوم قسمت کچه سگ رو درک کنم . اونوقت این یعنی چی ؟؟؟
سگ کوچک...همون توله سگ خودمونه !!!
صمیم خدا نکشتت تو رو با این تعریف کردنت(خنده از نوع ریسهههههههههههه)
نازییییییییییی
سلام عزیز جان
صمیم جونم .........فقط اومدم بگم ۱۰۰۰ تا بوس
همین ........بعدش خدا کنه نظر ثبت شه
مرسی همشهری.
قربونت.
صمیم نازنین
هفت ماه پیش وقتی برای اولین بار وارد کار وبلاگ نویسی شدم ، وبلاگ شما اولین وبلاگی بود که خوندم و از مطالب نوشته شده به زبان ساده و شیرینش لذت بردم .
از اون موقع تا الان وبلاگ شما یکی از زیبا ترین وبلاگ هایی است که می خونم و از این هم هنر در زمینه زیبا نوشتن لذت می برم .
موضوع جالب تر اینه که من امروز فهمیدم که اگه اشتباه نکنم شما ساکن مشهد هستید ؟
درسته ؟
لطف داری عزیزم.
خوشحالم کردی.
بله.ساکن مشهدیم.
منم تئاتر میخوااااااااام!
نه از اون لحاظ ها!
از اون لحاظ!!!
خب سینما هم میتونه از اون!!لحاظ بدرد بخور باشه.....ولی تئاتر رمانتیک تره کلا!!!!
این برنامه رادیو شعر جوانت خیلی جالب بود. باور کن وقتی داشتم میخوندم احساس میکردم این برنامه دارم جلوی روم اجرا میشه.
چه تجسم خلاقانه ای داری ...
ممنون.
این برنامه باغ معرفتت خیلی جالب بود. باور کن وقتی داشتم میخوندم احساس میکردم این برنامه دارم جلوی روم اجرا میشه.
کاش لحظه ها رو دریابیم تا حسرت از دست دادنشون، غصه دار مون نکنه
کاش لحظه ها رو دریابیم تا حسرت از دست دادنشون، غصه دار مون نکنه
کاش....