یه ویلای کوچولو تو یه دره سبز و مخملی و سرد با دوستایی که بودن باهاشون همیشه آدم رو شاد و سرحال میکنه و قهقهه خنده ای که آسمون رو میشکافه و لبخند روی لب های عبوس ترین آدم های دنیا میاره... یه سفر با آدم هایی ساده و پاک و بی آلایش....ماهی کبابی و چای داغ روی آتیش و کتری سیاه و کلوچه لاهیجان که همیشه عاشق خوردنش بودم با چایی داغ کتری سیاهی........
تا نیم قدمی همه این ها رفتیم...ولی بلیط های مسافرت رو به خاطر اینکه هنوز مطمئن نیستم پدر جون رو میشه تنها گذاشت یا نه دقیقا روز حرکت (همین امروز) کنسل کردیم ...بدون حتی یه ذره پشیمونی.....
وقت برای سفر همیشه هست......ولی برای بودن با عزیزی که بیماره و دل نازکش بودن با بچه هاش رو میطلبه شاید همیشه نباشه.......
میگم این دکتر های لا مصب یه جا رو درست میکنن میزنن جای دیگه رو داغون میکنن.پدر جون رو سالم و فقط با مقداری آپاندیس!!!!بردیمش دکتره عمل کرد آپاندیسش خوب شد حالا روم به دیوار!!!! افتادیم تو خط دکتر ارولوژیست!!!!! این بنده خدا محلول شد ولی اون مشکل!!!! حل نشد که نشد......
خوبی این مسافرت نرفتن این بود که مقادیر زیادی البسه مختلف و البته داغ داغ خریداری شده به همراه مقادی ر زیادی سوغاتی موند رو دستم!!!!!!(نیست بدم هم میاد!!) حالا موندم اینا رو چه جوری زود بی ریخت کنم تا آینده نزدیک و سفر بعدی ؟!!!!!
ای الهیییییییییییییی تیر غیب با یه عدد دسته کلنگ اضافی بخوره تو کله اون آدمی که برا فوق پیام گور!!!!! سوال طرح کرده بود. شانس شمسی کوره (استعاره هویجوری!!) بهتر بوده از من احتمالا!!!!!از دیروز ندیدم یکی بگه خوب بوده و راضی بوده.هیییییییییی روزگار ...هیییییییییی
!
.....خوشمان امد کار خوبی کردی موندی......ولی میگم حالا که من با وبت اشنا شدم دیگه نمی اپی ..
چ
ر
ا
؟
.
.
البته همون پستی که سالگرد ازدوجت بود ۱۳ مرداد دو روز قبلشس.........بعد رفتم تمام نوشته هاتو خوندم حتی وب قبلیتو........خیلی قشنگ بید..........کلی عشق و صفا ..صمیمیت خیلی داره اهمیت..........بعدش هم هرروز میام نت .........ولی از پست جدید خبری نی.........دلم لک زده واسه تیکه هاتو شیطنتات...................البته با واکتس مس شورم میره ...........بای صمیم از صمیم قلب صمیمانه دوست دارم...............................علی هم خیلی گل دوسش دارم.......................................البته منظور بدی ندارما .............بچه که زدن نداره نزن منو خواهش می کنم..............ولی تو رویایی
هف هش بار این پاراگراف آخرت رو خوندم تا فهمیدم چی نوشتی. آی کیوم خیلی پایینه؟
خودت خوب گفتی وقت همیشه برای سفر هست...مواظبت از پدر مهربانت مهمتر بوده.
دقیقا همین طوره خاتون جان.
ممنونم از لطف همیشگیت .
سلام ... یادمه دو سال پیش وقتی نتایج ارشد سراسری اومد دوسنم که زنگ زده بود بپرسه چه کردم من بهش گفتم پیام گور قبول شدم ... و تو این دو سال درس خوندن در گوری به نام این دانشگاه(دانش گور) را دیدم.. ... ...
میگم چوریاس این پیام گور؟!!!! حضور سر کلاسا که اجباری نیست که؟
دلمان بس تنگ استش !!
سلام دوست بسیارعزیزم. حالت چطوره؟
مطالب بسیار جالب و روشنگرانه ای بود. خوشحال میشم اگه از جدید ترین اخبار داغ انتخاباتی روزانه ایران و همچنین از یادداشتهای جدید من تحت عنوان *خشکسالی یا سوء مدیریت!؟* و *طرح تحول یا تهوع اقتصادی؟!* در بخش دلنوشته ها و یادداشتهای نویسنده سایت دیدن نموده و نظر خود را مرهون فرمائید... با تشکر و به امید روشنگری اقشار مختلف مردم و نهادینه شدن کامل اسلام ناب محمدی در جامعه و برچیده شدن بساط تحجر و تفکر طالبانی در مملکت متمدن ما
سلام صمیم
میگما چند کیلو شدی؟
هنوز رژیمتو داری دخمل؟
الهی بابات زود خوب شه
میدونم عاشقشی!
پست مربوط به علی ات فوق العاده بود
ممنونم.
پدر شوهرم هستند.
آره یه جورایی هنوز دارمش .ولی از امروز جدی تر میخوام ادامه بدم.
قربونت.
چرا خوندم.تو همون رویات گفتم.که اگه در رویات اومدی ما هم در رویا از شما استقبال می کنیم
سلام[قلب]
وبلاگتون عالیه....
موفق باشید...
به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم[گل]
تو نرفتی مسافرت حال من گرفته شد. تو میگی ماها هم که پیر شدیم بچه ها و نوه هامون اینجوری مسافرتهاشونو به خاطرمون کنسل میکنن!!! یا همون اول پرتیم تو سرای سالمندان!!!؟
خیلی درمورد نسل اینده مطمئن نیستم...فقط میدونم اونا مهربونی و معرفت از ما یاد میگیرن .....
چرا حالت گرفته شه عزیزم؟
صمیم جان اگه از ملودی خبر داری به منم بو گو
سلام.
شما به هیچ کدوم از دوستاتون سر نمی زنید؟
ناراحت نیستم اما خوشحال میشدم یه کامنتی ازت می گرفتم
بعد از این سه ماهی که باهات آشنا شدم
و خیلی به شما و روحیه شاد و قلم روان ات علاقه مند شدم
دوست داشتم یکم تحویل می گرفتی
یا لااقل یه پاسخ هم به ما می دادی
..
در هر صورت من هنوز بهت سر می زنم و خاطرات قشنگت رو می خونم
ما هم زندگی مون عاشقانه اس
سالگرد ازدواجمون مشهد بودیم (همین نیمه شعبان- ما قمری می گیریم)
تازه با استارتی که از وبلاگ شما زدم و رفتم دنبال رژیم و مقالات آن (البته از نوع من در آوردیش)
تونستم کم کم وزنم رو نرمال تر کنم
و هنوز هم می خوام ادامه بدم
فکر می کنم با در پیش داشتن ماه رمضون به نزدیک ۶۰ هم برسم
یادته که قدم ۱۷۲ و وزنم ۷۲ بود.
ممنونم
یا علی!!
ممنوم از لطف شما
باور کن حرف تحویل گرفتن و اینا نیست...من بدون رودرواسی به دوستام میگم واقعا نمیتونم برا همه کامنت بذارم ولی جوابش رو چشم.و ممنونم از محبتت.
آفرین.اراده خوبی داری پس.موفق باشی.
سلام خانوم گل امیدوارم همیشه عاشق بمانید من که جز غم از زندگی مشترک نصیبم نشده .برات خوشبختی آرزو میکنم.
ممنونم.
همیشه در زندگی راهی هست که به بن بست ختم نمیشود......
man hanuz weblogetuno tamum nakardam ama nemidoonam chera vaghty profiletun ro didam(tehran nistam)hads zadam bayad mashad bashid:D
khob man ham shahriye shoma hastam albate alan mashad nisam dige;)
به به همشهری !!!! خوش اومدی بانو.
عادت ندارم پستهات کوتاه باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم زودتر پدرت خوب بشه
سالگرد ازدواجت مبارک ...ببخشید که با تاخیره
سلام صمیم جان جدا چه تصمیم سختی گرفتی که نرین سفر و پیش پدرجون بمونید...آفرین شاید من نتونم....خیلی خوشحالم که با همسرت مشکلی نداری
دوست عزیزم من با کمال افتخار تو رو لینک کردم. منتظر محبت تو نیز هستم که اگه مایل بودی منو تو سایتت لینک کنی
salam daram az webloge gozashte mikhunam kheili ham khandidam.shoma mashadi nistin ehyanan?
لادن جا ن من انقدر مشهد مشهد کردم که همه میدونن من از مشهد مینویسم.
قربانت.
انقدر خوشحال می شم توی این وبلاگشتان ماتم زده و افسرده یه آدم خوشحال می بینم ...
می زنم به تخته و آرزو می کنم هزار سال شاد باشی.
چقدر پاراگراف سوم خوب و بزرگوارانه است ... تبریک می گم ...
ممنونم دوست خوبم.
سلام عزیزم
از بابت اینکه سفر کنسل شد، غصه که نخوردی؟!
تو که پیش امام رضا هستی، واسه شفاش دعا کن.
خوش باشی گلم.
غصه؟ حتی یه ذره......
خیلی برام عزیزن همشون...خیلی.
صمیم جان فکر می کنم تصمیم قابل ستایشی گرفتین.
من همیشه وبلاگتو می خوندم
ولی جدیدان خیلی چرند می نویسی
دیگه نمیام وبلاگت
ببین من هی ذوق میکنم زودتر همه اومدم خوندمت بعد یهو کامنتمو اون وسطا میبینم احساس عقب افتادگی بهم دست میده
دختر منتظر سوغاتی بودیم چی شد؟
برای پدر جان دعا میکنیم
خوندنت از واجبات موکد شده برای جفتمون..طنزتو دوست داریم..و عشق رو هم خیلی دوست داریم!!
بوس بوس
سلام صمیم جون. خیلی عالیه که اینقدر مثبت اندیشی. اینقدر راحت با قضیه کنار اومدی. جای تبریک داره.
ایشالاه موفق و شاد و همیشه کنار هم باشید.
(شیما)
ممنونم شیما جان.
سلام
من از طریق وبلاگ همسران با اینجا آشنا شدم
خیلی از مطالبی که نوشته بودی خوشم اومد
اونقدر که تمام وبلاگ قبلیت رو هم خوندم و الان فقط احساس میکنم چشمام قادر به دیدن جیزی نیست(بی جنبه بازی که میگن همینه...)
از اینکه تو همه نوشته هات یه نشاط خاصی هست خیلی خوشم اومد
در هر حال امیدوارم همیشه موفق باشی و عشقت پایدار بمونه
ممنونم عزیزم
بابت چشمات هم شرمنده!!(نسششش!!!)
همچین نوشتی داریم ماه عسل اونم بعد از اون همه حرفای عاشقانه گفتم دارید دوتایی میرید !!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه میرفتیم که بیشتر سفرمون دو تایی بود و یکی دو روزش اونجوری که گفتم میشد.... اینجوری برداشت کردی ؟!!(نیشش!!)
امیدوارم که حالشون بیشتر تر خوب تر بشه ...
عیدت مبارک بانو
برایت آرزوی بهترین ها را در کنار عزیزترین کسانت می کنم
یک خواننده ی غریبه و همیشگی بلاگت
سلام صمیم خانوم خوبین؟
۲ساله با شماو نوشته هاتون اشنام اما تا حالا نظری واستون ننوشتم.امیدوارم همیشه عاشق بمونین.ازنوشته هات خیلی خوشم می اد.اسم شو هر منم علی هست اما ...فکر می کردم هر چی علی هست تو این دنیا همه بدن که دیدم نه علی خوب هم پیدا میشه .کاش....نوشته هات به ادم امید میده. خوش باشی
خوبی و بدی خیلی أدم ها تصوریه که ما ازشون داریم ......حتما چیزای خوبی هم داره....حتما.
ممنونم عزیزم.
خیلی کار خوبی کردین ..... ایشالا یه سفر توپ تر در انتظارته ..... سلام برسون بای .
دوست عزیز
سلام وبلاگ جالب و زیبایی دارید حیف است که این وب از کاربران کمی برخوردار باشد برای افزایش کاربران وب خودت میتوانی آنرا در سایت زیر ثبت کنی کاری هم ندارد نه باید لینک باکس بگذاری و نه کار دیگر فقط به نشانی زیر برو و وب خودت را ثبت کن.
موفق باشی
http://hamsoosite.com/
انشالا که زودتر خوب بشن پدر شوهرت.غصه سوغاتیها رو نخور نگه دار بالاخره که میری دوباره پیششون با خودت ببر.شاد باش مثل همیشه
به قول خودت وقت برا سفر هست همیشه...
خوش باشی صمیم جون
سلام.لاهیجان اومدی؟می گفتی میومدم استقبالت.امیدوارم بهت خوش گذشته باشه.
بوس.بای
تو چرا نصفش رو خوندی فقط !!!!؟
ممنونم از محبتت.
درسته
واقعا وقت برای سفر همیشه هست
ولی برای بعضی کارها خیلی زود دیر میشه
سلام صمیم جان
خیلی خوب کردی که پدر جون رو تنها نذاشتی
به نظرم خوشحالی اون از تمام خوشی های سفرتون هم مهم تر بود
بوس