زندگی دکمه بازگشت نداره.......زندگی دکمه بازگشت نداره.......این جمله وقتایی که انگشتام با موهای خوش حالت و نرم و سیاه علی بازی میکنه صد بار میاد تو ذهنم و میره.با خودم میگم یعنی چند سال بعد که اانگشتام رو تو موهای قشنگش فرو میکنم و نوازشش میکنم موی نرم و خوش حالت و سفید میاد زیر انگشتام!!یعنی چشمای سیاه و براق علی من یه روزی پر از چین و چروک میشه ؟یعنی بازوهای برنزه اش که من اول عاشق اونا شدم بعد عاشق علی!!! یه روزی شل و استخونی و چروکیده میشن؟!! یهو وسط این فکرای نوستالژیکی خودم رو میبینم که عصا به دستم گرفتم و آویزون یه پیرمرده شدم(علی خودمون!!) و داریم با هم کشتی میگیریم و بعد از اینهمه سال آدم نشدیم!!!بعد تصور میکنم که من نوه دار شدم و پشت در دسشویی به عادت همیشه ام قایم میشم و تا یه بدبختی میاد بیرون میپرم جلوش و پخخخخ میکتنم و خودم غش غش میخندم و دندون مصنوعی هام تلق تلق تو دهنم صدا میدن و من یه قر میدم و میگم آخ که من میمیرم واسه سکته دادن همه جونورهای جاندار!!! و اونوقته که بلند بلند با خودم میخندم و علی نگا میکنه و میگه بسم الله الرحمن الرحیم!!باز این جنی شد!!
آخر هفته خونه مامان اینا مهمونی دعوت بودیم و من مثلا خودم رو خیلی سفت و سخت گرفته بودم و اخم کرده بودم و تو دلم صلوات میفرستادم!! تا به طرف میز جلوم حمله نکنم و خوراکی ها رو غارت نکنم!!چکار کنم خب!شما باشین و جلوتون هلوی آبدار و شلیل قرمز و چشمک زن !! و شیرینی و شکالات واسمارتیز خارجی و شربت و موز و شیرینی کرمانشاهی و چند قلم دیگه باشه واقعا میتونین حد اقل جلوی آه جانسوزتون رو بگیرین و سر ناهار ته دیگ های معروف و برشته مامان رو بذارین جلوی بقیه و سر خودتون رو با مرغ و نون خالی و سالاد گرم کنین؟ خیلی چاخانین اگه بگین آره!! ولی من دیروز 90 درصد این کارا رو انجام دادم و اون 10 درصدش هم ناخنکی بود که عصری به یه تیکه کوچولو ته دیگ زدم تا افسردگی نگیرم.!!خیلی از خودم راضیم این روزا.همچین سایز کم کردم که دیروز که داشتم پاهام رو میبردم رو سرم!!( بازی مورد علاقه من!) با تعجب دیدم چقدر گوشتام سبک شدن!! من رو زمین میخوابم و پاهام رو مثل جوجه هایی که لنگاشون سیخ میشه میبرم بالا و مثلا مردم!! اونوقت علی میاد و تنفس مصنوعی و دهان به دهان!! میده تا من به هوش بیام.خلاصه خیلی بارزه بخصوص کاهش سایزم!! یه سنجاق قفلی گنده بالای شلوارم بستم و هر روز بیشتر مجبورم بالای شلوارم رو روی هم تا کنم و با سنجاق ببندمش!!خیلی حال میدخ به خدا.
آهان !راستی یه چیزی بگم بخندبن. علی شب جمعه ای من و مامان رو برد یه رستوران درباری!!(همشهری ها میدونن کدوم رو میگم!) و من و شیکمم مردیم و زنده شدیم تا اومدیم بیرون.تا نشستیم گارسونه مودبانه اومد جلو و نگذاشت دهنمون رو باز کنیم و سریع سالاد و ماست موسیر خامه ای و ترشی موسیر و زیتون و خیار شور سرکه ای و سس غلیظ و سوپ و نون و نوشابه و دوغ و یخ خوشگل و کلی چیز دیگه گذاشت جلومون و رفت!! تا اومدم آب دهنم رو قورت بدم با دیدن این همه چیز یه دفعه اون یکی گارسونه پرید جلو و منو رو گذاشت و دست به سینه منتظر موند.مامان که خهمیشه شیشلیک میخوره و منم چون رژیم داشتم!!! برنج سفارش ندادم و فقط شیشلیک سفارش دادم.جاتون خالی! دلتون نخواد!ولی تا به حال گوشت به این نرمی و تردی و کباب شده نخورده بودم.اونم صمیمی که راسته کارش گوشته تو رستوران!! خلاصه قبلش من سر خودم رو با این سالادا شیره مالیدم و گفتم بذار حداقل ته دل لامصبم رو بگیره! حالا میزای روبرو و کناری و پشت سری هم پر از انسان های با کلاس و شیک!! خوب که سالادا رو خوردم به علی میگم چقدر این سالاده چیز سفت هم داشت!!! با تعجب میگه خاک بر سرت!!!دهنتو وباره باز کن!! صمممممممیییییم!! دندونت کو؟!! من:( با چشم های گرد )ها!؟! دندونمو قورت دادم یعنی؟!!! و سریع آینه در آوردم و جلوی ملت دهنم رو مثل کرگدن آبی باز کردم و دیدم بعلهههههه!! روکش دندونی که چند سال پیش پرش کرده بودم قاطی کاهوها و کلم ها شده و الان تو معده ام لالا کرده!!! حالا کناره هاش تیز بود و لپم رو خراش میداد.منم نزدیک بود گریه ام بگیره و با دستن هی داشتم به دندونه ور میرفتم.مامان بعد از یک ساعت میگه خوب اگه چبزی لاش مونده بگو تا خلال بیارن برات!! دو ساعت براش توضیح دادم که من هنوز غذامو نخوردم که!! سالاد هم لای دندونام گیر نکرده!! خودمم عقل دارم جلوی ملت دستم رو تا ته حلقم فرو نکنم!! تازه هر یه ربع میگفتم علی جان! من با این دندونم چکار کنم حالا!! و اونم میخندید و میگفت هیچی .موقع لبخند دهن گشادت رو کمتر باز میکنی تا دیده نشه!!!البته این نقص عضو!! باعث نشد من نتونم با اشتها شامم رو بخورم!! ضمن اینکه کاملا هم رعایت کردم و ممنوعات رو نخوردم! خیلی از خودم راضیم و خودم رو عشقولانه تر دوست دارم!!!
پ.ن.
چقدر رژیم خوبه ها!! آم شوهرشو میبره پارک پیاده روی و بعدش چون شام بیرون منجر به شکستن عهد و پیمان شیکمی میشه میبرتش جیگرکی و چند سیخ جیگر سیخی شیش هزار!! رو میزینن تو رگ و همچین دلت حال میاد!!الهی من بمیرم که اون شوهر لب نمیزنه و فقط نگات میکنه و تو تا تهش رو میبلعی و بعد میگی : خاک بر سرم!!واسه تو چیزی نموند بازم!!
ای شیطون. یعنی الان بعد از سه سال تونستی به وزن ایده آلت برسی؟
سلام samim جان، خیلی با نمک مینویسی، از ashenayi باهات خوشحال هستم
سلام.
من تازه اومدم اینجا.از طریق گیلاسی باهات آشنا شدم.خیلی با نمک نوشته بودی.
سلام منم تازه شروع کردم به رژیم گرفتن دو سه روزیه همون کم خوری همه چی خوری آره؟
دلم شیشلیک معین درباری خواست .... بدجنس....نکن از این کارها با ما غربتی ها.... تابستون پیش که اومدم مشهد فقط یک هفته مشهد بودم و فقط رفتیم کریم شیشلیکی... البته خیلی عالی بود ولی من هر روز دلم شیشلیک می خواست که نشد... انشالله سفر دیگه مهمون علی آقا شما مارو می برید معین در باری....
آخی نگار جان کاش ایران بودی و میتونستی دوباره طعم خوشمزه غذاهای اون رستوران رو امتحان کنی. تو غربت آدم دلش از این چیزا به توان n میخواد.پسران کریم هم معرکه اس.اونم امتحان کن.ماهیچه هاش حرف نداره.ما در خدمتیم بانو.
صمیم جونم من الان ۴ـ۵ روزه که رژیمم شایدم بیشتر انقده حال میدههههههههههههه
من پارسال همین موقع ها رفتم دکتر رژیم گرفتم ۶ تومنم پیاده شدم ولی رعایت نکردم |:
ولی الان پایه دارم حال میده :دی
حالا از شانس من خوردیم به ماه رمضون بعدشم دانشگاه با اون غذاهاش :دی
من چه غلطی بکنم عزیزم؟ :دی
مثل من دکتر موکتور رو ول کن و از خودت رژیم مناسب در آر.من بعد از عمری تجربه تو رژیم به این برنامه رسیدم. شروع کن.با من.خوشحال میشم.
صمیم خانم بی معرفت اگه من بهت سر نزنم که تو اصلااااااااااااااااااااااااااااا
اولا من آدرسمو عوض کردم...دوما الهی چند ماه دیگه هیکلت بشه مثل الان من
آیییییییییییییی می خندیم!
حالا هی زور بزن لاغر کن دل دردمند ما رو بسوزون...چند وقت بعد که به سلامتی شیکمت بالا اومد اون وقت بیا اینجا بشکن بزن و قر بده که شیش سیخ جیگر......
سللااااامممممممم ترنم جان.خوبی؟نی نی خوبه اون تو؟
بابا من الانش دو برابر الانه تو هستم.چرا دلت بسوزه مادر؟ دلت به حال من بسوزه که دارم قل میخورم!!مواظب خودت و نی نی باش.
این نقص عضو واسه این بوده که بگه ادم رژیم دار که نمیاد رستوران که.......
فدات شم من که نمیتونم پشت در رستوران بشینم و ملت سکه بندازن تو کاسه ام!! خب وقتی همه رفتن منم به زور!!! بردن با خودشون دیگه!
واقعا من دعا میکنم روز به روز پر اراده تر بشی و موفقتر
ممنونم.تو دعاهات از خدا بخواه یکم هم آدم تر بشم.
سلام حجت الاسلام جیگر طلا !
تبریک می گم . آفرین ! ای ی ی ی ........ می شه منم از اون سنجاقا استفاده کنم ؟ هه هه ! ۳سال پیش مجبور بودم به دو طرف شلوار جانم سنجاق بزنم که هم نیفته هم بدفرم نشه . اما سال بعدش ییهویی هردوتاشو مجبور شدم باز کنم . خیلی با حالم آخه ! ولی الان یه ساله که نسبتا انسان شدم و کمتر پیش میاد مث فیل غذا بخورم . آی من حال می کنم با خوردن !
حالا دندونتو درست کردی یا نه اسمارتیز مشهدی ؟ آها ! بهت می گم چغوک یا همون چغک خودتون ! چشمک !
شاد و پیروز باشی باربی جونم
سلام خواهر!
شما بهتر است عندالمطالبه از سنجاق استفاده نمایید و کفاره چاقی هایتان را به صندوق ما واریز نمایید تا به دست مستحقش برسانیم!!ضمنا لغت اسمارتیز تا جاییکه میدانیم از بلاد کفر گرفته شده نا از اهات ما!!! ایشالا چغوک ها که چشمانت را درآوردند درس عبرتی است تا با ثقه الاسلام زیادی صمیمی نشوی خواهر!!!!!!!!!!
وای خوش به حالت! تو چقدر زود سایز کم می کنی!
راستی دندونت چی شد بالاخره؟
ممنون.
باور میکنی میترسم برم دندون پزشکی و حاضرم بقیه اش رو هم قورت بدم ولی آقاهه دکتره آمپول نزنه تو دندونم!!
خیلی خوبه که بدنت به این رژیم جواب میده و میتونی وزن کم کنی!
من الان به بالاترین وزن ممکن!!!!!!(۷۴کیلو)رسیدم و متاسفانه تا نون و برنج رو کامل حذف نکنم نتیجه نمیگیرم!!! البته برنج رو اصلا دوست ندارم و هیچوقت نمیخورم نون هم همیشه خیلی کم میخورم(همیشه خیلی کم غذام و کم میخورم) ولی تنها راهم اینه که کربوهیدرات و شیرینی رو کامل کامل حذف کنم+ورزش منظم و پیوسته.
اینجوری خیلی سخته و دیر هم جواب میگیرم!
اینا رو گفتم که قدر سیستم بدنی ت رو بدونی و با اراده و شور و شوق بیشتر رژیمت رو تا آخر ادامه بدی وبه یه وزن نرمال که رسیدی همیشه حفظش کنی...
این حرفات باعث شد واقعا مصمم تر بشم تو رژیمم.ممنون.و تو هم ایشالا ایده آل برسی.(۱۸.۵ کیلو!!!)
صمیم جون گفتم که اراده می خواد! من رژیم دکتر کرمانی رو رفتم نزدیک ۱۰ کیلو هم کم کردم. پارسال همین موقع ها بود بعدش که رمضون شد و بعدم درگیر خونه عوض کردن شدم ولش کردم. حالا هم هر روز دارم شروع می کنم ولی هنوز موفق نشدم.
فقط کافیه مثل من چهار روز دیگه خودت رو تجسم کنی که داری قل میخوری رو زمین!!!(البته شما به عظمت من نیستی مادر!).منم با کرمانی ۱۰ کیلویی کم کردم ولی الان دستم اومده چطوری اونو با روش خودم درستش کنم!! موفق باشی و ادامه بده که حیفه.
سلام. به اراده ات تبریک می گم. این دست راستت رو لطفا رو سر بنده هم بکش که از اضافه وزن و بی ارادگی رو به انفجارم. مرسی
دارم احسااس میکنم باز روی بی جنبگیم داره میزنه بالا! ممنون از محبتت.فقط کافیه به این برسی که دیگه وقتشه از بی مصرفی و چاقی و خود شل ول کنی !!! در بیای.البته خودمو میگم.
ای صمیم کمی شکمو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا حدی ملایم و شرعی موردی ندارد بلکه لازمه اجرای مستحبات رژیم هم می باشد! والسلام.!!
حجته الاسلام صمیم!