من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

عروسی و تمرین دریافت برکت از کائنات

 

دیشب عروسی بودیم . 

  

1- تقریبا آخرهای  مجلس  که آقایون اومدن تو باغ ، آهنگ یک دختر  دارم شاه نداره   پخش شد و عروس رقصی ویژه برای  پدرش اجرا کرد ..دورش  میچرخید ...چشم از  صورت پدر  بر نمیداشت .پدر  فقط  ایستاده بود وسط و  با چشم های  پر از اشک به دخترک زیباش نگاه میکرد .و  خانمی تقریبا جوون  با عشق و  محبت تمام به عروس و  پدرش نگاه میکرد و  بعد سه تایی با هم دست تو کمر هم رقصیدند ..اون خانم نامادری  عروس بود. مادر واقعی عروس  سال ها بود  ترکشون کرده  و  هیچ وقت به دخترک کوچیک و بچه هاش  دیگه سر نزده بود ...مرد به آرومی ،  پیشانی  نامادری رو بوسید به نشانه سپاس از این همه سال زحمت برای  دخترک بی مادرش ... 

 

2- پسرک و زن دایی جون  ترکوندند با رقص دو نفره ...بچه اومده میگه مامانی جون تو هم بیا بریم دیگه ..من  میرم با زن دایی  ها ..نگی  نگفتی!!!! قیافه زن دایی جون  ...قیافه من ....   

 

3- خاله جون به پسرک گفت  نی  نی  (دختر  خاله اش ) شامش رو خورده عزیزم ..برو کمی  کالسکه اش رو آروم راه ببر تا بخوابه دختر خاله جون ..بعد هم مشغول صحبت شدیم ..یک صحنه دیدیم یکی ویژژژژژژژژژژ از بغل دستمون  رد شد و غیب شد ..بعله ..بچه گوش حرف کن ما دختر  خاله بخت برگشته تازه شام خورده رو توی  کالسکه با سرعت نور  حرکت می داد و اون پدر سوخته هم غش غش میخندید و  معجون معده اون بچه من نمیدونم دیگه چه ریختی شده بود با این حرکات ... جالب بود که حرکات دنده عقب هم به همون سرعت انجام می شد و  یک لحظه ما چشم های  گرد و  تاب خورده نی  نی  خاله رو دیدیم که با پر رویی  تمام باز هم صدای  خنده در  می اومد از  تو کالسکه .

 

4- یک خانمی بود با قد بلند و پیراهن مشکی بلند که کفش ده سانتی هم پوشیده بود ..بعد  جالب فرم بازوهاش بود .تا حالا بدون آستین بازوهای کشیده اش رو ندیده بودم .هر کی بهش می ر سید میگفت واییییییییییی  چقدر  لاغر شدی ..میدونید حس زیبایی توی  چشماش  می اومد و خنده رضایت بخشی ..اون خانم صمیم بود .تازه مامانش بهش  میگفت هلوی من ..آخر  خر  کیف شدن .  

 

5- یک دختر  خانمی با لباسی  کاملا  عروس وار! به رنگ  خیلی روشن با تاج و ارایش عروس در  مجلس و  وسط سن حضور  مدام داشت .برام عجیب بود که چطور به فکرش نرسیده که این مراسم فقط یک عروس  لازم داره و فیلم این طفلکی خراب  میشه بعدا ..کاشف به عمل اومد  خانم شبه عروس ،خواهر بزرگه عروس خانوم هستند!!! نکن خواهرم شب عروسی خواهرت ...گاهی قاطی میکردیم عروس کدوم یکیه بلاخره ...

 

6- رقص دو نفره عروس و دوماد که شروع شد  یک خانمی هی دور وبر  جایگاه و خیلی نزدیک و کاملا در  معرض دوربین فیلمبردار می اومد و  دستاش پر از شاباش بود ..پول ها و ایضا خودش رو همش   تکون میداد ...هی  دی  جی  تذکر  میداد  خانم عزیزم ..برید عقب تر ..خانم تو فیلم هستید .. خانم لطفا از سن برید بیرون ..ایشون هم گوش نمیکرد خیلی ..من هم هی  حرص میخوردم از  این کارش ..میدونستم چقدر بعدا میکس و درست کردن این صحنه  و دو نفره کردن رقص زحمت داره ..مشخص شد ایشون مادر   داماد بودند .. نکن عزیزم ..اون شادباش ها رو  کس دیگه ای نمی بره .. دو دقیقه صبر کن بعد  از رقص دو نفره  برو تو حلق فیلم بردار وپولا رو بده به عروس دوماد .. ..منو دق نده  اینقدر  عزیزم ...  

 

7- موهام رو دادم همسری درست کنه ..نیم ساعت اولش  با هم خوب و مهربون بودیم ..میخندیدم و  حرف میزدیم ...ده دقیقه بعدش من غر میزدم که این سیم رو از  تو چشم من  ببر  اون ور تر .. یا به پشت من  تکیه نده ...خسته میشه کمرم ...یکربع   بعدی که هیچ فرقی در  موهای من ایجاد نشد بعد از یک ساعت سشوار کشیدن !! همسر  نشست روی  تخت و دستش زیر  چونه اش گفت میشه کاریش کرد حالا!!؟ من هم گفتم الان دقیقا داری  چطوری به من کمک میکنی  شما ؟!! ناظر فنی شدی؟ ..بیا اینو بگیر دستم له شد از  درد!!! بعد هم ایشون ناامیدانه رفت پای کامپیوترش و یک ربع بعد من با موهایی زیبا و  مرتب رفتم پیشش ..میگه لا مصب ..چکارشون کردی ؟ بابا این تل های جواهر نشان!  معجزه می کنند والله ..امتحان کنید ...تمام مدت تو دلم میگفتم من مطمئنم موهات خیلی هم قشنگ میشه ... آرایشگرم  روز  تعطیل نبود  متاسفانه ...خیلی هم خوب شد که نبود ...  

 

8-  نیمدونم چرا چند ساله وقتی  عروسی میرم مثل مامان بزرگ ها برای  خوشبختی شون دعا میکنم از  ته دل و  واقعا گریه ام میگیره ...چقدر دلم میخواد  این زن و شوهرها  همیشه مثل شب عروسیشون با محبت و  مراقب هم بمونند ...  

 

بعد از یک میان برنامه کوتاه در بخش بعدی به سایر اخبار  می پردازیم ...  

ساعت دو نصفه شب ، بچه ،مادر نگون بخت رو بیدار کرده پیشم ...پیشم   ...ما هم متکامون رو زدیم زیر بغلمون رفتیم  وسط هال کنار بچه خوابیدیم ..باز  با گریه میگه پیشم ..پیشم .. از   اون اتاق  همسری تو خواب وبیدرای  میگه پیچش رو میخواد!! پیچ چیه حالا؟ خب  این بچه ما  سوزنش هر هفته روی  یک چیزی گیر میکنه  و  تا اونو بغلش نگیره نمیخوابه ..این هفته نوبت یک پیچ دراز  ده سانتی  هست که مال اسکوتر  خدا بیامرزش بوده ...من نصفه شبی  تو تاریکی  پیچ از  کجا  بیارم آخه بچه جان!! کورمال کورمال پیداش کردم و دادم دستش و  ایشون به خواب  شیرینی فرو رفتند ..صبح  همسری زنگ زده که میخوام ببرمش مهد ..کو این پیچش ..داره گریه میکنه!!! من گفتم تو رختخوابشه ...دو دقیقه بعد پسرک زنگ میزنه با گریه میگه دروغگوووووووووووووووو ..بهم دروغ گفتی ...تو تخت خوابم که نبود!! بابا یکی این پدر و بچه رو توجیه کنه که رختخواب با تختخواب فرق میکنه با هم..بهش آدرس  دادم پیدا کرد و  پدر سوخته با  لحن دلجویی میگه ببخشید بهت گفتم دزد!!!! جانننننننننن!!؟خدایا خودت منو  زنده نگه دار از دست این دو نفر!  

 

لازم به ذکره که  چ   رو بین  چ و ش  تلفظ میکنه هلوی  مامانی . 

 

یک سری تمرینات رو دارم شروع میکنم ...برای  جذب ثروت های  بی شمار مادی در کائنات ... یک تمرین چهل روزه ..از دوم تیر شروع کردم .در یک دفترچه  هر روز به مدت 40 روز  هر چی  پول دستتون میرسه رو یاد داشت کنید و به پول و حس خوب داشتنش فکر کنید ..حتی اگر  قرض بوده ..حتی اگر پول قسط هست که باید از  دست دیگه رد کنید بره ..مهم نیست ..بنویسید ..و شکر کنید خدا رو بابتش .گیس گلابتون عزیز ممنونم از  این همه  خوبی ات در  انتشار و آموزش  این درس های  کوچیک و ساده و کاربردی .. ( اول وارد سایت بشید و صفحه نخست رو از بالا انتخاب کنید .  برای مباحث ثروت و  مالی مثلا - در بخش (موضوعات وبسایت)  روی  ده گام تا ثروت کلیک کنید .می توانید با ثبت نام همه مطالب را رایگان بخوانید  بعد از اون هر وقت با نام کاربری خودتون وارد شید  مطالب  ویژه رو میتونید بخونید . برای استفاده از مطالب ویژه از منوی سمت راست  سایت گیس گلابتون  روی  ثبت نام کلیک کنید  و  عضو سایت شوید ) دیشب که دومین روز تمرینم  بود تو عروسی به من شادباش  دادند!! اونم دو برابر و نیم  مقداری که به بقیه  که کلی رقصیدند ....من....نه رقصیدم ..نه کاری کردم ..همین جوری ..طرف عشقش  کشیده بود به من بده ..بیشتر از بقیه هم بده ... ...خیلی  عالیه ..مگه نه؟ 

 

اوه همین الان هم 50 تومن به حسابم واریز شد ..یوهویی ... چکار میکنی  کائنات با من..عاشقتتتم ...  

بچه ها  جدا امتحان کنید ... الان می فهمم چرا حسی قوی به من میگه مراقب باش  حسرت کارهایی  رو نخوری که کافی بود فقط اراده کنی و برات انجام بشه  و  تو همین قدر  هم به خودت زحمت ندادی... 

  

 

برنامه های بهتری تو این زمینه ها  برای معرفی دارم به  زودی  انشالله ..من پول دادم و خریدم ..اگر صاحبش راضی بود  تمرینات رو میذارم اینجا تو وبلاگم برای همگی . 

 

مراقب خودتون باشید و تمرین رو  شروع کنید .من منتظر خبرتون هستم .  

 

 

روز  چهارم تمرین جذب ثروت کائنات  

 

 ( چهارشنبه  ۵ تیر اول صبحی    ۵۵۰۰۰ تومان ) بابا دمت گرم .. 

 

پنجشنبه  6 تیر     تا ظهر   50 تومن (10+40)