من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

سایز نگو بگو هلووووووو

 

سلامممممممممممممم 

یک مدتی  نبودم چون اتفاقات خوب  و مشغولیت زیاد   داشتم و ببخشید بعضی ها   منتظر  موندن چیزی نوشته بشه اینجا . وای بچه ها یک چیزی بگم همتون ذوق کنید .یعنی  یک اتفاق  خاص در  زندگی  باسکولی-وزنی من!!! یک کلاسی  میرم که ضمانت داده تو یک ماه  10 سانت من کاهش  سایز  دور  کمر  داشته باشم .. این کلاس ،  ورزشی  هست و اوووونقدر  خوب و عالی و با نشاطه که من عشششششق  می کنم باهاش ..یعنی فکر  کنین  من نیم ساعت هم وقت ندارم  و بد بدو از سر کار میرسم خونه و ساکم رو برمیدارم و  میرم کلاس  در  واقع پرواز  می کنم به طرفش   وتمام یک ساعتی که اونجا ورزش  می کنیم و  میرقصیم و پوست و مو و تمام بدنمون شاداب  و بیدار  و پر تحرک میشه و بخصوص  اون  اخرش که یوگای صورت کار می کنیم و ریلکسیشن بعدش  اونقدر  منو سرحال میکنه و اونقدر  صورتم رو صورتی و به رنگ هلو و  شفاف  میکنه  که خودم حظ  می کنم. خلاصه اگه دیدید یک خانم نسبتا کشیده و بلند!! یک ساک روی  شونه اش  هست و  با ادیداس مشکی  و رژ قرمز  داره زیر لب  اواز  میخونه و به هیییچ کسی  هم کار  نداره و تو خودشه بدونید خود خودم رو دیدید ... 

حالا نکته عالی قضیه اینجاست که سایز ما رو روز  اول - سوم- نهم و آخر  میگیرند تا ببینند چقدر  کم کردی.اونوقت من در  پایان روز سوم دور  کمرم و بخصوص بخش  زیری شکم که به قول خودشون خیلی  سخت هست کم شدنش   5  ساننننننت  کم  کرده بودم ..مربیمون همه رو صدا کرد که بیایید  معجزه رو به چشم خودتون ببینید ..بعد من در شرایطی بودم که لباس زیرم تا نصفه پایین!! و شکم و  سیستم کلا بیرون   و لبخند گشادی روی  صورتم و  همه هم وایییییی ..خوش به حالت ..باریکلا  و اینا  گفتن بهم ..واقعا  با همه وجودم عشق این کار بودم از روز اول و به بدنم هم گفته بودم بچه ها ..میخوام همتون بهم نشون بدید چقدر  دوستم دارید و برای جبران محبتی که به خودم و شماها می کنم قراره چکار کنید .....قرار شد برای مربیم  شیرینی ببرم..البته بهش گفتم قربونت بشم  شیرینی که برات خوب  نیست ..براتون شارژ میگیرم که کلی ذوق کرد!!! خلاصه که این تبلیغات و اینا همیشه الکی  نیست و  انگار  یک عده خیلی به کارشون مطمئن هستند که ضمانت هم میدن .البته برای من واقعا ضمانت اونا  از روز دوم که دیده سیستم چطور  هست  دیگه مهم نبود و  حس خوبی که داشتم کافی بود برام. 

اینو هم بگم که بدن ها با هم فرق داره و یکی بود تو کلاس که گفت تو  نزدیک به دو ماه هیچییییی کم نکرده ..نمیدونم  تنفسش مشکل داشته موقع ورزش کردن یا نه . روش  کار  ما هم در  این کلاس  رفتار خوب و مهربون با بدن و کار با صندلی  هست و البته  یک عده  هم هستند که دور  خودشون الکی  میچرخن و انگیزه ندارن ..یعنی  خیلی به روحیه و  انگیزه خود طرف  بستگی  داره . انقدرررررررررررررر  خوشحال و سبک و  ارومم که حد  نداره ..بخصوص موقع هایی که تنفس  می کنیم و بدن در  حالت کاملا ریلکس هست و  اهنگ های زیبا رو می شنویم و  با دم همه خوبی ها و سلامتی و  ملکول های  خوشبختی رو به بدن وارد می کنیم و  با بازدم یک غبار  خاکستری  که  مریضی ها و خستگی ها و حس های بد و  کهنه قدیمی  هست رو از  بدن خارج می کنیم ... تصور  اینکه بدنم رو یک نور صورتی  ملایم پر  کرده و  قلبم مرتب و با قدرت می تپه و تمام سلول هام  دارن لبخند میزنن و آواز  میخونن و با دستاشون مواد سمی و  زاید رو از  بدنم به بیرون هل میدن و من سرشار  میشم از  حس  سلامتی و  عشق و  زیبایی و جوانی ..بازم بگم از این حس هام ؟  میدونم همتون بهتر و  زیباترش رو دارید تجربه می کنید  این هم مدل من بود خب .

این کلاس  من هر روز  هست و  من از  همسری  ممنونم که تا چند ماه قراره هر روز  عصر تا شب  که من برمیگردم مراقب  پسرک باشه و  نذاره دلتنگی  کنه. فکر  کنید باید  این بچه رو ببره پارک و شهر بازی و شهر بادی و خلاصه تفریحات بیرونی  ..و هوا هم رو به سرما هست اینجا و همسری بهم گفت وقتی  اینهمه شوق و اشتیاق و  انگیزه من رو میبینه  که  چطور  خستگی  نمی شناسم و  پرواز  می کنم به سمت کلاس  حاضره هر کاری بکنه تا من ادامه بدم و  نگران چیزی  نباشم . خب  این خیلی  برای من ارزش داره هر چند قرار نیست مادر بودن من  باعث بشه از خودم غافل بشم اما شرایط ما و اینکه جز خودمون دو تا روی  هیچ کس  نمی تونیم در  نگهداری یا حتی  موندن بچه مون حساب  کنیم این همکاری و  همراهی  زیبای  همسری  برام ارزش زیادتری  داره . قرار شد پسرک رو در  کلاسی ورزشی  ثبت نام کنه بعد از ظهر ها..خلاصه من ذره ذره این روزهای  همراهیت رو بعدها برای  پسرمون تعریف  می کنم و باز هم میگم حس پشتیبانی  که نسبت به من داری رو قدر میدونم...یک روز  یک نفر گفت مردها وظیفه اشون هست صمیم جان و هنر  نمیکنند و تو  هم بسیار زیاد در  این زندگی و پیشرفتش سهیم بودی  و این محبت های کوچولو رو اینقدر  گنده اش  نکن..خب  شاید واقعیت باشه این حرف اما من نمیتونم ادم ها رو بر حسب  وظایفی که به من دارند  دسته بندی کنم بگم این همکارمه اینکارها رو کردم براش و فلان کارها تو لیست هستند تا برام انجامش بده ..یا برای  دوستم فلان کار رو کردم و الان نشستم  تا جبران کنه ..باور  کنید  همین چند روز  پیش که دو تا از بهترین دوستام ارشد قبول شدند من از   ذوق و خوشحالی  نزدیک بود گریه کنم... حس  مادری رو داشتم که بچه هاش  به موفقیت  رسیدن ..اون ها برای من صرفا دوست نبودند  بخش بزرگی  از خوشحالی ها و  غم های  من بودند ... و  تنها علتی که من خودم نتونستم امسال در  کنار  اون ها بشینم سر کلاس و به یاد  تمام سال هایی که کنار  هم درس میخوندیم بیافتیم دوباره ،  مساله هزینه زیادش بود که فعلا  اولویت های  بزرگ تری  هست در  زندگیمون و من مطمئنم  یک روز  همیسن جا اعلام میکنم بچه ها دارم ارشد میخون در  یکی از  بهترین دانشگاه های کشور .   

برگردیم به کلاسم ..میدونین بچه ها  شاید  اگر  یک نفر اصلا اینجا رو نخونه یا حتی بیاد چک کنه ببینه اینایی که صمیم گفته اصلا واقعیت داره یا نه  ممکنه  کلا تو ذوقش بخوره و  اون سالنی که برای من الهام بخش  انرزی های  بزرگ و  رهایی  هست یک سالن متوسط  با موزاییک های  خاکستری و ساده باشه که به بزرگی و روشنی و با کلاسی  جیم های  دیگه نباشه ولی  دیگه من هستم و این حس های  خوب و  مربی ای که عاشق انرزی و  مهربونی و سخت گیریش هستم و  به همین اندازه هم دارم از همه چیز  لذت میبرم ...خواهش  می کنم از نگاه من به تعریف هام نگاه کنید .   

یادمه یک بار  یکی گفته بود تو توی  همه چیز اغراق  میکنی و فلان مهد خیلی هم معمولی بود یا فلان کارها وظیفه اشون هست ...بچه ها باور  کنید  من گنده تعریف  نمی کنم ..اونطوری که میبینم میگم   با هر چی  حس که بهشون دارم  و اینجا مینویسم ..  

 

خب  دیروز که اینو تو درفت نوشتمظاهرا خودم رو چشم کردم چون عصر که کلاس داشتیم یکدفعه از روی  صندلی وسط حرکت های  همیشگی  پرت شدم با آرنج راستم روی  زمین ..صحنه قشنگ یادمه ..یکهو دیدم دارم روی هوا به طرف زمین میام ..فکر کن ارتفاع صندلی زیاد نیست ها ولی من نمیدونم چی شد یکدفعه کنترلم رو از دست دادم ..انقدر  محکم خوردم زمین  که فقط یک آن سکوت شد  و مربی دوید سمتم و  فقط گفتم امیدوارم نشکسته باشه ..اروم حرکتش داد و گفت چیزی نشده بلند شو ..اروم تر  هم تو  ورزش کن  امروز رو ...شب  که اومدم خونه دیدم کف دستم تا حدی سیاه شده و ارنجم هم پوستش کمی  کنده شده! و دورش  همه سیاه ... 

خواستم بگم مرررررسی  صمیم جان ..حداقل بذار  دو دقیقه نوشته ات بیاد بالا بعد خودت رو چشم کن ...به جان خودم یک خانمه هم همچین نگاهم میکرد و گفت خووووش به حالتون!!! چه پوستی  دارید ..مثل ایینه است ...پووووف !! 

  البته این ها باعث نمیشه من باز هم ساک گنده به دوش  نرم کلاس ... 

دیشب  موقع  ریلکسیشن و شنیدن آهنگ زیبایی که گذاشته بودند و در  حال تصور اون لحظه ای که به همه خواسته هامون رسیدیم من بی اختیار  اشک های  داغ روی صورتم میریخت ..اشک هایی که غصه نبود ..نمیدونم چرا اینقدر  واضح و  زیبا خودم رو در  حالی دیدم که همه خواسته هام  براورده شده اند ..کنار  دریا نشسته ام و به طلوع خورشید نگاه می کنم و  همسری و پسرک هم  دنبال هم میدوند و صدای  خنده های بلندشون همه جا رو گرفته ..بوی  دریا ..بوی  صبح ..بوی  سنگ و آب ..بوی  همه چیز رو می شنیدم...به مربیم گفتم چرا اشک های  من بیرون اومد ؟ چرا هیچ کس اینطوری نشد پس ؟و اون توضیح داد که تخلیه دارم میشم از  هر  چی  انرژی  بد و فکر های  ازار دهنده که ته ته  وجودم بودن و خبر  نداشتم ...این ها رو به فال نیک میگیرم و  پیش به سوی  روزهای  طلایی  رسیدن  ارزوهای  منتظر برای  براورده شدن ....       

نظرات 40 + ارسال نظر
مریم مسیحا یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 16:33 http://masihayebinazir.blogfa.com/

سلام صمیم جان ممنون میشم راهنماییم کنی ..
قبلا هم اومده بودم اینجا و کامنت گذاشته بودم واست
منم ساکن مشهدم و کمی اضافه وزن دارم ... میشه بگی چه ورزشی میرفتی که اینقدر زود جواب داد یا اگه برات ممکنه اسم و آدرس باشگاه رو بگی ...ممنونم
و
منتظرم

هیچ ورزشی زود جواب نمیده .. البته من آمادگی جسمانی میرفتم ولی در کنارش متعادل غذا خوردن و تمرکز روی کاهش وزن کمکم کرد .
موفق میشی ..میتونی . مطمئنم .

غریبه سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 18:37

سلام من هم مشهدی هستم صمیم جان می خواستم بگم اگه آب کرفس آماده می خوای آبمیوه سجاد همیشه داره کیفیتش هم عالیه بلوار سجادو کلاهدوز هم شعبه داره

خاطره سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 10:21

سلام عزیزم منم یه سالی مشهد زندگی میکردم یه چند ماهی هم این کلاسای ایرو چیرو میرفتم اسم مربیمونم دنیا بود.حالا نمیدونم شما هم اونجا میری.اگه اونجاست که منم میرفتم که خیلییییییی باحاله....خوش به حالت من الان تهرانم اینجا هم از این کلاسا نداره

مریمی شنبه 15 مهر 1391 ساعت 07:46 http://shazdehkoochooloo.persianblog.ir

الهی فدای اراده ت بشم من صمیمی جونم ..... خیلی خوشحالم .... برای تو و رسیدن به آرزوهات و برای خودم که همچین دوستی دارم با دید انقدرررررررررررررر باز که هم چیو مثبت می بینه .... شاد و شنگول و سرحال باشی همیشه ..... آخرشم الهی بشی حبه انگور که نتونی بری تو ساعت قایت بشی و بیام بخورمتتتتتتتتتتتت

حدیثه چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت 09:48

باشه ممنونم عزیزم.
ولی کاش یه راهی بود منم بتونم از اون کلاس استفاده کنم یا میل می کردین برام آدرسو..واقعاْبهش احتیاج دارم.
در هر صورت واقعاْ از خودتون و روحیتون و صحبتاتون خوشم میاد.
همیشه موفق باشید :)

مینای امیر سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 17:02

صمیم جان میشه منم درباره مشکلم و نگرانیام برات ایمیل بزنم؟
ممنون میشم اگه وقت عزیزت رو بهم بدی

قربونت بشم حتما .
منتظرم

حدیثه سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 14:18

عزیزم می شه آدرس دقیق کلاس ورزشتو بدی؟
محدوده سه راه راهنمایی یعنی کجا؟
اسم باشگاهت چیه؟

عزیزم عذرخواهی می کنم برای معذوریتم .

زهره سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 12:20

s.d_rahaye@yahoo.comاینم ایمیلم عزیزم ازت ممنونم

زهره جان من منتظر ایمیلت هستم .

آیدا سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 11:44 http://chapdast91.blogsky.com

عزیززززممم خوشحالم که انقدر خوشحال و آرومی یاد خودم اوفتادم و کلاس ایروبیکو جیم که میرفتم .. اون موقع ها منم چه شوقی داشتم الانم میخوام همونطوری باشم و همون کارها رو بکنم اما یه سری شرایط نمیذاره ! همش منتظر درست شدن شرایطم ..
خوشحالم برات و حرفهای تورو خیلی قبول دارم نه حرفهای اونی که گفته بود همه وظیفشونه !!
مواظب خودت باش و اسپند دود کن

چشششششششششششم

زهره سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 09:29

سلام صمیم خانوم خوبی .میدونی صمیم جان شاید خدا تورو فرستاده واس ادمهایی مثل من.صمیم من روحیه خیلی خوبی داشتم قبلا.شاداب وپرانرژی البته نه به اندازه توشاید نصف تو .اما همه بهم میگگفتن دختر خنده رو.تااینکه بحث ازدواج پی اومد وبخاطر مسایلی روحیمو از دست دادم .خواهشی که ازت داشتم این بود که میتونی بامن یکم صحبت کنی تا بتونم ازت اثر بگیرم ودوباره خودمو یدا کنم.منم به این اعتقاد دارم که خوشبختی بیشتر نوع دیدگاهه ادم به زندگیست.الان مشکلات زیادی دارم که مثل خوره روحمو میخوره وانرژیمو ازم میگیره.لطفا اگه برات میسز هست از روشی که خودت صلاح میدونی بیشتر باهام صحبت کن.یاحق

زهره جان منتظر ایمیلت هستم
samim8888@yahoo.com

آیسان* سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 08:03

سلام صمیم جان.
خانمی آرزو میکنم همیشه شاد و پر انرژی باشی.آمییییییییین
خیلی بامزه ای.نوشته هاتو دوست دارم.

چند ماهی خاموشم,اما تصمیم گرفتم روشن بشم و برای لبخندی که به لبم میاری و. شور و انرژی که ازت یاد میگیرم تشکر کنم.
خدا به همراه تو خاتوادت باشه.
آیسان*

dokhtar سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 05:42

eyval

Elife سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 04:17

سلام. صمیم تا به حال از چیز ناراحت کننده ای هم نوشتی؟
مثلا من این ورزش یا هر فعالیت نشاط بخش دیگه ای هم کنم نمیگم تاثیر نداره اصلا اما فوق فوقش توی همون 1 ساعتی که باشگاه ورزشی ام خوشحال باشم و با دمم گردو بشکونم اما به محض اینکه میام بیرون دوباره یاد بدبختیام میوفتم . خریدن یک آبمیوه یا شیر کافیه که یاد گرونی و مشکل اقتصادی و کسب و کارت بیفتی یا مثلا نیم ساعت بعدش یک تماس تلفنی کافیه تا آرامش رو ازت بگیره و یادت بندازه تا آخر هفته چیزی نمونده و کارهای نا تموم و نامتناهی شرکت باید به طرز معجزه آسایی تا 2 3 روز دیگه تموم بشه. زندگی بیشترش تشکیل شده از این چیزاییه که مثال زدم مگر انقدر رق در ثروت باشی که اون آرامش رو از همون ثروت بگیری چون اصولا اگر پول باشه همه چیز هست از جمله همین کلاسی که میره از جمله انجام کار خیر که آرامش درونی بهت میده از جمله خونه ای که نیاز به اجاره ماهیانه نداشته باشه از جمله خرید و تهیه مایحتاجت بدون اینکه به این فکر کنی چند روز مونده تا حقوق حداقل این ماهت رو بدن و خیلی چیزای دیگه. چرا از این چیزا نمی نویسی تو توی زندگیت به واسطه پول این افکار و صلب آسایشو نداری؟ واقع گرایانه به زندگی بنگریم نه یک جانبه با صرف کردن فعل همه چی آرومه... و حلوا گفتن کام شیرین کنیم

اره نوشتم ..تو همین وبلاگ .

اتفاقا از نظر مالی وضع ما اصلا ثروتمند و خیلی برخوردار و اینا نیست ...جدی میگم. نه خونه داریم از خودمون و نه ماشین عالی ..نه مسافرت های خارجی و داخلی انچنانی بی دغدغه .. ولی اولویت های ما برای خرج کردن شاید یک کم با بقیه فرق کنه..مثلا ممکنه اصلا پول فلان چیز رو نداشته باشیم ولی برای همین چیزهایی مثل این کلاسه که گفتی چون اشتیاق شدید داشتم براش جور شد ..تا این حد میگم که بدونی این کلاس که رقمی نیست در کسری های من!! ممکنه یک شام همایونی بریم بیرون که ته کیفمون رو کلا خالی کنه!! ولی حسی که به ما میده بمونه تا اخر ماه ...برای خرید همین مایحتاج هم ممکنه هی دو دو تا چهار تا کنم واولویت بندی ... برای یک مهمونی هی فکر کنم چکار کنم که با هزینه کمتر و بهتر بتونم برگزارش کنم... ممکن حتی دغدغه یک روز من نبودن میوه تازه که پسرکم هوس کرده باشه ..ببین من خیلی راحتم اینجا با شماها پس فکر نکن من الان غرق پولم و دغدغه هام فقط کلاس ورزش و متعالی شدن روحم هست ..نه ولی لابلای همه این ها اون مهمونی که کلی هم روش فکر کردم که کم خرج باشه همچین شارژم میکنه و ارامش بهم میده که حد نداره ... همش نمیگم ای وای باز سر برج شد باید فلان قدر اجاره خونه بدم..میگم شکر خدا که این پاییز زیبا رو دارم از نزدیک توی این حیاط میبینم..این اسمون و طلوعش رو ..این ادم های خوب توی این خونه رو دارم ..شکر ..شکر ... .مم هم روزهایی رو داشتم که خیلی ..(به معنی واقعی خیلی ۹ در فشار بودم از نظر مالی و تاثیر هم روی زندگیم داشته ولی اون نخه ..اون امیده قطع نشده ..نذاشتم قطع بشه و من معلق بمونم...

سمانه مترجم تهرون سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 03:28 http://angizehzendegi.blogfa.com/

به عززی دلم..خانوم گلم صمیم سنبلم
چقد خوب...چقد عالی
میدونی که دوست دارم قلبا نه؟

خیلی ماهی که از قبولی دوستات اشک شوق ریختی و کلا خیلی ماهی ک انقد زندگیت ماهه.صمیمم جون واسم دعامیکنی؟خیلی اوضام بده...میدونی که تازه 7ماه از عروسیم میگذره ما روز خوش کم دیدم.خیلی مشکل داریم...دعاااااا کن

امیدوارم هرروز بهتر از دیروز باشی.من صدبار اومدم تا آپ ت رو ببینم.شادم ک اومدی.بوس بوس
بهم سربزن

عزییییزم....
چی شده ؟
زندگی هیچ کس به نظرم نمیتونه ماه کامل باشه ..مال من هم نیست همیشه ...منتها نمیذارم ابرها ماه من رو بپوشونند ....

میترا سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 02:40 http://kimiya-farhid.persianblog.ir

سلااااااااام من خیلی وقته اینجا رو میخونم ولی معمولا نظر نمیدم. پستت خیلی پر انرژی بود. منم بعد از زایمان خیلی چاق شدم. حالم داره از خودم بهم میخوره ولی خیلییییییی هم تنبل شدم. اصلا همت نمیکنم برم ورزش کنم. امیدوارم این پستت انگیزه ای بشه برام. رااااااااستی نمیدونستم همشری هستیم

عزیزم من اگه بگم چی بودم باورت نمیشه ...بدو بدو یک کاری بکن برای بهتر شدن روحیه خودت و جسمت

مینای امیر سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 00:51

سلام فرشته ی پرانرژی
میشه به عنوان یه خواهر کمکم کنی؟
فکر و خیالای منفی و استرسی درهر زمینه ای رهام نمیکنه.مثلا همش نگرانم دیگران چی درباره من و نامزدم میگن و یا نگرانم ک این حرفا رو عشقمون اثر نذاره
صمیم تنها کسی ک واقعا انرژی بد رو از خودش دور میکنه تویی،خواهشا راهنماییم کن

من مدت هاست خیلی به این دیگران بها نمیدم ..نمیگم اصلا چون به اون حد نرسیدم و شاید هم درست نباشه ولی روی حس های خودم و چیزهایی که فکر می کنم درسته زوم میکنم ..راحت ترم به خدا ..

nafas دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 22:37 http://hammnafas.blogfa.com/

کاش منم یه ذره از این اراده ها داشتم ... یه ساله میخوام 10 کیلو کم کنم تا تا به 68-67 میرسم رژیم و کم خوردن و شام نخوردن و همه اینا یادم میره ... قد 174 با 70 کیلو حی میکنم خیلی گنده میزنم ...

مریم توپولی دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 15:25 http://man-va-to-ma.blogsky.com

بابا صمیم باربی صمیم خوش هیکل بابا جنیفر لوپز بابا مانکن بابا انجلینا
یعنی الان تو کفم در حد تیم ملی
خوش به حالت ولی من با اینکه بدن سفتی دارم ولی با ورزش خوب وزن و سایز کم میکنم منتها توی این شهر به این کوچیکی نه باشگاه درست و حسابی پیدا میشه نه استخر و تازه منم الان هفت ماهه باردارم هیچ غلطی نمی تونم بکنم جز اینکه همین مریم توپولی باقی بمونم که وقتی شوهرم از بیرون میاد بگه دیگه داری گرد میشی میشه قلت بدیم فکر کن؟؟؟؟؟؟؟

مامان نیکان دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 04:06

دوباره که قالب عوض کردی صمیم جان.

خانوم خوشگل و خوش هیکل و خوش اخلاق، دید مثبتت به زندگی و اطرافت را خیلی دوست دارم.

الهی که همیشه همه ی خوبی ها و شادی های دنیا سرازیر بشه به قلب پاک و مهربونت

بوووووووووووووووووووس
خیلی ماهی .
از قبل میدونستم گلی ...

raha دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 02:15 http://newvision88.blogfa.com

صمیم جان اگه اشکالی نداره میشه آدرس و هزینه این کلاس رو بگی میخوام ببینم به من نزدیکه یا نه؟چون من محدوده سنابادم
امیدوارم همیشه خوشحال باشی دوستم و پر از انرژیهای خوب

هزینه ماهی دویست .
محدوده سه راه راهنمایی

بنفشه دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 00:28

من فقط به خاطر تعویض قالب یه تبریک گندددددددددددددددددده میگم. وای که چقدر از اون یکی خسته مون کرده بودی.اووووووووووووف!

رودابه ایرانی یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 22:30

ممنونم بابت اینهمه انرژی مثبت صمیم جان.

آتوسا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 20:17

خیلیییی خوشحالم که خوش حال و امیدوار هستییییییی

elham یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 16:25

حالا فکرشو بکن من پارسال توی شیش ماه هفته ای سه روز باشگاه یک ساعت و نیم ایروبیک یک ساعت کار با دستگاه سه روز دیگش شنا با تمرین سنگین برای ثبت رکورد و امتحان غریق همرا با رژیم 1300 فقط تونستم 6 کیلو کم کنم. بدون تغییر سایز. یعنی دیوونه شدم از دست خودم. دقیقا همچین کلاسی لازم دارم. ولی توی یه شهر 20000 جمعیت همین که استخر و باشگاه هست باید کلاهم بندازم بالا

یا خدا ...من اگه بودم چند تار مو ازم می موند که بدونن این من بودم یک زمانی!!!
راست میگی ..بدن ها با هم فرق دارند .هر چه بدن سفت تر باشه دیرتر کم میکنه به نظرم .

شیدا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 16:11

بازم مثل همیشه بمب انرژی های مثبت .ماشالله

نیایش یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 15:51

من نمیدونم چرا ارشیو ماهانه رو اولش ندیدم کلی بهم خندیدیا حتمن....دارم میخونمت از اول....خیلی چیزا باید ازت یاد بگیرم

سلام عزیزم
نه تو درست میگی ..من قالب رو عوض کردم تا ارشیو بیاد ...
الهی ...

لیلا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 14:47 http://imleila.persianblog.ir/

آمییین

آفرین یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 13:34 http://afarin55.persianblog.ir/

آدرس کلاسو به ما نمی دی؟

مهرسا مستقل یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 13:31 http://roozhayebehtar.persianblog.ir

هی هلووو٬ بی برو تو گلوووووو!!!

مهگل یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 13:22 http://golmah.persianblog.ir/

اسم ورزشی که میری چیه صمیمک؟

اروچر عزیزم.

نیایش یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 13:12

سلام گلم از امروز با وبت اشنا شدم و میخوام بخونمت....مطلبت برام ایمیل شده بود[

آزی یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 13:05

خوش هیکلللللللللل نمیدونی ما الان از حسودی میترکیییییم. . خیلی خیلی خوشحالم برات صمیم جان. برات آرزوی موفقیت دارم. میشه لطف کنی اسم ورزش رو بگی. ممنوووووووون

هما یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 12:59

خب صمیم عزیز من این روزها یاد روزهایی هستم که تو دنبال خونه میگشتی و عاقبت یه خونه عالی پیدا کردی. الان من تو همون دور ه هستم. هی اومدم به وبلاگت سر زدم بهت بگم که برام از اون انرژی های عالی بفرستی . امروز که اومدم انگار آروم شدم که نوشتی. حالا میشه بگی اون باشگاه کجاست؟ اسمش چیه؟

محدوده راهنمایی ....
اروچر

حدیثه یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 12:48

سلام عزیزم.من خیلی اتفاقی وبلاگتو دیدم و مطالبتو خوندم.یه چیزی دیدم که خیییییییییییلی وقته دنبالشم.از کلاس ورزشت گفتی که علاوه بر اینکه خیلی شاداب و سرحالت می کنه وزرنتم کم شده.خوشبختانه منم مشهدیم و می خواستم خواهش کنم آدرس یا شماره تلفن کلاستونو برام میل کنین که منم استفاده کنم از این کلاس :)

رسپینا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 11:31

راستی کلاسی که شمامیری اول رضاهستش؟سمت چپ؟

نه عزیزم.
ولی سمت چپ هست!!!

رسپینا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 11:30

صمیم جون میفهمم چی میگی...چه خوب که این کلاس روپیداکردی...راستش منم ازورزش گریزونم وبزورتوکلاس ورزش ثبت نام میکنم وهرکلاسی روکلا1ماه بیشترنمیرم چون باهش حال نمیکنم...اینکه کلاست رودوست داشته باشی خیلی خوبه وکمک میکنه تاادامه اش بدی عزیزم.

شیوا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 11:27 http://shaparac.blogfa.com

کلا رسیدن به این سایز دلخواه شده رویایی برای من یعنی میشه؟

نیلو یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 10:54

نازی عشق می کنم با تو بانو ..اسم این ورزش رو ننوشتی ؟؟

عزیزم اسم خاصی نداره (اروچر تو مایه های اروبیک ) کار خاصی هم با صندلی نمی کنیم حالت تکیه گاه برای بیشتر ورزش هامونه که دست یا پامون رو روش میذاریم و حرکات رو انجام میدیم .دراز و نشست و اینا هم داره توش

رز یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 10:34

بمب انرژی هستی صمیم جان
عاشقتم
من واقعا به دوستی مثل تو در کنارم نیاز دارم
کاش توی یک شهر بودیم
شاد باشی همیشه

فرزانه یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 10:21

بابا صمیم باربی
تبرییییک
من خیلی دوست دارم برم باشگاه اما یک سری رفتم ایروبیک کارگران خانمی بود به اسمه خانم سیفی! نمیدونی صمیم جیگر بود! انقدر شاداب بود که خدا میدونه!!
اما باورت میشه تو ۲ ماه با اینکه غذام تغییر نکرده بود ۵ کیلو اضافه کردم :((
الان هم نزدیک ترین باشگاه ورزشی به من کاظمیان هست که یه روز سرخوش یکی یکی اتاقاش را رفتم و از آخر فهمیدم که فقط برای آقایونه!! :)
الان هم سرخوش روز به روز چاق تر میشم ...
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد