من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

خونه جدید

 

  به زودی میریم به یک خونه جدید . داریم اسباب کشی  میکنیم بعد از  8 سال ... اینکه چطور خونه جدید رو پیدا کردیم رو اینجا تو وبلاگ یاسی نوشتم. ( پست ۱۶ /۲/ ۹۱)   

وسط  هال  نشسته ام  و به کارتن های   بسته بندی شده با طناب های  مخصوص نگاه می کنم. نگاهم کشیده میشه و به بازوهای  همسرم که با قدرت  دو طرف  طناب های بسته بندی رو میکشه و سرشون رو با دستگاه کوچیکی  پرچ میکنه  تاباز  نشن. جالبه ..کل زندگی  آدم تو چند تا بسته  و کارتن چیده میشه و تموم...حتما عمرمون هم توی  چند تا لحظه کوتاه این دنیا پیچیده شده و تموم... خودمون هم توی  یک نقطه و ذره کوچیک از  این عالم  هستیم و  میریم و تموم...خوشحالم زیاد !! وسیله اضافی  ندارم .خوشحالم خلوت بودن دور وبرم رو دوست دارم و  خوشحالم چندین و چند بار  با وسایلی که از روی  حماقت بی رویه و  اضافه برای  جهازم خریدم و  هی گفتم اینو نداشته باشم چی  میگن ملت!! اونو نگیرم چی  میشه !!!  تونستیم   گوشه ای  اززندگی  چند نفررو بگیریم.... این روزها وقتی به وسیله ها نگاه میکردم به این نتیجه رسیدم که خودمونیم ها!!  بعضی از  ماها  چقدر  برای   بقیه زندگی  می کنیم..چقدر  شدیم نوکر  بی  جیره مواجیب  وسیله هامون..بوفه ها و تخت های گنده و مبل های  پت و پهن  رو هی  به دوشمون می کشیم و  بچه مون رو دعوا می کنیم طرفش  نره و  دست کثیفش رو به فلان وسیله ظریف و گرونمون نزنه خدایی نکرده وتنها چیزی که مهم نیست بغض تو یگلوی بچه هه هست که دلش  میخواد بدونه اگه  شیشه بوفه رو تف مالی کنه ایا روزنامه بهش  میچسبه یا نه !( ازمایش هایی که پسرک اجازه داشت با بوفه من  انجام بده)  شدیم خدمتکار  این وسایل!  به قول علی  که میگه ببین صمیم!! جان من بگو همین فایده بوفه چیه ؟  اینکه  یک نفر ظرف های  مثلا شیکی  داره ایا دلیل میشه اون ها رو نمایش بده!! ویترین بچینه؟  هی  دستمال بکشه و خاکشون رو بگیره!! اصلا وقتی کمد و کابینت هست ..اصلا وقتی  کل خونه یارو به 80 متر هم نمیرسه برای چی باید  فضای  مفید و آرام بخش خونه رو بکنه سمساری!! جوری که شب که میخواد بره یک لیوان آب بخوره پاش هی  تو تاریکی به در و پیکر  وسایل بخوره و  صبح کبودیش بمونه فقط!  اینا رو که راست میگفت . نمی دونم شما خونه  هاتون چند متری وچقدری  هست ولی  ماها اکثرا  خونه هامون جمع و جور و  کوچیکه و دیگه آخرش  300 متری هست .اون وقت چه بلایی  سر  خودمون میاریم با این انبار  کردن هامون!!!  .وقتی  چند ماه قبل نمایشگاه مبل رفته بودم خیلی  تعجب کردم   طراح ها و سازنده ها  با کدوم  عقل  برای  مشتری هایی که خونه های  قوطی کبریتی و اپارتمانی  دارن  این مبل های  گنده  و بی شاخ و دم رو طراحی  کردند و به سلیقه شون رو به خورد  ملت دادن؟!!   من عاشق  این خونه های  بزرگ و سفید و  خلوت و  کم وسیله هستم..از  اونایی که یک میز چوبی  خوشگل یک گوشه باشه و روش   گلدون های زیبای  غرق  گل ..پرده های  حریر سفید ..پنجره های  قدی  سراسری .. فضای  سبز  تو خود خونه ..اون وقت  این کتاب  های  آدم روی  میز  چیده شده باشه ... فنجون چایی  کنار  دستت باشه ..بری لم بدی دراز  بکشی  روی  مبل های  تمیز و  خنک و دمپایی هات از  نوک انگشتات اویزون بشن و کتاب  هات رو بخونی و  باد خنک بزنه لابلای  موهات و  خوش خوشانت بشه ..اصلا من حتما یک روز  باید  این اتاق  خوابم رو سفید و خوشگل و سبک بچینم ..

 خیلی  خوشحالم از این خونه داریم میریم...خوشحالی ام به قول دوستی  شاید به این خاطره که داریم به خونه بهتر و  جدیدتر و  متفاوتی  منتقل میشیم. صاحب  خونه  مون آدم های  خیلی  خوبی بودند..یادمه شب  عروسی  ما ، این زن و شوهر تا 4 صبح بیدار  نشسته بودن تا برای  من و علی  اسپند دود کنن و   خودشون شخصا به ما خوشامد بگن و شانس طفلک ها چقدر  هم ما دور  دور زدیم تو شهر و دیر رسیدیم ..ادم های  دوست داشتنی و خوبی  هستند واقعا .  کشفیات این وسط هم خودش  داستانی  داره .انقدر  ذوق مرگ میشم وقتی  میبینم یکهو از  توی  جعبه هایی که  علی چند سال پیش برده قایم کرده!!  تا جلوی  دست و پاش  نباشن یکهو سرویس  کامل تفلون پیدا میشه و من که  دلم میخواست تو خونه جدید  اشپزخونه ام نوعروسانه!!! باشه چقدر  یکهو  ذوق  کردم با دیدنشون. و لیوان های قور قوری  محبوبم ... سبدها و صافی هایی که بوی  نویی  میدن هنوز ...سفره  تا کرده و لای  پلاستیک پیچیده... همه چیزهایی که ذره  ذره این شوهره برد گذاشت کنار  تا خونه  مون خفه مون نکنه با این همه چیزی که  شاید اون موقع لازممون نمیشدن...و من چه حافظه   ابر قدقدی!! دارم ( یادتونه  کارتون ابر قدقد رو ؟)

خونه جدیدمون  که هنوز  نرفتیم  توش ، یک حیاط سبز و بزرگ داره ..باغچه های  مربع مربع تو در  تو ..یک حوض وسطش ..یک تراس خوشگل...کمد  و جای فراوون... اتاق  خواب هاش بزرگ و نور  گیر  هست . برای منی که با نور زنده ام و واقعا دیگه تو این خونه  مون داشتم کسل میشدم  از بی نوری  ،این خونه یک نعمت بزرگ هست . از امروز  نقاش  میاد که رنگش  کنه ...صاحب خونه که هزینه اش رو قبول نکرد و گفت هر طور  خودتون دوست دارید!! خونه متعلق به خودتونه!!!! . فقط  موندم توی  خونه به این رنگ  و شمایل چطور  میتونستند زندگی  کنند قبلی ها!! یعنی  وقتی  خالیش رو دیدم دیشب  بیشتر  فهمیدم ادم خوبه یک وقتایی فشارهای  مقطعی رو تحمل کنه ولی  یک سال یا چند سال ازگار  دلش و روحش  لذت ببره از  کاری که کرده.. خب  ما با پول این نقاشی  راحت می تونستیم  بعضی چیزها رو عوض  کنیم که برای خودمون تازگی  داشته باشه ولی ترجیح دادیم تمیزی رو داشته باشیم فعلا . آقا فقط  من موندم با یک حمام  مینی اتاقی!!  چکار  کنم ؟  جای  ماشین لباسشویی که نداره روی  دیوار ..خب  چرا اینقدر  گنده در  اوردی  معمار  جان!! میزدی  سر هال!  شیطونه میگه برم یکی از این استخر  بادی های  گنده بگیرم خانوادگی  بریم حمام با بچه مون!!! آخ که من عاشق اب بازی  ام...این جوجه اردک هم به خودم رفته!  منو ول کن جایی که آب و علف و نور و  صدای  خنده توش  داشته باشه  ..اصلا صمیم  جیکش  در  نمیاد ... خلاصه که ما هفته سختی رو داشتیم و داریم  و مشغولیت های  زیاد ..من باید  کارهام رو بعد از  رسیدن از سر کار به خونه انجام  بدم..تو این هیر و ویری  از راه دور  برای مامان جون مهمون رسید ..مامان خودم عمل داشت ..خانم داداشم مامانش  افتاد تو بستر  مریضی  یوهو ... صاحب  خونه  فعلی مون  دو روز  نشده مستاجر  جدید اورد و ما هم که باید  جمع کنیم بریم دیگه...مسلما کار  نقاشی  خونه چون با یک سری  تعمیرات سقفی و ایناست به یک هفته تموم نمیشه  و ما باید  همه وسیله ها رو بذاریم توی  یک اتاق که رنگش  تموم شده و بریم دور  دور  خونه بقیه مهمونی !!!  خیلی  کیف  میده..مطمئنم..من عاشق  اینم که شب  مهمونی  جایی  بخوابم...از بچگی  این مرض رو داشتم..حسی که توی  رختخواب  های  تمیز  مهمون و توی  اتاق مهمون خونه  با درهای  بسته  و تابلوهای  جدید دور برت  بهم دست میده...بالشت های جدید ..تازه فک کن اون موقع ها که جوون جاهل بودم از  شیشه عطرم چند تا پیس پیس  میزدم به بالشت  و ملافه ها  که صاحب خونه فکر  کنه بوی  تن خودمه!!!! ( آی  خدا بکشتت صمیم )  بعد  یک اعتراف  دیگه هم بکنم!!؟ اگه صاحب  خونه پسر جوون یا شوهر  خوشگل!! داشت  درجه پیس  پیسش  میرفت بالاتر ..سنم هم   چهارده پونزده  سالم بود .  این کار رو تو دستشویی  رفتن خونه مردم هم انجام میدادم..چون یک دایی  جان داشتم (دارم) که لامصب  وقتی  میرفت دستشویی  من نمیدونم چکار  میکرد که بوی  عطر مست کنند ه ای  راه می افتاد ..باور  کنید راست میگم..من حسرت بوی  دایی جان اخرش هم به دلم موند ... حالا ما میریم دستشویی  ..دو ساعت بعدش  بچه دو ساله مون که میره  بلند و تابلو  صدای  اووووق  از خودش  در  میاره!!!! پدر  سوخته تئاتری!!  

 

صمیم نوشت :   

دعای ثابت قنوت نمازهات رو دوست دارم صمیم ...  

یا محول الحول و الاحوال ..حول حالنا الی احسن الحال...  

 

از حال و روز و روزگاری که داره بهتر و بهتر میشه هم که بگذریم :  

صمیم ام ! تو دوست داشتنی ترین بانوی این محله هستی.  

سرانگشتان صبورت را بوسه ...

نظرات 86 + ارسال نظر
منصوره شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 11:08

سلام.من بار اولیه که اومدم وبلاگتون.خ عالیه.خ عالی مینویسین.براتون یه میل زدم.خوشحال میشم ج بدین

ندا شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 09:13

سلام . من تازه 2 هفته اس با وبلاگتون آشنا شدم ولی تو این 2 هفته تمام نوشته هاتون رو خوندم. من 7 ماه ازدواج کردم و از خانوادهام دورم ، نوشته هاتون خیلی بهم کمک کرد. باعث شده روحیه ام شاداب بشه و همش تو خونه می خندم و شوخی می کنم. مرسی به خاطر همه چیز.

شادی جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 01:47

سلام

من دیشب برای اولین بار با وبتون اشنا شدم .............. واقعا" زبونم از توصیف احساساتی که از خوندن لحظه به لحظه ی پستاتون بهم دست داد عاجز........تا جایی که تونستم اکثر نوشته هاتون رو خوندم !!الان این احساس رو دارم که انگاری سالهاست که میشناسمتون....واقعا"خیلی دوستون دارم امیدوارم و از ته دلم ارزو میکنم که همیشه در کانون گرم خونوادتون احساس شادی و خوشحالی کنین و با ادامه ی نوشتنتون هیچ وقت ما رو از خودتون بی خبر نزارین .......شاید خودتون ندونید که چه قدر به شما اونس گرفتیم!!!!!!!!!

سمانه مترجم تهرون پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 06:23

سلام عزیزم.کوشی؟؟؟؟؟؟
بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

یاسمن چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 18:45 http://www.khoneye-kochike-ma.blogfa.com

سلام صمیم جان.
خونه نو مبارک عزیزم. ایشالا سالها و روزهای خوبی رو همراه با همسر و یونا جان اونجا سپری کنی.
واااای خوش به حالت می خوای بری یه خونه حیاط دار چه کیفی میدههههههههه

منصوره سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 17:17 http://ashpazierangin.net

سلام
خسته نباشی ،مبارک باشه

احمدی - مامان پویا سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 10:02 http://pooyaye-maman.niniweblog.com

سلام
یه سوال
چرا همه شماهایی که بازدید کننده زیاد دارین و البته باید خیلی بیشتر از دوستاتون تحویل بگیرین نه پاسخ کامنتا رو میدید و نه به کسایی که به وبتون میان سر میزنین؟؟؟؟
فکر کنم یه دو سه باری اومدم برات کامنت گذاشتم
درسته؟
ادم اینقد بی معرفت؟
شاد باشی و تو خونه جدید خوش بگذره
نمیگم بهمون سر بزن چون میدونم نمیزنی

مریمی سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 07:00 http://shazdehkoochooloo.persianblog.ir

صمیمکم ..... آرزو می کنم این خونه ی جدید ، دریچه ای باشه رو به گشوده شدن و برآورده شدن آرزوهات ... که یه خونه بخرین با تمام شرایطی که تو و دلت دوست دارین و امیدوارم قشنگ ترین و بهترین لحظه ها رو داشته باشی .... از اساس عشقولی منی تو .... می دونستی ؟ نه خداییش ؟ می دونستی ؟

مش مشک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 12:58

سلاممممممم
خوبی؟
باید الان یه خسته نباششششششید جانانه بگم بهت
نخستهههه گلم

آنی دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 05:55 http://freedomdays.blogfa.com/

خیلی خوشحالم برات صمیم جونممم. خیلی خیلی خوشحالم که خونه ی دلخواهت رو پیدا کردی. می بوووسمت خانوم صبور و با سلیقه

بیتا یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 10:50

رفتم وبلاگ یاسی رو خوندم منم مثل تو خیلی به چیزی که از کائنات میخوای اعتقاد دارم و معتقدم که حتمن به اون خواهی رسید

سمیرا مامان سپهر یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 10:19 http://http://sepehrjoonam.blogfa.com/

خسته نباشی ...............اسباب کشی واااااااااای ی ی یک کابوسه واسه من

roya یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 00:41

mashalla be in enershi k dari

سمیه شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 20:24 http://soeini.blogfa.com

مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن
نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن
زندگی تکرار زخم کهنه دیروز نیست
بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن...
نوشته هات عالیه مرسی بابت این همه حس خوبی که بهم دادی عزیزم.

گلها جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 02:31 http://ahleordibehesht.persianblog.ir

منم موقع خرید جهیزیه بوفه نخریدم اعتقادی بهش نداشتم!
خونه نو مبارک

مریم مامان فاطمه پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 11:18

سلام به صمیم عزیزم...خوبی خانومی؟ مبارکه فدات شم خونه قشنگتون...مطلبت رو در وبلاگ یاسی خوندم...بسیار لذت بردم..به همسرم هم دادم بخونه...صمیم میتونم بگم که فوق العاده ای به خدا...موقع خوندن نامه موهای تنم راست شدند ...خیلی خیلی مبارک باشه لذت این کامیابی و رسیدن به خواسته...انشالله که در این خونه همین طور انرژی مثبت باشه که روونه آسمون میکنین...و دوباره با انرژی بیشتر بهتون برمیگرده...
راستی عزیزم قضیه از پوشک گیری یونا به کجا رسید؟ معمولا این اتفاق بایستی همزمان به یک سری اتفاقات که یکی اش اسباب کشی و تغییرمنزل هست نباید همراه باشه...یه چیز دیگه اینکه خودت نخواستی صمیم جان که زودتر از این از پوشک بگیریش؟!!!
مثل جریان از شیر گیری که خودمو مدیون وبلاگت میدونم ...میخواستم بدونم واسه از پوشک گیری چه برنامه ای داری...وای که من از نجس شدن خونه به شدت حالم گرفته میشه...نمی دونم که چه کار کنم...
راستی این چند وقته هم به شدت درگیر مریضی خودم و فاطمه بودم...اول که یه سه روزی تب شدید داشت بدون هیچ علامت دیگه ای...بعد اون هفته بعدش باز یه ویروس اسهال استفراغ و تب، که بچه ام رو آب کرد...هفته بعدش خودم این ویروس که با بدن درد و استخون درد شدید همراهه نمیدونم شنیده بودی یا نه...مثل یک طوفان سه روزه ..پدرم دراومد...باز دیشب هم فاطمه دوبااره تب...الانم بی حال و تبداره...عصر که همسرم اومد می بریمش دکتر...به خدا گرفتار بودم و هستم ولی همیشه به یادتم عزیزم...
دوستت دارم عزیزم

ممنونم مریم جان.همیشه محبت داری به من
یونا رو از ۱۵ فروردین به بعد دیگه مرتب باز میذاشتم تو خونه و بهش گفتم هر وقت حس میکنه دستشویی داره به من بگه..فمیدم مواقعیکه شیر اب باز هست یا حواسش به بازی ژرت میشه احتمال نگفتن و نگه نداشتنش هست .. نه با اسباب کشی همزمان بنود ..همه مون اروم بودیم..مهد خیلی کمک کرد ..تشویق زیاد داشتیم ... ۲-۳ بار نتونست کنترل کنه که من با قیافه عادی و گفتن مامان جون .. اشکالی نداره ...دفعه بعد زودتر بگو تا مثل قبل ستاره بدم بهت ..خب ؟
خودم م یخواستم ولی تو اسفند هوا جوری بود که سرویس دستشویی خونه ما خیلی سرد می شد و اصلا نمی خواستم سرما بخوره برای این قضیه . صبر کردم هوا گرم تر شه و لباس هاش سبک تر و کمتر .
تا یک ماه حدودا برای مهمونی رفتن یا بیرون رفتن طولانی ُ پوشکش میکردم که همیشه هم خشک می موند و به من اعلام میکرد اگر نیازی داشت ... بیشتر برای محکم کاری دل خودم بود!!!!

مطمئنم تا الان خوب شدی ..انشالله هیچ وقت مریض نشی حداقل با بچه مریض نشی ...

قربونت ...
بوس .

sana سه‌شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 18:25 http://www.sana63.blogfa.com

سلام صمیم جان.تبریک بابت خونه جدید.امیدوارم همیشه روزای خوشی داشته باشین.

ریحان سه‌شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 16:56 http://bame87.persianblog.ir

خدا رو شکر که ما خدا رو داریم. صمیم جان ما که دسترسی نداریم عزیز اما میری حرم واس دل پریشونم دعا کن....

مامان شادی و دیانا سه‌شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 14:16 http://www.missdiana.blogsky.com

عزیزم میدونم که اگر بخوان دوباره خونه رو رنگ کنن مشکلی نیست ولی اطلاعاته دقیقتر رو میتونید از خوده نمایندگیهاشون بپرسید عزیزم

آرامیس سه‌شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 11:20 http://nightday.blogsky.com

سالهاست خواننده خاموش اینجام و حسابی آشنام با شما.مبارک منزل جدیدتون.خیر باشه ایشالله

maria دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 22:31

kash jaie to boodam samim
kash to boodam

کی گفته تو کمتر از من بهتری ؟
کی گفته من تو همه چیز بهتر از تو ام ؟
اصلا کی گفته من بهترم ؟
خودت باش ..یونیک و شاد و فوق العاده...

زینب دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 12:37 http://maahkezeinab

سلام مطالب وبلاگتون واقعا جالبو خوندنی هستند راستی خونه جدیدتون مبارک خوشحال میشم اگه بهم سر بزنید

فرانک کریمی یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 10:57

مبارک باشه این جابجایی بر دوست داشتنی ترین بانوی محله و دلبندانش

حدیث یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 01:27 http://roozhayekhosh.blogsky.com

سلام عزیزم
خونه نو مبارک
ایشالله به دل خوش و تن سالم
خوشحال میشم به منم سر بزنی

عسل اشیانه عشق شنبه 13 خرداد 1391 ساعت 11:33

خسته نباشی عزیزم. اسباب کشی سخته ولی بعدا نتیجه اش لذت بخشه. منم خونه خلوت دوست دارم. خودمون هم به واسطه اینکه مثل ارتشی جماعت همیشه کوله بارمان بر دوش بودیم و هستیم و خواهیم بود... ( روی مارکوپولو رو سفید کرده این شوهره من!) اینه که همیشه سعی میکنم وسایل اضافی نخرم. البته منم تو جهیزیه ام یه سری چیزای اضافی بود. مهمترینش سرویس چینی ۱۲ نفره که هنوز که هنوزه پیاله هاش تو کاور پلاستیکی شون هستن و بازشون نکردم. از دبی هم اومدنی که هر چی به نظرم اضافی بود دادم به یکی دیگه و کلی احساس سبکی داشتم. ولی برای سیسمونی تارا دیگه این شتباهو نکردم. مثلا واسش فقط یه تخت خریدم نه کمد. چون به نظرم بیشتر از اینکه وسایل توش جا بشه خودش جاگیره! الان خیلی خوشحالم که نخریدم چون اتاق خودش کمد داره.. خوش بگذره تو حیاط خونه تون اب بازی

مررررررررسی عسلی .اره خیلی خوب کردی ..اصلا عزیزم دل کندن از وسیله کار هر کسی نیست ..باور کم من دیم بعضی ها اصلا نمیتونن اولزمشون رو کم کنن ..

انشالله همیشه این گشت و گذار ها برای سفر باشه و خونه رویایی و محبوبتون ثابت و پربرجا .

شادی شنبه 13 خرداد 1391 ساعت 11:31 http://www.missdiana.blogsky.com

صمیم جان خونه جدید مبارک باشه امیدوارم رو زهای خوبی را در کنار همسر محترمتان در خانه جدید سپری کنید ....صمیم جان به عنوان یک پیشنهاد من خودم چند ساله که به جایه رنگ از کاغذ دیواریهای جدید استفاده میکنم 1 یا دو روز هم نصبش بیشتر طول نمیکشه هزینه اش هم از رنگ کمتره خیلی هم خونه رو شیک میکنه چون رنگهایه متفاوت با حاشیه های متفاوت انتخاب می کنید ....اصلا هم خرابی نداره چون کیفیتشون نسبت به قبل خیلی خوب شده عزیزم فقط یک توصیه بود خیلی ذوست دارم خانم ماه

شادی جان یعنی میشه هر وقت ازاده کردی کاغذ دیواری رو برداشت ؟ آخه این جا خونه خودمون که نیست ..مثلا اگه ما سال بعد خونه خریدیم و خواستیم از اینجا بریم خونه مردم خراب نمیشه ؟ اصلا شاید این طرح ما رو دوست نداشته باشن ...
باز هم مرسی از راهنماییت ..
من کاغذ دیواری رو خیلی گرون دیدم تو بازار ..یعنی برای خونه اجازه ای صرف نمیکرد ..منظورت نوع خاصی هست ؟

قربانت

خانم ادکان جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 19:36

سلام صمیم خانوم
اولین باره که به وبلاگتون سر میزنم
بیشتر مطالبتونو خوندم
( البته اولش خیر سرم داشتم درس میخوندم که دیگه کشش مطالبتون بسیار به کشش درس غلبه نمود !!! )
خیلی خوشحال شدم از این همه عشق ....
کلی ام ذوق مرگ شدم البته !! :d
خونه جدیدتونم مبارک باشه
دعا کنید من و همسری ام که البته هنوز عروسی نکرده ایمان خونه خوب پیدا کنیم .
منم بچه کرماشانم راستی !
دیگه فکر کنم منم از مشتری ثابتتاتون بشم ازاین به بعد با اجازه !

خانم ادکان جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 19:35

سلام صمیم خانوم
اولین باره که به وبلاگتون سر میزنم
بیشتر مطالبتونو خوندم
( البته اولش خیر سرم داشتم درس میخوندم که دیگه کشش مطالبتون بسیار به کشش درس غلبه نمود !!! )
خیلی خوشحال شدم از این همه عشق ....
کلی ام ذوق مرگ شدم البته !! :d
خونه جدیدتونم مبارک باشه
دعا کنید من و همسری ام که البته هنوز عروسی نکرده ایمان خونه خوب پیدا کنیم .
منم بچه کرماشانم راستی !
دیگه فکر کنم منم از مشتری ثابتتاتون بشم ازاین به بعد با اجازه !



خوش اومدی به این خونه.

بابای عبدالقادر جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 16:31

هر کجا هستی باش
آسمان مال توست

دختر خونه! جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 00:02

مبارک باشه خونه جدید و انرژیهای مثبت :) :*

مریم و علی پنج‌شنبه 11 خرداد 1391 ساعت 08:23 http://alidelam.blogfa.com

خیلی خوشحالم صمیمی ازینکه به خونه رویاهات میرسی ایشالا بیای خبر صاب خونه شدنتون رو هم بدی و حالا تو ازین صاب خونه های با معرفت برا اجاره نشینت بشی!
ایشالا تو خونه جدیدتون هی کارامل بخوری! هی رژ لب صورتی بخری و...!
قربووووونت

دنیا مرادی :) چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 21:02

عزیییییییییزم خیلی خوشحالم واقعا
مبارک خودت و همسرت باشه
تولایق بهترین ها هستی وافعا بانو
:)

هدیه چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 18:53 http://madamkameliya.blogfa.com

با خوندن ِ مطلبتون توو وبلاگ یاسی و خوندن پست ِ خودتون یه جوری شدم... مشکلات ِ خودم و گریه های ِ این چند روزم یادم رفت!
اونقدر خوشحال شدم که اینبار از شوق چشام پر از اشک شد...
صمیم جان از ته دلم بهتون تبریک میگم، و از خدا می خوام به قداست ِ دل ِ مهربونت و حس ِ نابت این خونه برای شما و خونواده ت یه خونه ی بهشتی شه و کنار ِ هم لحظه های ِ عاشقونه تون بیشتر از قبل بشه

شیوا چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 15:39

صمیم جان منزل نومبارک باشه چندوقتی که نوشته هایت رامیخوانم ولذت میبرم الهی همیشه موفق باشی درمورد تهیه سی دی های مکتب کمال میتونی توضیح بدی ؟آیااول بایدپول واریزکنیم؟

تو سایتش توضیحات کامل هست . اول پرداخت اینترنتی داری بعد بسته به دستت میرسه .
تو وبلاگ یاسی که اینکش سمت چپ هست یک پستی نوشته که به چه ترتیب بگیریم سی دی ها رو ..
من بیشترش رو صوتی می یگرم تا بتونم تو راه گوش کنم و تمرکز داشته باشم.

مامان قند عسل چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 14:20 http://ehsan88-90.blogfa.com

ممنون صمیم جون از وقتی که گذاشتی و جواب کامنتم رو دادی..

الهام و ایمانش چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 12:49 http://www.manoto-2012.blogfa.com

سلام دوست عزیز.من تازه با وبت اشنا شدم.جقد خوب مینویسی.کفتم اول واست کامنت بذارم بعد برم بافیه وبتو بخونم.خونه جدیدت مبارک.ابجیه منم اساس کشی دارن.اتفاقا اونام خونه رو رنک زدن;-)بیشابیش خسته از اساس کشی نباشی.ضمنا ازاین به بعد خواستی تو دستشویی عطر بزنی به لامبش بزن تا با کرم شدنش دستشویی خوشبو تر شه بوشم دوام داشته باشه زود نره.

سایه چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 10:47 http://www.pichak-a.blogfa.com

سلام. وبلاگتون خیلی عالیه . انشاا... یه روز به همین زودی خبر خرید یه خونه ی خوشگل با همون ویژگی ها که گفتین دوست دارین رو اینجا بنویسید
----------------------------
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــم با ( منم پروردگار مهربانت )
خوشحال میشم سربزنید

بهناز چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 02:25 http://narin86.persianblog.ir

به سلامتی عزیزم . خونه تون رو خریدید درسته ؟

نه عزیزم. اجاره کردیم.
انشالله خرید خونه ایده آل برای همه

مامان قند عسل سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 21:35 http://ehsan88-90.blogfa.com

سلام صمیم عزیز

نامه بسیار زیبات رو تو وبلاگ یاسی خوندم...خدا رو شکر که به خواستت رسیدی..

میشه در مورد این جنبش ها بیشتر توضیح بدی...چجوریه؟؟
ممنون میشم.

تو خود وبلاگ یاسی جنبش بنفش رو سرچ کن بهش میرسی .
یک عده که هر کسی می تونه عضو بشه دور هم جمع شدیم و بچه ها ارزوها و مسائلشون رو می نویسند و تاکید بر اینه که هر کسی هر کاری معنوی و راهنمایی و ..میتونه برای بقیه انجام بده و برای هم دعا کنند . موقعش هم لحظه اذان ظهر به وقت تهران هست ..من خودم البته هم نماز ظهر و هم نماز مغرب هم به وقت خودمون و هم به وقت اونجا که میشه برای همه بچه ها دعا می کنم و تسهیل امور و روانی کارها و شادابی و براورده شدن حاجات خیر و صلاحشون رو از خدا میخوام..انرژی جمعی می فرستیم در ساعات خاص که اذان هست ...
خیلی به ادم نشاط میده .. یک حس همدلی در حد خیلی وسیع و گسترده ..من این ایده رو مدت هاست داشتم و اگر بتونم دلم میخواد به عنوان یگ گرو بزرگ از اون مجموعه..ماهم از اینجا بهشون ملحق بشیم.

ارغنون سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 12:09 http://emelei.blogfa.com

مثل همیشه صمیمی و قشنگ نوشتی عزیزم. امیدوارم که خونه جدید براتون خوش یمن باشه و روزهای خوبی رو پیش رو داشته باشید.

حکیم باشی سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 11:34 http://delikhoun.blogfa.com

سلام صمیم جان به سلامتی که داری اسباب کشی می کنی . چه قدر این پستت آرامش داشت . من با خوندش کلی کیف کردم. ایشالله که توی خونه جدید همیشه سالم و شاد باشین

ساناز سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 11:00

سلام یعنی عالی گفتی انگار از زبون من نوشتی منم خونه خلوت رو ترجیح میدم تو خونه های شلوغ اعصابم مشوش میشه در ضمن خونتون هم مبارکه پیشاپیش خسته نباشی صمیم بانو

شاپرک سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 10:58

مبارک باشه صمیم گلم...
امیدوارم خونتون سرشار از نور باشه...و مطمئنم که با حضور شما این خونه نورانی تر هم میشه...
کسانی مه که از دم خونتون رد میشن حتما روشنایی چشم نوازی رو که از این به بعد از خونه ساطع میشه خواهند دید...
روشنایی حاصل از عشق...

دلم از شوق لرزید با این جملات آخرت ..
انشالله برای همه .

سارا سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 10:21 http://behtarinhesedonya.persianblog.ir

سلام
خانه نو مبارک صمیم جان واقعا همیشه از نوشته هات لذت می برم همیشه شاد و پر انرژی باشی بانوی مهربان

سامان سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 04:41

صمیم خبر داری ارایه چی شده؟ زده وبش را داغون کرده نگرانشم

من فکر نکنم داغون شده باشه چون ارشیوش موجوده و فیلتر اگر میشد باید ارشیو رو هم حذف میکردن..
فکر کنم خودش گذاشته باشه ..از این شیطون بر میاد ها!!!
نگرانم کردی ..به من هم خبر بدید چی شد

امی دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 23:39 http://weineurope.blogsky.com

صمیم عزیزم واقعاً برات خوشحالم که بعد از اینهمه سال می تونی بری توی خونه ای که بزرگ و نورگیر و دلبازه زندگی کنی، روحیه آدم کلی فرق می کنه، چه فصل خوبی هم دارید خونه عوض می کنید فصل زیبایی طبیعت. ایشالا زودتر جا به جا بشید و وسایل رو کامل بچینید و بشینی به دور و برت نگاه کنی و کلی لذت ببری.

شمسی خانوم دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 21:06

وای آره خیلی حال میده خونه مهمونی بخوابی منم عاشقشم تازه اگه یهویی شب اونجا بخوابی بیشتر حال میده چون مسواکم با خودت نبردی شبم مسواک نزنی عذاب وجدان نمیگیری یبار امتحان کن قول میدم مشتری بشی

فاطیما دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 20:27

سلام من فاطمه هستم (بچه ها فاطیما صدام میزنن)
عزیزم ایمیل که بم نزدی طوری نیست .....ای شاءالله روزای خوب و شاد و خوشی را توی خونه جدیدت بگذرونی با همسری و پسر گلت...
واسه منم دعاکن که یک کار خوب پیدا کنم از بیکاری دیوونه شدم...ممنونم گلم

هیوا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 18:49

سلام صمیم جان
باز هم خونه جدید رو تبریک می گم عزیزم.
ببخشید من یه سوال بی ربطانه هم دارم (مثل همیشه)تربیت به معنای محدود کردن بچه در مقابل شیطنتهاش و بی اعتنایی به خواسته های غیر معقولش از کی باید شروع بشه؟من اون کتاب چگونه با کودکم رفتار کنم رو خریدم.بر خلاف حتی روی جلد مشکلات بچه های 3 سال به بعد رو مطرح کرده و من نمی دونم مثلا برای پسر یکساله ام باید چیکار کنم.البته خدا رو شکر مشکلی باهاش ندارم منظورم همین لجاجتهاییه که متناسب با سنشه.شما اطلاعاتی داری /؟

هویا جان توجه نکردن به خواسته های غیر معقول بچه رو از همون نوزادی باید شروع کرد ولی یادمن باشه نوزاد معمولا احتیاجاتش رو به زبون یا عمل میاره و غیر واقعی نیستند خواسته هاش
عزیز دلم من صاحب نظر نیستم واقعا در این مورد و تربیتی که برای کودکم استفاده میکنم ُ اصول و قیود و چهار چوبش رو خونواده ما تعیین میکنه و انتظارات شخص ما و شناخت ما از کودکمون که خب با بقیه فرق میکنه در جاهایی

ارزو دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 18:08 http://injajam.blogfa.com

خوب فکر می کنی خوب مینویسی خوب زندگی می کنی
عاشق صمیم نوشتهاتم واقعا که با اینکه می دونم حتما مشکل تو زندگی داری و صبورانه آنها رو پشت سر می ذاری ولی هر بار که می خونمت سر شار میشم از انرژی خییییییییییییییلی مثبت

اگه اجازه بدی منم می خوام از صمیم نوشتت تقلید کنم وبرای خودم از این به بعد پیام سرشار از انرژی داشته باشم

حتما .

هما دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 18:03 http://www.alone55555.blogfa.com

چه خوب منم همش دوست دارم برم خونه جدید


صدف جون گاهی وقتا یه چیزیایی اضافه هست نظر بابای منم با علی یکیه!!!!!واسه همین هنوز نذاشته واسه این خونمون بوفه بخریم(در اینده نزدیک میخریم) ولی خب به نظر من لازمه.من هنوز به عقیده تو نرسیدم شاید یجورایی از روی تجمل گرایی و چشمو مه چشمی باشه ولی خب میگم هنوز علاقه دارم به این چیزای اضافیو....

محدثه دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 17:45

صمیم جون پر انرژی چقدر دوستت دارم مخصوصا اون صمیم نوشتای آخرتو که باید اسمشو بذاری خالصانه نوشت.
عاشقتم ، امیدوارم همیشه همینقدر شاد باشی که این انرژیت رو به همه منتقل میکنی...راستی منم وقتی شبا خونه یکی از دوستان یا بستگان میمونیم خعلی دوست دارم مخصوصا صبحهاش! دیدی صبحهای متفاوتی داره خونه هرکسی؟!

yalda دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 16:43

صمیم جان خونه جدید مبارک . انشالا همش توش شادی باشه واست و خوش باشی با همسر و پسر گلت . بوس عزیزم

فاطیما دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 14:51

بسیار زیاد دوستتان می داریم و از نوشته هاتون انرژی می گیریم

سرور دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 13:50 http://kamysury.blogfa.com

صمیم جونم مث همیشه خوشگل نوشتی
ایشالله تو خونه ی جدید همیشه شادو خندون باشیدو موفقیت یونا رو ببینی
از طرف من اون لپاشو یه ماچ گنده کن

طاطا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 13:06 http://manvafarzandanam.blogfa.com/

سلام صمیم جان.من 11 سال مستاجر بودم. با وجودسختی اسباب کشی ولی من یه جورایی بدم نمیومد. چون عاشق تنوع هستم و عوض کردن خونه برام خیییلی جذاب بود. امیدوارم به خوبی همه چیز تموم بشه و توی منزل جدید تجربه های شیرین تری داشته باشی . برایت بهترینها را می خواهم. اگر دوست داشتی به وبلاگ من هم یه سری بزن و نظراتت رو رام بنویس. خوشحال می شم .

مش مشک دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 13:03

سلام صمیم جان
خوبی؟
مامان حالشون بهتره خدا رو شکر؟
به سلامتی عزیزم اسباب کشیتون
ایشالله ب زودی زود برید زیر خونه خودتون
ای جان
ژسری رو بوسسسسس

مامان نیکان دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:45

حرفی برای گفتن ندارم صمیم جان.
خیلی قشنگ بود. داستان خونه پیدا کردنتون هم خوندم.
دلم یهو برای خودم هم نتگ شد. نوشته هات تلنگری دوباره بود برای من که از پا ننشینم.
خیلی ماهی عزیزم

هانیه دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:35

صمیم جان من اون روز کامنتت رو تو وبلاگ یاسی خوندم ... راستش اولش شک داشتم خودت باشی... مخصوصا که به وب خودت هم سر زدم و دیدم اشاره ای به این موضوع نکردی... من اون روز تو وب روزانه های آسمونی ( یه جای دنج) هم خوندم که خدا رو شکر خانوم خونه هم بعد از چند سال خونه دار شدن ... خلاصه اونروز من صبحم یه جور دیگه شروع شد و واقعا تا آخر شب احساس خوبی داشتم ... خوشحالم کائنات بهت روی خوش نشون داد و میری تو خونه ای که دوسش داری
انشالا به زوووووووووووووودی بهتر از اینجا مال خود خود خودتون میشه :)

حموم زنونه دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:27 http://hamomzanone.blogfa.com

صمیم جان تبریک میگم و خوشحالم که به آرزوی دلت رسیدی .

میشه درباره این جنبشتون برام یه کم توضیح بدی ؟ من به شدت به این ارتباط های معنوی الان نیاز دارم

صوری دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:12

سلامممم
خدا منو بکشه که این همه وقت نبودم
مامانت خوبن؟
آخه چطوری کسی که عمل کرده میخواد مهمون داری کنه طفلی؟
صمیم دیدی بعضی خونه ها یه حس خوب به آدم اضافه میکنن ؟
یه آدم با یه عالم انرژی مثبت تحویلت میدن؟
امیدوارم این خونه پر از حسای خوب باشه برات
هر چند مطمئنم تو خودت از همه چیز حس خوب میسازی!
بوووووووووووووس بوسسسسسسسسسسس

احمدی - مامان پویا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:11

سلام دوست جونم
خیلی خوبه که میری خونه جدید و بهتر
ماهم دنبال خونه میگردی. بهتر و البته ه زیاد گرون!!!! دعا کن این معجزه شکل بگیره و گیرمون کنه
مواظب گل پسرت باش
بهمونم سر نمیزنی دیگه چیکار کنیم اصلا آدرسمو ننوشتم

شاهزاده خانم دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 11:42

صمیم من همیشه خواننده وبلاگت بودم . بعضی وقتها کامنت گذاشتم و بیشتر وقتها نه . خیلی وبلاگت رو دوست دارم .
ولی از همش بیشتر همین صمیم نوشتها رو دوست دارم . خیلی لذت بردم که قدر خودت رو می دونی . چی شد به این احساس رسیدی منم شدیدا به این احساس در مورد خودم احتیاج دارم

تسنیم دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 11:26 http://www.taninezendegieman.blogfa.com

خیلی خیلی مبارکتون باشه عزیزم.ماجرای پیدا کردن خونتون رو تو وبلاگ یاسی خانوم خوندم.خواهش میکنم با همون دل پاکت برای منم دعا کن.در مورد همین خونه یه حاجت مهم دارم.دعا کن خدا کمکمون کنه.
یه چیز خنده دار: صمیم جان اونجا که تو اون اتاق قشنگه آدم میشینه کتاب میخونه اون قسمت دمپایی از نوک انگشت آویزون بودنش یکم رو اعصابه!!!دمپایی تو پا نباشه کلا بهتره بنظر من!!!
اون عطر زدنت به بالشت هم منو ترکوند از خنده!!!
بهترین و شادترین لحظه ها رو تو خونه جدیدتون آرزو میکنم برات عزیزدلم.

مرضیه دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 11:19

ذوستت دارم..
آخرش بغض کردم،مثل همیشه عالی.

رز دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 11:06

به به خونه جدید مبارک صمیم عزیز
پس بگو این غیبت کبری به خاطر چیزای خوب خوب بوده خدا رو شکر
ان شاالله به خوشی و سلامتی توی خونه جدید زندگی کنید

افرا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 10:55 http://salamafra.persianblog.com

مبارکه

په ری گیان دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 10:27

سلام صمیم بانو. بابت تاخیر ببخشید. راستش اومدم و خوندم ولی اینترنتمون راه نمی اومد نتونستم نظر بذارم. خیلی خوشحال شدم که گفتی مادرت خوب شده. خدا رو شکر.
خونه ی جدید هم مبارک. خوش بگذره. اینقد منم دوست دارم خونه ی بقیه بخوابم.مخصوصا وقتی دخترشون هم سن خودم باشه و با هم صیمی باشیم. خیلی مزه می ده. البته من معمولا خونه ی بقیه قلندر گونه می خوابم و هفتاد درصدش رو بیدارم. نمی دونم چرا! همش گوش به زنگم که بد نخوابم یهو لنگم بره تو چشم صابخونه ی بیچاره!!!!
خونه های اینجا اکثرا کوچیک ان. مثلا خونه ی ما به زور برسه به 60 متر. تازه ما یه آشنا داریم خونشون نمی رسه به سی متر. چهار نفرم هستن. نگو خونه ی سیصد متری کوچیکه. اینقد خونه در حد قصره برای ماها که تو مناطق فوق محروم زندگی می کنیم...

آبی آسمانی دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 10:15 http://almassabi.blogfa.com

سلام

اومدم بگم با یک مطلب تحت عنوان

از نظر یک زن ...؟؟؟...!!!

آپم شما چه نظری دارید؟

راما دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 10:07 http://missymemol.blogfa.com

صمیم جان من که مشهدم
میتونم اگه قابل بدونی بیام کمکت خانومی
هر کاری
در ضمن اسباب کشی کاریم هم خوبه
تعارف نکنی ها

انقدرررررررررررر معرفت نشون دادی که هیچی نمی تونم بگم راما ..
مررررررررررررررررسی

سمیرا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 08:56

به سلامتی ایشالاه
مبارک باشه
ایشالا رفتی توش از حیاطش عکس بزار خیلی با حاله
ما که داریم تو دود و دم و غبار تهران خفه میشیم

آرزو دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 08:42

صمیم جان
سلام
خدا رو شکر که روزکارت روز به روز بهتر می شود. خانه ی جدید مبارک. انشا الله روزی مالکیت خانه ای را داشته باشی که توش پر آب و نور و علف و صدای خنده باشه با پرده های حریر سفید. خوش باشی

مهگل دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 02:36 http://golmah.persianblog.ir/

ا پس اون خونه وبلاگ یاسی تو بودی ناقلا؟مبارکا باشه.خیلی زیاد
دل شاد و مهربونی فزاینده و خاطره های خوب
حف دل پاکت بود خونه جدیدت.

سمانه مترجم تهرون دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 02:14

بههههههههههههههه
سلااااااااااااام.خوبی رفیق؟
پس منم برم پی محمود معظمی

تبریک میگم خواهر.راستی چرا ولسه خرید خونه دعا نکردی؟دارید خونه؟
بابا از همسرت خیلی داری کم میگی این اخریاها
واقعا دوس داشتنی هستی.خوشحال شدم ، مبارکت باشه شاد و پیروز باشی/امیدورام این خونه یا بهترشو بخری بزودی

التماس دعا

مامان بردیا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 01:47 http://bardiamaykhosh.persianblog.ir/

صمیم خانم
خونه نو مبارک
انشاا... این خونه برات پر باشه از صدای شادی و خنده
منم دوست داشتم هر جا میرم بعد از رفتن بوی عطرم به مشام برسه ...دلیلش رو هم نمیدنم ...

الهه یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 23:00

قشنگ مینویسین.منزل جدید مبارکه

رضوان یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 22:00 http://noorekhoda.blogsky.com/

سلام گلم.
مبارک باشه صمیم جونم.همیشه از خدا خواستم شادی هات چندین و چند برابر بشن. هم اینجا هم تو اون دنیا !
منم عاشق اتاق خواب نورگیر و سفید و خلوت هستم.


عزیزم من دیر اومدم بهت سر زدم و دیر جریان مامانت رو فهمیدم. فقط خدا رو شکر که ختم به خیر شد ...
مامان من هم دو هفته مریض بودن...صداش که کم رمق بود از پشت تلفن دلم رو آتیش میزد و فقط خدا رو شکر که فعلا بهتر شدن... ولی وقتی نوشته هاتو راجع به مامان موشرابیت خوندم انگار یکی بغلم کرد و آرومم کرد.
صمیم ممنون که برای همه مون دعا می کنی .منم همیشه به یادتم.

بولوت یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 21:42

انشالله به سلامتی اثاث کشی میکنید و خونه جدید براتون پر خیر و برکت میشه.

heti یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 21:17 http://khalehhetiking.persianblog.ir/

با اینکه پستهاتو همیشه نمی خو.نم ولی می یام سر می زنم ببینم هستی می نویسی .بعدش خیالم راحت میشه هستی .
خونه جدیدت مبارک صمیم جان

اکرم یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 20:16

سلام صمیم عزیز، من دو هفته ای هست که وبلاگت را می خونم و لذت می برم از این همه زندگی که در تو جاریه و البته حال خودم هم بهتر می شه . خونه جدیدت مبارک . بهترین لحظات را برات توی خونه جدید آرزو می کنم.

ویرجینا ولف یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 20:15

صمیم عاشق اینم که عاشق خودتی
خیلی عالیه که خوش بینی و تو بدترین شرایط نیمه پر لیوانو میبینی.
چطوری میتونی؟
من بد بینم. احساسم اکثر اوقات اینه: "شاشیدن تو لیوان میگن نیمه پر لیوانو ببین".
میخونمت چند وقتیه. عالی و دوست داشتنی هستی. خیلی.

لیلا میرزایی یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 19:59

خیلی خیلی مبارکتون باشه.ایشالا تو خونه جدیدتون فقط و فقط شادی براتون از درو دیوار بریزه! برا ما هم دعا کن خونه دار بشیم.

فاطمه یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 19:45

صمیم سلام واقعاااااااااااااا خیلی خوشحالم برات از ته دلم میگم خوشحالم که اونی رو که دوس داشتی برات اتفاق افتاد ایشالله بهتراش
صمیم جان میشه بیشتر در مورد این انجمن که شرکت میکنی صحبت کنی حرفات به نظر خیلی جالب میومد لطف میکنی عزیزم

نرگس یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 19:14

خسته نباشی صمیم جان
و خونه نو مبارک :)

رودابه ایرانی یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 18:49

چقدرمن ای صمیم نوشته هاتودوست دارم بانو...

نور یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 18:09

اخ جونم ....ایشالا که خونه ی جدید خونه ی خیر وبرکتتون باشه...ایشالا هنونطور که نور توش زیاده شادیم فراوون باشه...ایشالا به دل خوشی و به سلامتی.....خدایا شکرت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد