من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

کلاغ ...پر

 

fullness  در کلیه سمت راست مشاهده می شود .

 دریچه مری  شل شده است. 

 

 این دوخط قرمز درسونوی  چکاپ  چه می کند؟ 

این چند روز ..روز نبود..شب بود. 

منتظر  جواب  ازمایشات  هستیم.  

  

جسمش که روبراه شود از تربیتش هم باز خواهم نوشت...  

 

پی نوشت: 

تو قوی هستی .می دانم...مگر من هر شب  داستان پسرک قهرمان روی  کوه بلند با اسب  سپیدش   را  برایت نخوانده ام؟ قرار نیست داستان های مادر را فراموش کنی که..  

   

 

کلاغ پر .. 

گنجشک پر .. 

کبوتر  از قفس پر... 

غصه ها از دلم پر .. 

 

 

و تو..  

مگر عاجزانه از تو نخواسته بودم من را با این بچه امتحان نکنی؟ 

قرارمان چیز دیگری بود استاد...  

من شاگرد خوبی  نیستم..  

بنده خوبی  هم .. 

فقط یک مادرم... 

کافی نیست؟

 

 

 

نظرات 117 + ارسال نظر
naxjjracili شنبه 4 شهریور 1396 ساعت 06:44 http://cashadvances2017.com

payday loans bad credit <a href="http://cashadvances2017.com"> best payday loans</a> &lt;a href=&quot;http://cashadvances2017.com&quot;&gt; guaranteed payday loans&lt;/a&gt; <a href=http://cashadvances2017.com>payday loans direct lender</a> payday loan near me

یک پری کوچک جمعه 5 آبان 1391 ساعت 22:29

یک پری کوچک سلام میگه
سلام قلبت را دوست دارم و تجربه هایتان را

میشه دوست باشیم ؟

http://www.sunosky.blogfa.com/

بهاره / باتوستاره می شوم چهارشنبه 7 دی 1390 ساعت 23:33

سلام صمیم جان . همیشه میام و بهت سر میزنم. اولین بار اومدم دیدم برا سلامتی آقای کوچک همون دانیال که مشکل قلب و ریه داشت ختم قرآن گذاشته بودی. بعدا از طریق یکی از خواننده هات خبرش به بابای آقای کوچک رسید و از شما خیلی تشکر کرد تو وبلاگش. الان برعکس شد یعنی از وبلاگ آقای کوچک فهمیدم که پسر کوچولوت بیماره و نویسنده برای یونا کوچولو آروی سلامتی کرده و قرآن خونده...
نمیدونم چی بگم . زبونم قفل شد اما امید و دعا رو خودت به ما یادآوری کردی. هیچ وقت از رحت خدا نا امید نشو. توکل کن بهش

نی لا سه‌شنبه 6 دی 1390 ساعت 03:39 http://nelli.blogfa.com/

سلام صمیم جانم
خیلی وقته نوشته هاتو می خونم
...
خیلی ازت درس زندکی یاد gرفتم

دوست استوارم

من هم مشهدی ام
یعنی بابای خدا بیامرزم که ٢ ساله pیش خدا رفته مشهدی بودن
بس همشهری هم هستیم

من ایران زندکی نمیکنم اما pedar bozorg va jade man
خادم افتخاری حرم امام رضا (ع ) هستن

5 کیلو نبات نذر شادی دلت کن ،،، نذر سلامت یونای عزیزم
و ببر به حرم بده که 14,000 صلوات بهش خونده بشه

صمیم ، بهت قول میدم حاجت روا میشی

اgر خواستی از عموم خواهش می کنم کمکت کنه
بهم خبر بده

به من گفتی استوار

به دلم نشست ..

اخرش را با بغض خواندم

ممنونم از بودنت

آیلار جمعه 2 دی 1390 ساعت 14:10

امید پسرک به خدا
انشاله که زودتر از نگرانی درمیایی

ارزو جمعه 2 دی 1390 ساعت 10:59 http://h-a-n-t.blogfa.com

وای تنم لرزید خدا بزرگه و مهربون یونای عزیزت در پناه خدا ست خودش بچه ها رو حفظ می کنه چیزی نیست غصه نخوری ها

ضحی پنج‌شنبه 1 دی 1390 ساعت 09:21

انشاء ا... که مشکلی نباشه و گل پسر نازنین سالم و سلامت همیشه در کنارتونت باشه. به خدا می سپارمتون

مامان پرهام چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 13:10

من مامان پرهامم همون که سال پیش همین روزها عمل شد.
میتونم درکت کنم . اما من اونرزوها فقط با اعتقاد به اینکه خدا همه چیز رو عالی پیش میبره زنده موندم. از امروز برای پسرت دعا میکنم. فقط مطمئن باش به خدا فقط همین

سی سی چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 12:33

صمیم جان از صمیم قلبم از خدای مهربون واسه یونا ی دوست داشتنی و کوچولو ارزوی سلامتی و برای خانوادت ارزوی شادی می کنم

مامان شادی و دیانا چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 02:45 http://www.missdiana.blogsky.com

صمیم جان من بعد از مدتی به وبلاگتون سرزدم خیلی سردر گمم عزیزم چی شده.....من به شخصه برایه یونا جان دعا می کنم امیدوارم به زودیه زود برای ما بنویسی که خطر به طور کامل رفع شده ....مامان شادی و دیانا


خوانندگان محترم لطفا همگی برای یونا جان که جزئی از وجوده کسیه که ما عاشقه نوشته هاشیم دعا کنید و انرژی مثبت بفرستید

مرسده چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 00:01

سلام
دوست خوب و دوست داشتنی من
می دونم که زودی خبر های خوب می دی بهمون .از خدا می خوام به احرمت تمام دعاهایی که برا همه کردی که می دونم چقدر زیاد و قشنگ بوده بهت آرامش و زود برگردونه

مونا سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 18:29

خدایا به روح پناه کوچولوم غم دلمو با قلب هیچ مادری شریک نکن

ویدا سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 14:16 http://vidache.persianblog.ir

سلام
.
از وبلاگ آقای پدر به اینجا رسیدم.
.
نمی دونم موضوع چیه. اما من هم خیلی نگران شدم. امیدوارم هرچه زودتر یه خبری اینجا بذاری.
.
صمیمانه دعا می کنم برای یونای عزیز

شبگرد سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 13:54

انما اموالکم و اولادکم فتنة، والله عنده اجر عظیم!
تغابن 15

میدونی افتتان، یعنی عیارسنجی طلا؛ خدا میخواهد با اموال و بچه هامون طلاهامون رو خالص کنهو بیاره رو! اصلا خاصیت دنیا همنیه. ازش نخواید که امتحانتون نکنه، او از شما به شما و بچه تون مهربون تره!
انشالله کوچولوی شما هم سلامتی رو بدست بیاره
و قلب شما هم آرام بگیره.

گریستم با این کامنت...

لاوین سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 12:24 http://narin86.persianblog.ir

عزیزم من الان وبت اومدم و تازه این پست رو دیدم .مواظبش باش. منم براتون دعا می کنم.

آذین سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 10:26

حستو میفهمم!ایشالا چیزی نیست!

[ بدون نام ] دوشنبه 28 آذر 1390 ساعت 17:17

صمیم عزیز...یاد دانیال افتادم...اقای کوچک...علی...
خوب میشود یونا...باور کن...

شکوفه دوشنبه 28 آذر 1390 ساعت 10:22

صمیم جون سلام، اونقدر با خوندن این پستت ناراحت شدم که رفتم تو اینترنت سرچ کردم ببینم چیزی از این Fullness دستگیرم می شه یا ربطی بین این عارضه و مورد بعدی پیدا کنم ولی چیزی پیدا نکردم. امیدوارم که نتیجه آزمایشات خوب باشه و پسر گل ما هیچ مشکل خاصی نداشته باشه. ببوسش.

parastoo یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 19:34

salam.kheili negaran shodam. omidvaram ke be kheir begzare va be zodi dale hame ma khoshhal beshe.baraton doa mikonam. joa in ke kari az man bar nemiad :((

maryam یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 16:21

azizam,man pezeshkam(residentam) ageh soali ya moredi,dar khedmatam,zemn inke motmaenam khoda oon ghalb e mehraboonet hamisheh shad negah midareh

ممنونم عزیزم.
به خدا تکیه می کنم

نوا یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 15:40 http://mynava.blogfa.com

فولنس تو کلیه سمت راست؟ ان شالله که چیزی نیست صمیم جان...مگر جوجه کوچولو چه مشکلی داشته که سونو براش نوشتن؟ منو یادت نمیاد من با اسم بلوطی برات نظر میذاشتم قبلن الان وبلاگم رو عوض کردم
راستش تغریبا می دونم که این علایم ربطی بهم ندارن ... ان شالله که چیزی نیست...تنگی چیزی تو مسیر ادراری بوده و برطرف میشه...شایدم سنگ باشه ولی چیزی نیست پسرک خوب میشه ضامن اهو نگهدارشه

برای مری و چک کردن اون سونو ی کامل شکمی انجام شد که در کنارش به این مساله هم برخورد کردیم.

مریم توپولی یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 14:20 http://man-va-to-va-ma.blogsky.com

سلام عزیزم
پسرک چطوره دیر اومدم ولی دلم پر از غصه شد توروخدا بیا بگو که یونای خاله هیچ چیش نیست
از همین الان دارم براش دعا میکنم برای سلامتیش
روی وبلاگ هم می نویسم
امیدوارم که هی چی نباشه
گاهی اوقات این اصطلاحات پزشکی ظاهرشون ترسناکه
خدایا خودت این خونواده بزرگ رو از غم نجات بده خدایا اگه امتحانه واسمون خیلی سخته
صمیم جونم منتظرم

مه ناز یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 13:58

نگران نباش عزیزم. برای بچه ها از این مسائل پیش میاد. در دوران حاملگی به من گفتند که قطر ap لگنچه ی پسرم یکمی بیشتر از اون یکی کلیه اش هستش. خیلی غصه خوردم. اونقدر که بعد از اون سونو دیگه میلی به غذا و استراحت نداشتم. فقط برام استرس بود. به خاطر استرسم پسرم زود به دنیا اومد و کم وزن شد.امیدم فقط به خدا بود. بعد هم همه ی آزمایشهای مربوط به کلیه رو انجام دادیم و خوشبختانه مشکلی پیش نیومد و به خودی خود مسئله اش حل شد. البته هنوزم که دوسال و نیم گذشته, ما هر 6 ماه یکبار سونو می کنیم تا در جریان باشیم. می فهممت. به خدا توکل کن و بعد سراغ یک دکتر حاذق برو. پزشک پسرم فوق تخصص کلیه اطفال است. و خیلی هم عالیه. البته برای ما کار خاصی نکرد فقط چک کردن و پیگیری بود. اما همه ازش تعریف می کنن. امیدوارم نیازی نباشه, اما اگه خواستی اسم و آدرسشو برات می نویسم.

ممنونم.
این دکتر هم فوق تخصص و نفرولوزیست اطفاله مثل دکتر شما.
اون هم کاری نکرد ..یک کشت یورین داد و گفت منتظر نتیجه باشید ..
لبخند گرمش رو فراموش نمی کنم. اگر ممکن بود بغلش هم میکردم بس که اروم و مهربون توضیح داد به من ..
بعضی ها فرشته اند در یک لباس و حرفه..

مریم یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 13:50

سلام عزیزم

ببخشید من چند روز اینترنت نداشتم. همین الان نوشته هاتو خوندم. از صمیم قلب برای پسرت گلت سلامتی و برای خودت آرامش آرزو می کنم گلم

[ بدون نام ] یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 13:49

سلام عزیزم

ببخشید من چند روز اینترنت نداشتم. پستتو همین الان خوندم. از صمیم قلب برای پسرت سلامتی و برای خودت آرامش آرزو می کنم گلم.

[ بدون نام ] یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 13:42

صمیم جون هیچی نیست ایشالا. تو هم زود از این نگرانی در میای من مطمعنم. نگران نباش عزیزم. این نیز بگذرد...

ساراگل یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 12:25

صمیم جان با تمام وجود برای تندرستی یونای عزیز دعا می کنم .

ستاره یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 11:55

صمیم جونم تا این پستو خوندم چهارده تا صلوات برا یونای نازم فرستادم..بند دلم پاره شد... قربونش برم من..چی شده؟؟؟

خدایا به حق عظمتت این فرشته ها رو در پناه خودت نگهدار.....آمین

غزل یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 11:46 http://1362ghazaleomid.blogfa.com

با تمام وجودم در این لحظه اذان دعا می کنم مشکلی نباشه

مریم مامان فاطمه یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 11:28

سلام به صمیم عزیزم. منو یادت میاد فدات شم. تقریبا واسه ماه رمضون و پست ویژه عکست بود که از خاموشی در اومدم. به خدا هر روز وبتو میخونم و از مطالب قشنگت استفاده میکنم. مخصوصا بحث تربیت فرزندت که همشو در word کپی کردم و واسه خودم تحت نام تربیت فرزند ذخیره کردم. و اونقده تعریفشو واسه همسرم کردم که نگو. ادم بچه دار دیگه وقتش مال خودش نیست. به خدا چند بار بوده که خواستم بیام و هم سلامی بکنم. و هم به خاطر این مطالب اخیرت تشکر کنم واسه تربیت فرزند که این همه وقت میذاری و با کار بیرون و خونه و بچه داری باز هم واسه ما خواننده هات ارزش قائلی و وقت میذاری تشکر کنمم. و لی شرمنده عزیزم....
الان که دیدم این پستتو به خدا تنم لرزید...این قدر غصه یونارو خوردم که نگو... فدای مهر مادریت بشم که میتونم به عنوان یه مادر درکت کنم که به خدا میگی دیگه منو این طوری آزمایش نکن. وای که وقتی مادر میشی دیگه واسه تموم عمر یه نقطه ضعف گنده داری و اونم بچه ته ....
از ته قلبم واسش دعا میکنم عزیزم.. بدون که همیشه به یادتم. بدون که دوستت دارم.. و بدون که واسم عزیزی....

نرگس یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 11:20

امیدوارم که سریعتر جواب آزمایشهای یونا کوچولو به دستت برسه و از نگرانی در بیایی.

عاطفه یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 10:53 http://ashiyaneati.persianblog.ir/

نگران نباش ، انشالله هر چه زودتر سالم و تندرست بشه و تو شادمان

آفاق یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 10:46

صمیم جون...عفونت ادراریه دیگه؟!بابا انقدر ناراحت نباش...خیلی بچه ها از این مدل مشلات پیدا میکنن...ایشالا زوووودی خوب میشه...زود زود زود

رضوانه یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 10:19

سلام صمیم نازنین و مهربان
خواندمت،چند روز یی بود که میامدم و می رفتم به امید تربیت کودک پنج،اما اینبار با خواندنت تنم لرزید..
صمیم جان من گاهی که دلم می لرزد و اشکم جاری می شود و می دانم!خوب می دانم که فقط گره ام به دست خدا باز می شود وضو می گیرم و نماز عشق می خوانم ...نماز توسل به حضرت عباس و اینبار بهانه ام یونای تو بود..به پاس تمام درس هایی که از نوشته هایت گرفته ام از خدا خواستم به بزرگی دلت و همان طور که گفتی به مادر بودنت رحم کند و این پسرک شیرین سالم تر از همیشه بماند برایت..
ایمان دارم که یونای عزیز سالم سالم سالم است..
می بوسمت

فاطمه،مامان اهورا یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 10:07

سلام صمیم جان،چی شده ،جیگرم داره میاد تو حلقم،انشاالله پسرک سالم و شاداب و محکم همه فراز و فرود را همراه شما و بابا طی میکنه به سلامتی،اما من که باید بدونی چرا اشکم بی بهانه جاریه...دلیل اینکه به ندرت نظر میگذارم هم همینه ولی هر روز وبتو چک میکنم.منتظر خبر سلامتی کامل کامل پسرک هستم مثل همه و خیلی خیلی خیلی از خودت و همه کسایی که میان اینجا التماس دعا دارم برای شفای کامل اهورا،برای ذهن و...........
ایام همیشه به کام

لنا یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 09:35

چرا با ما اینجوری کردی مردیممممم بیا دیگه

آذر- کوچه دوستی یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 09:30 http://kuchehdusti.blogfa.com

صمیم جان امیدورام همه چیز خوب باشه. براتون دعا میکنم

لاله یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 09:19

چی شده صمیم جان؟ لطفا زود خبرمون کن.

درگوشی یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:54 http://shooikar50-50.blogfa.com

وای صمیم دلم گرفت زا خوندنش خدا شفا بده و مشکلی نداشته باشه نگزانیم بگو چه طوره؟

ساره مامان گل یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:53

صمیم جان برای فرشته‌ی زندگیت صلوات نذر میکنم
نگران نباش خاانم خوب میشه و میخنده برات. توکلت به خدا

مامان طاها یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:48 http://taha138705.persianblog.ir/

وای صمیم بند دلم پاره شد..حالم بد شد.
چی شده یونا جونم؟
من فقط یه شب پسرک رو تو بیمارستان بستری کردند هزار بار مردم...خدا قسمت مادری نکنه..
عزیزم خدا میدونه ما مادریم و به همین رحم میکنه..
جالبه دیروز داشتم تو دلم میگفتم خدایا تو مادر نیستی کاش بودی تا میدونستی چه حسی داره این دلتنگیها..
عزیزم لحظه لحظه برات دعا میکنم..
برای تو و یونای قهرمانت..
قوی باش انشالله چیزی نیست..عزیزم بیخبر نذار ما رو..

الهام یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:46

صمیم جان من هم برای یونای کوچولو و عزیزت دعا می کنم . نگران نباش .

پیراشکی عشق یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:40 http://metoyou10.blogfa.com

عزیز دلم... برای سلامتی کوچولوت وشادیتون دعا میکنم. به خدا توکل کن.

مریم یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:20

صمیم عزیزم برات و برای پسر کوچولوت یه عالمه دعا میکنم خداوند مهربون ایشالا خیلی زود سلامتیشو برگردونه

غزل طلا یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:02 http://start13890917.blogfa.com

امیدوارم خداوند حافظ فرشته ی کوچولوتون باشه

لاله یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 07:26 http://andia-khalili.blogfa.com/

رفتم سرچ کردم چیزی سر در نیاوردم.
خیلی ناراحت شدم.از صمیم قلب از خدا می خوام یونا کوچولو زود زود خوب بشه.

مارال یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 05:28

صمییییییییییییییییم!!!!!!!!!!!!!!
نمی دونی چقدر شوکه ام....
نه بلدم خوب کسی رو دلداری بدم و نه فکر می کنم که موثر باشه.. فقط دعا می کنم و دعا و دعا...
برای سلامتی عزیز دلبندی که ندیده عزیز ما هم هست.

اون جمله پی نوشت «مگه عاجزانه ازت نخواسته بودم با این بچه منو امتحان نکنی » خیلی خیلی لرزوندم... این یکی از دعاهای من هم هست :(((
مطمئنم که «غصه ها از دلتون پر می کشه»...

سیلوئت یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 04:01

صمیم جون دلم لرزید... خوب می شه به امید خدا. خوب می شه حتما

میترا یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 01:01 http://kimiya-farhid.persianblog.ir

امیدوارم مشکل به زودی حل بشه. کیمیای منم چند وقتی مریض بود و خیلی اذیت شدم.

یه رهگذر شنبه 26 آذر 1390 ساعت 23:53 http://mashgh90.blogfa.com

دلم خیلی گرفت ..ان شاللله خوب میشه 5 تا صلوات براش می فرستم

مامان احسان شنبه 26 آذر 1390 ساعت 23:21

مگه چی شده؟ خیلی نگران شدم.

مریم و علی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 22:37 http://alidelam.blogfa.com

آخییی فداش شم
ایشالا زودی خوب بشه و باز براش بخونی
برا سلامتی نازنینت قرآن میخونم

الهام شنبه 26 آذر 1390 ساعت 21:56

امیدوارم خدای مهربون هر چی زودتر نعمت سلامتی و شادابی رو به پسرک بده
خیلی واسش دعا میکنم

آفرین شنبه 26 آذر 1390 ساعت 21:28 http://afarin55.persianblog.ir/

نبینم درد و رنجتو عزیزم.برای سلامتی یونای عزیز دعا می کنم

الهه شنبه 26 آذر 1390 ساعت 20:57 http://nini91.blogfa.com

تبریک میگم.امیدوارم همیشه خوشبخت و اروم باشی.انشاالا که پسر جانت هم سالم سالمه
لینک کردم

آتوسا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 20:29

صمیم قوی باش . خیلی قوی . .... و فقط به خدا توکل کن . عزیزم ... همش برات دعا می کنیم ...

رودابه ایرانی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 20:19

خوب می شه ان شاءالله.خیلی زود.دعامیکنم بانوجان.

نازنین شنبه 26 آذر 1390 ساعت 20:15

سلام صمیم....
نمیدونم چی بگم...
گل من توکلت به خدا...
خدا کنارت و حافظ و مراقب یونا کوچولو
یادت باشه تاریکترین لحظه شب نزدیکترین لحظه به صبح

من خیلی کوچیک تر از این حرفام ولی از صمیم قلی واست دعا میکنم تو نماز!
از خودش میخوام این امتحانتم زود و خوب تموم بشه

سمیرا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 19:51

هیچی نمیتونم بگم ،اینقد یونا برام عزیزه که واسه سلامتیش دعا میکنم.یه نذر کوچولو هم میکنم.ایشالله که چیزی نیست.
مثل همیشه قوی باش.

منصوره شنبه 26 آذر 1390 ساعت 19:18

نگران نباش مادر مهربان ان شااله که بیماری جدی نیست و زود زود خوب میشه بعدشم بچه ها اومدن که مامان و باباشون رو اذیت کنند تا بفهمند خودشون هم همینطوری بزرگ نشدند

مامان سپهر شنبه 26 آذر 1390 ساعت 18:52 http://sepehrebikaran.blogfa.com

سلام صمیم عزیز همیشه میخونمت ولی نمینوشنم الان خیلی ناراحت شدم الهی که خدا هیچ مادری را با فرزند به امتحان نکشه. آرزو میکنم چیز مهمی نباشه و تو باید قوی باشی برای قوت قلب به این کوچولو
قوی باش

لیلا مامان سارا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 18:34

صمیم عزیز از ته دل برای سلامتی پسر گلت دعا میکنم . انشااله که هیچ مورد خاصی نیست ومثل همیشه سالم و شاداب کنار شما و پدر مهربونش باشه . یا امام رضا خودت همه ی ما رو دریاب.

پریسا از استرالیا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 18:21

وای خدا مرگم بده صمیم جون،

ببینین من آی‌کیو هستم و خیلی‌ خوب متوجه نشدم،ولی‌ کلا هم دلم گرفت با این پستتون،هم گریم

توروخدا بیان زود تر بگین یونا حالش خوبه....دارم واسش دعا می‌کنم...بوس واسهٔ خودتون و اون طفل معصوم.

صوری شنبه 26 آذر 1390 ساعت 17:55

انشالله که هیچی نیست
بی خبرمون نزار

سمیه مامان احسان شنبه 26 آذر 1390 ساعت 17:28

به یک مادر چه می‌شود گفت که دلش آرام شود؟ برایش دعا می‌کنیم، توکل داشته باش.
وقتی احسان 20 روزه بود به ما گفتند توی قلبش سوراخی هست که هنوز بسته نشده، چی کشیدیم ما تا این که فهمیدیم شرایطش خطرناک نیست. وقتی 9 ماهه بود دکترش گفت رشد دور سرش غیرعادیه، باز چه عذابی کشیدیم تا سونوگرافی از مغزش خیالمون رو راحت کرد.

ش شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:56

سلام صمیم جان. خدا نیاره روزی رو که پسر کوچولوی نازت مشکلی داشته باشه. نگران نباش.توکل بر خدا. براش دعا میکنیم
تو هم برا ما دعا کن.

یک اشتباه معمولی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:51 http://injamilan.blogfa.com/

غصه ها از دلت پر ... غصه ها از دلت پر ... غصه ها از دلت پر ...

سما شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:22

صمیم گلم، نگران نباش عزیز دلم. ما همگی در کنارتیم و دعا می کنیم که یونای خوشگلمون سلامت و روبراه باشه. خواهشا ما رو در جریان بذار صمیم عزیزم.

خانومی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:21 http://khoneye-ma.blogfa.com

صمیم عزیز
خیلی ناراحت شدم از صمیم قلب می خوام که چیزی نباشه و حال گل پسرت هر چه زودتر خوب شه
دکتر امیریان دکتر خوبیه واسه اطفال اگه دوست داشتی آزمایشاتو به اونم نشون بده

سمانه مترجم تهرون شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:17

سلام خوبی؟ تا آپ کنی من یکی که هر روز میام
صمیم تا خوندم غم اومد سراغم. غمی جدی ، نه سطحی
از ناراحتیتت ناراحت شدم ، ترسیدم که داشتی میگفتی هرکدوم از شما قراره غم یا مشکلی داشته باشید ،نمیدونستم کی اما ناراحت شدم
زود خوب میشه ، من دعا میکنم ، بگو همه دعاکنن. زود خوب میشه ناراحت نباش /خیلی زیبا بود/ خیلی متاثر شدم/حالا این فولنس و شلی دریچه مری چی هست و به چه معنی؟

الان سرچ میکنم/ انگار شما از همخونان و اشنایان مائید.بطورحقیقی ادم ناراحت میشه از ناراحتیت.حق داشتی دیر بیای

سمانه مترجم تهرون شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:16

سلام خوبی؟ تا آپ کنی من یکی که هر روز میام
صمیم تا خوندم غم اومد سراغم. غمی جدی ، نه سطحی
از ناراحتیتت ناراحت شدم ، ترسیدم که داشتی میگفتی هرکدوم از شما قراره غم یا مشکلی داشته باشید ،نمیدونستم کی اما ناراحت شدم
زود خوب میشه ، من دعا میکنم ، بگو همه دعاکنن. زود خوب میشه ناراحت نباش /خیلی زیبا بود/ خیلی متاثر شدم/حالا این فولنس و شلی دریچه مری چی هست و به چه معنی؟

الان سرچ میکنم/ انگار شما از همخونان و اشنایان مائید.بطورحقیقی ادم ناراحت میشه از ناراحتیت.حق داشتی دیر بیای

نسیم سامان شنبه 26 آذر 1390 ساعت 16:09

صمیمی

تنها کاری رو که از دستم برمیاد انجام میدم...دعا...این بار هم بیا بهش اعتماد کنیم.فرشته تو چیزیش نمیشه.من مطمئنم.تو هم مطمئن باش.

مهری شنبه 26 آذر 1390 ساعت 15:53

سلام عزیزم یکی از خواننه های خاموش وهمیشگیت هستم چقدر دلم گرفت از نوشتت وواقعا از صمیم قلب سلامتی برای پسر گلمون وآرامش برای تو عزیز آرزو کردم

نازنین شنبه 26 آذر 1390 ساعت 15:24 http://www.nazmoh.blogfa.com

ماه هاست که خواننده این صفحات زیبا هستم و همراه با تو خندیدم و آموختم.
صمیم جون! عجب امتحان سختیه بیماری جگرگوشه... منم با هر بیماری دخترک شب سیاه رو با چشمانم می بینم و تا بهبود رو نبینم هیچ تسکینی آرومم نمی کنه...
می دونم هیچ جیز جز نوید بهبود آرومت نمی کنه پس دعا می کنم برای پسرک کوچولومون...

الهام شنبه 26 آذر 1390 ساعت 15:16 http://contact.blogfa.com

صمیم عزیزم بد به دل مهربونت راه نده. ما همه برای تو و پسرکت دعا میکنیم. خوب میشه به زودی زود ان شاالله.

مریم شنبه 26 آذر 1390 ساعت 15:16 http://www.maryamkhanoomi.blogfa.com

نمیدونم چی بگم.ایشالا هیچیش نباشه
راستی خدا
گوش کن
هیچ مادر و پدری رو با اولادش امتحان نکن
سر بلند نمیشنا

مارال شنبه 26 آذر 1390 ساعت 15:03 http://mosaferepaiiz.blogfa.com

صمیمانه و صادقانه دعا میکنم برای خورشیدک معصومت
و آرزو میکنم این فقط یک سوء تفاهم پزشکی باشد و بس.
آقای غریب شهرمان خوب نگهش خواهد داشت. بسپار به خودش.

رضوان شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:57 http://noorekhoda.blogsky.com/

مهربونم من و می دونم بقیه خیلی دعا می کنیم. الهی همه غصه ها پر....خدا با تو هست.

طیبه شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:56

سلامتی از خدا برای یو نا عزیزم میخوام مواظب خودت هم باش زود خوب می شه به امید خدا

گیلاسی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:47 http://gilaasi.ir

نگران نباش صمیم، چیزی نیست... دعا میکنم هیچی نباشه و جوجه سالم باشه ... محکم باش
دلم گرفت صمیم

گیلاسی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:44

نگران نباش صمیم، چیزی نیست... دعا میکنم هیچی نباشه و جوجه سالم باشه ... محکم باش
دلم گرفت صمیم

مریم شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:33 http://just-in-time.blogsky.com

هممون دعاش میکنیم، خیلی زود خوب میشه :)
اگه تونستم اونا رو میپرسم میگم بهت، جوش نزن

راما شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:16 http://missymemol.blogfa.com

صمیمم کاری از دستم برمیاد؟
دعا که حتمنیه
کاری دیگه؟

فاطمه شنبه 26 آذر 1390 ساعت 14:05

اخ...عزیزم...کاری از دستمون برنمیاد جز ذعا...ایشاالله که چیز مهمی نیس و سریع خوب میشه پسرک..من هم مشهدی هستم و همین الان بدون که یه نفر حتما میره حرم وبرای پسر کوچولوت دعا میکنه اگه قابل باشه

پریسا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 13:58

صمیم جان چی شده؟ برای عشقکت دعا می کنم.

مامان هانیا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 13:51 http://www.haaniaa.persianblog.ir

چی شده صمییییمممم؟ قلبم داره مثل چی می‌زنه. زود بیا خبر بده که چیزی نبوده و سلامتی هست. من تا دیروز مشهد بودم و کلی به یادت بودم . ایشالا خدا خیلی خیلی خیلی زود دلت رو شاد کنه!

رها جون۲ شنبه 26 آذر 1390 ساعت 13:43 http://joybarzendegi.blogfa.com

گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد. ایشاا.. که مشکلی نیست توکل کن

هدا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 13:31

عزیز دلم....صمیم قوی و مهربون....مادر نمونه......خدا مراقب تو و گل پاک و زیبای زندگیتون باشه ....ان شاء الله که هیچ مشکلی نباشه.... دعا می کنم، از صمیم قلب که سلامتی روزی هر روزتو و کودک شیرین و معصومت باشه .
نگران نباش خواهر خوبم
نذری می کنیم ....
بلا دوره ایشالا

فاطمه شنبه 26 آذر 1390 ساعت 13:27

سلام صمیم عزیز؟
این مطلبت انرژی نگرانی و استرس رو شدید بهم وارد کرد!!!!
کاش بیشتر توضیح میدادی!!!!!
دوس داری پسرت پسرک قهرمان قصه هات باشه پس یادت باشه شما هم مادر این قهرمان هستی. پس از ته دل به خدا توکل کن و محکم باش. مثل همیشه .....

ریحانه شنبه 26 آذر 1390 ساعت 13:08

صمیم جان به این وبلاگ هم یربزن ایشون یک محقق هست
اگر سوال داشتی میتونی با ایمیلش تماس بگیری
شاید به دردت بخوره
tebeahlebeit.parsfa.com

Najma شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:50

من سر کارم صمیم، تو شرکت.دارم زار میزنم،یونا واسه من پسر خواهر بزرگه خوبمه. بیا بگو همه چیز خوبه،زود بیاااااااااااااا

سپیده شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:45

امیدوارم چیز خاصی نباشهو زود خوب شه غصه نخور عزیزم

رعنا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:33

خدایا ..
بحق 6 ماهه امام حسین خودت مواظب همه ی فرشته های کوچولو باش ...

آمین ...

Sabokvazn شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:31 http://Sabokvazn.persianblog.ir

چی شده عزیز دل؟ انشالله که چیزی نیست... دعا می کنم... بی خبرمون نگذار لطفا... یکمی هم بیشتر توضیح بده... خل شدم با این دو کلمه نصف و نیمه ات....

یه دوست جدید شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:26 http://shekastedel868.BLOGFA.COM

خوب میشه مطمئن باش
من مطمئنم حالش خوبه . هیچ چیز نگران کننده ای نیست عزیزم

فلرتیشیا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:25 http://dream-land.blogfa.com/

صمیم جان از ته ته قلبم می خوام یونای نازنین هر چه زودتر خوب خوب بشه و هیچ مشکلی نداشته باشه.

دلم خیلی لرزید...ایشالا هیچ مشکلی نیست...هیچی.این حتما یه امتحان کوچک و گذراست. ایشالا هیچی نیست.

تینگ تینگ شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:20

خدابزرگه. از این جور بیماری ها برای خیلی از بچه ها می یاد و می ره. برای پسرک هم همین طوره. عزیزم تنها را هش اینه که اول به خدا و بعد به یک دکتر خوب اعتماد کنی. براتون دعا می کنم.

مهناز شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:18

سلام
نگرانم کردی خانومی
از اصطلاح پزشکی که نوشته بودی سر در نیوردم ولی امیدوارم مسأله مهمی نباشه و حال یونا جان هر چه زودتر خوب بشه.

خاموش شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:16

چی شده؟وای دارم میمیرم خانمی بگو چی شده

محدثه شنبه 26 آذر 1390 ساعت 12:09 http://entezareshirin86.blogfa.com

ایشالله که پسرک قوی زود زود خوب شود و تمام غصه ها ازدلتان پر بگیرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد