من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

سریال دوست داشتنی من

 

 

ببین یعنی  وقتی  میگم من اهل تلویزیون نیستم یعنی  واقعا نیستم ها.. ماه واره که اصلا نگو..خداییش  چیز  درست درمونی  ندارن هیچ کدوم . راستش  دروغ چرا یک چند قسمت این ستایش رو دیدم و بعد از  عمری نشستم زار زار  گریه کردم برای  خودم!! و تو دلم فحش  دادم که بی جنبه ..اینقدر  دنبال شاد کردن خودت و زندگیت هستی  این ها چیه میبینی؟ 

یعنی  این دنبال نکردن سریال ها  گاهی  زیادی  ضایعم کرده. مثلا همین علی  که فرق  هدیه تهرانی با ساندرا بولاک رو تا همین پنج سال پیش  نمی دونست  برای  من تعجب  میکنه اونوقت که چی؟ تو قصه های  جزیره رو اصلا ندیدی؟  چی  ؟  تو مراد بیک و اینا رو نیمدونی  کدومن؟  خب  بابا من خیلی  وقت نداشتم. حالا بعضی ها میگن اوه طرف  چه کلاسی  هم میذاره ..خلاصه اینا رو گفتم که بگم من عاشششششششششششششق  دکتر  نیمام تو این سریال ساختمان پزشکان..اقا  اصلا اسم این وبلاگ رو میذارم من عاشقانه  بهنام تشکر را دوست دارم! علی  هم هر  کار میخواد بکنه بکنه!! یعنی  صداش ..تن وبالا و پایینی و  قوی و رسا بودن صداش ..میمیک های  صورتش ..دست هاش  وقتی  نمیدونه چکارش  کنه ...نگاه هاش به نازنین وقتی  گند میزنه...جمله معروفش با اون ژستی که میگیره : اساسا ادم ها  برای  من یک کتاب باز  هستند.. درموندگی که میریزه توی  چشماش  ..معصومیتش  وقتی  مامانش  همش از  ناصر  تعریف  میکنه...یعنی  منتظرم ساعت 9 شب بشه ..اونقدر  بلند میخندم توی  خونه  که پسرک هم قاه قاه ادای  من رو در  میاره ..تازه به جزغاله یاد دادم واقعععععععععععععن بگه به سبک خانوم شیرزاد ...دلم ضعف  میکنه وقتی  با قر و ناز  این بچه خودش رو تاب  میده و میگه واقعععن؟!!!!

بعد من این ناصر( هومن برق  نورد )  رو هم خیلی  دوست دارم.. منو همش یاد خودم میاندازه توی  رابطه با خواهر و برادرهام!!!  دودره بازی ها..دور زدن ها و خود شیرین کنی  ها!! خدایا همه رو ببخش و بعد بکششون!!

 از  اون دکتره دندون پزشکه خوشم نمیاد ..نمیتونه خوب بازی کنه.. یک ذره از  مامان نیما هم داره  خوشم میاد چون تو کارهای قبلیش  فقط  جیغ میزد و رو روان من بود..از  هاله ( نعیمه نظام دوست )و شوهرش  هم خیلی خوشم نیومد ..همچین عمیق تو نقش  نرفتن به نظر  من ..بعد باز  میرسیم به نیمای  گوگولی  ..

من به نقش  رسانه جمعی  در  ایجاد فضای  صمیمی تو خونه ایمان اوردم..البته  در سیما این یکی از  دستشون در رفته و خوب شده وگرنه خونه مامان اینا که میریم همچین چشمشون  به تی  وی  هست که بغل دستیشون بمیره نیگاه هم نمیکنن..صدای  بلند گریه های  این فیلم های  ایرانی  و  غمگین  اعصاب  من رو بهم میریزه ..اصلا ادم رو میبره توی  مود دپرشن .. حالا اینو مقایسه کن با خنده  ادمی مثل من  که یکهو میترکه وسط  مبل.. همه این ها وقتی بیشتر بهم میچسبه که خونه مرتب باشه و  ظرف هام شسته و  اشپزخونه تمیز و کیف  مهد یونا مرتب  دم دست  باشه  و بیشتر وقتی  عشق  میکنم که علی هم پای  کامپیوتر  داره عکس هاش رو ادیت میکنه و یونا هم دور و برمون میپلکه و من  هی  داد میزنم اوخ اوخ علی بیا اینجا رو نیگا کن..واییییی  این حرفش  خدا بود... و به خودم میپیچم از  خنده .. تازه اهنگ پایانیش  رو هم عاشقم..یعنی  صداش رو میبرم بالا و باهاش  میخونم...این وسط بچه فقط  گیج میشه که مامانه یهو چرا هر شب ساعت خاصی اینطوریش  میشه!!؟

از  همین الان منتظرم همتون بگید  واه واه چه سلیقه سخیفی!! ما که فقط  اثار  هیچکاک رو نگاه میکنیم و  جز  تولستوی  چیز دیگه ای  نمی خونیم!!!

شما راحت باش . من که عادت کردم از روم با کامیون رد بشن  ملت ا!! البته دارم براشون ها!

 هاهاها

بازم یاد قیافه نیما  افتادم. 

پی نوشت بی ربط

دیروز ما یک کوفته ای درست کردیم که خودمون هم باورمون نشد ..یعنی من گرم گرم این لپه و برنج رو وزن کردم..میدونی چرا میگم عالی شد؟ چون علی وقتی خورد بهم نمره بیست داد..فکر کنم اخرین بار که بیست داده بود بهم دو سه سال پیش بود!! انقدر این مرد دقیقه توی مزه و غذا که وقتی به کسی نوزده بده یعنی طرف سر اشپز بین المللی هست!

نکته جالبش این بود که من روزه هم بودم و نمیتونستم مزه ها رو چک کنم موقع پخت.آی ترشی و نمکش میزون بود.آی بوی سبزی معطر پیچیده شده بود توی خونه ..آی مامانم تعریف کرد و من کیف کردم..آی این بیسته چسبید نافرررررررررررم بهم..ته حال بود ها..

پی نوشت ذوقمرگی:

نی نی صبا خواهرم جوراب صورتی هست ..دیشب که گفت کلی ذوق کردیم..هم جنسمون جور شد هم موقع خرید من میمیریم از خوشی ..وایییییییییی یک دختر داریم ما..تو راهه الان..صبا وارد ماه شش شده ..تازه اسمی که در نظر گرفتن تا الان آوا هست . صبا ..اوا..به قول شوهرش همش باید سر و صدا کنم موقع صدا زدن این مادر دختر ... تازه به یونا هم میاد اسمش ..دیشب علی به پسرک میگه : عزیزم..بابا جان یک وقت نکنه این بچه دلت رو ببره ها.هر چی هم خوشگل باشه این باباش اخلاق نداره اصلا!!!!

واقعا که باجناق فامیل نمیشه هیچ وقت...

اینو گفتم یادم اومد چند شب پیش گزارش سفر رو نشون میداد گزارشگره به اقاهه گفت با کی اومدید سفر ..گفت با باجناقم..مجریه همچین باهر هر گفت مگه باجناق فامیل میشه ..طرف خیلی جدی گفت بععله میشه ( اینجا مجریه داشت از ذوق میمرد) بعله آخه برادرمه...

من ترکیده بودم از خنده..علی داشت نفس های اخرش رو می کشید دیگه!!!

نظرات 35 + ارسال نظر
الهه یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 15:27 http://www.manohamsaram.blogfa.com

خداییش خیلی باحال بود بخصوص تیکه اخرش
راستی منم عاشق خانوم شیرزاد و دکتر نیما ملکی هستم
به نظر من واقعا قشنگ بازی میکنن
خیلی قشنگه......

بهناز پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 15:08 http://narin86.persianblog.ir

آره خوب می تونی با اون سریال بخندیا.
بیچاره یونا :DDDDDD

ندا پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 08:44

مبارکه نی نی صبا دخملیه.
اسم دختر منم آواست ۶ماه از یونا کوچیکتره . انشاالله آوای شما هم مثه آوای من از هر لحاظ بینظیر باشه (یک مامان دختر شیفته)

اوای تو حتما بینظیره...
فدات بشم.

ویدا چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 14:39

سلام
تبریک میگم بابت مقام قهرمانیت تو وبلاگ نویسی D:
منم مثل تو عشق میکنم از دیدن این سریال و همراه با همسرم کلی میخندم و لذت میبرم از بازی دکتر نیما و خانم شیرزاد و کلا اکیپ جالبی دارن.
ولی حیف که دیگه آخرای سریاله و فکر میکنم تا ماه رمضون تموم میشه.

من هم همینطور
بازم خدا رو شکر ذایقه مردم کمی بهتر میشه با این چیزها

ملودی چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 12:20 http://melody-writes.persianblog.ir/

صمیم جون قربونت برم اوللل بوووس بعدم تبریک برای هشتم شدنت تو برترین وبلاگا الان دیدم لینکتو .نمیدونم بچه ها گفتن بهت یا نه برو تو این سایت
http://persianweblog.ir/articles/show.aspx?id=1014
اونجا نحوه ی دریافت جوایزو برای اونایی که نبودنو نوشته .ادرس بده جایزه تو برات بفرستن .بوووووووووس گنده بازم و بازم آفرین صمیم جون گل من مبارکت باشه

نهههههههههههههه
باورم نمیشه ..برم ببینم.آخ جون..
بووووووووووووووس ملودی جونم

رضوان چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 11:26 http://planula.blogsky.com/

سلام عزیزم من هم شادی مردم سرزمینم رو دوست دارم.
ایشالا همیشه شاد باشی...

میشه لطفا ایمیلت رو چک کنی مممنون میشم.

محدثه چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 11:00 http://entezareshirin86.blogfa.com

شما همیشه بیستی صمیم جان!

نازلی چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 10:35

سلام.
یعنی من کشته مرده یونای شمام. عزیزم جدی می گه واقعا؟
خدا حفظش کنه.
صمیم جان نابرده رنج رو هم ببین. اسد و عماد خیلی جالبن.

حتما..بچه ها معرفیش کردند..

پریا چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 10:31 http://www.blogme.blogfa.com

خوشششش به حال دختر خواهرت با این خاله مهربون!

نگار نیک نفس چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 09:54 http://negarniknafs.persianblog.ir

با سلام و احترام
و عرض تبریک به شما بانوی محترم
با توجه به اینکه برخی از برگزیدگان وبلاگ های بانوان نتوانسته بودند در مراسم حاضر شوند، و یا عزیزانی که در دریافت جایزه خود نقصی می بینند ، برای دریافت جوایز خود و یا رفع نقص، با آدرس الکترونیکی admin@weblogfestival.com
در تماس باشند
توجه :
( لطفا موضوع ایمیل را دریافت جایزه سومین جشنواره بانوان قرار دهید.)

( در صورتی که جایزه خود را به طور کامل نیز دریافت نموده اید با ارسال ایمیل با همین موضوع ما را در جریان قرار دهید )

درج مشخصات زیر در ایمیل به طور کامل الزامی می باشد :

نام و نام خانوادگی

نام و آدرس وبلاگ

رتبه وبلاگ در نظر سنجی

شماره تماس

ایمیل فعال

آدرس


با تشکر نگار نیک نفس
مدیر فنز پرشین بلاگ

نگاه مبهم چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 09:49

http://www.bartarinha.ir/fa/news/5441/اعتراض-حوزه-علمیه-به-ساختمان-پزشکان

عزیزم. اینو ببین چی فک می کنن؟؟؟؟!

ای خدا!!!!!!!!

اههه چقدر اینا سطحی نگاه کردن! ادم وقتی این بی عدالتی و تبعیض بین بچه ها رو میبینه اتفاقا یاد میگیره یک بچه حتی اگر دکتر و بزرگ هم بشه باز هم توقع برابری داره توی رفتار از طرف پدر مادرش ..
ولش ..ما که حال میکنیم و اتفاقا به دلیل همین سطحی بودن هاست که تلویزیون تو خونه ما تحریمه تک و توک برنامه های انتخابی میبینیم ..

قربونت.

آرایه چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 09:48 http://PENDARENIK.BLOGFA.COM

سر ته نوشته ات مردم از خنده. اگه این آدما رو دوست داری گمونم مال ساختمون پزشکان باشن؛ باید بری تاتر عروسی آبجی خانم رو که یکی دوتا از همین گروه بازی می کنن ببینی...میمیرین از خنده. البته دور از جون!
منم وقتی مزه نمیکنم غذام خوب میشه! ذائقم انگار مسخره است!

اره یادم اومد گفتی خواهرت دعوتتون کرده بود این تئاتر رو ..خب مشهد نداره باشه هم امام جوموعه محترم! با عصای جادوییش میزنه وسط کاسه کوزه این جور چیزها...
پ ن پ بیاد وسط هر و کر هم بکنه آخرش هم بگی آی لاو یو پی ام سی!!!!
خوشششششششششششش به حالت آرایه که تهرووووووووونی!!!
بوس

صورى چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 09:43

ساعت یازده شبکه ٣ جنگو جبهش زیاد نیست اشتباه حرف زدناو پر رو بازیاى اسد دیدنیه مخصوصا دیشب (البته نظرها متفاوته)‏ صمیم یدونه عکس یونا رو میذارى من ببینم ؟دلم داره ضعف میره

حتما میبینم.. میگم تو که اینقدر لطف دار ی خلاصه داستان رو تا الان برام میگی بدونم چی به چیه؟
ببخشید ها

سحر چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 09:15 http://meandmydaughter.blogfa.com

من هم سریال ساختمان پزشکان رو دوست دارم. ا زاون بیشتر وبلاگ شما رو که هر وقت بی حوصله و کمی دپرس میشم می گم برم سراغ وب صمیم ببینم چی نوشته یکمی دلمون وا شه. جان خودم راست میگم.

مریم و علی چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 08:42 http://alidelam.blogfa.com

ببخشید خانم شما چند گرفتین تا این سریالو تعریف کنین؟!
خیلی با مزه و ملموس تعریف کردی
آرزومندم لبخند همیشه رو لبات باشه
فقط :صمیم 29 و اندی سن، 7 سال ازدواج کردرم 1 مبلغی بگیر و تصحیحش کن!

صبا و پرهام چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 08:28 http://anymoanyma.blogsky.com

سلام سلام

چقدر تو ریز می بینی صمیم این سریال رو

منم خیلی دوست دارم ولی اینقدر دقیق ندیدم

پرهام هم عین تو از نقش نیما خوشش میاد

ولی من از نقش خانم شیرزاد از همه بیشتر خوشم میاد

واقعا خنده داره کاراش

مخصوصا اون قسمتی که همه اش می گفت قاااااااااااسمی ؟

=======================

الان چند ساله که می شناسمت و از همون موقع تا الان تو ۲۹ و اندی سالته (اون نوشته زیر عنوان وبلاگت رو میگم)

می گم رشد نکردی این چند ساله؟

ها؟
ببین نکته اش تو همون اندی سال هست که خودش یک دنیا حرف داره ...

یه دوست جدید چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 08:18

منم باهات موافقم صمیم جون . مادر من هم اصلا اهل تی وی نیست و به سختی میشه خندوندش چون توی سریال ها و مطالب طنز دنبال یه هدف یا رسیدن به یه نکته مثبته و مفیده . بهرحال ایشون هم هر شب میخکوبه پای تی وی و موقع تماشا مخصوصا وقتی خانم شیرزاد داره نقشش رو بازی میکنه از خنده ریسه میره . خودمم خیلی دوسش دارم . البته خداییش خوشم میاد تا میتونن تو قالب طنز به دولت و مولت و این حرفها میندازن .
البته امیدوارم بعد از تمام شدن سریال زندانی نشن !!!!!!!!!

مبتدی چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 07:57 http://www.hamechinemidunam.persianblog.ir

اساسا من هم این سریالو دوست دارم .واقععععععععععععععا؟هیچکدام؟هردو گزینه؟

صورى چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 02:03

هرکى بگه ساختمان پزشکان قشنگ نیست..... خودش قشنگ نیست ! منم عاشقشم ولى نه عاشق نیما من کشته مرده اداهاى خانم شیرزادم‏!‏ خنگیش خیلى بامزس ! صمیم نابرده رنجم ببین اداهاى اسد آخر خندس‏!‏ بوس باى

جدی؟ اخ جون.
اونو هنوز ندیدم.. ساعت چنده ؟ کدوم شبکه؟
من همش فکر میکردم یک چیز ی تو مایه های اخراجی هاست..پس خنده دار و وقت تلفف نکن هست..

masi چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 00:55 http://www.ribbonlearn.blogfa.com

سلام صمیم جونم. راستی بابت رای آوردن وبلاگت هم تبریک میگم.خوشحال میشدم تتو مراسم میدیدمت..چون خیلی دوست دارم این لینک رو برات میذارم .ببینش:
http://www.2daylink.com/archives/2011/07/900428-behnam-tashakor.php

مهربان سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 23:30 http://mehraban.blogfa.com

آخی عزیزم....خوشحالم که خوشحالی.
قدم در راه هم مبارک باشه!
یه دست به افتخار پدر داماد با اون خط و نشون کشیدناش!! ;)

آتوسا سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 23:24

من که همش باسه جد وآباء نویسنده و کارگردان این سریال خدا بیامرزی می دم ! چون این سریال خیلی کمک کرد به من که وقتی می خوام منظورمو در مورد یکی بگم , عوض هزار جور زور زدن که آخرشم منظورم مشخص نشه , یک کلمه می گم : مثه خانم شیرزاد ! و خلاص می شم ! یا مثله مامان اینای نیما ! خلاصه این سریال به شفاف سازی خانواده ها و جامعه خیلی کمک کرده .

با سلام و خسته نباشید

بدینوسیله انتخاب حضرتعالی بعنوان یکی از یکصد وبلاگ نویس برتر را تبریک عرض گته برایتان آروزی موفقیت و سربلندی دارم

با تشکر
عامری
مدیر پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری
http://ino.blogfa.com

irannursing@gmail.com

مگنولیا سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 19:38 http://www.infertile.blogfa.com

سلام صمیم جان. اون قسمت باجناق خیلی باحال بود. منم کلی خندیدم. [خنده]. تو راهیتون هم مبارک باشه. انشالله به سلامتی و دلخوشی بیاد و سالم و سلامت باشه.

ساره سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 17:49

سریال بسیار عالی هست اصلا سطحی نیست منتقدان هم خیلی ازش تعریف کردند در ضمن من از بابای نیما هم خیلی خوشم میاد و خیلی هم سلیقت خوبه خانمی

ملودی سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 17:34 http://melody-writes.persianblog.ir/

وا صمیم اتفاقا منم این سریالو خیلی دوست دارم بچه ها هم همین طور منتظرن تا ساختمان پزشکان ببینن .به نظرم اون ارتباطی که آدم با یه سریال یا فیلم پیدا میکنه مهمه نه اینکه حالا بقیه چی میگن یا رو دیگران چه اثری داره . بووووووسسسس برای خودتو یونا جیگر من با اون واقعنننن گفتنششش جووونممممم. نی نی درون صبا رو بگو که جوراب صورتیه وای صمیم اگه بدونی خواهر زاده چقدر شیرینه و مزه داره آدم ضعف میکنه براش مخصوصا که دختر هم باشه دیگه بدتر.ایشالا به سلامتی عزیزم بعد از مامان باباش مبارک خاله جون خوشگله ی مهربونشم باشه این دختر کوشووولووووی درون .اسپند هم دود کن تو رو خدا .این بووووسم برای صبا و آوا ی درون .میگم اون یکی هم چون داداشش بوده فامیل حساب کرده خواهررر!!!!! دیییییی


نگاه مبهم سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 13:57

سلام عزیزم.

شاید اولین سریالی که بعد از سه سال منو سر یه ساعت میکشونه ژای تلویزیون همین سریال باشه.

اصلا هم به نقدهای بی ربط و مسخره ای که بهش می کنن توجه نمی کنم. مهم اینه که خیلی دوسش دارم. همه نقش های اصلی خانواده رو دوست دارم.

اما آقای تشکر با اون صداش ...

هم نظر خوبم مراقب خودت باش.

بوس بوس.

پس قراره ما ساعت 9 شبکه 3.

ماهنوش سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 13:39 http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

صمیییییییییم خدا نکشتت تورو .. یعنی این تویی داری اینجور تعریف میکنی از نیمااااااااا با با سلیقه سخیف (زبان) نییییییییییییییییش !!
ولی میبینم که خوب داری به کودک دورونت حال میدی هااا .. خوب کاری میکنی عزیزممممممممممم خیلی شاد بود پستت حال وهوای قدیمهاتو داشتی عزیزم
راسی پریشب خوابتو دیدم شلکتم دیدم لووووووووووو رفتی.. ولی جدا خواب دیدم لب ساحل رو ماسه ها نشستی پاهاتم دراز کردی پاچه هاتم داده بودی بالا.. یک عکسی هم تو خواب ازت دیدم که یادم نمیاد چی بود ولی موهات تیره بود همشم جمع کرده بودی

مریم بانو سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:53

عقد دختر خاله پسر خاله رو تو اسمونها بستن!
ضمنا مرغ ترشتو درست کردم خیلی خوب شد ولی حیف که یه ذره غذای خشک و کم ابیه.ما هم که دوست داریم اب مرغ و خورشت زیاد و چرب و چیلی باشه.ولی بازم نسبت به جوجه کباب زیاد خشک نبود.

نهههههههههه بابا کجاش کم ابه..سسش رو غلیظ و بیشتر درست میکردی خب!! میدونی اگه خشک دوست داشته باشی سس رو فقط زیرش میریزی و روش خودبخود قرمز شده تو پخت..اگه ابدار دوست درای ابش رو بیشتر کن سش خوشمزه و زیاد میشه ..

فاطمه سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:42

سلام صمیم جان.
خوب می نویسی و احساساتتو قشنگ بیان می کنی.
وقتی نوشته هاتو می خونم می گم باریکلا...ماشالا... اینکه تونستی زندگیتون رو شاد نگه داری فوق العادس . من ۴ ماهه عقد کردم.
دوس دارم بگی به نظر خودت رمز حس خوبی که تو زندگیت داری و احساسی که به شوهرت داری چیه ؟؟؟؟؟ واسه ما دعاکن....

من و آقاییم سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:36 http://manoaghaim.blogfa.com

خداقبول کنه تو گرما از الان روزه میگیری
معلومه آشپز قابلی هستی که همه تعریف میکنن
خوش به حالشون

حکیمه سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:36

من که مرده ی این سریالم
از بس سریالای غمناک و بد میساختنبخدا از تلویزیون دیدن سیر شده بودم
حاضر بودم همش تو آشپزخونه باشم تا اینکه بخوام پای تی وی بشینم
اما این سریال واقعا باحاله؛
همیشه شاد باشی گلم

من و آقاییم سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:34 http://manoaghaim.blogfa.com

آخ حرف دلمو زدی صمیم جان
منو آقاییم عاشق این سریاله هستیم
بدجور میخندیم باهاش
هرجا که باشیم اون ساعت خودمونو میرسونیم تا نگاه کنیم یا تکرارشو حتما میبینیم
دکتر نیما همونطور که گفتی تن صداشو کلا بازیش حرف نداره
راستی چرا بهم سر نمیزنی؟

هستی سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:29

قربونت برم که اینقدر قشنگ همه چیز تعریف می کنی عزیزم منم خیلی از این سریال خوشم میاد مخصوصا از نمیا و خانم شیرزاد می دونی بهنام تشکر سالهاست که بازیگر تئاتره به خاطر همین اینقدر روان بازی می کنه منم زیاد تلویزیزیونی نیستم ولی اینو حتما می بینم

محمد سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 10:57 http://tehranak228.blogsky.com

وبلاگ قشنگی داری به ماهم سربزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد