من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

کمربند

دیشب  خونه دوستم دعوت بودم بچهه رو زدیم زیر بغلمون و رفتیم..من و صمیم خانوم! تو خونه هی با خودم گفتم چی بپوشم.چی بپوشم..یک شلوار  جین مشکی خریده بودم چند وقت پیش ( دوهفته قبل)که یک چند سانتی  باید کش  می اومد! تا توش جا بشم..بعد مامانم  هم قرن سوم هجری  شمسی یک لباس برای من از  سوریه اورده بود که اونم تا نصفه بالاتنه اش  خوب بود بعد  بی ادب بقیه اش وقتی  میرفت پایین   جون من هم باهاش  می اومد بالا! خلاصه حس  شدید ارزوهای بر باد رفته   بهم دست داد و گفتم بذار ببینم این ها چجورین  الان به تنم..فقط  اینقدر بدونید که من ساعت 7 این  لباس ها رو تنم کردم تا یکربع به هشت همینجور جلوی  آینه خشکم زده بود..یعنی  فکم روی تخت دراز به دراز افتاده بود و انگشتام برای  خودشون بشکن میزدند..علی از  تو هال بلند میگه چکار میکنی؟ بیا یه..مگه نگفتی  حاضر شدی. و من با صدایی که از  ته چاه در  می اومد و نای  حرف زدن نداشت گفتم علی..کمربند اضافی  داری؟  

دیریریری دارام دام..شلواره ویژی رفت بالا و بهقاعده دو کف  دست اضافه هم اومد  بالاش ..یعنی  یک جورایی شلوار  کردی  شده بود برام..اونوقت اون لباسه روبگم..نه بذار اون رو بگم که این شون هاش  همچین ریخته بود پایین و  قسمت پایینش  هم راحت و ازاد شده بود که من موندم تو قدرت خدا..کمر بند بستن شاید برای شما عادی  باشه ولی قربونتون یک ذره هم تجسم کنیند  توی  مشهد کسی باشه که تو عمرش  شلوارهایی که میخریده به زور  میرفته بالا و پاشنه کش  لازم داشته تا قالب  شه!!!! بعد یک روز  طرف  چشم باز  کنه و ببینه اوخ اوخ کمربند لازم داره برای  اینکه میفته از  پاش ..نمیتونین حال من رو تصور  کنید مگه اینکه اونقدر  چاق  بود باشید و اونقدر  لاغر شده باشید که فقط  خدا بدونه..  

خلاصه که الان یک عدد صمیم شناور  در  ابرها و فضای بین ستاره ها داره پرواز  میکنه و اونقدررررررر از دیشب  خوشحالم که نتیجه این خوشحالی شد خوردن  پنج ششش قاشق  الویه سس دار + نصف  لیوا ن نوشابه + چند قاشق  دسر + یک بقچه گنده سبزی خوردن!!! + دیگه مونده بود خود صاحبخونه رو هم بخورم!! یعنی  چی آخه..جنبه هم خوب  چیزیه>.حالا ز دیشب که برگشتم هی  نیگا میکنم ببینم این هایی که خوردم از  کجا زده بیرون!  

 

البته اینم بگم این لاغری  معجزه اسا فقط  زمنی  اتفاق  افتاد که از  ذهنم رژیم رو حذف  کردم و  یک دخترک خوشگل با موهای  خرگوشی  او ن تو هی  بهم گفت چقدر  خوش  تیپی صمیم..چقدر  میخوری  و لاغر  میشی  صمیم..چقدر  دوست داشتنی  شدی  صمیم ...باور  کنید من عاشق  خودم که میشم  همینجور  از  در و دیوار برام خوشبختی  میریزه ..تو رژیم..تو همه کار .. 

 

الانه هم خیلی  دیگه صمیمی نشین با من چون خانم کمربندیان هستم و از  دیشب  جواب  سلام های  علی رو هم با اکراه میدم و  چشمام رو براش  میتابونم..تازه بچه روهم گفتم خودت بشور  بعد از این..من کمربندم شل میشه بخوام اینقدر  کار  کنم توی  خونه تو!!!!  

 

نظرات 64 + ارسال نظر
محمدهادی جمعه 28 مهر 1396 ساعت 10:30

سلام.خوبید شما؟یه جوان 30ساله هستم چندین سال قصد دارم ازدواج کنم ولی بخاطر مشکلات مالی نمی توانم ازدواج کنم اگر امکانش هست به من کمک مالی کنید تا ازدواج کنم ممنون.شماره تماس 09033052928.
شماره عابربانک ملی(6037997213792667 )قربانی هستم.متشکرم.الله وکیلی اگر ناچار نبودم این پیام نمیدادم.

تیرآ یکشنبه 13 اسفند 1391 ساعت 15:28 http://www.tira60.blogfa.com

یعنی همینطوری دارم مثل تراکتور میخونمتا.....به قرآن چشمام داره میپوکه.. الان تو با شوهرت خوب و خوشی من از بس سرمو بردم تو این لب تابو موبایل هی دارم زرت و زورت میخونمت الانه که همسر جانمان طلاقمان دهد..ماشا..از سال85 دارم یه نفس میام هنوز اینجامممممممممم..
دختر واقعا تومعرکه ایییییی هرچی میخونمت همینطوری هی لذت میبرم ...هی هم کامنت میزارم یه جاهاییش میخواستم بگم منم شدم جز دوستات

گلابتون بانو شنبه 11 تیر 1390 ساعت 18:17 http://golabatoonbanoo.blogfa.com

وای! چه خوب. خوش به حالت! انشاالله همیشه لاغر و خوش هیکل باشی.

hashemi جمعه 10 تیر 1390 ساعت 21:01 http://www.itanz.tk

طنزهای اجتماعی

بهناز پنج‌شنبه 9 تیر 1390 ساعت 17:25 http://narin86.persianblog.ir

نه همین بود خوابم . بالاخره دل به دل راه داره دیگه

آنا سه‌شنبه 7 تیر 1390 ساعت 22:15

سلام صمیم جون

من الان مدتهاست وبلاگت رو میخونم ولی به اصطلاح خواننده ی خاموش بودم. قلمت رو خیلی دوس دارم. وقتی میبینم اینقدر راحت می نویسی خوشم میاد.
منم کوچولو بودم یه با مامانم حمام نمره رفتم ولی هیچی ازش یادم نمیاد :-(
صمیم جون من می خوام زبان یاد بگیرم. الان دارم فیلم میبینم با زیرنویس انگلیسی، آهنگ گوش میدم و همش سایتهای انگلیسی می خونم.
دوست دارم بهم بگی چیکار کنم که زبانم خوب بشه. تا زمستون کلاس نمی تونم برم.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی و به نوشتن ادامه بدی دوست خوبم.

سابقه اموزش زبانیت در چه حد بوده؟ اگر مبتدی هستی همون کلاس توصیه میشه ..دقت کن فیلم و اخبارت اگر با لهجه بریتیش هست با لهجه امریکن اکثر سیستم های موسسات زبان بعدا قاطی نشه
کتاب های هدفمند وطبقه بندی شده لسنینگ به وفور تو کتابفروشی ها هست ..
تکنیکز فور لسنینگ ( در سه سطح) فکر کنم خوب باشه

ماهنوش دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 12:44 http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

قربونه تو دختر بشم من که درگیریات با لباس تنگ و در مرز ترکیدن و خشتک و کمربند و بند و لباس گشاد و بعدم جایزه و خوردن و شیشلیک و مرغ ترشو و کمی نوشابه اییییییی شیکمو .. و دوباره لباس تنگ و جرررررررررررررررررر و ... اخه ما تا کی این پروسه رو دنبال کنیم ایییییییییییییییییییییییش D:

سارا و احمد دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 11:46 http://ghecho.blogfa.com/

سلام . از آشنایی وبلاگتون خوشحال شدم .
ما هم یه زوج عاشق هسایم .
منتظرتونم

پریا دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 10:54 http://www.blogme.blogfa.com

اووووف تا کسی تجربه نکرده باشه نمیدونه چه لذتی دارههههههههه
مخصوصا وقتی یه روز بی هوا بری رو ترازو، و ببینی وااااای پنج کیلو کم کردی مثلا!
اوممم

مهگل دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 10:20

صمیم جان یه سوال در مورد یادگیری زباد دارم.کسی که نزدیک به صفر هست سطح زبانش کلاس باید بره یا با ابزارهای مختلف آموزشی تو خونه میتونه یاد بگیره؟
علاوه بر این چه متدی بر مکالمه متمرکز هست؟
مرسی.

حتما کلاس
چون احتمال فراگیری با تلفظ غلط و بدون اصلاح شدن هم هست که خطرناکه خیلی تو اموزش

اکثر متدهای اموزشگاهی الان رو مکالمه تمرکز داره ..

[ بدون نام ] دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 09:21

سلام یک سوال فوری دارم
با یکی در باب ازدواج یک روز کامل صحبت می کردم در آخر جلسه خواستیم ختم جلسه رو با یک جمع بندی ساده طرف اعلام کنه یک هو گفت راستی شما گروه خونی تون چی ؟ گفتم b مثبت یک دفعه انگار آب یخ ریختن روش گفت آخه منم bمثبتم خلاصه با دماغ سوختگی از هم خداحافظی کردیم اما قرار شد که بریم بپرسیم که ببینیم آیا مشکل ایجاد می شود یا نه من تو اینترنت جستجو کردم فکر کنم مشکلی نباشه اما می خواستم ببینم کسی سریع می تونه جوابم رو بده

عزیزم به اون اقا بگو منظور از مشابهت گروه خونی که در امر ازدواج و ژنتیک مشکل ایجاد میکنه مشابهت ظاهری گروه خونی نیست بلکه ازدواج های همخونی یعنی جد مشترک داشتن..یعنی ژن ها و کروموزم های مشابه داشتن . ..یعنی احتمال تالاسمی و بیماریهای ژنتیکی نهفته در ژن های مشترک ...یعنی ازدواج فامیلی و این ها ..یعنی ار هاش های منفی و مسایل اون در زایمان اول....نه صرفا گروه خونی مشابه..بعد هم در مورد گروه ونی سازگار زوجین برای ازدواج اینو خوندم که:

اگه در فامیل دور و نزدیک یکی از زوجین بیماری ای وجود داشته باشه که از طریق ژن و ارث منتقل بشه و مخصوصا از طریق بررسی گروه های خونی قابل حدس زدن باشه... مشاور ژنتیک گروه های خونی هر دو رو نگاه میکنه... تا احتمال انتقال ژن های معیوب رو بررسی کنه... مثال واضح این مسئله تالاسمی هست...بعضی بیماریهای ژنتیک با بررسی گروه های خونی مشخص میشه... بعضی دیگه با دیدن ژن های هر سلول دیگه بدن...
__________________


ضمنا ارهاش شما اگر منفی باشه و جنین مثبت باشه اونوقت شما امژول روگام رو با توصیه پزشک باید بزنی تا ناهماهنگی بین خون مادر و جنین برطرف بشه و خون مادر انتی بادی برای دفع مهاجم( سول های خون جنین که ار هاش متفاوت دارند) رو تولید نکنه و به جنین اسیب نرسونه..


خیالت تخت..به اقا بگو یک سرچی تو اینترنت بکنه هم بد نیست .باز هم شک داشت با پزشک مشورت کنند.

سودی دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 00:28

سلام صمیم جون من هم بهت تبریک میگم ولی مگه اخه میشه ادم با این تفکر که خوش هیکله واقعا لاغر بشه در صورتی که میخوره واگر هم کم میخوره در هر صورت بهش میگن رژیم چون سعی داره از اونی که همیشه میخورره کمتر باشه لطفا رازش رو به ماهم بگو چون با ۲۰ کیلو اضافه وزن افسردگی گرفتم روی ماه پسرت رو هم ببوس بای

ببین غذا رو با عشق بخور ...به این فکر کن که این غذای خوشمزه که نعمت خداست الان از گلوم میره پایین..وای چه راه طولانی در پیش داره ..ک کم همه مواد مقوی و خوشگلش رو میده به سلول هامم..بعد من پر از انرزی میشم و چربی هام میسوزه با این انرزی و از لقمه خوشمزه کوچیک تشکر کنید که اینهمه مفیده براتون و بعد مزه مز اش کنید و با احترام بخورینش ...!!
نخند بچه...واقعیته..
انرزی موجود در غذا رو باید بتونی بگیری ..رهاش کنی و بفرستیش ویژییییی به جاهایی که باید لاغر شه و منتظر بمونی هر کدوم کار خودشون رو بکنن...
موفق باشی

مامان هانیا یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 14:15 http://www.haaniaa.persianblog.ir

آفریییییییییییننننننننننننننننننننن!!!!!!!!بیشتر از همه این غیرمنتظره بودنش حال می‌ده!!!!

ندا یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 12:25 http://butterfly28.blogfa.com/

آخیییییییییییییییییی چه حس خوبی بهت تبریک میگم صمیم جان
همیشه شاد باشی

ماریا یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 11:08 http://www.rainyandsunny.blogsky.com

براووووووووووووووووو

رویا یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 00:00 http://royabakhtiari.persianblog.ir/

درک میکنم چه حس خوبی داشتی ...دقیقا همین حس رو من امروز با یکعدد مانتو داشتم ...ایشالا همیشه خوش باشی

نازنین شنبه 4 تیر 1390 ساعت 23:39 http://www.sa-da.blogfa.com

سلام مرسی که به ماسرزدی مثل اینکه ازوب ما خوشت نیومد اگه دوست داشتی دوباره سربزن و اگه بازهم دوست داشتی باهم تبادل لینک کنیم

کوثر مامان مبینا شنبه 4 تیر 1390 ساعت 16:42

سلام منم تردمیل خریدم ان شأالله بتونم استفاده ی عالیه داشته باشم!موفق باشی

پری ناز شنبه 4 تیر 1390 ساعت 15:32

میدونم چه حس خوبی داری ... منم یکی از همکارام 10 دقیقه پیش گفت چقدر لاغر شدی دقیقا الان مثل تو تو ابرا دارم پرواز می کنم ... :))

بهناز شنبه 4 تیر 1390 ساعت 15:10 http://narin86.persianblog.ir

عجب . پس کشککی هم خواب ندیدم ! موقعیتش که اتاق و هال خونه ی مامان بزرگم بود . تو موهات رو دم اسبی نکرده بودی. کاملا جمع بود از پشت .ولی قدت نسبت به اون چه که گفتی تو وبلاگ ، کوتاهتر بود ! بعد یونا هم کوچیکتر از سنش بود. هنوز نمی تونست حرف بزنه . تو جلوی من اومدی ، باهام حرف زدی اما یادم نیس چی گفتی . من همونجور بر و بر نگات می کردم با خودم می گفتم خدایا صمیم اینه ؟ تو خواب همش دوست داشتم یونا رو از نزدیک ببینم . رفتم اتاق پشتی که دیدم یونا تنها نشسته . نشستم پیشش باهاش بازی کردم .

قدم که همون ۱۷۰ هست ..بابا ما در مقایسه با بچه های الان که واقعا کم اوردیم تو قد و هیکل!
چیز دیگه ای احیانا ندیدی
جون من راحت باش

بیتا شنبه 4 تیر 1390 ساعت 11:04 http://www.raziyane.persianblog.ir

چییییییییییییییی؟ جدی جدی مشاوره تحصیلی میدی؟ چه جوری؟ میشه بهم بگی؟!

مشاوره اموزشی
اره خب .
برای دانشجوها

دوست مشهدی شنبه 4 تیر 1390 ساعت 09:11

سلام ؛ رشته تربیت بدنی ؛ سابقه کار ندارم ، چون یک سال فارغ التحصیل شدم ؛ شما چیکاره هستین ؛ زمانی که سر کارید بچه رو چی کار میکنید ( چطور شیر میدادین ) ؛ در باره رژیم چیژی نگفتین؛

سلام
الان باا جباری شدن بعضی ورزش ها فک کنم مدارس به صورت حق التدریس نیز دارن به رشته شما..ندارن؟

کارمند
مهد کودک
شیر کمکی تا یکسالگی .بعد هم شیر پاستوریزه ( تو مهد) و تو خونه فقط شیر خودم ( شیر کمکی فقط مهد)

تو بلاگ رژیمی من که لینکش هم هست توضیح کامل هست

سحر شنبه 4 تیر 1390 ساعت 08:11 http://meandmydaughter.blogfa.com

میشه راز موفقیتتون رو به ما هم بگید.

نوچچچچ
خرج داره ابجی

حنا جمعه 3 تیر 1390 ساعت 01:45 http://www.doosjoon.blogfa.com

ای جاااااان.

بهناز پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 13:54 http://narin86.persianblog.ir

دیشب خوابتو دیدم صمیم جان . تو رو با یه واسطه از نزدیک دیدم ولی تو منو نمی شناختی . باورم نمی شد خودت باشی . یه خانم موقهوه ای بودی که موهاتو از پشت جمع کرده بودی . با خودم گفتم دنیا چقدر کوچیه . یونا رو نمی دیدم . یه اتاق رفتم دیدم یونا اونجاست . یه پسر تپل که یه آستین حلقه ی تنش بود. باهاش کلی هم بازی کردم . :D

خدای من
من تو خونه موهامو از پشت جمع می کنم
و یونا هم اکثرا حلقه تنشه

چیز دیگه ای هم دیدی؟
جان من؟

پیراشکی عشق پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 11:33 http://metoyou10.blogfa.com

تبریک میگم بهت. من که دارم این وبلاگت و وبلاگت قبلیتو میخونم خودم شاهد بودم که چندبار رژیم گرفتی و سایز کم کردی ولی بعدش انگار دوباره.... ولی اینبار حتما نتیجه میده و تیجه اش دائمی میشه برات.

ممنون از اینهمه یاد اوری مثبت!!!

شمسی خانوم پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 11:28

به به چه عالیه مایه ی سرفرازیه
بازم تبریک بخاطر باربی شدن (لبخند)

من یک دختر اردیبهشتی ام پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 10:03

تبریکات صمیمانه ی مارا بدلیل فتوحات جدید پذیراباشید...!!!

بهار پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 10:02

تو که گفتی اصلا و ابدا اهل نوشابه نیستم و کالباسم !!!! با دوغ میخورم.

تو میدونی جوگیر شدن چیزه؟
بد دردیه داداش

مامان پارمین پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 09:26 http://parmin.persianblog.ir/

وای خوش به حالت منم اینقدر دلم میخواد لاغر کنم که نگو!!
تو رو خدا بیا تو وبلاگ دخترم بگو چه کار کنم که لاغر بشم؟؟؟؟
حالا چند کیلو و طی چند ماه لاغر کردی؟؟

بیشترش سایز بوده که برای من عالیه
وبلاگ رژیمی من هست تو لینک ها

نازنین پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 00:31 http://www.sa-da.blogfa.com

سلام ازوبلاگ بسیارزیباست ازوب ماهم دیدن کنید خوشحال می شویم باهم تبادل لینک کنیم

نازلی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 23:42

تبریک می گم صمیم جون....

شادی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 22:45

سلام صمیم جون،تبریک میگم عزیزم که ارادت خیلی قویه
امیدوارم همیشه موفق باشی

مریم چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 20:21 http://paddeman.blogfa.com

سلام
یه دو روزی میشه اینجارو میخونم و واقعا عاللللللیییههههه
یعنی اومدم کتاب خونه درس بخونم همهش با موبایل اینجارو میخونم ، بعضی جاها خندمم میگیره همه منو نیگا میکنن
ایشالا همیشه شادُ خندون باشی،
کمربندیان شدنتونم مبارک :)

یاس بانو چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 20:15

یعنی عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم



پرنیان چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 20:11

تبریک عرض می کنیم خانم کمربندیان ، دست راست شما روی سر ما که انقدر تنبل تشریف داریم! چه معنی داره شما دیگه ...بچه بشوری؟؟؟ فقط مواظب باش زیادی جشن نگیری که همه زحماتت به فنا نره :)

مریم و علی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 19:01 http://alidelam.blogfa.com

مبارکا باشه...

فرزانه :) چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 18:33

بهت تبریک میگم ...
کی بشه ایشالا شلوارهای من گشاد بشه!!!‌:(
خیلی بانمک بود ...
شاد باشی مثل همیشه.

ستاره چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 15:36 http://mrs3tareh.blogfa.com/

سلام.
۲ ۳ تا پست آخرتو خوندم.
جالب بود.
خوشبختم از آشناییتون.

ندا مامان نهال چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 15:18 http://khanevade3nafare.persianblog.ir/

مبارک باشه هم تولد پسرک با تاخیر هم خوش اندامی جنابعالی
ان شااله روزی ما که چند کیلوئی اضافه وزن داریم

الهام چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 14:56

خدا نکشه تو رو دختر

سمیرا چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 14:25

به سلامتی چهخوب
الکی اینقدر لاغر شدی
یا واقعا با کم خوری
آقاتون مکانیکن؟؟؟
یادمه یه بار گفته بودی طراح فکر کنم اشتباه نکنم؟؟؟

این اقا هزار کاره هست .همون مرد هزار چهره
مکانیک خونده..طراح نقشه کش کشی هم که هست ..عکس که میگیره ..فیلم ملت رو هم برمیداره!!! زبون داره این هوا ..البته این اخریش تقصیر خودمه که زبون یادش دادم خواهرررررررر

نانا چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 14:03 http://namakdoonmaman.blogfa.com



وای چه خوببببببببب.... میتونم تصور کنم چه حسه قشنگیهههههههه

لاغریت مستدامممممممم ؛)

اطلس چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 13:52 http://www.daky.blogfa.com

خوش به حاااالت صمیم! من آخر هفته مسافرت میرم. بعد هی غصه خوردم که با این شکم مبارکمون چطوری مایو بپوشم جلو اوووون همه آدم؟ بعدشم اجازه ندارم رژیم بگیرم چون آقای سامی دوست نداره من لاغر بشم و فقط شکم رو باید می بریدم که نشد!

ماریا - م چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 13:39

سلام عزیز لاغر من ، توصیه من به شما فقط جنبه و جنبه و جنبه ست خوشگل خانوم . صمیم من از رژیم شما با اجازتون پرینت گرفتم و دادم به خواهرم که با قد 172 وزنش 95 بود حالا تو 1 ماه فقط 3 کیلو کم کرده و خیلی نگرانه که چرا انقدر کم ، کم میکنه . به نظرت کاهش وزنش خوبه . باید چیکار کنه . لطفا حتما جواب بده چون تا حالا 10 بار گفته ازت بپرسم . مرسی صمیم جونم

هفته ای یک کیلو خیلی خوبه
نمیدون ممعمولا شروع رژیم یک ذره کاهش وزن بیشتره و بعد یک دوره استپ داره..چقدر اضافه وزن داشته؟..این خیلی مهمه..
فک کنم ۲۰کیلویی بوده ..نه؟
ورزش یادش نره و اب هم زیاد بخوره
قبل و بعد از غذا نیم ساعت حتما باشه ..اصلا بین غذا نباشه
با خودش هم فکر کنه چقدر خوب که اینقدر زود لاغر شدم..

هانیه چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 13:11

بی جنبههههههههههههه :))))))))))))))))))))))))

مهربان چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 12:59 http://mehraban.blogfa.com

:))))))))))))) از دست تو صمیم خانوم!
ایشالا همیشه چیزایی که دوس داری سرازیر شن طرفت :*

mahtab چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 12:43 http://shomakegharibenistid.blogfa.com/

zظرفیت بدم خدمتتون؟

تایپ میکنی کمربندت شل نشه!

استوا خاتون چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 12:24 http://bootejeghe.blogsky.com/

بگو ماشالا. میس کمربندیان!

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 12:00

خوشششششششش به حالت
واقعا برام حسودی برانگیزه. چون بنده به قاعده 25-30 کیلو اضافه وزن دارم و همش م یخوام رژیم بگیرم ولی خوب همش گشنه ام میشه....پس چی کار باید بکنم؟
تازه می خوام نی نی دار بشم می ترسم اضافه وزن برام ضرر داشته باشه که داره!!!!!!!
حالا از این دختر کوچولو های مو خرگوشی برام بگو شاید برای منم کارایی داشت فرجی شد منم کمربند لازمم شد......آآآآآآآآآآآآی گریه ام میاد

بووووووووووووووم
این صدایی که هم اکنون می شنوید صدای ترکیدن یک عدد صمیم بود..
بیار اسپنده رو ..

آنا آریان چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 11:56 http://www.arusakeposhteparde.blogfa.com

به به! مبارکه !

تسنیم چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 11:22 http://www.taninezendegieman.blogfa.com

من فدای اون لحن تعریف کردن هات بشم که خنده رو اینطور تو دل ادم میریزی.مبارکها باشه خانوووووووووووووووم کمربند بستنت

بیتا چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 11:05 http://www.raziyane.persianblog.ir

نمیری دختر با این پست نوشتنات! چرا اتفاقا من خوووووب درکت میکنم! الان یه کمد پر از لباسای گشاد دارم که بعضیهاشونو اصلا نپوشیده بودم! من تو ۳ ماه ۱۲ کیلو وزن کم کردم و تقریبا همه لباسا برام یه سایز بزرگه و موندم دستشون!

ملودی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 11:02 http://melody-writes.persianblog.ir/

ایییی جوووون من قربون این خانوم کمربندیان برم الهی نمیدونی چقدر ذوق کردم از خوندن این جریان .ماشالا هزار ماشالا افرین به تو دختر .یه اسپند هم دود کن برای خودت . راستی حالا ببینا تا دو روزه کمربند لازم شده چشماشو برای شوهرش میتابونه بابا جو گییییررررر!!!!! البته من میدونم تو شوخی کردی ولی هر کاری هم بکنی نوش جونت الکی که نیست مثل اینکه لباسات گشاد شده ها اتفاق از این بهتر؟؟ (ملودی که حس فمینیستیش قلنبه شد از صمیم بیشتر جو گرفته تش!!!!) بوووووسای گنده برای خودت و یونای گلم

سیم سیم چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 10:40 http://www.asheghanehamoon.blogfa.com

من که این همه بدبختی کشیدم توی این یکسال برای لاغر شدن... از این روش نارسیستی شما هم استقبال می کنیم خانم کمربندیان بلکه به ما هم اثر کند...

ایششششششششششششالله

صورى چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 10:01

مببببببببارکههههه‏ ‏↳‏
من یه چاقم که قدر لاغر شدنو خوب میدونم و البته سختیشو هم درک میکنم من یک هفته اس رژیم گرفتم فقط یک کیلو کم کردم دعا کن منم موفق بشم‏!‏ 

شیرین چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 09:34

سلام صمیم جان
من به تازگی با نوشته های شما آشنا شدم و بت تبریک میگم که اینقدر شاد و پرانرژی هستی امیدوارم همیشه در کنار همسرت و پسر کوچولوت خوشبخت زندگی کنی .
راستی میشه بگی چه جوری اینقدر لاغر شدی؟

تمیرین ذهنی
بستن ورودی خندق بلا

بهار چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 09:26

به به خانم کمربندیان.انشالا به زودی خانم فانسخه ایان بشی :)))))))))))

مگی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 08:45 http://abeautifullife.blogfa.com

تبریک می گم!آخه چطوری میشه رژیمو از ذهن حذف کرد؟؟چرا من نمی تونم حذفش کنم؟ :((

با دوست داشتن خودت و قبول اینکه همه جوره باحالی حتی بدون رژیم...

دوست مشهدی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 08:40

سلام۱- یکروز تو نوشته هاتون برنامه رژیم غذایی تون رو میزارین۲- داخل یکی از نوشته های قدیمی نوشته بودی مشاوره میدین ، میشه در مورد استخدامی داخل دانشگاه راه حل بزارین

مشاوره برای تحصیل منظورم بوده احتمالا..
کلا برای استخدام باید مجوز از بالا داشته باشن و برای کار قراردادی و دانشجویی و اینا هم تا جایی که میدونم دیگه نمیگیرن ..

رشته و سابقه کاری شما چیه؟

سما چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 08:36

جانم به این خانم خوشگل و خوش تیپ کمربندیان

راست میگی ر‍ژیم واژه قشنگی نیست ، باعث تضعیف روحیه میشه.

نگاه مبهم چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 08:15

صمیم جونم سلام!

تبریک! لذت می برم از موفقیت هات.

...eve چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 08:14 http://shaparaaak.blogfa.com

آخی جااانم.کمر باریک من:-)خیلی بامزه بود

مبتدی چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 07:48 http://www.hamechinemidunam.persianblog.ir

بابا اعتماد بنفس خدا رو شکر فقط یه وقت پوست و استخون نشی عزیزم ُفکرکن صمیم اسکلتی!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد