من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

شوخی خدا

سال هاست ازدواج کرده .اصلا تا مدت ها دلشان بچه نمی خواست.هی  مادر شوهره زیر گوششون خوند و هی لب گزید و هی با چشم و ابرو توی  جمع گفت بیچاره پسرم!! خب آدم دلش  نمی سوزد اصلا. چون بلاخره هر کس اختیار  زندگی اش را دارد و به  دل بقیه که نمی خواهد زندگی کند .گیرم بچه هم آورد.خب؟ مادر شوهر  تربیتش  میکند و دو روز دیگر  بهش زندگی  یاد میدهد ؟ اصلا مگر بچه فقط آوردنی  است؟ به نظر من  بچه کاشتنی  است..نه از آن کاشتن هایی که از بچه  توی  ذهن ملت هست ..نه! بچه اول باید  مدت ها قبل  جوانه اش در  دل مادر و پدرش  بنشیند و در  روحشان نه ماهه شود و در  قلبشان دنیا بیاید بعد اگر دیدند  این مدل بچه داشتن خوب  است و عرضه اش را دارند و سر یک پوشک بو گندوی  بچه کارشان به طلاق وقهر  نمی کشد با هم   خب در عمل هم می روند و اقدام میکنند!حالا بعد ۹-۸ سال که می خواهند بچه دار شوند یک جای  کار  می لنگد. مادر شوهره این بار بیشتر  دهنش را کج می کند و  انگشتش را لای  دندان هایش  می گذارد و میگزد و پشت دست می زند و آخ پسرم می کند...منتهی  هنوز  جرات ندارد به روی  دخترک بیاورد. هنوز می داند این کارها فقط  منتهی  می شود به یک عدد پسر بدون پوست! چون دخترک بفهمد این حرف ها را پوست از  سر  پسر  می کند آنهم درسته و  غلفتی! خب  حق هم دارد .تا به حال  پسر  مشغول درس و ادامه تحصیل تا مقطع فوقش  لیسانس بود و  جیب هایش  طعم تنهایی و بی کاغذ رایج مملکتی  را زیاد  کشیده بودند و حالا که دلشان بچه می خواهد خدا شوخی  اش  گرفته است! لا مصب پول دوا دکترش هم  بیشتر از ده تا جهاز  عروس  می شود . یک آمپول  توی بازوریش  تزریق  میکنند به اندازه یک دست مصنوعی  ازش پول میگیرد داروخانه چی ! مادرش  به همه امام زاده های بین راهی وسر راهی و باشجره نامه و بی  شجره نامه  دخیل بسته است و خواب های  خوب  میبیند  برایش. دخترک اما دلش را به خدا سپرده است و کار را به دکترش و تا به حال این خدا  هنوز از شوخی  کردنش  خسته نشده است انگار. خب   وقتی هم به مادر  شوهره میگویی  خانم جان! دیگ امام حسین شستن که بچه نمی اندازد توی  بغل آدم! حداقل پسرتان دو تا دکتر  دیگر را امتحان کنند  باز آن چین چند لایه را روی  دماغش  می اندازد و می گوید والله  شما که غریبه نیستید صمیم  خانوم! چقدر  بهشان گفتم و بدشان آمد..به هر  حال ما یک چیزی  میدانیم دیگر! من هم با یک وا گنده جواب  میدهم خب  مگر ما که بعد از  6 سال دلمان بچه  خواست استثنا بودیم؟ این مساله برای  هر کسی  می تواند اتفاق بیفتد و توی  دلم میگویم حالا خیلی  این شازده ا ت به تغذیه و  آرامش  دختر بیچاره رسیده که اینهمه توقع داری  تو؟! تا ما یادمان می اید دخترک داشت جان میکند و بی  عرضگی های  شازده تو را جبران میکرد در زندگی.! تازه عروس  دیگرش که همین زمستان پارسال رفت خانه بخت و تابستان امسال خبر  حامله شدنش را داد باید می بودی و قیافه گرفته مادر شوهره را میدیدی که چطور با غیظ  گفت نون ندارن خودشا بخورن بچه هم میارن!!( مشهدی  بخونین) و از  اینکه پسر  خوشگل و خوش  تیپش  دارد بابا میشود حرصش  میگیرد...حتما فکر  می کند  هنوز  وقت داشته برای  جلب  نگاه های  عاشق  دخترک های  مردم!!! خلاصه که آدم نباید به ساز  مردم برقصد .الان خوشحالم که این اتفاق یا حادثه یا شوخی  خدا  الان بود نه چند سال قبل..حداقل این دو تا عشقشان را کرده اند توی  این  نه سال ده سال و  گیرم به بن بست رسیده تصمیمشان...دیگر دنیا که به آخر  نمی آید... 

دلم می خوهد دخترک را بغل کنم و بگویم تو بدون بچه هم عزیز همه هستی بخصوص که مردت اینهمه دوستت دارد و مواظب این روزهای  دل نازکی ات هست...دلم میخواهد ببوسمش و بگویم دلت روشن باشد .من میدانم آغوشت پر از  حضور یک بچه صورتی تپل می شود....

پ.ن.

صبا خواهرم  امروز  ظهر  عمل دارد...ظهر  میروم  تا باز  از  خنده بترکانمش..کله صبح بهش زنگ زدم و گفتم دوست دارد رنگ پرده های  تسلیت چه رنگی باشد ؟ سیاه با حاشیه طلایی یا سیاه و سفید با وسطش  قرمز!!! دلش می خواد  مثل خانم ها گریه کنم یا خود را روی قبر بیاندازم و زار بزنم تا دل ملت کباب شود؟ ازش پرسیدم راستی  کدام روسری ام را بپوشم؟!!!! از خنده مرده بود . بهش  میگویم خوشحالم این ساعات آخر  از  ته دل میخندی!!! 

   

شما که غریبه نیستید. وقتی  دلم شور  میزند  این جور از  خودم ادا بازی  در  می اورم تا کسی  نفهمد. صبا بد بیهوش است یعنی به داروی  بیهوشی حساسیت دارد  معمولا و  سخت می گذرد ساعت های بعدش. شب  میروم بیمارستان پیشش بمانم. مامان و با با  مسافرت هستند و نمی دانند صبا وقت عملش  امروز افتاده. دلم میخواهد برایش  دعا کنید .دلم میخواهد بغلش کنم و بگویم دلت روشن باشد . مثل چشم های  پدربزرگ که خیلی  دوستت داشت...

 

نظرات 42 + ارسال نظر
zhina یکشنبه 9 آبان 1389 ساعت 22:48 http://zhinap.blogfa.com

khaili baha minevisi ghash kardam

قطره باران چهارشنبه 5 آبان 1389 ساعت 14:04 http://markar89.wordpress.com

ان شاءالله که عمل شان به خیر و خوشی گذشته باشد و به زودی دوران بعد عمل رو سپری کنند .
تا دست های دعا بالاست ،‌دعا کنیم برای همه آنانی که در انتظار لبخند یک کودک اند

ساده سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 16:13

سلام
اینقدر از این مادرشوهرها بدم میاد و حرصم می گیره....

پسر خوشگل و خوش تیپش سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 10:57

پسر خوشگل و خوش تیپش
واسش غش نکنی عزیزم
خوشگل و خوش تیب می میرم واسش

بهناز سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 10:55 http://bghahremani.blogfa.com/

ایشالا عمل بی خطره و خواهرت خوب و سلامت برمیگرده سر خونه و زندگیش

فرناز سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 09:44 http://hilga.blogfa.com

سلام صمیم جونم . ایشالا که خیره نگران نباش
خدا خوش اون بالا حکمت همه چیز رو میدونه
به خودش بسپارین

یه دوست -یزد سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 09:44

ان شاالله که خواهرت به سلامتی از عمل گذشته
دعا می کنم که الان که خواهریت نی نی می خواد خدا از شوخی کردنش دست برداره و هرچه زودتر دومن خواهرت رو سبز کنه
تو هم هر وقت رفتی حرم واسه من و نی نی تو راهیم دعا کن

سما سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 09:21

صمیم عزیزم امروز خیلی دلم گرفته بود هم از دست همسری هم از دست اداره.
اومدم وبت تا با خوندنت شاد و امیدوار بشم.
امیدوارم خواهرت زود خوب بشه.

عسل اشیانه عشق سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 09:03

فک کنم بازم یادم رفت اسمم رو بالای کامنتم بنویسم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 09:02

هیییییییییییی.. امان از این روزگار و از بعضی از مادر شوهرها........
چی بگم والله....
از خدا میخوام عمل خواهرت موفقیت امیز باشه و مهمتر از همه خودش سالم و سلامت بیاد بیرون که این مهمترین مساله است.خوش به حالش که خواهری مثل تو داره که اینقدر هواش رو داری...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 08:17

امیدوارم عمل خواهرت به خیر گذشته باشه از وقتی مطلبت رو خوندم براش دعا کردم. ما رو بی خبر نذار صمیم جان

سنبل سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 02:28 http://sosoas.blogfa.com

اللهم اشف کل مریض
وقتی این کامنت رو میذارم دیگه عمل خواهرت تموم شده.
انشالله که عمل راحتی داشته و دعا میکنم که بخیر گذشته باشه و بازم دعا میکنم که خدا آغوشش را با نوزادی زیبا و دوست داشتنی مانند خاله اش پرکنه
به من سر نمیزنی صمیم بانو.

سلام وبلاگ خوبی دارید
به من و سارا هم سر بزنید

ببینیم ما که نه ازدواج کردیم نه بچه داریم عاشق تریم یا شما
اگه مایل به تبادل لینک بودید به من خبر بدید

موفق باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 00:26

صبا جان من هم از دور تو را میبوسم و میگویم دلت روشن باشد , حتما عمل خواهرت با موفقیت انجام خواهد شد.

خانوم سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 00:08 http://khanoomstory.blogsky.com

دلت روشن صمیم جان...من از ته ِ قلبم براش دعا می کنم

ایشالا به سلامتی عمل پشت سر میذاره
اگر قابل باشم دعا میکنم براش
۷۹۶۵۹

فنچ دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 21:26 http://baghe-ma.blogsky.com

الهی که الان به هوش اومده و داره به حرفای تو می خنده صمیمم:*
من عاشق نوشته هاتم. عاشق رفتارت با همسرت. هر وقت با حبه دعوام می شه دعوا که نه دلخوری یاد تو می افتم و فرتی می خندم و حبه بغل و ماچ و تموووووم! رسالتت رو در وبلاگ نویسی به نحو احسن انجام می دی کپل مهربون:*
خدا پشت و پناه خودت و خانواده ت...

آیلار دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 19:34

خدانگهدارش امیدش به خدا

آنیتا دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 19:00

خیر انشاءالله. خبرمون کن.

نگاه مبهم دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 15:56

سلام

شوخی خداست دیگه!

برای صبا هم دعا می کنم و برا یتو هم که دلشوره ات کمتر شود.

خونه کوچولوی ما دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 15:45 http://oursmallcottage.blogspot.com/

ایشالا به خیر و سلامتی انجام بشه عمل صبا
ببین این پستت امروز بد جور بهم دلشوره انداخت به منم خیلی میگن بچه دار بشو ولی الان نمی خوام 28 سالمه... می ترسم

سمیرا دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 14:57

به خیر و سلامتی به امید خدا عملش بگذره
عمل چی بود زایمان؟
ولی باهات موافقم خدا بعضی وقتا شوخیش میگیره البته شاید چند سال قبل از تصمیم می گرفتن شاید باردار نمیشد بالاخره مشکلی است اگر مشکل از خانوم است
روزی 12 تا دونه اسپند (که دود می کنیم) همون طوری بخور
تخم هویچ بگیره بخوره اینا برای تقویت تخمدان خیلی خوبه
به عطاری سر بزنه ول کنه این دوا و داروهای شیمیایی رو

باران دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:50

سلام
صمیم عزیزم هر کاری که بخوای بکنی مردم یه چیزی برای
گفتن دارن من خودمم ۵ سال بچه دار نشدم یعنی ۲ سال اول
ما نخواستیم ۳ سال بعدش به قول شما خدا شوخیش گرفت ُ
خوب درک می کنم .اگر خودشون هم سر این جریان مشکلی نداشته باشن حرفای دیگران آدمو دیونه می کنه حالا هر چقدر هم قرص و محکم باشیمو بگیم ما به حرف مردم کاری نداریم و برای مردم زندگی نمی کنیم ولی هر جایی که بری تو هر مهمونی و هر بحثی از تو و بچه دار نشدنت و عیب از کدوماتونه و یه دکتر خوب سراغ دارن تا چیزای دیگه هست یایکی مثل مادر همسر من که میگه
زنی که بچه دار نمی شه عین درخت بی میوه است باید از ریشه قطعش کرد ......... خلاصه هر کی دلش بچه میخواد خدا بهش بده البته سالم و صالحشو .
برای خواهرگلتم با تمام وجودم دعا می کنم که عملش با سلامتی و موفقیت انجام بشه
باران

مهدخت دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:36 http://mamanomaral.persianblog.ir/

صمیم جون ان شاالله خواهرت هرچه زودتر خوب بشه.زود نتیجه رو بهمون خبر بده لطفا.ما هم برای سلامتیشون دعا میکنیم.

ثریا دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:34

سلام صمیم جان برا صبا خواهرت که مثل صبا خواهرم عزیز هست دعا میکنم زود خبر سلامتیش رو بهمون برسون

لاله دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:33

دلم گرفت.حتما دعا می کنیم حتی اگر نمی گفتی.

نسیم دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:26

ایشاا... عملش به خوبی پیش بره عزیزم و به راحتی به هوش بیاد.

شکوفه دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:10 http://me667.persianblog.ir

سلام صمیم جان یه سوال داشتم در مورد اموزشگاه هایی که واسه زبان هشتش
یه مدته ذهنم درگیره که کدوم اموزشگاه بهتره کانون زبان سفیر
بهار میشه یه راهنمایی کنی
دوستت دارم گلم چون صادقی

صمیم عزیزم
گاهی ادماها از درک آنچه مادربزرگ ها حکمت خدا می نامندش و نسل امروز حتی این واژه را قبول هم ندارد، عاجزند.
یقین دارم صلاحی هست در این کار که شاید بعدها روشن تر شود.
بخاطر داشتن چنین همسری باید شکرگزار باشد دخترک.
امیدوارم به سلامت بگذرد صبا از این لحظه های سخت.

تینگ تینگ دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 13:01 http://tingting.blogfa.com

امیدوارم که خدا دست از امتحانش بردارد و هر چه زودتر یک کودک سالم سالم به آنها بدهد.
امیدوارم که خواهرت زود برود و زود بیاید.

فهیم دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 12:15

سلام . اشاالله خدا بهترینها را برای همه میخواهد اما این هم درست است که گاهی این بهترینها به نظر خومان با این مغزهای کوچک تر از آمیب بهترین نمی آید ولی باید باور داشت که خداوند خیرمان را بیشتر از خودمان میخواهد.
برای خواهر جان هم دعای خیر داریم به سلامتی بازگردند به آغوش خانواده پر مهر. خبرش را به ما هم بدهید هم اینک دل ما هم دارد به مانند یک واشینگ ماشین میزند .

کیانا دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 12:08 http://newmoon89.blogsky.com

انشالله با خبر خوب برگردی

*pegi دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 11:50 http://pegasus-gh.blogsky.com

ان شاءلله که به سلامتی و خوشی برمی گردن از عمل
نگران نباش :)

مهتاب دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 10:55 http://az-ahalie-zamin.blogfa.com

مثل همیشه قشنگ بود و از ته دل فکر کنم من اولین نفرم نه
سری هم به ما بزن و نائب الزیاره ما هم باش

در گوشی دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 10:54 http://shooikar50-50.blogfa.com/

خدا داره شوخی شوخی باهاشون بازی می کنه تا اینا جدی جدی صبر کنن ایشالله زود شوخیش تموم می شه توکل برخدا صبا جونم ایشلله مشکلی براش پیش نمیاد واسش دعا میکنم

حوری دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 10:30

سلام
خیلی خوب می نویسی صمیم جان.
انشاا.. عمل و دوران نقاهت خواهرت به خوبی و خوشی بگذره.

حکیمه دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 10:29

سلام دوست من
یکی از خوانندگان خاموش وبت، برای خواهرت آرزوی سلامتی کامل دارد.
دلت پیشاپیش روشن

یاس دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 10:12

ایشالا عمل خواهرت به خوبی انجام میشه .
بعد این شوخی رو خدا با کی کرده ، با جاری تون ؟

چشم درشت بهشتی دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 09:36 http://ice-love.mihanblog.com

سلام دوست من
از طریق وبلاگ اینجا بهناز حرفهای دلش را میزند با وبلاگتون آشنا شدم.
امیدوارم که خواهر گلتون به زودی صاحب یه بچه توپول و خوشگل بشه.

تجربه به من گفته هر چی خدا بخواد همونه و زورکی چیزی رو از خدا خواستن فایده نداره.

هر چی خدا بخواهد حتما صلاح و مصلحتش در این بوده .

امیدوارم خدا بهترین ها رو برای شما و خانواده گلتون و خواهر عزیزتون بخواد.

ملودی دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 09:32 http://melody-writes.persianblog.ir/

صمیم گلم قربون تو برم الهی شوخی خدا هم بی حکمت نیست و ایشالا خودش صلاح بدونه همه چی حل میشه .این حرفای مادر شوهری هم همون به درد این گوش درو اون گوش دروازه میخوره .بچه دار بشی حرف میزنه نشی حرف میزنه خوب اصلا حرفشو بزنه خوشحال باشه همون بهتر که این دو تا به زندگیشون رسیدن.
قربون تو برم میدونم نگران صبا هستی و پشت این خنده ها و شوخی هات یه دلنگرونی گنده ست .من از همین جا هم براش دعا میکنم هم نماز حاجت میخونم ایشالا که این عمل با موفقیت و سلامتی تموم میشه و همه تون خیالتون راحت میشه .مراقب خودت باش قربونت برم از قول من صبا رو ببوس.بعدا که عمل تموم شد و همه چی به خیر و خوشی گذشت این دختره رو نخندوی ها فکر بخیه هاش باش .من میدونم تو تا این صبا رو نترکونی از خنده دست از سرش بر نمیداری.تو رو خدا بیا خبر بده هر وقت تونستی.بازم بوسسس و حتما دعا میکنم

سمیه دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 09:28 http://golkhanoom27.blogsky.com

انشاالله عملشون بخیر میگذره

ملودی دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 09:22 http://melody-writes.persianblog.ir/

برای قبلی داشتم کامنت میذاشتم یه رفرش کردم دیدم نوشتی یه بوس برای قبل از خوندنم تا بخونم باز بیام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد