من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

یا خدا....

 نه خداییش  نمیشه آدم از قول بقیه  اتفاقی رو تعریف  کنه؟ یعنی  دیگه حدسی  نمونده بود که نزده باشین...ممنونم از  حسن نظرتون به چوقذرع!! ابروی  بنده....بابا ملت دیگه مینی  مینی  نمینویسم ها....( این الان تهدید بود ایا ؟!!!)

 

 

 

 داستان مینیمال :  

فک کن طرف ولنتاین خونه مامانشه بعد  وقتی  یه کادوی  توپپپپپ به همسرش میده و اونم همونطور عالی بهش یه کادوی   خوب  میده فرداش یه گوشه اتاق راهنمای  کاغذی استفاده از ابزار داخل کادو!! افتاده باشه یه گوشه و   هیچ کدوم ندیده باشن و  چند ساعت بعد   مامانشون  برگه رو میاندازه  بیرون ..یعنی   دیوونه میشن دو تایی  که آیا خونده و انداخته یا همونطوری  دیده یه تیکه کاغذه و  شوتش  کرده!! 

۰ 

۰ 

۰

ای تف  توی  هر چی  نبوغه برای  کادوی ولنتاین... 

خدا نصیب  هیچ آدم ابروداری  نکنه...هییییییییییییییییییی ...هیییییییییییییییی

نظرات 55 + ارسال نظر
lwpon ir.lf 25 w[.ep,tkkg 'annwpld سه‌شنبه 25 اسفند 1388 ساعت 10:19

/eooq;j mdgvloe kds''] qqiur,,kiu qpo nflk dllureoo,jdlhhlwtnroo jylor jglp.ro jedpo z'/q aut rpp

!!!!!!

دکی پنج‌شنبه 6 اسفند 1388 ساعت 16:08

صمیمممممممممم چی بود کادووووووووو؟بگوووووووووووو

برو از صاحبش بپرس..چرا منو خفت کردی!!!!؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 اسفند 1388 ساعت 00:07 http://dasteneh.blogfa.com

این وبلاگ منه با تصحیحات و اصلاحات .. اگه خواستی منو لینک کن و اگه عیبی داره برام بگو... شما رو لینک کردم.
شما چند روز یک بار اپ میکنید؟

ستاره سه‌شنبه 4 اسفند 1388 ساعت 15:43 http://ALLDAYS.PERSIANBLOG.IR

ای بابا ! حالا میذاشتین خونه به هم کادو می دادید مادر !! منم یه دفعه مامانم رو بردم توی اتاق خواب که یه لباسی رو از توی کمدم بیارم ببینه اونوقت فکر کن جلوی پای مامانم چی افتاده بود؟ کاش کاغذ راهنماش بووووووووووووود !‌پوست آلومینیومی اش بود !!!!!مامانم به روی خودش نیاورد اما من مردم از خجالت !
راستی بهت گفتم خیلی وقته لینکت کردم؟ اونوقت تو یه سر به من نمی زنی بی معرفت!

حاج خانوم سه‌شنبه 4 اسفند 1388 ساعت 12:00 http://hajkhanoum.persianblog.ir

روز تاج گذاری امام مهدی(عج) بر شما مبارک!

[ بدون نام ] دوشنبه 3 اسفند 1388 ساعت 20:11 http://dasteneh.persianblog.ir/

http://dasteneh.persianblog.ir/
الساعه به ما سری بزنید
راستی چرا ژیوند کاوه را حذف فرمودید؟
در اینده نزدیک مطلبی راجع به شما و کاوه منتشر خواهم کرد در وبلاگم

دارم به لینک ها سر و سامون میدم..حذفش نکردم.

فرزانه خانوم یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 19:47 http://parvaz60.blogfa.com/

چی بوده این کادو؟

نیشت رو ببند

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 18:27

خوش میاد ملتو اسگل کنی نه؟ای که اگه نگی قضیه ی مسواکت تکرار شه .
لا اله الا الله.
ببین دهن ادمو باز می کنی.
بدو
تو وبلاگ قبلیتم یه بار گذاشتیمون تو کف.یادته که؟

دیگه اینقدر بد جنس نباش بگو.

بگووووووووووووووووووووووووووو

بدوووووووووووووووووووووووووووو

کفا رو با دقت بریدم.... باور کن

مهسای متفکر کادو نیاب...

مهسا جان خودم اگه وقت پیداکنم فقط میخوابم این روزها که از بی خوابی حسابی مردیده ( یعنی مرده)شدم!!!
بووووووووووووس

پرهام یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 15:22

چشمت بی بلا

ساناز یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 14:47

سلام صمیم جان خوبی عزیزم
پسر گلت چطوره
دو روز پیش مشهد بودم خیلی دلم می خواست ببینمتون
اما روم نشد بگم
به نظرم خواسته زیادی بود
اما خیلی به یادت بودم عزیزم

ممنونم از محبتت

درین یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 14:40

سلام صمیم جان
درین هستم از خواننده های همیشگی وبلاگت. یه ایمیل فرستادم برات به ادرس ایمیت تو yahoo ممنون میشم جوابمو بدی.

مرسی عزیم

پرهام یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 00:39 http://www.parhamname.blogfa.com

سلام
نمیدونم منم اگه جای شما بودم که اینهمه طرفدار داره اینجور ناز می کردم؟
خواهر من بنویس دیگه . کشتی ما رو . بدجور عادت کردم به خوندن نوشته هات.
بالاغیرتا اذیت نکن. هر روز آپ کن اونم طولانی.

چششششششششششم

سپیده شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 23:54

سلام صمیم جان
عزیزم من تازه چند روزه که با وبلاگ خییییییییییییلی دوستداشتنیت اشنا شدم.میخواستم بگم خیلی از نوشتهات خومش اومده,واقعا قلم شیرینی داری, به علی اقا بابت داشتن همسر به این گلی تبریک میگم.
راستش من عشق بچم , میمیرم برای بچها.
1 خواسته کوچولو ازت داشتم اونم اینکه اگه میشه لطف کن اون سایتایی که در رابطه با بچه و حاملگی و از این قبیل موارد هست و شما بهش مراجعه کردیو برام بنویس, البته میدونم بابت یونا جونم خیلی سرت شولوغه اما ممنونت میشم 1 دنیا اگه زحمتشو بکشی.

من به نی نی سایت (راهنمای کامل بارداری) مراجعه کردم اونجا لینک هایی هست. کتاب بیشتر مفید بود.

حسن شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 22:32 http://dasteneh.persianblog.ir/

http://dasteneh.persianblog.ir/
چه وسیله ای بوده که این قدر ضد حال خوردی؟
من خواننده دایمی تو ام
لینکم کن

امر دیگه ای ؟

بهار شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 22:31 http://www.ayande63.blogfa.com

سلام
خوبید صمیم جون
یونا خوبه؟
من یه مدت زیادی هست که خواننده خاموش شما هستم..تقریبا از اولای تولد یونا....خیلی قلم خوبی داری..وطنز نویس خوبی هستی....
با اجازتون تو وبلاگ جدیدم شما رو لینک کردم

صمیم جون این خواننده ات یه خووووووووورده خنگ بیده...
از صبح دارم فک می کنم نفهمیدم کادوت چی بوده...
مینیمال؟؟؟؟

سحر شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 09:14 http://meandmydaughter.b;ogfa.com

وای صمیم یعنی حالا نمیشه از کادوت استفاده کنی؟!! آخه آدم مراسم ولنتاین رو خونه مامانش برگزار می کنه؟

بهار شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 03:19

بابا آدم چیزی رو نخونده دور نمیندازه که...خدا بیامرزه....چی رو؟؟؟آبروتونو خب!رفت پی کارش...

شما هم صبر میکردین در خلوت محرمانه رومانتیک عشقولانه خونه خودتون کادوهاتونو میدادین خب.عجله کار شیطونه!کاش اشاره میکردی کادوهه چی بود.شاید برای ولنتاین آینده به درد میخورد.

پری جمعه 30 بهمن 1388 ساعت 21:37 http://www.tarane-baran.mihanblog.com

وای
کلی خندیدم

کاغذ راهنمای ...........

آزی جمعه 30 بهمن 1388 ساعت 21:05

اون کادو با اون کاغذ معروفش معرف حضور همه است خواهر !!‌

وا مصیبتا !!!‌اثاث بکش برو از این شهر و دیارر !!

حسن جمعه 30 بهمن 1388 ساعت 18:41 http://ezdevaj11.persianblog.ir/

تبادل لینک.
سلام. جالب نوشته بودین. مایل به تبادل لینک هستم
مطلب مسواک شما جالب بود.

مامان هستی پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 18:07

این که از اون قضیه مسواکه ضایع تره آبجی!!!!!!!!!!!!!
حالا یه کوچولو راهنمایی نمیکنی که چی بوده این کادوی ولنتاین؟؟؟؟؟؟؟
من حدس میزنم از اوناس که به نام طرفه به کام خود.

دنیا مامان اهورا پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 13:42

سالم خانم گلی ۲تا سوال داشتم یکی اینکه به یونا واسه چی و چطوری روغن زیتون می دی دوم هم اینکه از برفین خبر داری من متن یادداشت دی ماهشو نخوندم مثل اینکه حذف کرده .آره؟

روغن زیتون رو توی سوپش میدم...یه وقتایی که خیلی ببخشید شکمش دیر کار میکنه هم یه قطره چکون از اون بهش میدم همینطوری میخوره..روش هم یه ذره اب ولی بیشتر از سه بار تا حالا نشده این کار رو بکنم.

سارا پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 12:44

مینیمال چیه؟

این داستان های کوچولو رو میگم..
مینی یعنی کوچولو..مینی بوس ..مینی پیتزا.. مینیمم..

محبوب پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 12:33 http://ئغقعمثس.ذمخلبش.زخئ

زین پس برای جلوگیری از ابرو ریزی کادوهای مودب بخرید:)

.......... پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 07:52

اول
حالا مگه داخل کادو چی بوده که آبرو ببره؟

متین مامان حسنا پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 00:42 http://hosnayebaba.blogfa.com

میشه بگید کادو چی بود .مردیم از فضولی.از شما این پنها کاریها بعیده به خدا

نیلان چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 21:08 http://matinak.blogfa.com/

سلام خانم . پسرت چطوره، خودتون خوبی‌؟ خوشحال میشم سری به ما بزنید. من همیشه نوشتهاتون رو خوندم

فریبا چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 19:44

سلام

من ار خوانندگان خاموش وبلاگت هستم که البته دیگه الان نیستم چون روشن شدم!!

یکسالی هست تقریبا که با نوشته هات مانوسم.

هم قشنگ مینویسی و هم زندگی قشنگی داری با همه ی بالا پاییناش و تلخی و شیرینی هاش...

بهت تبریک میگم به خاطر شخصیتت و تفکرت...

میگم حالا این کادوی ولنتاین مگه چی بوده که کاغذ راهنماش انقدر مهم بوده؟؟

آتی چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 15:31 http://aatie.blogfa.com

آخییی الهی بگردم ولنتاینت مبارک البته با چند روز تاخیر حالا کادت چی بوده؟

صدف کدر ( همسایه دریا) چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 15:29 http://hamsayedarya.blogfa.com

ای شیطون مگه چی بود کادو . بگو ما هم یاد بگیریم شاید برا آینده مون بدرد خورد!!!

اشرف چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 14:44

اول شدم ؟
اینجوری که ما میمیریم از فضولی که تو چی کادو گرفتی ؟

پریزاد چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 13:54 http://zehneziba16.blogfa.com

دقیقا اون کادو چی بوده آیا؟؟؟؟
صمیم جان عکس جدید یونا رو نمی ذاری؟دلمون تنگ شد بابا.

صبا چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 12:38 http://tribebride.blogspot.com

:)) وااااااااااااااااااای نکنه اونی که من فکر می کردم بوووووووووووود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آره صمیم؟ همونی که من فکر می کنمه؟ اگه اونه که خیلی آبروریزیــــــــــــــــــــه... دیگه تموم شد صمیم... چه روشی رو برای خودکوشون می پسندی؟؟ ‌D :
اکشال نداره.. پیش میاد دیگه...

عسل اشیانه عشق چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 11:11

یعنی واقعا بعلههههههههههههههههه؟!!!

آتی چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 11:09 http://paeize83.persianblog.ir

چیییی شده ؟ باز چرا آبروت رفت بابا یکم هوای این آبروتو داشته باش بد نیستا ؛)

برای تو چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 10:32

سلام

بابا عجب کادویی من که کلی خندم گرقت

www.dearlover.blogfa.com

تارا چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 09:20

سلام صمیم جان . وبلاگ جالبی داری و توی نوبت چک کردن هر روز منی . چرا از یونا عکس نمیذاری؟ دلم می خواد ببینمش.
راستی از برفین خانوم عزیز خبر داری؟ آخه الان چند ماهه که صفحش خالیه خالیه؟ میدونی چرا آیا؟ بابای

الهام چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 08:40

سلام صمیم جان
من دیروز تا حالا تو کف این هدیه هستم. میشه بگی چی بود. شاید سال دیگه بخوام منم از این هدیه ها بدم

مرسی

منصوره چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 06:53 http://ashpazierangin.blogfa.com

سلام

بهاربد چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 00:35 http://baharbod.persianblog.ir

بابا مگه چی بوده کادوی ولنتاین؟ مگه اون خرس کپلو قرمز ها هم راهنمای استفاده داره؟ P:

پرنده خانوم چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 00:07

:))))))))))))))))))
:)))))))))))))))))))))))))))))

پرنده خانوم چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 00:06 http://purelove.blogsky.com

تولد هشت ماهگی یونا کوچولو مبااااااااارکه
سالم و شاد و موفق باشید صمیم جونم:*

پرهام سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 22:35 http://www.parhamname.blogfa.com

سلام .
چه عجب !!! چه عجب تشریف آوردین. خبر میدادین قربونی می کردیم براتون.
بعد این غیبت کبری آخرش ۴ خط؟؟؟؟ خدایی خجالت نکشیدین؟؟؟؟؟

ما که از روز ازل دوزاریمون کج بوده پس میشه یه نفر لطف کنه بگه تو اون کادو چی بوده که مایه شرمساری شده ؟؟؟ ایضا توی اون کاغذ چی نوشته شده بوده ؟؟؟؟؟

اب معدنی سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 22:03 http://abmadani3.blogfa.com/

چی بوده حالا این کادوی خلاقانه؟:دی

ساتین سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 21:49

اول باید بدونم کادوهه چی هست!!!!!!!!!!!!!
تا بعد بگم آیا مامانه خونده یا نخونده!

anitaa سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 19:05

باز چیکا کردی تــــــــــــــو

No One سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 18:06 http://120488.persianblog.ir

هپــی ولن اولا ! *:

بعدشم اینکه اون کــادوهه خــب ؟ اولـش کـــــ نداره ؟ D:

البــته اگه داشته باشه به درد تو نمی خوره که صمیم جونم ؟؟؟؟ پس چــیــه؟ D:

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 17:37

آخى بمیرم جه ضدحالى!

زهرا سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 17:33

سلام صمیم جون میخواستم بگم من هر روز تو وبلاگت به دنبال یه پست تازه میگردم خواهش میکنم خیلی منتظرمون نذار

مژگان سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 13:49 http://ninijon.persianblog.ir

حالا چی بوده؟خب ادم مشکوک می شه دیگه...صورتک نیش باز...

نگاه مبهم سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 13:32

عزیزمی!

نخونده شوت شده.

بوس.

هاجر سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 13:29 http://www.haaniaa.persianblog.ir

صمیم جون فکر می‌کنم اینم از همون خاطره‌های آبرو محوکن باشه.نه؟ می‌تونم حدس بزنم که چی بوده. اما خودت بگو که مطمئن بشم!

مهسا مامان کورش سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 13:15 http://mahsadaily.com

آی آی آی چی خریده بودین کادوی ولن ؟ :)

هنگامه الهی سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 13:14

حالا چی بوده؟
از خودت و یونا بیشتر بنویس میخواهیم بیشتر بدانیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد