من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

باز هم بحث شیرین شکم و غذا

 وای بچه ها ممنونم از اینهمه نظرات خوب و مفید برای  غذای بچه..خیلی خیلی عالی بود و مرررسی که  مثل همیشه کمکم کردین.واقعا خوشحال شدم از  توجه و محبتی که به من دارین. 

 

سلام سلام من  اومدم...بدو بدو  هم اومدم و خیلی  دلم تنگ شده بود برای  اینجا.. 

راستش  این روزها همش  توی  اشپزخونه ام..آخه جیگر مامانی یونا ببری  خان ( چون وقتی  شیر  میخوره و خیلی  مست میشه و  حالش  خوشه خر خر میکنه برامون!!)دارن هر روز سوپ و فرنی و حریره بادوم میل میکنن...همش  هم باید تازه باشه ..دیگه یه وقتایی  میگم بذار سوپش رو که وقت گیر تره حداقل برای  دو نوبت درست کنم هم برای اون روز و تو خونه اش  و هم برای  فردای  مهش...زندگی  ما الان اینطوریه.: من یونا رو از مهد برمیدارم و حدودا 2.30 خونه هستیم.سریع اول ناهار رو گرم میکنم و در این فاصله حریره یا فرنی برای  عصر  یونا حاضر  میکنم. بعداز ناهار سه تایی  لا لا میکنیم تا عصر ..بعد من تند تند ظرف  ها میشورم و  برای شام همون  شب و ناهار فرداش غدا اماده میکنم و چون رژیمم رو هم از 5 شنبه شروع کردم برای خودم سالاد و ماست و  خیار و شوید و  گوجه کبابی و این قرتی بازی ها رو ردیف  میکنم و  بساط سوپ پسر کوچولوی  200 روزه رو برپا میکنم.بعد  فرنی  پسرک رو بباییش  بهش  میده.کلا وقتی  توی  خونه ایم علی به یونا غدا میده و  شام میخوریم   حتما  ویکتوریا میبینم( چیه؟ خب من دوست دارم و  از  این و  مونس  خوشم میاد!!!!چیه مگه؟!!)!!!!! و بعد دوباره جابجا کردن غذاهای پسرک و اماده کردن ظرف  های  سوپ و حریره برای  توی  مهد و  گذاشتن میوه و  خرما و  ذرت بو داده و شش عدد فندق برای  فردای  خودم سرکار و  ساعت 10.30 هم وقت لالای نی نی  هست و مامانش  البته زودتر از اون غش  مینه و بابایش  هم که کلا از  قبلش  در  حال غش بوده.در  مرود غذای یونا طبق  برنامه غذایی که برای کوچولومون تنظیم کردم خودم!!! هفته اول 7 ماهگی بهش  فرنی دادم  هفته دوم حریره و از هفته سوم ظهره سوپ و بقیه وعده ها فرنی یا حریره ..البته الان شب  هم کمی  سوپ میخوره.یه کوچولو هم بهش  ماست دادم و  خییییییییییییلی  عاشق  ماسته و منو کشت دیشب  که باز  هم بهش بدم..توی  این مدت یه بار هم یه ذره  نارنگی دادم  که ملچ ملوچ آبش  رو خورد توی  دستم و  البته بعدا خوندم که مرکبات خیلی زوده ولی  راستش ته ته دلم میگه که بعضی  چیزها رو مثلا اگه یه هفته زودتر  هم بدم بچم نمیمیره!!و بهتره خیلی روی  تایم ها سر  ثانیه!! حساس نباشم. تا الان تقریبا ۹۵ درصد روی برنامه پیش رفتم. 

اقا من یه سوال دارم..واقعا سوپ بچه ها بی مزه و افتضاحه یا من اینطوری  درست میکنم؟ من برای سوپ یونا  یک سوم هویج + یک تکه ماهیچه+ نصف ق  غذاخوری برنج رو میذارم بپزه و بعد میکس  تقریبا دونه دار  میکنم. روز اول اومدم همه مواد رو ریختم توی یه شیشه و عصاره اش رو مثلا خواستم در بیارم.اقا از  7 صبح گذاشتم تا 2 بعد از ظهر و  مردم تا این گوشتش  نرم شد او نتو..بابا من قبلا از  این مدلی  درست کرده بودم و 5-4 ساعته حاضر  میشد ولی  این بار نمیدونم چطور شد .خلاصه هی بینش  رفتم توی  نت و دویست تا سایت رو باز کردم و خوندم و  یکی  گفت میکس  نکنین بچه  عادت میکنه  به غذای  نرم و بعدش  سخت  و با زور غذای  نیمه جامد رو میخوره..یکی گفت صافش  کن..یکی گفته بود میکسش کن عین حلیم باید بشه ..یکی گفته بود با پشت قاشق  نرمش  کن..اینایی که میگم صاحب نظر بودن ها...وبلاگ نوشته های ننه قلی نبود جان خودم.خلاصه من یه بار سعی  کردم از صافی  رد کنم که هویجش رد نشد!!! با پشت قاشق  هم نشد ..یه جا خوندم که گوشتش رو با کمی  اب گوشتش میکس  کنین تا نرم و  حلیمی بشه و با بقیه مواد قاطی  کنین و بعد با گوشت کوب  بکوبین!! دیدم تا صبح باید مثل اوشین پای  چراغ باشم و دود بخورم..خلاصه که من الان گوشت روبا بقیه مواد میذارم توی  قابلمه کوچولوی پیرکس که هیچ رقمه دیگه توش  بحث نیست در  مورد  از بین بردن خاصیت غذا و یک ساعت بعد که خوب  موادش  نرم شد میکس کوچولو میکنم  و البته بافت برنج و اینا توش  پیدا هست.گوشت رو هم با توصیه یکی از دوستام برای بهتر پخته شدن چرخش  کردم ولی قیافه سوپ رو زشت کرده گوشت چرخ کرده اش و خوشم نیومد..نمک و  ادویه و اینا هم که کلا اصلا نباید استفاده کرد تا یکسالگی.خلاصه که میخواستم از شماها بپرسم راه های  دیگه ای بری  سوپ هست؟  فعلا محدودیت دارم توی  غدا. از  هفته دیگه مدل سوپ رو میشه توع داد.از  8 ماهگی  پوره رو میتونم شروع کنم و بعد هم سبزیجات به سوپ اضافه میشه ..در  مورد اینا خیلی خوندم..الان مشکل من قیافه و روش  سوپ درست کردن هست.راستش  یونا هم مثل حریره که با اشتها و دهن باز میخوره ( نوش  جونش الهی) یه سوپه همچین اون مدلی  علاقه نشون نداد ..البته میخوره ها ولی  خب  نه اونطوری.خلاصه که منتظر  نظراتو راهنماییها هستم. 

راستی  ماست رو خوندم نباید با غدا داد چون آهن غذا رو از بین میبره..پس با سوپ که نمیشه قاطی  کرد و بهتره طعم هر کدوم رو جداگونه بخوره پسرک..در این مورد هم یه نفر  دیدم تیکه های  نون روریخته بود توی ظرف  ماست و بچه اش  میخورد.. 

راستی  یونا  اواخر  5 ماهگی  دندون های  پاینش  دو تا در اومد و الان هم که یه هفته مونده به پایان 7 ماهگی دو تای بالایی  در اومده یعنی  نیش زده و کمی بیرون اومده. طبق برنامه  

بچه ها غذاهای  انگشتی رو کی میخورن؟ نمیترسین بپره توی  گلوشون؟ مثلا هویج یا کدو و اینا رو بدم نوار باریک دستش خب با دندون میکنه و ممکنه قورت بده..اون ها رو کی باید بدم؟  

  

 

 

کلا من الان آماده ام هر کی  هر چی تجربه خوب و مفید در  مورد غذاهای  کودک داره و مواد مقوی  و  خیل توپ برای بدن کوچوها..به من بده و  از تههههههه دلم میخوام این پستم خیلی کامنت داشته باشه لطفا..چون شدیدا نیازمند اطلاعات بیشتر هستم.ای خدا میشه کلی  دستور  غذا و  کلی  نکات تغذیه ای برای  من بیاد بعد از  نوشتن این درخواست؟!! 

بووووووس و  ضمنا در کنار او نقضیه تی شرت و نخ شیرینی  یادم بندازین قضیه پنکه رو ه مبراتون تعریف  کنم...مطمئنم غش  میکنین پشت مونیتور.... 

ممنونم از  محبت هاتون ...

نظرات 55 + ارسال نظر
ندا دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 02:17

سلام
برای غذای کمکی سایت پروفسور سلطان زاده رو یه سر بزن خیلی بهت کمک میکنه.
از یونا عکس بذار.
بوس

ممنونم عزیزم.اونجا رو کامل خوندم..مرسی.

سارا پنج‌شنبه 1 بهمن 1388 ساعت 18:05

سلام اولین باریه که برات کامنت میذارم.من دندانپزشکم.تو این سالهل هم فقط به یک چیز ایمان آوردم اگه اعصاب بچه راحت باشه بدنش خودشو با هر شرایط محیطی و غذایی آداپت میکنه.آرزوی آرامش واسه نی نی میکنم.ضمنا اسم خیلی قشنگی داره.

من به آرامش کاملا معتقدم..دقیقا همینطوریه که گفتی.
مرسی.

beenazeer چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 22:34

یه کوچولو نمک بریز تو غذاش هیچ اشکالیم نداره خیلیم خوشمزه میشه بچه هم استقبال میکنه....ماست رو هم بریز تو کاسه بزار جلوش با دستای کوچولوش بخوره خودشو زمین و زمونو ماستی کنه کیف کنه!!!!!!!!!

زهره چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 03:33

سلام
لطفا لبنیات رو یه کم دیرتر شروع کن. حساسیت پیدا نکنه. غذای نیمه جامدم ممکنه پرزهای روده رو از بین ببره. البته احتمالا اگر پسرت امادگی نیمه جامد نداشته باشه با اسهال خفیف نشون میده. همین مدل سوپ خوبه. با مرغ هم میتونی. میوه پخته (سیب) هم یه کم دیگه شروع کن. میوه های که ممکنه یه تیکش کنده بشه رو بش نده.

موفق و شاد باشی

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 00:31

من غذای پسرمو کاملا حلیم میکردم بعدن هیچ مشکلی با خوردن غذای سفت نداشت اول که هویج میدی آره خوب چند بار میپره تو حلقش تا کم کم بیاد دستش که چیکار کنه دیگه چاره ای نیست تا نخوره یاد نمی گیره ولی بهتره اول با نون یا بیسکویت انگشتی مخصوص بچه ها شروع کنی نمیدونم تو ایران هست یا نه؟ چون نون زود له میشه گیر نمیکنه تو حلق

دنیا مامان اهورا چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 00:25

سلام خانمی یه عکس از این پسر خوشگلت بذار ببینیم ما

بهاربد چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 00:01 http://baharbod.persianblog.ir

سلام مامان صمیم ... من یادمه دادشم که کوچیک بود مامان قلم کوسفند و کمی سبزیجات و بلغور برنج و یه ذره اب را می ریخت تو شیشه مرباو درشو محکم می کرد و می ذاشت توی کتری و زیرشم روشن می کرد تا اب کم کم جوش بیاد و مواد توشیشه هم بپزن اینجوری خاصیت مواد پخته از بین نمی رفت ولی مواظب باش شیشه نترکه ... موفق باشی مامانی ...

زهرا سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 23:22

به سوپش میتونی کمی ابلیمو اضافه کنی اگه دوست داشت ضمنا ماست اهن غذا رو از بین نمیبره این خاصیت مربوط به شیر از پایان 7ماهگی میتونی نون بدی دستش ولی چیزای سفت مثل هویج نه از شرووع ماه هشتم زرد تخم مرغ باید شروع بشه از روز اول اندازه یک نخود و روز به روز زیادش کن تا پاان یک هفته به یک زرده کامل برسه بعد هر روز نصف زرده یا یک روز در میان یک زرده کامل اگه دوست داری میتونی بهش کره هم اضافه کنی

مامان هستی سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 17:46

ببین به نطرم حتما حتما غذای بچه رو میکس کن من خودم چون خونده بودم ممکنه بچه بعدا غذای جویدنی رو با میل نخوره اون اوایل فقط تا اونجا که میشد با بشت قاشق له میکردم ولی یکی دوبار این ریش ریش های گوشت تو گلوی هستی گیر کرد و من مردم و زنده شدم بعد اون همیشه میکس میکردم و بعدا هم اصلا هستی با غذای جامد مشکلی نداشت خدا رو شکر.
تو سوبش سیب زمینی و کدو هم میتونی بزنی و بعدا عدس و جعفری
ولی خوشم اومد هم مامان ماهی هستی هم همسر

جودی ابوت سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 15:23 http://whenurnot.blogfa.com

یعنی الان من که هیچ چی از این تغذیه نوزاد و اینا حالیم نیست نباید کامنت بذارم ؟؟ یعنی اون جمله آخرت واسه این بود که من خفه خون بگیرم و کامنت نذارم ؟؟
یعنی گناه من چیه که بچه ندارم هییییییییچ سررشته ای هم از بچه داری ندارم. یعنی چرا اون وقت ؟؟
یعنی من الان نباید حرف بزنم ؟؟ یعنی من کامنتم رو برات نفرستم ؟؟
یعنی الان داری از من انتقام می گیری ؟؟‌تقصیر من چی بود که پست قبلیت انقدددددرررررر دردناک بود و انقدر جیگر من رو آتیش زد و انقدر برای تو و یونا غصه خوردم که اصلا لال شدم و صدا از تو گلوم در نمیومد و انگشتام یاری نمیکرد کامنت بذارم برات
یعنی الان مجازاتم اینه که این پست هم برات کامنت نذارم ؟؟
یعنی تو دلت میاد با من این کار رو بکنی صمیم ؟؟
آره دلت میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیکون یه جودی خیلیییییییییییییی ناراحت طفلکی مظلوم بخت برگشته غصه دار کتک خورده از صمیم !!!!!!!
قربون اون بچه خوشگلت برم من یه ماچ گندهههههههه از طرف من بکنش

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 10:47

من هم دوتا نی نی دارم و برنامه زندگیم خیلی شبیه شماست.
غذای بچه رو باید بی مزه بپزی چون مزه های شیرینی و شوری وترشی از چیزهایی هستند که برای 200 روزه عزیزت فعلا ممنوعه.
برای جلوگیری از حساسیتهای احتمالی آینده هم مرکبات رو تا یک سالگی به این دسته گل نده.
امیدوارم هیچ وقت خسته نباشی.

فرناز سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 09:56 http://hilga.blogfa.com

سلام صمیمی جون چطوری عزیزم .من سوپ دینا رو توی زودپز یا قبلمه درست میکنم تیکه هایی از سینه مرغ رو باقیچی می برم و یا تیکه هایی از گوشت ماهیچه خیلی سریع می پزه برنج و سیب زمینی و هویج و جعفری هم می ریزم اوایل که دینا کوچولوتر بود هم سن یونا که بود کامل میکسش میکردم دقیقا مثل حلیم توی ۸ ماهگی به بعد با گوشکوب می کوبم تا جویدن رو یاد بگیره اما الان بهترین چیز برای یونا همون حریره هست که برای دندوناشم خیلی خیلی خوبه

سلام
به ما هم سر بزن

نازنین سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 09:39

راستی یادم رفت بگم:اینکه یونا حریره یا فرنی رو بیشتر دوست داره برای اینه که به طعم شیر مادر نزدیکه و سوژ طعمش جدیده.سعی کن بیشتر رو سوپ تکیه کنی

نازنین سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 09:28 http://www.nazmoh.blogfa.com

سلام صمیم جونم
نازشو بخورم پسر ناز که این قدر بزرگ شده غذا خور شده. کاملا شرایطت رو درک می کنم. منم همین بودم و 2 هفته بعد از اینکه اومدم سرکار دیگه دیدم نمی شه و سوپ رو یه روز درمیون درست می کردم.جونم برات بگه از تجربیات من و نظرات دکتر ویانا:
1- غذای اصلی باید سوپ باشه و سعی کن فرنی و حریره رو فقط یه وعده در روز به یونا ببری بدی تا عادت غذاییش در آینده بر مبنای سیر شدن با غذا باشه! این توصیه دکتر ویانا بود که فوف تخصص تغذیه کود رو داره و من الان که دخترک 16 ماهشه و تقریبا همه چی می خوره از اینکه عادت غذاییش بر مبنای سیر شدن با غذاست نه شیرینی جات و یا میوه خیلی راضیم.
2- اصلا نگران نباش و غذاش رو کاملا میکس کن چون برای معده و دستگاه گوارش یونا دونه های غذا خیلی درشته. من تا مدت ها شاید تا ۱۱ یا 10 ماهگی سوپ کاملا میکس شده به دخترک دادم ولی اون اصلا با گاز زدن مشکل نداش و نداره.
3 - توصیه دکتر ویانا برای میوه:تا 1سالگی فقط سیب و موز بود. منم همین رو عملی کردم و خیلی خوب بود. البته از همون اول - که فکر کنم 8 ماهگی بود_ میوه رو دادم دستش و خودش خورد .و الانم همینه.
4- یه مقدار بسیار زیادی به حس مادرانه خودت هم اعتماد کن.
5- قدر راین روزا رو بدون . هرچند با بزرگ تر شدن یونا شیطونیاش بیشتر می شه ولی کارای تو سبک تر می شه.باورکن

صنم سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 09:15

ببخشید یک چیز دیگه رو هم فراموش کردم این آبجی ما وقتی می خواد پلو درست کنه موقعی که برنج رو تو آب جوش می ده به اون نمک نمی زنه و موقع آب کش کردن آب برنج رو تو یک ظرف می ریزه و می ده به این تانک کوچیکش تا بخوره و تانک تر بشه فعلا که با این روش هم توپه و هم تانک راستی الان خواهر زاده من ۱۸ ماهه است اما خواهر من از هشت ماهگی همه اینها رو به خیکش بسته الان هم به لطف خدا سالم و سلامته این خرس گنده ما

صنم سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 09:10

راستی یادم رفت بگم که خواهرم به این توپ گرد و تپلیش به اسم اقا علیرضا یک روز در میان یک سیب کوچیک رنده می کنه و می ده خیلی هم با اشتها می خوره

صنم سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 09:08

خواهر من برای پسرش که خیلی هم تپل مپلی هست سوپ عدس و ماش پلو درست می کنه و هر دو را با قاشق کمی نرم می کنه هفته ای یک بار هم آب عدس به ناف بچه می بنده می گه عدس بین حبوبات از همه برای بچه مقوی تر ه و آهن هم داره این پسره هم روز به روز گنده تر و شیطون تر و بلا تر می شه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 08:25

منا دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 22:42 http://www.man-o-del.blogfa.com

عزیزم این سوپی که شما درست میکنی خیلی ناجوره اخه

معمولا عدس و ماش و شلغم و یه سیب زمینی کوچیک و یه کمی از این چور چیزا هم بهش اضافه میکنن حتی گاهی کمی گندم هم خیلی مفیده
اینا هیچکدوم ضرر نداره و هم پر از ویتامین هست و هم غذا رو خوش طعم میکنه

یونا کوچولو رو ببوس

خب تا این سن هنوز سیب زمینی و سبزیجا ت دیگه وقتش نرسیده وگرنه به قول تو طعمش بهتر میشد.

ستاره دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 16:50 http://alldays.persianblog.ir

یه چیز دیگه: این غذای انگشتی چی چیه؟یعنی وقتی می خوره باید انگشت کنیم تو حلقش که بالا بیاره؟!! یا وقتی می خوره خودش انگشت میکنه تو حلقش؟!یا وقتی می خوره باباش بدون اینکه انگشت بکنه توی حلق خودش بالا میاره؟!!!

نیششش

ستاره دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 16:46 http://alldays.persianblog.ir

ای بابا چقدر سخته بچه داری ! چقدر آدم به چیزای کوچیک باید فکر بکنه ها‌!‌من مثلاْ تا حالا فکر می کردم آدم هرچی می خوره باید نرم کنه بده بچش بخوره !!!!!(نخورد هم نخورد. گشنش بشه خودش می خوره!!!!!) یعنی داشته باش توصیه رو . بیچاره اون بچه ای که من بشم مامانش!!!!

سارا دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 15:34

.

خانم م دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 14:06

مقاله خیلی خوب از پروفسور سلطان زاده توی اینترنت پیدا کردم که درباره تغذیه کمکی کودکان شیرخوار بود. مطالب خیلی مفیدی داشت. برنامه غذایی ماه هشتم رو کامل توضیح داده بود.

صبح: حریره بادوم و نصف زرده تخم مرغ

ظهر: سوپ یا آش که می تونه حاوی این مواد باشه:

گوشت ماهیچه، ران یا سینه مرغ، جگر گوسفند، ماهی

کدو خورشی، کدو حلوایی، کرفس، لوبیا سبز، هویج، سیب زمینی، به

گشنیز، جعفری، شوید

عدس، ماش، نخود فرنگی، آرد برنج، آرد گندم، بلغور جو

رشته فرنگی، رشته ماکارونی

عصر: پوره سیب زمینی، هویج، کدو، کدو حلوایی، نخود فرنگی

میان وعده: میوه ها مثل سیب، موز، لیمو شیرین و آب هویج

دسر: ماست کم چرب، خرما یک یا دو عدد.


ممنونم عزیزم.

بانو دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 14:06 http://http://eyshemodaam.blogsky.com/

سلام من برای خودم وبلاگی در بلاگ اسکای درست کردم حالا می خوام بدونم چه جوری می شه اون جمله ی زیر عنوان رو اضافه کرد مثل این جمله که شما نوشتی
صمیم-۲۹و اندی سن!- ۵ ساله ازدواج کرده-همسرشو می پ
رسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟
می شه کمکم کنی ؟؟؟؟ ممنون

بخش تنظیمات/ تنظیمات عمومی/ معرفی وبلاگ میتونی توی باکس بنویسی.
اول با یوزر پسورد وارد وبلاگت شو بعد این کارها رو بکن.

آساره دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 12:01 http://manomehrabunam.blogfa.com

سلام عزیزم.
بیشتر بنویس لطفا دلمون تنگ میشه. خیلی خوبه که ساعت 2.5 خونه هستین ها! اینجا من خیلی زود برسم خونه 5 هستش :(( بیچاره بچه های مادرای شاغل تهرانی!

[ بدون نام ] دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 10:32

صمیم بانو همین الان اون فایل مربوط رو به این آدرس ایمیل که این گوشه گذاشتی فرستادم.امیدوارم مفید باشه.

محدثه دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 10:24

صمیم جان من یه فایل خوب برای غذای بچه ها دارم برات میل میکنم.من خودم یه دختر بیست ماهه دارم پارسال دخترم این موقع میشد8 ماهه.
من هم گاهی ماست رو با نون قاطی میکردم میدادم میخورد خیلی دوست داشت.در مورد سوپ میتونی فعلا با گوشکوب برقی کاملا نرمش کنی.ایشالا از 10-11 ماهگی به بعد کم کم درشتش کن که زیاد بد غذا نشه(واقعا موثره تو بدغذایی بچه ها)
من خودم زیاد طبق اصول جلو نرفتم برای غذای دخترم.یعنی کمی خاکی رفتم و همین نظر تو رو داشتم که با کمی خاکی رفتن چیزیش نمیشه.الان هم ماشالا خوش غذا و عالــــــــیه.برات فایل رو میفرستم.هرچی دیگه خواستی ازم بپرس.الان چیز دیگه ای یادم نمیاد.
درضمن خیلی خوشگل مینویسی.نوشتنت رو دوس دارم.

آتی دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 09:56 http://paeize83.persianblog.ir

سلام صمیم جون خوشحالم که خوب و خوشین هر سه تاتون مخصوصا یونای گل .
متاسفانه من خودم تازه دارم آشپزی یاد میگیرم اونم در حد شوهر نه واسه بچه ولی امیدوارم همه کمک کنن :) و یونای ما حسابی سلامت باشه

آوا دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 08:39 http://biraddepa.blogfa.com/

سلام خانومی.خسته نباشی از این ماراتون بچه داری.راجع به سوپ می خواستم پیشنهاد کنم یه ذره گوجه فرنگی پوست کنده بهش اضافه کن یه خورده رنگ و طعمش عوض میشه.یا یه کم شوید بهش بزن.در ضمن میتونی وقتی پخته شد یه خورده کره بهش اضافه کنی که هم ویتامین آ داره و هم خوش طعمه.اگه موقع پخت غذا(همون اول)یه ریزه خیلی کم نمک بزنی هم عیبی نداره.ولی مواظب باش که بچه به نمک عادت نکنه.من واسه جوجه هام یه روز در میون سوپ با گوشت مرغ و روز بعد با ماهیچه می پختم.یه کم پیاز هم بهش اضافه میکردم تا بوی گوشت نده.میتونی با برنج و گوجه فرنگی و گوشت نرم مرغ هم یه غذای خوشمزه واسش بپزی.اگه خواستی واست توضیح میدم.موفق باشی.

فائزه دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 08:16 http://faezeh6.blogfa.com

سلام صمیم.
من چند سال وبلاگت را میخونم. اینال میگم که فکر نکنی یهو اومدم :دی
راستش یک سوال داشتم.
این که یونا کوچولو را تو این سن میزاری مهد بد نیست؟ یعنی نگرانی هاش. این که خدای نکرده یک بلایی سرش بیارن یا بی توجهی بهش بکنن. اونم که زبون نداره بگه. یعنی فکر نکردی که نری سر کار و بمونی خونه تا کمی بزرگتر بشه؟
میپرسم چون میخوام نظرت را بدونم خانمی.
ممنون میشم توی پست بعدی جوابم را بدی.
شاد باشی و سلامت

راحله دوشنبه 21 دی 1388 ساعت 06:04

سلام.
من هم سوپ رو همینطوری درست می‌کردم ولی با گوشت درسته نه چرخ کرده. نمک و ادویه هم نمی‌زدم. خود سوپ مزه خوبی پیدا می‌کرد مزه گوشت و هویج و برنج که قاطی می‌شد خیلی خوب می‌شد. میکسش هم می‌کردم اوایل خیلی و بعد کمتر و کمتر دخترم هم راحت می‌خورد. اگر چه بچه بدغذا و کم غذا و بهانه گیری بود ولی با این سوپ مشکلی نداشت. کم کم درچه میکس کردنش رو کمتر کردم که یه کم درشت تر بشه.
برای میوه و سبزیجاتی که می‌تونه انگشتی بخوره هم من با احتیاط اول از نوع پخته شروع کردم. مثلا هویج پخته شده که اگه گاز هم زد راحت بتونه بخوره. یه بار سیب درسته دادم دستش منظورم نپخته است. پرید تو گلوش زهره‌ام رفت دیگه این کار رو نکردم تا وقتی که آمادگیش رو پیدا کرد. یعنی معنی گاز زدن و طرز استفاده از دندونهاش رو یاد گرفت. کلا من خیلی محتاط رفتم جلو
وقتی کمی آماده ترشد غذاهای نیم پز شده بهش می‌دادم که یه خورده سفت تر باشه و خلاصه...البته منظورم از غذا همون میوه و سبزیجاته.
امیدوارم هم خودتون و هم پسر گلتون همیشه سالم و سلامت باشید

دختذ ناز یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 23:46

تو همون برفینی

الناز یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 22:46

به هر حال چون نمی تونه بجوه با هر روشی که دوست دارید باید ( بهتره) غذاش نرم بشه. من سبزیجات رو هر روز یک مدل اضفه می کردم. لوبیا سبزُ تره فرنگیُ پیاز نخودفرنگی و هر چی داشتم به جز اونهایی که منع شده مثل گوجه اسفناج چون وزن دخترم کم بود کره هم می زدم. این مورد ( یا خامه) بستگی به وزن کوچولو داره. من آب گوشت رو هم ( پختن گوشت توی شیشه) می دادم. دکتر دخترم دعوام کرد ولی من ادامه دادم منتها می گذاشتم ۳ ساعت بپزه تا میکروبهای گوشت کشته بشن.
در مورد ماست هم اکثر بچه ها دوست دارن. من مغزها رو ( پسته گردو بادام هندی و زمینی و معمولی فندق) از هر کدام یکی توی ماست رنده می کردم ( با چایی صاف کن ) و می دادم بخوره البته از حدود ۸ ماهگی این کار رو شروع کردم.
زره تخم مرغ رو هم باشیر نرم می کردم می دادم.
شاد و سلامت باشید.

زهرا یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 21:41

سلام صمیم جون من یکی از خواننده‌های توام که البته تازه باهات آشنا شدم عزیزم /۲۶ سالمه و مثل تو مرداد ۸۳ ازدواج کردم و ۲۰ مرداد امسال دختر عریزم رو از خدا هدیه گرفتم . امروز دخترکم دقیقا ۵ ماهگی‌اش رو تموم کرد .من هم شاغلم و از اینکه ماه بعد باید سرکارباشم خیلی دلم گرفته !تو چطور خودت رو آماده کردی که از یونا جدا بشی؟ من متاسفانه کلا آدم وابسته و احساساتی هستم . از الان ماتم یه ماه بعد رو گرفتم مخصوصا اینکه هنوز نتونستم الگوی خواب دخترم رو تنظیم کنم یعنی کلا دخترم بدخوابه بعضی روزا از ساعت ۶ یا ۷ میخوابه و بعضی روزها هم تا ۳ نصفه شب بیداره / میشه راهنماییم کنی عزیزم ؟ منتظرت جوابت هستما . ببخشید طولانی شد .

behnaz یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 21:18

سلام،، من دختر ۵ ماهه دارم و کانادا زندگی‌ می‌کنم تو برنامه غذای که دکترش داده، از ۶ ماهگی میتونی پوره میوه بدی شامل : گلابی، هلو، موز، سیب و آلو (یکی‌ یکی‌، بپز و شکر هم اضافه نکن) بین ۲-۴ قاش غذاخوری پوره ۱ وعده در روز.

عاطی یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 19:48

من از روی کتاب آشپزی برای کودکان غذا میدم این هم لینکش:http://www.adinebook.com/gp/product/964619026X

سارا یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 16:09

سلام علکم صمیم خانم!
آق پسر چطورن ؟!؟!؟!

فقط اومدم بگم: بابا recomended source!!!!!!!


و همین‌طور: ماچ فراوان!

غزل یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 15:31 http://manevesht.blogfa.com

وای من فکر کنم خیلی زود غذای قصیده رو شروع کردم . از الان دخملم ماست میخوره :) یکی منوراهنمایی کنه ما تقریبا هر چیز نرمی رو بهش می دیم

مریم یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 15:17

ببین یک چیزی که خیلی مقوی است و من بچه بودم به من میدادند آب کباب است درسته که خیلی کم مممکنه باشه اما مقوی است ! کباب برگ رو آبدار درست کن بعد توی بشقاب اب پشت قاشق فشارش بده تا حسابی چلونده بشه بعد این آب رو بده به شازده !

متین مامان حسنا یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 15:11 http://hosnayebaba.blogfa.com

سلام.من خودم به شدت درگیره پیشنهادات متفاوت غذایی بودم.اما نتیجه ای که در مورد دخترم گرفتم این بود که زیاد سخت نگیرم.از هر چیزی کم اما متفاوت بهش بدم.یادمه دخترم اوایل اشتهای خوبی به غذای سفره نشون میداد .اما از بس به توصیه دکترا پاستوریزه عمل کردم بعدش مشکل پیدا کردم.حریره بادوم و ماهیچه فوق العادن.در ضمن اگه دوست داشتی سوپش چاشنی بگیره میزان خیلی کم لیمو مناسبه.به جذب آهنشم کمک میکنه.مواظب سیاه نشدن دندوناشم باش.اگه سیاه شن خیلی تو روحیت تاثیره بد میزاره.
در مجموع زیاد حساسیتو وسواس به خرج نده.راستی کمی بزرگتر شد پودرجوانه هم به سوپش اضافه کن.فیرینیه رقیق هم تو شیشه سرگرمیه خوبی براشه البته با کمی نبات شیرینش کن که دل درد نشه.ببخش پر حرفی کردم.

سیرترشی متاهل یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 14:46

همون سوپ خوبه عزیزم. ذائقه ی کوچولوت رو به نمک و روغن عادت نده.

فقط حواست باشه یکی یکی مواد غذایی رو به سوپش اضافه کنی.یعنی یه هفته مثلا هویج رو اضافه کنی بعد از یک هفته که مطمئن شدی که حساسیتی نداره،هفته ی بعد لوبیا سبز
و به همین ترتیب...

عسل و ماهی رو تا دوسالگی نباید بهش بدی .چون خدایی نکرده اگر به این دو ماده ی غذایی حساسیت داشته باشه
فوق العاده اذیت میشه.
دیگه دیگه...تا جایی که من میدونم ماست هم زیاد برای بچه به سن یونا کوچولو خوب نیست.یادم بیاد بازم میام میگم.

مامان هانیا یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 14:12 http://www.haaniaa.persianblog.ir

سلام صمیم جان. خوبی؟یونا تپلی خوبه؟ببین سوپ بچه ها واقعا بد مزه است. اما اونا الان مزه رو خیلی تشخیص نمیدن.پس دلسوزی برای مزه غذاها نکن. هانیا همون سوپهای بدمزه رو چنان با اشتها میخوره. اگه می خوای بهتر بشه آب لیموی تازه ایرادی نداره چند قطره توش بریز. اما مرکبات تا یک سالگی اکیدا ممنوع هستن. این سایت پروفسور سلطان زاده خیلی به من کمک کرده. مطمئنم جواب خیلی از سوالاتو می گیری.
http://www.professorsoltanzadeh.com/mednews-main-food.HTM

پریزاد یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 13:56 http://zehneziba16.blogfa.com

من که هنور بچه ندارم.اما مدت هاست میرم اینجا...
http://babyfood.blogfa.com/
اما کلا به نظرم فقط حرف دکترو گوش کن نه دیگران نا گیج نشی.

حنا یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 13:35 http://www.doosjoon.blogfa.com

سلام صمیم جون. خوبی؟ کلی دلم شاد شد دیدمت. البته باید ببخشی نی نی من هنوز به دنیا نیومده واسه همین من غذای نینی ها رو بلد نیستم. غذای آدم بزرگها رو هم که خودت استادی.
راستی از بس که تو از دوران بارداریت تعریف کردی من هم نی نی دار شدم. خدا رو شکر اوضاع خوبه. می بوسمت. بای.

ریحانه یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 13:10 http://reina1358.blogfa.com

سلام
من خودم هم خیلی در این مورد سرچ کرده بودم اوایل هم از سایت پروفسور سلطانزاده برنامه غذایی را برداشته بودم زدم به یخچال و طبق اون بهش غذا می دادم کلا وسواس زیادی داشتم در مورد نرمی و سفتی غذایی که به شازده پسر می خواید بدید به نظر من بچه وقتی دندون دربیاره مجبور بشه دیگه همه چی می خوره چه نرم چه سفت. من تا یک سال و نیمگی غذای پسرم را میکس می کردم. همه موادی که توش بود را به گوشتکوب برقی که خیلی به نظر وسیله ی خوبی هست همه را له می کردم مثل فرنی بهش می دادم البته کره هم توش می ریختم که خیلی خوشمزه می شد. چون وقتی مجبور می شد بخوره اصلا سیر نمی شد کلی طول می کشید تا بجوه و حوصله اش سر می رفت مخصوصا که دندون آسیاب هم نداشت. خلاصه نگران نباش که بعدا غذای سفت نخوره و این حرفا. الان که دو سال و نمیشه منم می خوره مشکلی هم براش پیش نیومده بزار بچه راحت غذاشو بخوره سیر بشه. در ضمن اگر الان دیگه تو غذا خوردن پیشرفت کرده من کته ای که با آب ماهیچه پختی پیشنهاد می کنم با یک کم کرده خوشمزه می شه البته اگر غذای یک مقدار سفت که له هم شده باشه بهش می تونی بدی اینو درست کن. ایشالا اینا رو بهش بدی تپل و مپل بشه

سمیه یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 13:08 http://golkhanoom27.blogsky.com

سلام خانمی
خوبی گلم
همیشه شاد باشید در کنار هم و
در پناه خدای مهربان

سروش یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 12:50 http://alisa50-50.blogsky.com/

براتون ارزوی خوش بختی دارم

نگاه مبهم یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 12:41

سلام

زیاد وقتت رو نمیگیرم چون هیچی ندارم که به دردت بخوره.

فقط خواستم بدونی خیلی خوشحالم که همه چی روبه راهه.

soso یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 12:05

سلام صمیم جان
من اولین باره که برات کامنت می ذارم
چند وقتی هست که با وبلاگت آشنا شدم و تقریبا تمامش رو توی این مدت خوندم (وبلاگ جدید و قدیم)
راستی ما باهم یه جورایی همکاریم البته من توی یه دانشگاه دیگه هستم.
من نی نی ندارم اما عاشق غذا خوردن نی نیها و ملچ مولوچ کردنشونم. یونا رو از طرف من ببوس
امیدوارم همیشه سالم و موفق باشه تو زندگیش

لنگ‌دراز یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 11:50 http://derazleng1.wordpress.com/

صمیم جان مامان من تو شیش ماهگی بهم انگور و سیب و خرمای پوست‌گرفته و اینا میداده، بعد همون آبگوشتی که خانواده میل می‌کردند رو هم با نون تیلیت می‌کرده و با قاشق له می‌کرده می‌داده بخورم! کلا مثل این‌که هرچی بوده می‌ذاشته وسط سفره باهم می‌خوردیم! جدا ازین صوبتا کاش یه دوتا عکس از یونا هم بذاری دلمون واشه. خالشیم ناسلامتی!

الهی من قربون اون آبگوشت خوردن تو بشم..یعنی فک کن با این تیپ و هیکل مشتی الانت مثلا کله ات اون موقع ها تو سفره داخل کاسه ابگوشت بوده..
میدونی قربونت بشم منم میدونم بچه نمیمیره ..خود منم نمردم ...ولی خب ملاحظه شه بهتره.

مرسده یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 11:27

به نام خدا :
سلام ک
چند تا نکته . مرکبات و عسل و ماهی و به بچه تا یک سالگی نباید داد نه اینکه طوریش بشه چون اینها حساسیت زاست احتمال ایجادآلرژی تو بچه هست . پس نارنگی ندین لطفا .
آهن رو هم حتما آخر شب به بچه بدین نه بعدش آّب بدین نه چای نه لبنیات . حواستون هم باشه سعی کنید ته حلقش بریزید که دندوناش رو سیاه نکنه و بجاش mim هم ندید چون آهنش کافی نیست و ممکنه کم خون بشه خدایی نکرده .
به جون خودم من دکتر داروسازم .
راستی مشهد هم هستم کاری داشتی در خدمتم .

ممنونم مرسده جان.خوب شد گفتی چون هم میم میدم هم بعدش آب میدم..میگم همون دندوناش رو با دستمال خیس تمیز کنم کافیه بعد از قطره اهن دادن؟

علیرضا یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 10:48 http://tayareh.blogsky.com

صمیم سلام
من تجربه ای درباره درست کردن غذای بچه ندارم ولی یه تجربه دارم که از اون اتفاق به بعد اینو به تمام مادرا میگم ... یه روز که خواهر زادمو برای نیم ساعت به من دادن تا ازش نگهداری کنم منم داشتم ناهار میخوردم.. چون 1 سالشه بهش یکمی از غذای خودم دادم ولی غذا تو گلوش پرید و خلاصه خیلی خدا بهم رحم کرد که عملیات هایملیخ یادم اومد و فوری اونو روی بچه اجرا کردم و غذا از دهنش پرت شد بیرون....میخواستم اینو بگم که الان که تازه شروع کردی به یونا کوچولو غذا بدی فقط خودت و پدرش بهش غذا بدین.. و اجازه ندین حتی افراد نزدیک خانواده بهش غذا بدن...

عسل اشیانه عشق یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 10:43

شرمنده صمیم جون من تجربه ای ندارم.
ولی خیلی خوبه که تو کارت پاره وقت هست. اگه اینطوری باشه که ادم ۲.۵ برسه خونه که خیلی عالیه.

عسلی من کارم تموم وقته تو ایران یعنی از ۷ تا ۲.۳۰ و چون یکساعت پاس شیر دارم میتونم زودتر برم و همون ۲.۳۰ میرسم خونه.
بووووووووس عسلی گلم.

یاس یکشنبه 20 دی 1388 ساعت 10:14

به به سلام صمیم جون
دلمون تنگ شده بود . یونا خان چطوره ؟ یه عکسی میزاشتی از این خوشگله خوب.
در ضمن من شرمندم که هنوز مجردم و تجربیات کافی در زمینه بچه داری ندارم ولی تا اونجا که من یادمه به برادرزادم اینجوری ساعتی و برنامه ای غذا نمی دادن ولا هیچ طوریشم نشده ماشالا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد