شب تولد صبا بود.همین چند روز پیش.عصرش داشتم کادوهامون رو میپیچیدم و برای مامان و سهیل اینا هم پاکت مخصوص هدیه (پول ) درست میکردم.تصور کن روی زمین نشستم و پاهام رو دو طرفم دراز کردم و دارم چسب میزنم...یک لحظه تموم بدنم انگار پرتاب شد ....ته دلم ریخت پایین و فقط تونستم با صدای ضعیفی بگم...وایییی خدا!!!......حتی اولش نفهمیدم چطور شد که ایطور شد!!!!!دستم رو گذشتم روی شکمم و شمام رو بستم..بلاخره حست کردم....بلاخره اولین تکون کاملا محسوست رو احساس کردم..چقدر بامزه بود...چقدر اول ترسیدم و بعد خنده ام گرفت...چقدر وروجک شدی اون شب...با صبا گفتم این پدر سوخته داره اون تو برات قر میریزه...فقط داشته باش چقدر ننه فروش خاله پرسته!!!!
و حس شیرینش از روز 18 بهمن با من همراه شد...این روزا ارتباط من و عسلی بابا خیلی جالب شده..وقتی تنهام یا قبل از خواب دراز کشیدم دستم رو میذارم روی شکمم و میگم نی نی مامان! کجایی لپ گلی؟ میای با هم قایم موشک بازی کنیم؟ یهو یه طرف شکمم میره بالا و تا دست میذارم روش غیب میشه و شکمم دوباره صاف میشه....خنده ام میگیره و میگم خب جر نزن!! من هنوز حاضر نبودم..اگه مردی دوباره بیا!!! و میوه شیرینم از یه طرف دیگه یهو میزنه بالا و تا میخوام دستم رو بذارم روش باز غیب میشه.....تا حسش نکنی باور نمیکنی....تا حسش نکردم باور نکردم....و بعد لب هام رو آویزون میکنم و با لحن نی نی ها میگم نمیخوام..تو کلک میزنی...من حواسم پرت میشه یهو!!! اصلا بیا یه بازی دیگه ....و پسرک کوچولو انگار میفهمه...دوباره یه طرف شکمم سفت میشه و به من فرصت میده نوازشش کنم....دستم رو روی پوستم به ارومی میکشم و براش از باباییش میگم که چقدر دوسش دارم و چقدر این روزها پشت و پناه منه....و وقتی به آرومی اشک هام رو از روی گونه هام پاک میکنم چند تا تکون محسوس زیر دستم حس میکنم...انگار یکی داره میگه نداشتیم ها......بسه.....
این بازی رو خیلی دوست دارم..و علی هنوز نیمدونه...و فقط تعجب میکنه من چطور راضی شدم جدیدا بدون او ن برم توی تخت و تا یکساعت بعدش بیدار منتظرش بمونم!!!!...تا کامی رو ول کن هو بیاد بخوابه...تازه وقتی میاد کلی میگه شرمنده ام تنها موندی!! ..نمیدونه با این وروجک بلا مگه آدم میتونه جلوی خنده اش رو بگیره و بگه با نی نی خودم!!!! داشتم بازی میکردم..چکار داری تو؟
******** ******
پ.ن.
راستی یه خبر خوب... دو تا از مجموعه عکس های علی برگزیده شد توی جشنواره عکس با موضوع تحریفات عاشورا.....خیلی خوشحال شدم..اولین جایزه ای بود که میرد..به عبارتی اولین باری بود که توی جشنواره ای شرکت میکرد..خیلی از همدوره هایشون که هنوز همشون هنر جو هستن حتی جرات نکردن عکس ارسال کنن..ماشالله این بچه ما هم ته اعتماد به نفس...فداش شم خیلی برای عکس هاش زحمت کشید..شب ساعت 3 میرفت بیرون تابه مراسم مخفیانه برسه...جایزه اش هم سیصد تومن نقدیه که انشالله هر وقت دادن نصفش سهم فاطی( نی نی ) و نصفش هم سهم ننه فاطیه!!!!به جبران شب هایی که بدون حضور اقای عکاسباشی خودش رو به زور خوابونده!!!!!
بر منکرش لعنت!!!!!!!!!!!!!!!!بشمار........
چی چی رو؟
سلام عزیز دلممممممممممم !
چطوری ؟؟:*
قربون اون نی نی درون بشممممممم :*!
وای صمیم ... نمیدونم چرا هنوز از حاملگی تو یه حس خاص و خیلی خوبی دارم :))!
زن داداشم میگه : اگه منم حامله بشم تو این قد ذوق نمیکنی :))!
راستی..... بابت موفقیت علی هم کلی تبریککککککککککک
:***********
راستی دوم!:دی
وبلاگ قبلیم واسه خیلی ها پیلتر شده بود !
الان دیگه اینجام
بوسسسسسسسس
راستی سوم !
از گیلاسی خبر نداری؟؟؟؟
نگرانشم !
نمیدونم چرا صفحه اش باز نمیشه....این روزا که کنکور داشت...ولی حتما تموم شده تا الان...
ممنو بابت محبتت.
تجربه اولین اعلام وجود نی نی جایزه گرفتن بابای نی نی و روز عشاق به مامان بابا نی نی مبارکه
التماس دعا
برات خوشحالم به خاطر این حس قشنگ. مبارکت باشه .مواظب گل پسرت باش
فهمیدم چند سالتونه...
خیلی حس خوبی بهم دست داد وقتی وبلاگتونو خوندم
کمی از دل مردگی در اومدم!!
همیشه شاد باشید...
واااااااای خیلی باحال می نویسین!!!
حال کردم:دی
می شه بپرسم چند سالتونه؟؟؟
۳۰
ممنونم.
خیلی قشنگ توصیف کردی
برنده شدن علی هم مبارک باشه
مواظب خودت باش
منم دلم می خواهد نی نی داشته باشم ......
صمیم جانم سلام
الان دارم میرم کنکور ارشد:-s برام دعا کن خانمی:-*
انشالله خوب داده باشی.
می گم ما یه پست همش عقب موندیم یهو این جنسیت نی نی گومبولی شما عوض شد:))؟ فاطی؟؟؟ بابا پسر پسر قند عسل بود که!!
از نظر سر گردنه نشستن و حلق علی رو فشار دادن منظورم بود...آخه تو خونه ما فاطی قبلا خود من بودم..الان تفویض اختیار کردم!!!!!
سلام.وای چه حس جالبی
بابت جایزه هم تبریک. حالا داور از دوستهای علی آقا که نبودن؟!
نه نبودن.
خانومی سلام . نازی تکون خورد ؟ خانومی تو از گیلاس خبر نداری ؟ وبش باز نمیشه واسه من
برا منم باز نمیشه ...میدونم که این روزا کنکور فوق داره..موفق باشه الهی.
بد...بد...بد..بد
وقتی نینیت اومد و یاد گرفت بیاد نت بهش میگم مامانش پیش من نیوند. ما که این همه تفاهم داشتیم آخههههه.
راستی غیر مامانت کلا مشهدیا چه طور آدمایی هستن؟؟؟؟
داری بینشون زندگی می کنی میدونی؟؟؟
سبزواریا چی؟ اونا چطورن؟؟
بد...بد..بد..خودتی...زبون درازی هم میکنم تازه برات..یییییییییییییی(بوووووس)
عزیزم ما همیشه تفاهم داریم.خیالت جمع.به بزرگی خودت ببخش.
هر شهری خوب و بد داره...وجهه عمومی بعضی شهرها بهتر از بقیه است و بعضی شهر ها هم ناجوانمردانه به چیزهایی معروفن..غافلا از خوبی هاشون..کلا باید خودت در مورد یه شهر نظر بدی.....بد نیستن مشهدی ها....از سبزواری ها شناختی ندارم چون کسی رو اونجا نداریم.
قربونت.
سلام بهارم
خوبی گلکم . نینی جونم چطوره ؟ دلم واسه جفتتون تنگ شده . بهش بگو خالش قربون اون بازی کردنش ؟
به علی آقا هم تبریک بگو .
دوست دارم
مراقب خودت باش
سارا
داره ذوق میکنه خاله مشهدیش!! داره میاد..
منتظرتم خاتون.
تو این مدت دقیق تو آینه به خودت نگاه کردی؟
حالا که داری مامان میشی با قبلت فرق کردی؟
ظاها غیر از یه شیکم کمی قلمبه نه!!!
وای صمیم جون انقدر حست قشنگ بود که دلم هوس کرد یوهویی
واییییییییییییییییییی
الهیییییییییییییی صمیم جانم،فکرشو کن هر 20تایی هم به مامانشون برن اینقده بانمک بشن،چه شوووووووووود،جاااااااااااااااااااانم!;))
مرسی خیلی اسم قشنگی برای وبت گذاشتی توی این جمع عاشقانه حضور یه فاطی واقعا کم بوده تبریکات منو پذیرا باشید من هم یک متاهل عاشقم .ولنتاینتون هم مبارک عاشقای واقعی
منم به تازگی وب زدم به من سر بزنی خوشحال می شم .
راستی مادر آینده با تبادل لینک موافقی؟
باور کن اون قدر حست رو قشنگ بیان می کنی که ادم می مونه چی بنویسه . از خوشحالی شما من هم خوشحالم اصلا میدونی چیه ؟ هر وقت حس کردم که دوستان یا کسانی که به نوعی میشناسمشون از ته خوشحالن من هم از ته دلم خوشحال میشم .
روزهای خوب و پربرکت و شادی برات ارزو میکنم
به نی نی گلت هم سلام برسون
تکون خوردن یو.. مبارک باشه! خیلی حس خوبیه.میفهمم.
یعنی بابای فاطی هیچچچچچچچچچ سهمی از جایزه نمیبره؟؟؟
داشتن فاطی و ننه فاطی براش بهترین جایزه های زندگیه خواهر!!! چی چی میگوی؟!!
آخی نازی.. ÷س شیطونی رو شروع کرده! ;) حسابی مواظب هر دوتون باش... راستی تولدش تقریبا کی میشه؟
ایول! جایزه هم مبارک :)
سلام.خیلی قشنگ توصیف کردی مثل همیشه.
موفق و شاد وپیروز باشی.
دعا کن تمام اونایی که آرزوی چنین لحظه های نابی رو دارن به خواسته شون برسن.مواظب خودتون باشید.
انشالله.
ممنونم عزیزم.
مبارکه .
حس زیباییه .
همیشه خوش و سلامت باشی.
مواظب خودت باش
مبارک باشه مامان خانومی...افتخارش هم مال فاطی و ننه فاطیه دیگه.
با نی نی و بابای نی نی روز عشق خوبی داشته باشین.
ایییییییییییییییییییییییییییییی جاااااااااااااااااااااااااانم
تبریک صمیم جانم،هم برای نی نی گوگولی:-*
هم برای علی آقا،انشاالله موفقیت های بزرگترشون رو 3تایی،4تایی،5تایی ...!;) جشن بگیرید:)
میگم بیست تایی چطوره/ راضی میشی؟!!!
بلاچه!!
ای جان نی نی خوشگل گل پسر اخرش دله مامانشو برد خوش به حالت صمیم جون من عاشقه بچم میدونم حتما حسه فوق العاده ای هست تبریک میگم.هم تکون خوردن وروجک هم موفقیته علی اقارو.مواظب نینی خوشگله خاله باش .بوس بوس
الهی
منتظر باش بزودی مرتب برات از اون تو اطوار میاد
واقعا حس قشنگیه و آرزو دارم این لذتو همه بچشند
شاد باشی مامان عزیز و مهربون و شیطون
شاد باش و به بچه ات هم شاد بودن رو یاد بده
شیرینترین لحظه ها رو داری میگذرونی از ثانیه به ثانیش لذت ببر بزرگتر که شد تبدیل میشه به لگد های محکم که غذا نمیتونی بخوری.افرین به علی آقا که برنده شده زحمتشو اون کشید پولشو تو خرج کن.مطمئنم میری واسه پسر خان خرید میکنی مبارکتون باشه
خوش بگذره بهت صتن جان
چه با نی نی چه با پدر نی نی :)
سلام.این قشنگترین حس دنیاس.قدرشو بدون خواهر.
انشای زمستانی نوشته شد..منتظرم...
وای صمییییییییم. چقدر قشنگ این حسارو توصیف می کنی.
قربون فاطی و ننش شم من.
خیلی دوست دارم.
الهیییییییییییییییی عزییییییییییییییییزم بالاخره ابراز وجود کرد این نی نی ما.
من عضو جدیدم تازه باهات اشنا شدم
اما تغریبا همه مطالب و خوندم از اشناییتون تا الان
ایشاالله نی نی گوگولی تون به سلماتی چشم به این دنیای عجیج مجیج باز کنه
خوش باشی
به نی نی سلام برسون هرچند خودم بهش سلم می کنم حتما اونجاست
من که حسش نکردم تا حالا ولی این طور که می گی باید حس فوق العاده ای باشه. اولین تجربه تکون نی نی رو تبریک می گم. کم کم داره چراغ مادریت پر نور می شه خانمی . خوش بخت باشی و شاد.
قربونت برم که کم کم داری سر براه می شی و بهت میاد که مامان باشی! بوس!
ای جان قربوون اون نی نی شیطون بلا
:-*:-*
سلام دوست من
مزاحم شدم بپرسم براتون امکان داره که نظرتون رو در مورد متن های وبلاگ ذیل بدونم؟
پیشاپیش ممنون از زمانت
www.seeyourinside.blogsky.com
اخی..یاد حاملگی خودم افتادم که اولین بار ساعت ۲ نصف شب تکون خورد و چه احساس قشنگی بود...منتظر لگدهای بزرگش باش...
سلام مامان گلی
۱- تبریک میگم نینی گوگولیت یه پسر ماهه
۲-هنوز کامنت جدیئتو نخوندم
۳-مواظب خودتو نینی باش
۴-میبوسمت عزیزم
بای
چه حس زیبایی...چقدر منحصر بفرده این حس. متاسفانه من نمی تونم بفهمم ولی ایشالله من هم بازیکن شوتبالم رو معرفی می کنم!!
راستی موضوع تحریف عاشوار چیه؟
سلام
بالاخره درست شد
مرسی از راهنماییت مامانی
ایشالله همیشه شاد باشی
.
سلام
نازیییییییییییییییی
ان شاالله دست و پات به سلامتی باز شه ننه ان شاالله نامدار باشه این کوچمولو
خیلی مواظب خودت باش آخه بار شیشه داری مادر
وای مامان صمیم...حس خیلی خوب و عجیبیه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام مامان صمیم. خوشحالم که بالاخره نی نی رو حس کردی . میدونم خیلی شیرینه . حالا می بینی احساست نسبت به نی نی باتوجه به اوایل حاملگیت چقدر فرق کرده . بعد ازاین بیشتر حسش میکنی . وقتی که غذا می خوری به پهلو بخواب. وقتی یه چیز شیرین میخوری . اگه یه وقتایی بد بشینی چنان لگد میزنه که یعنی من خسته شدم درست بشین. باور کن عالمی داره . امیدوارم ازاین به بعد بیشتر این حسه شیرینت را تجربه کنی . بابت برنده شدن علی آقا تبریک . امیدوارم به یمن برکت قدم نی نی روزهای خوب وقشنگتر ی رو درپیش داشته باشید. میبوسمت.
الهیییییییییییییییی عزییییییییییییییییزم بالاخره ابراز وجود کرد این نی نی ما بوووووووووووووووووس.
نه٬ به خاطر اینکه تو تولد خالش پز بدی تکون خورد نه به خاطر صبا:)
آخه صمیم٬ با هم بازی میکنین؟ خیلی حس خوبیه نه؟ الان قشنگ حس مامان بودن داری؟
حالا نرین با هم تفنگ بازی٬ گرگکم به هوایی چیزی بازی کنیناااااا ...تو هم شیطوننننن یه دفعه میری بالای مکبل بیا درستش کن:)))
آخ جوووووووون جایزتون هم مبارک باشه. میشه این عکسا رو بذاری ما هم ببینیم یا محدودیت امنیتی پیش میاره؟
میگم صمیم جون ، این نی نی تو ضربه میزنه یا لول می خوره ، خیلی دوست دارم بدونم ، آخه مال من همش انگار داره با توپ می زنه به دیوار ...
فعلا بیشتر حالت وول خوردن داره.
اوووووووووووووووووول
به نظر من که جایزه رو کاملااااااااا منصفانه تقسیم کردی. نوش جونت باشه.
برنده شدن همسری و اولین تکونهای نی نی هم مبارک باشه.
میگم چرا میای و بی صدا میری؟ یه سوک سوک بکن بدونم اومدی!