من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

صادقانه پاسخ بده.

 نامه ای به دوست نزدیکم:

آخه تو که تحمل شنیدن حرف حق!! نداری مجبوری اینقدر به این شوهرت سیخ کنی تا اونی که دلت نمیخواد بشنوی؟بعد با چشم های گرد نگاش کنی و بگی چی؟ راست گفتی؟ و انوقت مثل گاو !! بیفتی روی  تخت و از غصه اونی که شنیدی و دروغ و دغل هم نبود زچون راسته کار شوهرت دروغ و دغل نیست گلوت پر از بغض بشه.  مرض داری؟ آره داری. به جان خودم آدم نرمالی نیستی.صد بار اومدی پیشم بهت گفتم زن حسابی! این سوالات مسخره رو از شوهرت نپرس!نذار  ذهنش هزار جا پرواز کنه.اینقدر نشین برا خودت قصه حسین کرد بباف و شب تا صبح با اونچه که فقط مغز فندقی ات تونسته حلاجی کنه بغض کن و بخواب.مگه تو کله تو رفت؟ بوالله نرفت  و نمیره و نخواهد رفت. مرده بیچاره روحش از این سریال های مزخرفی که تو میبینی خبر نداره یهو ورداشتی ازش میپرسی اگه من از گردن به پایین فلج شم و روی تخت بیفتم گوشه خونه تو میری زن میگیری؟!!چکار میکنی ؟بیچاره شوهرت خوب بود دروغ تحویلت میداد و میگفت به مرگ خودم نه! ؟تو تنها زن زندگیمی و اگه از  دماغ به پایین هم فلج شی من خواسته هام رو زیر پا لگدمال میکنم و همش مثل پروانه دورت میچرخم؟ !!!آره دیگه همینو میخواستی!!!!!خب به اون چه که تو منتظر شنیدن غیر واقعیت بودی و هستی؟ بیچاره فقط گفت نمیدونم.چون الان تو اون شرایط نیستم ولی بعید نیست بگیرم.یعنی فک کنم بگیرم.ولی باهاش شرط میکنم تو باید حتما پیشمون بمونی  چون دوستت دارم و نمیخوام از هم دور باشیم..... اگه منم همین بلا سرم اومد تو حق داری  انتخاب دیگه ای داشته بشی و تو زود بهش گفتی با این شرط که یا خدا یا خرما و مثل تو نمیتونم هر دوتاشون رو مستفیض کنم!!!! شوهرت بیچاره نصفه شبی دیگه داشت کفرش در میومد و تو رو کشوند تو بغل خودش و گف حالا این چرت و پرت ها چیه میپرسی و تو هم گفتی نه!!اونی که میخواستم شنیدم و دونستم!! و به حالت قهر خوابیدی و تا خود سحر هی از این دنده به اون دنده شدی و تازه از رو نرفتی و موقع دو لقمه سحری خوردن باز خفتش رو گرفتی که نه! من اگه خیلی مجبور شم و ازت جدا نشم ( چون تا صبح با خودت فکر کردی مگه کسی رو داری که جمعت کنه و تازه تا کی میتونه اینار رو بکنه؟) یه طبقه جدا زندگی میکنم و بعد هم با بغض کوفتیت گفتی من نمیتوم ببینم این تن و هیکل رو کس دیگه ای بغلش بگیره و گرمش کنه!!!!!!و اونوقت بود که شوهرت  یهو پقیییییییی زد زیر خنده و گفت قربون او ن حسودیت بشم که چپر چلاق هم بشی باز دست بر نمیداری از این کارات!!!!

امروز هم که اومدی خونه ما همش بهم میگفتی چکار کنم اگه این اتفاق بیفته برام.من میمیرم و منم هی بهت گفتم دختره دیوانه!!! اینقدر به این چیزا فکر نکن.کسی که وقتایی که زن های دیگه از درد به خودشون میپیچن و شوهراشون تو تخت بی تفاوت نگاشون میکنن ومیگن ووووه!!!! چه خبره.دو قطره خون دیگه این اداها رو داره.؟ شوهر تو بغلت میکنه و نوازشت میکنه و بهت میگه من چکار میتونم بکنم برات تا بهتر شی  گلم؟ اونوقت تو فکر میکنی این مرد آدمیه که تو رو ول کنه  وگیرم که رفت و زن دیگه م گرفت.خب بشینه ور دل تو  خوبه؟ بهتر میشی ؟ فلجیت یادت میره؟ اصلا تو خودت آدمی هستی که دق نکنی از این درد؟ تو فرداش  تو آسمون داری بال بال میزنی و مردی و راحت شدی!!!!!نمیدونی چه ترررررررررری زدی به اعصاب ما دختر!!!! خدا بکشه تو رو که اینقدر لوس و ناز نازی هستی.مردم روز به روز از شوهراشون تو دهنی میخورن و  شب به شب    لبخند دل انگیز تحویلش میدن بعد تو هیچی نشده بغض کردی و میگی چی خاکی تو سرم بریزم؟ برو بابا خدا شفات بده.برو بذار به زندگیمون برسیم......میبینین تروخدا....آدم نمیتونه دو دقیقه با خودش تو آینه حرف بزنه....بعد میگن چر این صمیم یه وقتایی اخماش تو همه.....خب  از دشب داره جون میده از بس  این مکالمه بین خودش  و خودش...تکرار شده.

شما تو این شرایط مریضی قرار بگیرین چکار میکنین؟ شوهرتون چکار میکنه و یا بهتر بگم دوست دارین چکار کنه! بینم چند نفر تون آبی روی دل آتیش گرفته من میریزین!!!!!!ای لعنت به این سریال روز حسرت که  دهن ما رو سرویس کرد!!!!!!

نظرات 56 + ارسال نظر
هستی چهارشنبه 27 شهریور 1387 ساعت 14:13 http://kolbeyeasemaniema.blogfa.com/

سلام با شما و حرف زدن تو اینه و نظارتتون در مورد این فیلم موافقم بوس

قربونت.

nanaz دوشنبه 25 شهریور 1387 ساعت 23:15 http://mykitchen.blogfa.com

salam. bebakhshid ke man finglishi neveshtam chon fonte farsi nadaram.
webloge jalebi dari samim jan va daghighan hame zanha mesle ham hastan.
vali dar javabe yasamin jan bayad begam ke man to amrica zendegi mikonam va inja to rozname khondam ke yek zani bar asare tasadof baraye 16 sal be koma mire va shoharesh hamchenan dar in 16 sal bala saresh bode va azash negahdari mikarde.
darnatije hame marda intor nistan ke ta zaneshon chizish beshe beran donbale kase die.

مرسی خانومی.
دقیقا.همه جور زن و مرد داریم و نمیشه همه رو یکسان فرض کرد.
ممنوم از لطفت و امیدوارم بتونم تو شادی دوستانم سهم داشته باشم.

شوشو یکشنبه 24 شهریور 1387 ساعت 23:53 http://habaibi.blogfa.com

خیلی جالب وبلاگ نویسی میکنی..
من لینکت کردم البته بی اجازه!

ممنون خانومی.
لطف داری.

سارا شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 12:16 http://sarar.persianblog.ir

واییی صمیم باورت میشه که منم همین مکالمه ی مسخره رو با آقای همسر داشتم و آقای همسر هم همین جواب رو بهم داد؟ داشتم دق میکردم تا صبح خوابم نبرد از اینکه چقدر این مردا کم تحملن!!! و از تصور اینکه آقای همسر یه زن دیگه بگیره و من رو دیگه تحویل نگیره داشتم دیوونه میشدم حتی به فکر طلاق هم افتادم!
آخه من بهش گفتم اگه تو خدائی نکرده اینطوری بشی من تا وقتی که بمیری کنارت میمونم!!

الینا شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 11:21 http://changemyview.blogfa.com

سلام
خوبی آخه قٍمبل خانوم اینم سوال بوده تو پرسیدی. خودتو بذار جای اون .یه مرد جوون باشی با یه زن فلج. شاید بتونه از لحاظ روحی بهت وفادار بمونه ولی از لحاظ جسمی می خوای چه کنی. اونم آدمه . اینجوری خوب بو د بهت می گفت نه بعد که فلج می شدی نمی رفت زن بگیره ولی هر دفعه با یکی یه گریزی می زد. خودتم بودی اینکارو می کردی. چون زن هستی می گی نه .چون جامعه نمی پذیره تو بری با یه مرد دیگه .
من بودم همتو رو نگه م یداشتم هم زن می گرفتم.
بعدم با صحبت کردن در موردش اون مصلبو به خودت جذب می کنی بی خیال بابا .
از رو منو تو تریلی هم رد شه فکر کنم اینقدر ضربه گیر داشته باشیک که هیچیمون نشه

قمبللللللللللللللل
چه بامزه بود این تیکه!!!
نهههههههههههههه من میرم شوهر میکنم ولی شوهر اولیم!!! باید همش بهم عشقولانه بده و نازم کنه دومی رو برای موارد اورژانسی میذارم تو آب نمک!!!
شوخی کردم.خدا نکنه نه زن نه مردش روز بد ببینه.
خدایی ضد ضربه ایم ما خانوما؟!!!

[ بدون نام ] جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 20:12

یه بنده خدا بهم میگه همیشه مه آی کیوت پایینه.راست میگه طفلک.اصلا متوجه حرف زدن با خودت تو آیینه نشدم و اینکه منظورت خودته نه دوستت.
آخه فکرم کردم ها که شوهرش چقدر مث شوهر تو فهمیدس.اما اصلا دقت نکردم که خودتو میگی.
راستش منم فکر که کردم اگه یکی این سوالو ازم بپرسه می گم نمی دونم.یا می گم خفه شو.نیش.
مهسا

اون دومی خیلی جواب عارفانه ای بود!!همون خفهشو بکپ عزیزمت!!!!!
آی کیووووووووووووووووووووووووو
دوست دارم خنگولی هات رو هم!!!!

کیا جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 07:29 http://aroskhanom.blogfa.com

سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ
من چند سالیست در زمینه انداختن سفره عقد و برگزاری جشن های عروسی فعال هستم
در صورت تمایل شما درخواست لینک متقابل دارم
عنوان لینک : سفره عقد
با تشکر پیروز باشید
http://aroskhanom.blogfa.com

زیبای زندگی پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 17:15 http://zibayezendegi.blogfa.com

ما این سریال ر نمیبینیم یعنی کامنالهای ایران رو نداریم بس امسال مستفیظ نشدیم ولی میدونم منم اگه بودم می برسیدم همین سوال رو.قبلن ها خیلی از این سوالهای مشنگی ازش میکردم اما از بعد از تولد دخترکمون حسابی درگیرم و وقت نمیکنم از این سوالها بکنم البته هنوز خودمو لوس میکنم و این تو خون ما خونومهای عاشق بیشه ست که همسران مهربون و نازنینی هم داریم............بوس

X پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 16:36 http://stillness.blogfa.com

سریال اعصاب خرد کنیه!!!




ساره پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 14:19 http://sareheh.persianblog.ir

از قضا صمیم جان من هم این سوال رو چند باری موقع این سریاله از همسر جان پرسیدم و همسر جان هم که با همه ی عاشق بودنش آدم منطقی ایه و دروغ نمی گه گفت الان که تو شرایطش نیستم و نمی خوام بهش فکر کنم! من هم دهنم بسته شد!

هستی پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 11:50 http://kolbeyeasemaniema.blogfa.com/

سلام تازه امروز با وبتون اشنا شدممطالبتون خیلی جالبه لینکتون میکنم که زود به زود سر بزنم و همیشه دوستتون باشم .میرم که همه مطالبون و بخونم و بیام.شما هم به من سر بزنید

فرزانه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 10:47 http://lahzehayezendegi.blogfa.com

سلام

جالبه منم پرسیدم همون روزای اول. من می گفتم کار پسره رو تایید نمی کنم ولی خوب به هر حال اون آدمه نمی تونه این جوری ادامه بده هر کس دیگه هم جاش بود همین کارو می کرد بعد امین گفت خوب پس چرا کاره پسره رو تایید نمی کنی؟ منم گفتم چون دختره هم بی تقصیره توی این جریان. نظر امین این بود که اگه من اینجوری بشم ازم نگهداری می کنه یه زن دیگه هم نمی گیره تازه این جوری یه فرصت به دست می یاره که بیشتر عشقشو به من نشون بده. ولی من اگه همچین بلایی سرم بیاد ترجیح میدم بمیرم.

دور از جونت عزیزم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 09:16

من هم چند شب پیش همین سوال رو پرسیدم و اون هم گفت : وا... معلومه می رم زن می گیرم ...پس چی ...انتظار داشتی بشینم نگات کنم .... بعدش هم گفت حالا تو گردن به پایین فلج شو تا بینی من چی کار می کنم(گریههههه)

اگر هم این کار رو بکنه باز جای شکرش باقیه که آدم دو رو و ریاکاری نیست و همه چیز رو میگه بهت.
نپرسیدی اگه تو اینطوری بشی دوست داری من چکارکنم؟

مریم پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 02:37 http://www.sokut65.persianblog.ir

سلام وقتی نوشتی شوهر دوستم تعجب کردم که مگه غیر علی تو مرد دیگه یی هم هس اینقدر مهربون باشه؟؟؟؟!!!!!
ولی آخرش مطمئن شدم جز اون هیچ کدوم این جوری مهربون نیستن
دی::::چشمک
راستی لینکت کردم با اجازه
بوووووووووس

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 20:00

سلام ناقلا!
احیانا این خانومه خودت نبودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اوهومممممممممممممم
یعنی آره!!!

نادر چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 17:49 http://husha.blogfa.com/

ما می‌توانیم به وضعیت آگاهی الهی سری بزنیم ولی برای ماندن ( و استقرار) در آن باید یاد بگیریم که چگونه در حالی که به انجام کارهای روزانة خود ادامه می‌دهیم هوشیاری کامل خود به وضعیت آگاهی الهی را نیز حفظ نمائیم سری هارولد کلمپ[گل]

نازنین چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 16:56 http://h4sti.mihanblog.com

سلام خوبین ؟
وبلاگ جالبی دارین
مطالبی هم که نوشتین جالبه
وقت کردین به منم سر بزنید خوشحال میشم
موفق باشی

گل گل چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 14:56 http://golgo1384.persianblog.com

صمیم خانم سلام خیلی وقت نوشته هات را میخونم ولی از امروز دارم مینویسم 2 سالی میشه با نوشته های طنزت خندیدم و نوشته های احساسیت من را به حس خوب داشتن همسرم برده
راستی در مورد روز حسرت ما جرات نداریم تو خونه حرفشرا بزنیم همسر محترم کارگردان و نویسنده و همه را از دم فحش میده
به من سر بزن

میریام چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 14:16 http://bpanjare.parsiblog.com

سلام خانومی.
خوبی؟
واقعا تو بودی که این اتفاق برات افتاده؟
باورم نمیشه
ولی خب پیش میاد
....................
ولی اگه من توریم بشه خودم سعی می کنم پامو بکشم کنار
حتی اگه خودش نخواد
مگر اینکه یه همسر خوب و واقعا عاشق (مثل همین الان خداروشکر) داشته باشم که چون می دونم منو واقعا دوست داره و اگه خیلی البته اصرار کنه و ابراز راحتی کنه پیشش می مونم و دقایق باقی مونده از زندگیمو تلاش می کنم خوب بگذرونم.

و همش یاد خدا باشم.
و دردای این دنیای مسخره رو با تمام وجود تحمل کنم.
.....................
دوستت دارم
.....................
راستی من همچنان لاغر تشریف دارم و کلی متعجبم و از تحسین اطرافیانم کمال تشکر رو دارم
چون خیلی روحیه می گیرم وقتی می بینم تونستم با اراده خودم و کمک تو یه کاری بکنم.
.....................
موفق باشی!
یا علی!!

خوشبختیت مستدام.اوههههههههههه مانکن هم شدی پس؟
تبیک عزیزم.و آفرین.

خودم تنها چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 14:06 http://chi0begam.blogfa.com/

قدر این علی رو بدون
برو این وبلاگم یه سر بزن http://asemani369.blogfa.com/

جوجو.... چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 14:05 http://360.yahoo.com/my_profile-7GhjBkc_eqx2.PgF8XoEXw--;_ylt=Al

باز اونجاش که نوشتی مغز فندقی خوشم اومد...............میگم....خوی کاری کردی پرسیدی .همین حالا تکلیفتو باش روشن کن.....من همیشه میام تو وبت.ولی حال ندارم واست نظر بذارم.همیشه خودت یکی از طرف من اضاف کن.........ادرس وبم رو هم گذاشت البته مال من تو سایت یاهو میشه(چشمک)

یاس چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 13:42

راستی یاد یه موردی افتادم یکی از فامیلهای ما یه آقاییه که حدود 55 سالشه و 2 دختر 23و20 داره .خانمش چند سال پیش ام اس می گیره و بنده خدا مشکلش به حافظش می زنه و مثل یه عروسک از صبح تا شب با بدن تقریبا بی حس یه گوشه ای میشینه زل میزنه به دیواروحتی 1 ماه هم میشه که حموم نمیره.ولی شوهرش همش اونو رو دوش گرفته از اینور به اونور می بره.این قضیه حدود 10 ساله که هست و حتی به اصرار دخترهاش که بابا زن بگیر راضی شد به خاطر دخترهاش این کارو بکنه و یه مورد هم پیدا شد ولی آقاهه زد زیرش که من نمیتونم عدالتو برقرار کنم الانم همین طوری مواظب زنشه و دوسش داره .اینو قابل توجه اونایی گفتم که میگن مردا همه بی وفان:) همه جا خوبو بد پیدا میشه

کی گفته مردا همه......؟
ممنونم عزیزم.
چه مرد نازنینی.

همشهری چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 13:28

به این فک نکن که تو ( دور از جون ) کاریت بشه اون چیکار می کنه ؟؟؟؟
به این فک کن اون ( دور از جون ) کاریش بشه تو چی کار می کنی ؟؟؟؟
آیااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟ ......

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 13:28

منم کل فکرمو مشغول کرد این سریاله.اتفاقا خیلی هم خوب بود به نظر من.اینکه اینجاها معلوم میشه که نیاز آدما به یه همدم چقدر زیاده.
اینکه یه نفرو دوست داشته باشی و اون این جوری شه که حتی سرشم نتونه تکون بده.اینکه سر تا پات نیاز باشه به اون فرد و حالا دیگه ...اینا همش دردناکه.
اما اون روز عروسیشون که قسمت اول بود پسره اصلا مث عاشقا نبود.اصلا.پس همون بهتر که دختره مرد و خودشم زن گرفت.کسی که بتونه هر روز با یه زن زندگی کنه بهتره .....
ولی دردناکتر اینکه عاشق باشین...عاشق واقعی...خودت اینجوری شی و حس کنی سر باری.فکر کنی ارزششو نداری.از طرفی بخوای بمیری.
اگه مرد من بود زبونم لال دلم راضی نمی شد که با یه جسد که فقط می تونه از سرش استفاده کنه زندگی کنه.در اینصورت مرگ هر دو مونو می خواستم.چون مطمئنا مرد من مردی خواهد بود که اگه من می مردم اونم نمی تونست زندگی کنه.اگه هم زن می گرفت من می مردم.می بینی که.........نمی شه تصمیم گرفت و هیچ کاری نمیشه کرد.اما پرسیدن این سوالا که اگه من مردم و اگه تو مردی مسخرس.فقط اعصابا رو می ریزه به هم و روانیت می کنه.اگه دو نفر با اعتماد به هم زندگی کنن می دونن که تو یه همچین شرایطی بدون حتی یه لحظه فکر به عمق فاجعه پیش هم می مونن و اینجا پرسیدن یه همچین سوالی اصلا لازم نیست.
بیچاره شوهر دوستت.خیلی دلم براش سوخت.طفلک.مهسا

شوهر دوستم؟ ا.ن که خ.ودم بودم این سوالا رو پرسیدم.~!!!!!!!!!!!
خیلی خوب و واضح گفتی و آرومم کردی.ممنون.

ساسا چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 13:25 http://zolali.blogsky.com

من هم همون حرفهای خودت رو بهت می‌زنم در ضمن پیشنهاد می‌کنم طبق قانون جذب دائم خودت رو در وضعیت بهتر و سالمتری بدونی که اگه اینکار رو بکنی کائنات عمرا به ذهنشون برسه که تو رو فلج به تخت بچسبونن.

سالی چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 11:13 http://ajool-mehraboon.blogfa.com

سلام صمیم جان منم با حرفایی که به دوستت گفتی موافقم پرسدن این جور چیزا اشتباس

بولوت چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 11:04

شوهر دوست نزدیکت احیانن به دوستت نگفت جنبه ی فیلم نگاه کردن نداری و تلویزیون و پرت نکرد بیرون ؟
اصلن این فیلما چیه میسازن چشم و گوش زنا باز می شه ؟ زن که نباید پاشو از مطبخ بذاره بیرون (شیطونک)

نه نگفت!!!!!!!!!!!!!!!!!
ولی گفت تی وی گرونه خودت رو میندازم بیرون اگه دوباره بپرسی!!!!!!!!(نیششش)

یاس چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 10:09

سلام صمیم جون اتفاقا من همین سوالو دو شب پیش از شوهرم پرسیدم اونم ناباورانه بهم نگاه کردو عصبانی شدو هنوز که هنوزه میره میاد میگه اون حرف بدتو پس بگیرِ:ی تازه دیشب دوباره پرسیدم گفت اخه من که جیک جیک می کنم برات خونرو جارو می کنم برات بذارم برممممممممممم؟:ِِ) خلاصه اینم از دیونگی ما خانوماست که با زور این سوالارو می پرسیم و دلمون می خواد با زور این جوابو بشنویم که:نههههههههههه عزیزم من بدون تو می میرم.موفق باشی الحق که هممون یه چیزیمون می شه؛)

خندهههههههههه
راس میگی.

سلام چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 10:06

صمیم جون همه ی اینا بستگی به دو طرف داره..اما مطمئنا"همه ی مردهاسرو ته یک کرباسن دیگه....

با بخش اول موافق و با دومی شدیدا مخالفم..مگر اینکه قالیچه ابریشمی رو هم کرباس حساب کنی!!!!
شرمنده.

رها(ستایش) چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 10:06

خوب این که ما مرض داریم زیاد دور از ذهن نیست عزیزم

ولی راستش منم از دیشب گیر دادم به جناب سرهنگ که ببین شما مردها همتون همینید ولی اگه برعکس بود ما زنها می سوختیم و می ساختیم تازه مدال افتخار رو هم می زدیم رو سینه امون

خب میدونی ما نمیتونیم چند تا صیغه میغه هم جور کنیم برا خودمون..البته راه زیاد داره ولی خب من و تو و خیلی های دیگه آدم این کارها نیستیم و یه نفر رو فقط میخواهیمتو زندگیمون.
ولی در کل میدونم مردای ما خیلی هاشون با وفان و پاش برسه میمونن باهامون.
قربونت.

سارا چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 09:35 http://attitmani.blogfa.com

ای صمیم دیووونههههههههه
جالبه منم دیشب از حمید همینو پرسیدم گفت این حرفا چیه من تا آخر عمر پرستاریتو می کنم بعد جالبه با یه حالت عاقل اندر سفیه از من می پرسه سارا تو عشقوچی تصور می کنیییییییییی؟منم ..
بعد می گه حالا اگه من(خودش)بمیرم تو چی کار می کنی منم ......
این فکرارو اصلا نکن اونم با این علی عاشقققت

خب شوهر من این جوری نپرسید ولی گفت که از الان قول الکی نمیده ولی پیشم میمونه و نگهم میداره!!!!!دستش درد نکنه.!!!!!!!!!!!

عسل چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 09:32

بشین بینیم بابا. آخر و عاقبتم چی میشه؟ حالا کی گفته این اتفاق واسه تو میوفته. تو احتمالا امار و احتمال نخوندی تا حالا.راستی ببینم دیشب چه بلایی سر شوهر بیچاره اوردی؟ نکشیش یه موقع

نگاه مبهم چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 09:20

سلام

خوب معصومه هم دیشب براش همون اتفاقی افتاد که من می خواستم اگه جای اون باشم برام بیفته.

خدایش بیامرزد.

اون بنده خدا هم حالا حسرت رو تجربه می کنه.

یه وقتایی آرزوی خیلی ها مرگه که خدا نمیده بهشون ......
دور از جون تو باشه.
قربونت.

حنا چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 09:09

خدا چیکارت کنه دختر. مردم از خنده.
ولی خداییش نمی دونم چرا گاهی از این فکرها به ذهن منم می رسه. یه وقتهایی اینقدر فکرهای چپ اندر قیچی می کنم که خودم با خودم بغض می کنم ، اشک توی چشام جمع میشه و . . .
راستی دیشب بعداز دیدن این سریاله به شوهرم میگم (البته با لبخند ملیح و نوازش و بغل) عزیزی اگه یه روز من بمیرم ، تو بری زن بگیری ، اون وقت . . .
اون وقت من می دونم و تو. عاقت می کنم. من که راضی نیستم. نفرینم پشت سر زنته. خیر از زندگی با تو نمی بینه زنیکه . . .(اینجاهاش رو با عصبانیت گفتم)
خلاصه که شوهر ما هم قاطعانه اعلام کرد دیگه این سریال رو نگاه نمی کنیم.

منم میگم الهی همه لباس های منو که اون زنیکه ایکبیری میخواد بپوشه انگلی بشن و با هم بمیرین!!!!!!!!!!!!!!
تازه روحم هم قراره بیاد و بهشون تف کنه هر شب!!!!!

یکی چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 09:00

منم این فیلم در پیت را که می بینم دپرس میشم.این سوال را منم پرسیدم و همون جواب تو را شنیدم ولی دیگه گیر ندادم.سعی می کنم انرژی منفی به سمت خودم جذب نکنم.اگه آدم بخواد به این چیزا فکر کنه فقط که فلجی نیست این همه مریضی!! دوست ندارم این فیلمو که ادمو ناراحت می کنه.رضا عطاران را ببین و بخند.ولش کن...

چشمممممممم
ولی خب این جور سوالا همش آدم رو انگولک میکنه.شایدم اطمینان خاطر بیشتری میخوان با دیدن این سریال ها.....نمیدونم.
قربونت.

NakhaaStani چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 07:27 http://250585.blogfa.com

به جون خودم تا خوندم گفتم این خود صمیم ناکس بوده ((=

بیچاره شوهرت صمیم !!‌:دی

ولی خیلی فیلم باحالیه من دوستش میدارم کلی !!‌ :دی

دیدی صمیم؟ دیدی دختره مرد ؟! ( باران بهاری ) :دی

حالا برو بچسب به علی آقا بگو اگه من بمیرم ( بگو خدا نکنه ) میری زن میگیری ؟ بعد جنازه ی منو پیش خودتون نگه میدارین یا میندازین دور؟‌ ((=

خوبی عزیزم؟! *:

جدی جدی مرد؟!!!!! نههههههههههههههه من صدا و حرکاتش رو خیلی دوست داشتم.نه!!! دوست دارم بازم تو این سریال بازی کنه ببینمش.
بزنم داغونت کنم؟ جنازیهههههههههههههههههههههههه
وووییییییییییییی ترسیدم.

سارا چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 03:44 http://jayekhalvat.blobsky.com

بابا خدا بده جنبه.
تو که اینفدر حساسی این سریال آبکیا رو چرا نگاه میکنی خوب؟؟؟؟
من خودم به علی گفتم مرگ مادرت اگه من فلج مغزی چیزی شدم نشین بالا سرم زر زر کن.برو یه زن دیگه بگیر مارم بیخیال شو.
البته این جریان به اون سریال آبکی ربطی نداره.خدارو شکر به دلیل محدودیت دانلود من فقط بزنگاهو میبینم.
خوش باشی.

فلج مغزی و مرگ مغزی که اوکی هست زن گرفت..ولی بدبختی اینه که من توی اون حالت هم دور از جون شوهرم اگه اتفاق یفته براش منتظر خوب شدنش میمونم..یعنی فک کن مبمونم!!!!!!(نیشششششش)

متین مامان حسنا چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 01:58 http://www.hosnayebaba.blogfa.com

جالب بود.فکر کنم این حرفارو تو این مدت زنای زیادی به شوهراشون گفتن.یکیشون خود من.تازه همین دیشب گفتم اگه این پور سرخو تو حالت عادی تو خیابونم ببینم میکشم.همسر مهربانم هم لبخندی معصومانه زد.

شقایق سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 21:53 http://shaghayegh.blogsky.com

انشاالله خداوند به شوهرت صبر بده
TV رو از تو بگیره
هاست و پهنای باند گوگل رو هم بده به من :)

میگم این دستور آشپزی های شما کم بود هی ما عکساشو میدیدم بعد دلمون قیلی ویلی میرفت حالا هم حدیث بانو در چشم غمگین داره پدر صاحاب شیکممونو در میاره!
ول کنین بابا بزارین به درد گشنگی خودمون بمیریم

عزیزممممممممممممممممم
آمینننننننننننننننننننننننننن
خدا نکنه بمیرین!!!

الی سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 20:25 http://www.elham-neveshteha.blogfa.com

صمیم جون منکه اون طفل معصوم هنوز شوهرم نیست گیر میدم! چه برسه به تو.ولی کار بدی می کنی خدایی.اخه مگه ادم چقد تحمل میکنه.علی هیچیم نگه تو دل شناراحت نمیشه از اینکه تو حتی به شوخی بهش شک داری؟درست نیست.روم به دیوار ولی بیا جفتمون آدم شیم!!

شک ندارم فدات شم.سوال برانگیز بود برام!!!!!!
چشممممممممممممم.

مریم سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 19:04 http://www.maryam1979.blogfa.com

وای چه بامزه. من فکر می کردم مرض پرسیدن این طور سوال ها فقط برای منه.

نه قربونت.ههممون مریضیم انگارر!!!!!

مینالایف سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 19:00

سلام... والی الهی صمیم جون همیشه دلت اینطور جوون بمونه... بیچاره اون علی که معلوم نیست از دست تو چی میکشه..........
خوش باشی....... زیاد هم از این فکرهای .. نکن که کار دستت می ده.........
دوستت دارم.....

این وسط رفتی طرف اونو گرفتی باز/!!! بزنم داغونت کنم؟!!!(نیشش!)

راحله سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 18:32 http://www.mahemehr6.blogfa.com

وای سلام صمیم جان مردم از خنده
جالبه منم دقیقا همین سوالو پرسیدم
بعد فکر میکنی همسر چیگفت؟
گفت عزیزم من الان نمیتونم جواب بدم چون توی اون شرایط نیستم!
بعد ما هم قهر کردم تا سحر که دیگه یادم رفت
اما الان که فکر میکنم از جوابش راضی ام از اینکه میشه بهش اعتماد کرد و بدونی بهت دروغ نمیگه حتی توی مسائل پیش پا افتاده
شاد باشی

مرسی راحله جان
اتفاقا منم دیوونه صداقت همسرمم.نشد این مرد یه بار به من الکی قول بده و دروغ بگه.این خودش یعنی تو ی همچون روزی هم میشه روش حساب کرد.

یاسمن سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 18:10 http://mehrabooni-sedaghat.blogfa.com/

میدونی صمیم در مورد این سریال خیلی حرف دارم اول که نمیدونم چرا باید اون معصومه سرم بهش وصل باشه در حالی که سه لپی کله پاچه میتونه بلنبونه!!! دوم این که مادر شوهر و پدرشوهر اینجوری اصلا فقط تو غصه ها دیده میشن!! سوم این که خوب هر مرد دیگه ای باشه همین کارو میکنه. نه پس میاد ور دل یه زن از گردن به پایین فلج میشینه. چرا ما یاد توقع داشته باشیم که شوهرهامون که انقدر هم عاشقمون هستن فرشته باشن؟ من که عمرا همچین سوالی رو از شوهرم نمیپرسم!!! امیدوارم که سالم بمونم تا بمیرم!!!

خندهههههههههههه !!!!اون کله پاچه رو راست گفتی !!!!
فرشته؟ آخه اگه اونام کاریشون بشه ما ولشون میکنیم میریم شوهر میکنیم؟!!!! حق میدم به مرد این سریال ولی دل ممیسوزه برا زنه.....همشون انگاری حق دارن.

نازبانو سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 17:12 http://behnazghol.blogfa.com

می دونی صمیم! من حدود دو ماه پیش مشکوک به سرطان رحم بودم و تا مرز آشنایی با دکتری که این نوع بیماری رو با شیمی درمانی معالجه می کرد پیش رفتم.
تمام فکر من اون موقع همسرم بود. دوست داشتم اوایل مریضیم کنارم باشه ولی هیچ وقت نخواستم وقتی از ریخت و قیافه و جنب و جوش میفتم منو ببینه. همش فکر می کردم اون باید همیشه من رو یه زن سرحال ببینه و هنوز هم که خدا رو شکر به اون جاها نکشید و اون بیماری نبود همین عقیده رو دارم.

خدای من!! خوشحالم که سرطان نبود .
ولی من دوست دارم همیشه پیشم باشه ...همیشه.....تو هر شکلی که باشم.((گریههههههههههههه)

مهربون سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 17:07

سلام عزیزم
ما همه مثل همیم وقتی گیر میدیم و از این سوالات میپرسیم
خب دلمون میخواد یه جوابی که دلخواهمون هست بشنویم
ولی من وقتی فکرشو میکنم دیوونه میشم اگه پای یه زن دیگه به خونم باز بشه........
ولی بیخیال ولش کن. به زندگیت بچسب این فکرا چیه میکنی دختررررررررر...........

مریم سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 16:06

ببین صمیم بلاگ تو چرا اپ نمی کنی؟ اون یکی بلاگتو می گم.دیگه داری می ری رو نر وم!

با ۲۳ کیلو کاهش وزن شدم ۸۲ میخوام سورپرایز کنم همتون رو!!!(آیکن ای تو روحت صمیم!!!)

نگاه مبهم سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 15:27

سلام

با یکی از دوستام که حرف می زدم می گفت بعضی برنامه ها یه جورین که آدم باهاشون زندگی می کنه.

مث همین سریال، که توش همه یه جوری حق دارن.

من ترجیح می دم بمیرم تا بخوام تو این شرایط باشم.

شوهرم هم ... بهترن کارو می کنه، خودش اون موقع بهترین کارو پیدا می کنه.

مثلن می تونه منو با مرگ موش بکشه یا مثلا چون خیلی ترسو هستم یه جوری بترسونم که چون از جام نمی تونم بلند شم ، سکته کنم بمیرم یا ....

خلاصه راه حل واسه اون که زیاده.

نماز و روزه هات قبول.

بکشه تورو؟ خدا مرگم واسه چی؟!!!!!!!!!!!

عسل سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 14:42

در اخر یه توصیه ایمنی: از این سوالها از مرد جماعت نپرسی سنگین تری

خب فضولم ننه نمیتونم نپرسم.بعدشم باید ببینم آخر و عاقبتم چی میشه؟!!!!!!

عسل سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 14:40

بعدها که ماهرتر شد هر وقت همچین چیزی میپرسیدم میگفت از این سوالهای مزخرف و اختلاف برانگیز نپرس.الان دیگه میگه نه عمرا. اگه همه دنیا هم کن فیکون بشه و من بعد از تو بمونم تو بستر بیماری و اب و غذا نداشته باشم و بمیرم هم زن دیگه ای نمیگیرم. نییییییییییش!!!!!! دیگه یاد گرفته. یادته تو باغ مظفر میگفت کامران اگه من نبودم تو با این دختره ازدواج میکردی میگه نه. میگه نه اصلا من تو دنیا نیودم میگه نه. میگه اصلا غیر از اون دختر دیگه ای تو دنیا نبود و تو مجبور به ازدواج بودی چی؟ میگه در این حالت خب چاره ای نداشتم دیگه که زنه میزنه تو سرش و قهر میکنه
ما خانوما یه چیزیمون میشه. ولی در این موارد اصلا به روی خودت نباید بیاری که هیچ باید یکی بدترشو هم بگی. مثلا بگب منم میرم با یکی اینجوری و اونجوریش ازدواج میکنم تا شوهره توبه کنه از این حرفا به دوست جون من نزنه

عسل سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 14:35

عزیییییییییییییییز دلم. الهی قربونت برم من که عین خودمی. عزیییییییییزم.ببین خیلی جالب بود که این پست رو گذاشتی. اولا که این نویسنده سریالها رو باید از اونجاشون به دار اویخت. دوم اینکه همسریه من تا دید و فهمید چی به چیه گفت این سریالو نبین خیلی مزخرفه.
سوما که این درد تو تنها نیست. این مردا واقعا یه چیزیشون میشه.کلا مردایی که اهل ظاهر سازی نیستن اینجورین. نمیدونن که ما تو اون لحظه چی دوست داریم بشنویم و همونو بهمون بگن.حق دارن خب ماها هم یه جورایی مرموزیم.
من یه بار به همسری گفتم تا حالا شده از دست من خسته بشی و تو دلت بگی ای اباب این چقدر حرف میزنه. چرا خفه نمیشه؟ برگشت صاف گفت خب معلومه تازه خیلی وقتا هم شده گفتم میبرم طلاقش میدم و راحت میشم. حالا تو حال منو تصور کن. بعدش هم میگه تو که دوست نداری بهت دروغ بگم. خوبه دروغگو میبودم.فک کن

شکلات تلخ سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 13:21 http://shocolatetalkh.blogfa.com

آخ جون بازم اوووووووووووووووووول
صمیم جون تو هم خوشی هااااااا شوهررررررررررر به این نازی داری تازه اونم خانوووووووووووم به این گلی از کجا گیرش میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چنگ و عود سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 13:08 http://changood.blogfa.com

کاملا تابلو بود که این دوستت خودت بودی :))

سراب سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 13:06

ای بابا!دیوونگی که یه جور دو جور نیست!
اینهمه ادم این سریال را دیدن..من نمید.نم این فکر از کجا به سره تویکی زدّ۱
ول کن بابا دختر...به نظرم حالا تا فلج نشدی هر شب بچسب به شوهرت وحالشو ببر...
چو فردا شو فکر فردا بکن!

خانومک سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 12:51 http://marii.persianblog.ir/

سلام صمیم جون
راستش من خیلی وقته میام نوشته هاتو میخونم ولی تا حالا نظر نداده بودم(تنبلم آیا؟) ولی دیگه با این پست آخریت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم.چون منم کم مونده بود دیشب ازش این سوال رو بپرسم با اینکه مطمئن بودم این سریال رو نمیبینه!به نظرت بپرسم؟

من توصیه میکن مثل من عجله نکنی و تا آخر سریاله رو ببینی و بعد با زمینه ذهنی کامل تر ازش بپرسی.

شکلات تلخ سه‌شنبه 19 شهریور 1387 ساعت 12:37 http://shocolatetalkh.blogfa.com

آخ جون اول !!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد