من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

ددم وای!!!

هنوز دو ساعت از اومدن خودمون نرسیده بود مجبور شدیم دوباره برگردیم فرودگاه برای استقبال میهمانان سوپر دولوکس مامان جون اینا.تهیه دسته گل و مراسم تشریفات!!!!! با مدیریت بنده بود.خوشبختانه خوب بود.تازه خوبه از تبریز اومده بودن اگه از بلاد خارجه بودن دیگه چقدر کار برام درست میکردن!!!! شوهر این خونواده یعنی آقای مدیر کل که  دوست صمیمی و ۴۰ ساله پدر جون بود پارسال مرحوم شد ند و خانومش و پسر و عروس و نوه  و چند تا همراهی!!! دیگه هم با هم اومدن.این خانومه انقدر با نگاه تحقیر آمیز به فرودگاه مشهد نگاه کرد که من خجالت کشیدم ولی طفلی نمیدونست در حال ساخته اونجا و حالا حالا ها مونده ار تریپ ترمینال!!!! در بیاد!!! خونواده خیلی خوبی هستن فقط کمی باید براشون کلاس بیای تا خیالشون  بابتت راحت شه و قبولت کنن!!! منو تا حالا ندیده بودن ولی همیشه برام از اونجا سوغاتی میدادن مامان جون بیاره.بنابراین دیگه ته طراحی!!! میک آپ  و هر روز یه مدل پوشیدن بود کارم این روزا!!حالا من تازه رسیدم و خونه هم ده روزه آدم نبوده توش و خاک همه جا نشسته واینام دارن چند روز دیگه برمیگردن!!! مهمونی که باید بدم .خونه رو تمیز(خونه تکونی فک کنم!!) باید بکنم.بار خوبه علی پیشنهاد کرد چون وقت ندارم و خسته میشم بگیم عصرونه بیان خونه و شام ببریمشون شاندیز .تازه این وسط مامان رو راهی کرمان شاه باید بکنیم چون کاری پیش اومده اونجا و دو سه هفته ای باید تهنایی بره!! این وسط وقت آرایشگاه گرفتن و کلاس شنا رفتن و ورزش رو هم اضافه کنین به همراه همراهی کردن مامان جون تو مهمونی هاش  و تزیین غذا و پیشش بودن ها رو هم!!!! .خیلی جوش نزنین کلی وقت دارم برای همه این کارها!!!! مهمونیم فرداست!!!!!!!!!!!!همین فردا ها!!!!!!!!

تا اطلاع ثانوی(خیلی زود البته) مفقودی خودمان را پوزش می طلبیم!!!!

قربون همگی...

نظرات 20 + ارسال نظر
سمیه چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 09:44

صمیم جان
کلی مرسی عزیزم
یکی دو روز قبل از اومدنم حتما آدرس چند تا مرکز خرید توپ ازت می خوام ولی امیدوارم که تا اون موقع از این مرخصی های اضطراری نرفته باشی .بازم ممنون

سمیه جون فقط بگو چیا و با چه قیمت های میخوای تا در حد امکان در خدمتت بتونم باشم.
فدات.

پر یا سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 13:47 http://www.sarzaqminparya.blogfa.com

موفق باشیییییییییییییییییییییییی .

یاد اون موشه که می گفت بچه ها مواظب باشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید !!! افتادم.
قربونت پریا جان.

بهار سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 12:16 http://nashenase-hamdel.blogsky.com/

سلاااااااام صمیم خانم رسیدن بخیر. آقا منم دلم می خواد تو اردیبهشت برم شیراز (گریه)

پیشاپیش خسته نباشی. انشالله با حضور این مهموناتون بهتون خوش بگذره :)

ممنونم.
آخی!!!
عالی بود.مرسی.

الهام - بی نام سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 11:52 http://eligoli.blogsky.com

سلام
اومده بودی شهر ما ؟ :دی
منو یاد معلم زبانم می اندازی

شیراز یا کاشان؟

نرجس سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 09:44

به به صمیم گل ما
امیدوارم بتونی به همه ی کارهات برسی....

شکر خدا رسیدم.
قربونت عزیزم.

سارا سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 08:22 http://sarasadr.blogfa.com/

خسته نباشی خانمی
خدا قوت
راستی من شما رو به دیدن بلاگم دعوت میکنم
تبادل لینک یادتون نره

ممنونم.

شکیبا دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 14:54 http://shakiba-a.blogfa.com

صمیم جان سلام

رسیدن به خیر خانومی
خوشحالم که سفر خوش گذشته.
همیشه پرانرژی و سلامت ببینمت.
می بوسمت.

سلام عزیزم
ممنونم از لطفت . جات خالی خیلی عالی بود.
مرسی.

دختر ننه دریا دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 14:52 http://memull.blogfa.com

سلام
یه جشن تولد وبلاگی برای کسی که دوستش دارم گرفتم
تو هم دعوتی
خوشحال میشم که بیای

بابا ترکوندی با نظراتت!! ۳۳۵ تا نظر واسه یه پست!!! آمارش عالی بود.
ضمنا تبریک میگم.

رونالی دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 14:17 http://ronali.blogfa.com

سلام صمیم جان.منم فاینالی وبلاگ ساختم.کمک یادت نره.هیچی بلت نیستم.

در حد سوات خودمان!! در خدمت حاضریم عزیزم.
مبارکه.

دختر مهربون دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 12:49

صصصصصصصصممممیییییییمممم.....لطفا زود برگرد... بی صبرانه منتظر خواندن نوشته هات هستم

اومدم...اومدم..فقط هولم نکن.

احسان دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 09:53 http://hal-e-sadeh.blospot.com

صمیم جان اگه کمک خواستی یه بلیت یک نفره تهران مشهد برام بگیر تا بیام کمک.
تعارف نکنی ها!

ممنونم از لطف شما!!!

سمیه دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 08:37

صمیم جان سلام
با عرض پوزش
من نیمه خرداد یه سفر به مشهد دارم میخواستم آدرس چند پاساژ توپ بدی که عروسی در راه داریم و من به چند دست لباس شیک نیازمندم.چند تا جای تفریحی توپ با غذاخوری عالی ....خیلی پرروام دیگه .......مرسی عزیزم.بوس بوس

سمیه جان اگه فرصت بدی سر فرصت و بدونعجله برات لیست کنم.فقط یاد آوری یادت نره قربونت.
فعلا غذاخوری ها رو داشته باش:
باغ سالار در شاندیز
رستوران کریم تو خ فرهاد-ماهیچه هاش توپ توپهه
معین درباری روبروی رضا شهر شیشلیک خوبی داره
رستوران شورورزی خیابون سازمان آب خیلی خوب و بوفه هم داره
مرغ سوخاری تک بلوار وکیل آباد
رستورات سنتی و سفره خانه در جنت اسمش هزار دستانه موسیقی سنتی و فضایی خوب و قشنگ
الان چون عجله دارم خیلی یادم نمیاد.

سارا دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 08:28 http://attitmani.blogfa.com

صمیم جون مطمئنم که از عهده اش بر میای عزززیم فقط مواظب باش سوتی ندییی

باشه!!! سعی خودم رو میکنم ولی همیشه وقتی سعی میکنم بدتر هم میشه!!!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 02:27

سلام.نیومده داری میری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برمیگردم عزیزم.زود زود.

نازنین یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 20:49 http://mahdoone.blogfa.com

وااااااااااااای حاج خانم اجرت با خانم فاطمه زهرا. کمک می خوای خانومی؟!! تعارف نکنی ها.

حالا از همه جا چرا اون بنده خدا؟!!!!
ممنونم.مرسی.

سراب یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 15:15

امیدوارم همه چیز خوب پیش بره

ممنونم.منم همین طور

خانمه یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 14:39 http://he-and-she.blogfa.com/

واه واه یه کم کار بریز سر خودت وقت کردی :)
سلام علیکم خواهر !!!!

سلام عزیزم.باشه.

مدی یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 12:38

سلام خانمی رسیدن به خیر ... خوش گذشته که حسابی
میگم شما هم که همش مهمونای اهل کلاس ملاس دارین ... هر روز فرودگاه و استقبال و مهمونداری و ... بیچاره مامانت ... به نظر من از این شهر برین به نفعتونه...
شوخی کردم ها... مهمون حبیب خداست به قول خالم هرچی از مهمون پذیرایی کنی چند برابر جاشو می گیره...
ولی پذیرایی از مهمونای اهل پزی یه کم سخته مگه نه ؟؟؟

مدی جون اینا این اداها و این چیزا توی خون و وجودشون هست برای من که ساده و راحت میگیرم همه چیز رو خب سخت و عجیبه .مثلا لب به سبزی خوردن نمیزنن چون معلوم نیست کود پای سبزی ها چه مدلی بوده؟!!!طفلی مامان جون سبزی باغچه اش رو آورد و نبودی ببینی چه جوری به چشماشون میکشیدن!!!!و میخوردن.
کلا من عاشق مهمون بازی ام.خوبه.تنوعه واسه آدم.

بهاره یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 11:03

سلام
من تازه با اینجا اشنا شدم
خیلی قشنگ مینویسی خیلی خوشحالم از اشنایی شما

ممنونم.خوش اومدی عزیزم.

بهاره یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 11:02

الووووووووووووو!!!!! صدا نمیاد!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد