من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

نوشته های قبل از غیبت صغری !!!!

دیشب یکی از لباس های راحتی تو خونه که البته در زمان خودش اصلا هم راحت نبود رو پوشیدم و به معنی واقعی دهنم باز موند!!!!!!!!!! پس کو اون همه گوشتی که اونهمه!!! براشون زحمت کشیده بودم!؟ البته این جمله اصلا از سر حسرت نبود ها!!! بلکه ز سر رضایت و کف کردگی بیان شد !!

ببینیند من اصلا دوست ندارم توی خونه بیشتر از یه لباس یکسره سبک چیز دیگه ای بپوشم.چون حدود ۹-۸ ساعت در روز مانتو و شلوار و مقنعه سرمه و  تنمه و واقعا خسته میشم.ضمنا لباس تو خونه ایم اصلا و ابدا نباید آستین و یقه داشته باشه و زیر زانو هم که اصلا نرسه!!! خب درد بگیری پس چی میشه پوشید؟!!! این رو الان لب خونی کردم از روی دهنتون!! گفتم بگم تا نگین نفهمید!!!!

آقا من در کثر مواقع یه دامن راحت و سبک و خوشکل رو تنم میکنم و اون بالاش یعنی دور کمر ش  رو میارم بالاتر!!! جوری که مثل حوله میشه دور تن آدم!! و اونوقت نه آستین داره و نه یقه و نه بلنده و نه گرمه و خیلی هم شیک میشه!! برای همین ما خیلی کم لباس تو خونه کثیف داریم و خب از لباس شستن هم یه جورایی راحتیم دیگه!!! اینا رو گفتم تا بدونید اون لباس فیرزه ای دیشبم اونقدررررررررررررر برام اندازه و خوشگل و راحت شده بود که حد نداشت.یه لباس آستین حلقه اندامی ( اون موقهع ها تنگ!!!)تا روی زانو بود .ولی دیشب که هویجوری پوشیدمش دیدم به به!!! شده تا زیر زانو(چون گوشت های اضافی به قول مامانم ریختن!!!!!) و ماهههههههههههههه شده بودم توش.خودم رو هی میددیم جلوی آینه و کیف میکردم.کمرم خیلی باریک به نظر می رسید و پشتم هم صاف! 

کوفتتتتتتتتتتتتت!!!!!! نخندین به من. دیگه!!!ممکنه خیلی هاتون از اول عمر فقط خوش تیپی و مانکنی اتون رو یادتون باشه ولی من نه!خلاصه که روزهای قشنگی رو دارم پشت سر میذارم.

***********************

رفته بودم استخر ولی جلسه آزاد بود و می خواستم تمرین کنم.کلی ذوق زده شده بودم چون شناور شدن و پشت و رو شنا کردن و چرخش دست (تمرین های ائلیه کرال) رو خوب یاد گرفته بودم.اون جلسه خیلی ها بودند که واقعا از آب میترسیدن و با احتیاط !!آب بازی میکردن تو همون 1 یا 1.5 متری!! خلاصه منم کنار لبه استخر پام رو به دیوار فشار میدادم و در حالیکه به پشت خوابیده بودم با اون نیروی اولیه کلی رو اب سر میخوردم و دهن طفلی ها از این کارهای آماتوری من باز مونده بود!!! به قول علی اگه جیگر داشتی میرفتی یک کیلومتری !!! عمیق و از این افه ها میومدی!!اون ور تر مربیم داشت از بیرون همه رو نگاه میکرد و اصلا الا به من محل نمیذاشت!! چون جلسه خصوصی که نبود که!! خلاصه دو تا خواهر بودند که یکشون به حد مرگ از آب میترسید .منم جو گیر شدم و در حالیکه هنوز فقط یک جلسه آموزش رفته بودم خودم!!!! نقش معلم رو برای اون ایفا کردم.دختر بیچاره رو با دستام روی آب نگه داشتم و گفتم آفرین!! حالا خودت رو شل کن و باپاهات پا بزن!!!! اونم در حالیکه چشماش به سقف چسبیده شده بود از ترس!! میگفت نمیتونم!! نمیتونم!!!! ولم کن!!! ولم کن!! منو برگردون جای اولم!!! و منم اصرار که نه عزیزم!! ببین من چی خوب میرم و یهو دختره بیچاره رو ول کردم و خودم شیرجه زدم اون ور تر تا نشونش بدم!!! یک آن برگشتم دیدم دختره نیس!!!! بعد دیدم یه صدایجیغ بنفش اومد و یه نفر  مثل ترمیناتور که از آتیش میومد بیرون اونم از زیر آب اومد بیرون و انقدر ترسیده بود که نگو!!! مربیه هم اومد و دعواش کرد که چرا جیغ میزنه و اونم چیزی نگفت ولی یککککککک نگاه غضب آلودی به من کرد که  مردم از خجالت!!!دیگه هم طرفش نرفتم و اون هم که دید من قصدم خیر بوده به یک تکون سر( و احتمالا یک تکون شصتش زیر آب) ازم تشکر!!! کرد!!!!خدا از من بگذره که داشتم دستی دستی مربی شنا میشئم برای خودم!!! ایششششششششششش!!! آدم  اینقدر ترس از آب !!!!( شماها که ترس منو از آب یادتون نیس دیگه!! نه؟)

***********************

این روزها به خاطر برنامه غذاییم زیاد نمیتونم برم خونه مامان جون اینا.بخصوص که علی هم هر روز ظهر برای ناهار میتونه خونه باشه و منم از شب قبل بیشتر کارام رو میکنم تا برای فردا خیلی منتظر نشیم. خلاصه که مامان جون شک کرده من چرا نمیرم اون جا و منم که حاضر نیستم حالا حالا ها به کسی بگم رژیم دارم!!! ولی روز در میون عصرها میرم و تمم میوها ی صبح و ظهرم رو نمیخورم تا اونجا کسی شک نکنه.دوست دارم یهو سورپریز شن وقتی منو تو یه لباس  خوشگل و خوش اندامی ببینن!!!( راستی  خربزه با خیار کی میاد بازار!!این بزی ما  از بهار منتظره و ممکنه بمیره!!!)

پنجشنبه هم یکی ازدوستای مامان جون منو به آش پارتی!!!! دعوت کرده و موندم اون جا چه جوری بند رو به اب ندم!!!!! از اون مهمونی هاست که باید یه بیست نفر بگی من و همسرم اصلا آمادگی بچه دار شدن نداریم هر چند عرضه اش رو داریم!!!( گیلی در جریان این جور عرضه ها کاملا هست!!) و بعد هم انتخاب لباس!!!! به خاطر من دو هفته است مهمونیش رو تاخیر میندازه و تازه من دیشب که به مامان جون گفتم شاید  نتونم این هفته بیام نزدیک بود کله خوشگلم کنده بشه !!!!! که خوشبختانه با دو سه تا کلمه نه!! مطمئن باشین.ردیفه!!‌حلش میکنم!! جون سالم به در بردم. من بگردم این جبروتتتتتتتتتتتتتتتتت رو!!!

همگی در امان خدا باشید (و تا نگفتم کسی  یه وقت بیرون نیاد!!!!)

خیالتون جمع.هر چقدر خواستین اون جا بمونین.مگه من بخیلم!؟!( نیششششششششش)

 

نظرات 27 + ارسال نظر
روناک شنبه 21 اردیبهشت 1387 ساعت 23:09

You must remember this
A kiss is just a kiss, a sigh is just a sigh.
The fundamental things apply
As time goes by.

And when two lovers woo
They still say, "I love you."
On that you can rely
No matter what the future brings
As time goes by.

Moonlight and love songs
Never out of date.
Hearts full of passion
Jealousy and hate.
Woman needs man
And man must have his mate
That no one can deny.

It's still the same old story
A fight for love and glory
A case of do or die.
The world will always welcome lovers
As time goes by.

Oh yes, the world will always welcome lovers
As time goes by.

عسل شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 20:29 http://cheshmayeashegh.persianblog.ir/

سلام صمیم جون
خیلی باحالی هر وقت نوشته هاتو می خونم کلی حال می کنم دمت گرم

مرسی.
میگم این روزا هی گرمم میشه نگو تو همش میگی دمت گرم!!
بوس.

ترانه شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 15:18

سلام صمیم جون

تو حتمن موفق می شی.بوس.

فدات.
مطمئنم.تو هم تشویق کن برام خوبه!!!!!!!!!

فرهاد جمعه 6 اردیبهشت 1387 ساعت 23:42 http://www.7rules.blogfa.com/

سلام

بار اولمه اتفاقی اومدم اینجا! اتفاق باحالی بود. فقط می ترسم اگه باز بیام منحرف شم چون تو خیلی خفن داری میری جلو. کم مونده دامنه به جاهای دیگه کشیده بشه ( می خواستم بگم جاهای باریک دیدم نمیشه)

به منم سر بزن وقت کردی البته با اون لباس نه ها! لطفا با همون مقنعه و مانتو بیا! البته به وبلاگم!

ما اگه بیاییم تو وب شما یالله میگیم حتما داداش!خیالت جمع!!

مسافرکوچولوها پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 23:24

به شدت من رو یاد دختر داییم میندازی. اسم شوهر اونم علی است.
اگر لاغر بودی واقعا شک میکردم اون باشی.
شخصیتتون... اخلاقاتون.... کپپپپپپپپپپپپپی

آخیییییییییییییییییی
حیف که من دختر دایی هیچ کس توی این دنیا نیستم.
آخه عمه ندارم فدات شم.

مدی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 12:59 http://hmdvamd.persianblog.ir/

آخیش چه خوب شد قالبتو برگردوندی... اونجا یه جورایی غریبه بود...
اینجا آدم بیشتر بهش مچسبه بکامنته !!!
بابا مانکن... می تونم تصور کنم تورو با هیکل خوش فرم با مینی ژوپ واستادی جلو آینه قدی داری واسه خودت حال می می کنی عسل خانم...
آآآآآییییییی می چسبه .آیییی آدم روحش تازه می شه ...

این چند روزه دق دادم علی رو از بس خودم رو با انواع لباس ها جلوی آینه پرو!!!! نگاه کردم.
خیلی عالیه.

تقویم صبورا پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 12:50 http://saboorajanam.persianblog.ir

خوشحال شدم به خاطر کاهش وزنت صمیم جون
من تن یه نینی خوشمل از اون دامنا دیده بودم که تا سرشونه هاش کشیده بودن خیلی خوشگل شده بود(البته لباسش اون مدلی بود)
خوشم اومد ......منم برم امتحان کنم ببینم چطور میشه

توپپپپپپپپپپپپپپپپپپ
گمتر از این نمیشه گفت.

مریم چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 21:28

بهت اینجا :
http://www.persianweblog.ir/topblogs/Default.aspx
رای دادم.
به تو و گیلاس و چند نفر دیگه ... ایشالا برنده شین !

ممنونم عزیزم.

X چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 20:31 http://stillness.blogfa.com

صمیممممممممممممممممم! خوش به حالتتتتتتتت! این خوش به حالتت رو به خاطر اراده ای که داری گفتم! اینقدر حال می کنم با ارادت!

من چاق نیستم ولی از آدمای لاغر مردنی خوشم میاد! دوس دارم بسیار باریک بشم!!! ولی اراده ی بنده رفته گورشو گم کرده!

میگما این برنامه ی غذاییت چه جوریه مگه؟ یعنی اگه مثلاً توی مهمونی جایی یه کم بیشتر بخوری ، میریزه به هم؟ یعنی منظورم اینه کلاً همه ی رژیما اینجوریه؟ مثلاً من آدم یکی دو روز توی هفته هرچی حال کرد بخوره همه چی به هم می خوره؟

نه کلا به هم نمیریزه ولی نباس خودت رو هم خفه کنی دیگه!!!!!!
یکی دو وعده این ور تر یا اون ورترش رو سبک تر کنی بالانسش جور میشه دوباره.
هر چی هر چی هم نباید بخوره!! مثلا کافیه آبگوشت !! چرب با نصفه نون سنگگ و یه بشقاب کوبیده بخوری بعد وقتی دیدی کلا تا دو هفته!! لاغر نشدی نگی صمیم نگفت ها؟!!!!!

مریم چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 17:21

سلام بابا خوشتیپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ منم چربی هاتو می خرم همکنون نیاز مند یاری سبز تان هستیم بنیاد امور لاغر مردنی ها

ها ها ها
چه اسم بامزه ای!!

نگین چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 15:01

صمیم جان شرمنده وبلاگ رژیمیت رو الان دیدم چقدر خوب که همه چی رو اونجا گفتی مرسی

خواهش میکنم.منم این یکی کامنتت رو الان دیدم!!!!!

آرایه چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 14:14 http://pendarenik.blogfa.com

آفرین...پس بلاخره موفق شدی....
شنا خیلی خوبه.

آرایه چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 14:12 http://pendarenik.blogfa.com

آفرین...پس بلاخره موفق شدی....
شنا خیلی خوبه.

عالیه.

نگین چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 13:47

سلام صمیم جان من تازه با وبلاگت آشنا شدم
ممکن بگی رژیمت چه جوریه که انقدر زود(2هته ای دیگه درست فهمیدم؟) تاثیر داشته؟

نگین جان دستور کاملش تو وبلاگ رژیمی (لینک سمت چپ صفحه ) هست.

شاذه چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 13:44 http://shazze.blogsky.com

سلام صمیم جون
خوبی؟
منم عشق لباس یه سره ام. ولی با دو تا پسرک فضولم نیمیشه. قبلنا می پوشیدم
بعدش.. دفعه ی قبلی بگم از کجا وبلاگتو خوندم؟ (نشد کامنت بذارم) از مکه با موبایل شوشو...
بای بای

حاچچچچچچچچچچچچچچچ خانوم!!!!! این طرفا!!!
قبول باشه .

ندا چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 13:43 http://dedaee.blogfa.com

خیلی با مزه تعریف میکنی.
من همیشه می خونم .
می دونی طرزحرف ردنت شبیه خواهرمه /من خیلی وقت که ندیدمش .هر وقت میام اینجا رو می خونم چهره اون میاد تو ذهنم:)

من و گل آقا چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 13:37 http://manogolagha.blogfa.com

نوشته هاتو دوست می دارم و کلی می خندم باهاشون.

همیشه به خنده و شادی باشین خانومی
ضمنا عمو شدن گل اق برای بار دوم بازم مبارک باشّ.
جاری بازی در نیاری ها؟!!!!!(چشمک!)

فرزانه چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 12:40

اینجا رو خیلی دوست دارم. چقدر خوبه که تند تند آپ می کنی.

مرسی عزیزم.
جو گیر که میشم همه کار میکنم!!!!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 12:18

میشه خوب.چرا نشه.تو می تونی تو می تونی تو می تونی............
شما خیلی خوب روی عقیده ی بچه دار نشدنتون پایدار موندین.دختر دایی من همش اینو میگفت و می گفت حتی تا آخر عمرم هم بچه دار نمی شم!!!
تابستون ۸۶ ازدواج کرد .الان ۵ یا ۶ ماهه که حاملس.خداییش داشتی فک و فامیل منو؟چقدر سرشون رفته و حرفشون هم به دنبالش به لقاء الله رفته؟
خربزه و خیار هم میاد انشاءلله
یه دایناسور خوشگل هم به دنبالش با مف آویزون و شکم قلنبه میاد انشاءلله.
مهساهه
هه هه هه هه.

شکم قلمبه اش مال من
مف آویزونش مال تو
نرمی پاهاش مال من
پمپرزاش هم مال تو
لپ های گل گولی مال من
زر زر شب هاش مال تو
همه چیز خوبش مال من
بردن رو کولش مال تو......
هه هه و در و بلا!!! خناق نمیگیری تو چرا!!!!!؟

خانمه چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 11:43 http://he-and-she.blogfa.com/

غیبت صغری حالا تا کی هست ؟
ما که رفتیم به امان خدا فقط موندم تو چطور قراره بهمون خبر بدی بیایم بیرون :)

قبل از سفر یه دو خط دیگه مینویسم.بعد تا ۸-۷ روزی روی ماهمان پشت ابر ها خواهد بود......

تی تی چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 11:29 http://titikhanoomi.persianblog.ir

آفرین به این اراده ات...حسابی داری مانکن میشی...
از عرضه ات بگو ما هم بدونیم دیگه !

سانسور میشوی ها!!!!!!مراقب خود باشید!!(نیشش!!)

یاردبستانی چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 11:25

نمیدونم چه حکمتیه که دقیقا با خوندن نوشته هات دقیقا میشه حس و حال اون موقعت رو لمس کرد و خوندن این متن کلی نشاط اور و مثبت بود .
همیشه شاد باشی .
یا حق

مرسی.باز خوبی نگفتی دقیقا میشه تصور کرد!!!!!
شادی ارزانی تان.

رها(ستایش( چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 10:38

ما همچنان در امان خدا هستیم لطف نموده سریع اجازه مرخصی دهید

.والله اجازه ما هم دست شماست.
منظورم این بود خدا کنه همیشه در امان او باشید و هیچ گاه از سایه امنش خارج نشوید!!

پریسا چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 10:14

خوبه دیگه یکی مثل تو رژیم میگیره لاغر شه یکی هم مثل من که صبح تا شب یه بند میخوره که چاق شه و از این نی قلیونی دربیاد نمیشه. میگم من اضافه هاتو میخرما

با دل و جون رایگان هم میدم.پول چی چیس برا شوما آباجی!!!!

جودی ابوت چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 09:28 http://whenurnot.blogfa.com

به به به به به به
صمیم هیکل قشنگ
صمیم لاغر
صمیم خوش تیپ
صمیم مانکن (صمیم ها رو با م ساکن بخون ! )
صمیم کم گوشت
صمیم بی چربی اضافه !
صمیم فشن
صمیم شناگر
صمیم ماهر
صمیم مربی
صمیم آموزش بده
صمیم از شنا نترس
صمیم شجاع
صمیم آش پارتی رو !
صمیم حرف گوش کن
صمیم مهمونی کنسل نکن !
صمیم ... صمیم ... صمیم ؟‌ ؟؟

حالا بر و بچ قول میدن اینجا رو نخونن ، جون من مطمئنی اون لباس فیروزه ای همون قبلیه بوده که واست تنگ بوده ؟؟!! D:
نه من که به کسی نمیگم خودت می دونی که ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ننه تو آموزش به عوام رو بذار کنار جون من ! بی خیالشون شو ! بذار بنده خداها لااقل به نفسی از دست تو ........ نهههههههه ... یعنی تو یه نفسی از دستشون بکش !
خوبه ها ننه !!
راستی دامن که گفتی می کشیش بالا میشه پیرهن واسه خودش ، از این مینی ژوبا که نیست ایشالا !!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
خودم می دونم به من چه !!!!!!! ( یعنی الان می گی به تو چه !!!!! (
یاد پست کاوه ( روزمرگی ) در مورد دامن کوتاه افتادم ((:

کلا وقتی دامنه میره بالا میرسه تا خیلی بالای زانو!!!!!!!!!!!!
خدا نکشه اون کاوه رو. گوله نمکه این بشر!!
جون جودی همون بود.قسم میخورم!

جودی ابوت چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 09:21 http://whenurnot.blogfa.com

آخیشششششششششششششش ذوقم فرو کشید یه کم !

اگه بدونی وقتی کامنت تو دیدم چقده ذوق کردمممممممممممممممم

خوش اومدی عزیزم
بوسسسسسسس

جودی ابوت چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 09:19 http://whenurnot.blogfa.com

صمییییییییییییییییییمممممممممممممممممم
من فهمیدم اسم وبلاگت یعنی چیییییییییییییییی

( alisa = ali + sa ( samim

خیلییییییییییییی باهوشم نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

درست حدس زدی.البته تابلو بودنش خیلی حدس زدن هم نمیخواست! جودی جان! ملتفتی که!!!!!
فدات شم بامزی من .( مخفف بامزه زیبای من!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد