من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

ولنتاین من.....

 

 

عین کامنت دوست عزیزم نگاهی نو که قلبی از طلا داره را براتون میذارم تا همسایه ها یاری کنن همه چیز میز یاد بگیریم!!!!

 

یک اصطلاح جالب.
در موقعیتی که یک حرف را بارها به یک ادم کودن می گی و طرف متوجه نمیشه می گن


I told u one time, two times, three time, Khomeini times


همون  آقای خ  می نی خودمون هست هاااااااااااااا

من که خیلی تعجب کردم از این اصطلاحه ولی جالب انگیز ناک بود .ممنون نگاه نو عزیزم.

 

******************

 

و حالا این شما و این  اصطلاحات امروز:

وقتی میخواهیم بگیم  فلانی انگشت کوچیکه منم تو فلان کار نمیشه !!! یا به گرد (همون که از خاک بلند میشه!)من هم نمیرسه از این اصطلاح استفاده میکنیم :

 

 

You  cant hold a candle to me when it comes to playing the piano.

 

Cant hold a candle to someone))

 

******************

 

وقتی صدا از گلوتون در نمیاد و گلوتون  گرفته میگین:

 

I have a frog in my throat.

 

مثال:

excuse me I cant talk clearly.I have a frog in my throat.

 

******************

 

 

یه کامنت طول و دراز برای یکی از دوستان عزیزم  نوشته بودم که دوست داشتم به عنوان یه پست بذارمش .و بعد اینجا ادامه اش دادم  و کامل ترش کردم.

من با این صدر در صد موافقم که ازدواج اصلا به معنی ندید گرفتن خودفرد و خواسته ها و دلخوشی هاش نیست بلکه چون در مقابل عشق و آرامش رو داره بدست میاره(ایف انی ) و فرد  از بودن با کسی که دوستش داره لذت میبره پس یه چیزهایی رو باید به نفع منافع مشترکشون(و باز هم نه فقط همسرش) تعدیل کنه.من در مورد خودم برات میگم.هنوزم شاخ در میارم وقتی میبینم بعضی ها از خوشبختی و عشق گرم  اونم فقط بعد از 4 سال زندگی مشترک ما (تو ایران ) تعجب میکنن که به نظرم اصلا تعجب نداره و همینطوری بابد باشه!.بابا! مگه قرار این بوده که احساس  ماها فقط یه دو ماه طول بکشه! چرا همه با این تصور شروع میکنن و چیزی که اصل بوده و باید باشه رو مورد خاص و کمیاب میبینن؟ ذهنیتی که من و همسرم در ازدواج داشتیم این بود که همبشه زندگیمون گرم خواهد موند و رابطه رو هم پرورش دادیم و گرم نگهش داشتیم.من از بعضی چیزها (به قول عامیانه )سرتر از همسرم هستم و اونم تو بعضی  چیزا.من صبح میرم سر کار و عصر برمیگردم ولی هیچ وقت حسرت زن هایی که همش تو آرایشگاه و بازار و مهمونی و پارتی ولو هستن رو نخوردم و بهشون حسودی نمیکنم چون من یه چیزایی دارم که اونا ندارن و همسرم جوری قدردانی میکنه که به خواب شبشون هم نمیبینن بعضی ها.ضمن اینکه منتی هم سرش نمیذارم و نمیگم بیا کف پای منو ماچ کن چون به خاطر کمک به تو اینهمه از لحظات روز و پیکم میگذرم.نه ! من به خودم میگم این زندگی و بخصوص این آدم اینقدر برام داشتنش ارزشمنده که حاضرم برای رفاه مشترکمون بیشتر از خودم مایه بذارم (که نصف این تلاش ها برمیگرده به اقتصاد محتضر ما تو ایران!) ولی سعادت باز هم مشترکی رو باهاش تجربه کنم.من اگه روزی راضی بشم توی دلم به همسرم حق بدم که گول زن ها و دخترای جوون تر و خوشگل تر از من رو بخوره همون لحظه این حق رو برای خودم هم قائل خواهم شد و به این کاری ندارم که مردم و عرفم چی میگن! من اونقدر کله شق هستم که در صورت خیانت دیدن   یا حاضر میشم باهاش زندگی کنم (چون ننه غریبم بازی در نمیارم و اگه بدونم حضورش با همه کارایی که کرده اونقدر هنوز برام مهمه دیگه بی خیال  کات میشم و میذارم تو دلم عشقش بمونه )و دلم هم مثل اول قرص و محکم مونده باشه یا کاتش میکنم.از قدیم میگن شتر سواری دولا دولا نمیشه که .

و اما در مورد نظر خواهی از همسر در امور مربوط به زندگی مشترک:.من بخاطر احترامی فوق العاده ای که همسرم در مورد برخی کارهاش(و صد البته نه همش! چون خیلی هاش مربوط نیست)به نظر من قائل میشه منم بعضی کارام رو که میدونم انجام دادن یا ندادنش و حتی کیفیتش رو رابطه و زندگی و احساس همسرم تاثیر گذار خواهد بود ازش نظر میخوام به عبارتی انتخاب های خودم رو جلوی روش میذارم  و میگم اون کدوم رو دوست داره. و اگه هیچ کدوم رو نپسندید و من پیشنهاد تازه  رو پسندیدم خب چه بهتر ! من هیچ وقت مثلا از کتابی که میخونم در موردش نظر نمیخوام از همسرم چون کاملا شخصیه و بدیهیه که نظر اون برای خودش مفیده!!!!.ولی در مورد غذایی که درست میکنم و چیزایی که حق نظر برای خودم در اوم موارد  قائل شدم دوطرفه عمل میکنم.اتفاقا من از اون دختر کله شق ها  و به تعبیری محکم و مستقل ها هستم ولی هیچ وقت به شوهرم نشون ندادم  بدون اون از پس همه کارهام تنهایی برمیام چون حضور اون حداقل در زندگی احساسی من مثل یه فرمانروا  میمونه به همون بزرگی و ابهت  و من ملکه ای که همواره از بودن کنار این فرمانروا در ناز و تنعمه پس بیخودی خرابش نمیکنم و این حضور موثر که از سر نیاز نیست و برای تکامل شخصیت من مهمه رو پاس میدارم..اینم میدونم که ذات آدم ها با هم فرق داره و خیلی ها نظرات من براشون عجیبه همونطور که مال خیلی ها هم برای من قابل درک نیست.

میدونین یه وقتایی با خودم فکر میکنم مثلا فلانی چقدر نظراتش ایده آل هست و چه زیبا و قوی حرف میزنه ولی من که اینور مانیتورم از کجا میدونم همه ادعاها و حرف ها درسته!؟ از کجا باید بدونم که اونی هم که ادعای  نقش خدا داشتن  در زندگی همسرش میکنه  واقعیت رو گفته یا ارزوهاش رو.حتی شماها هم ممکنه از این فکر ها کرده باشین.شاید در اون فضا و اون زندگی خیلی چیزها جواب بده و در مورد من چیزاهایی دیگه.برا همین خیلی وقته که به وضعیت ایده ال و ارمانی دیگران  کاری ندارم.اون وضعیتی رو دوست دارم که باهاش راحتم و منو اروم میکنه.خیلی از دوستام رو میبینم که میخورن و میخوابن و مسافرت های رنگ و وارنگشون روبراهه و دغدغه های منو ندارن  و شوهرشون هم اتفاقا خیلی هم دوستشون داره و پای زن دیگه ای هم تو زندگیشون باز نیست (اینا رو میگم چون همه میگن چه فایده! وقتی تنها عشق و مورد احترام شوهره نیست!) ... ولی دلیلی نداره خوشبختی های عمیق خودم رو سطحی جلوه بدم تو دلم.دلیلی نداره اگه بقیه تو  دلشون نگاه های گرم و مهربون و عاشقانه همسرشون رو تازه اگه اصلا وجود داشته باشه مسخره میکنن و میگن برو بابا!! مگه اینا برای من نون و اب و طلا و راحتی و آزادی و آسایش میشه من (منی که با عشق نفس میکشم و زنده بودنم منوط به اینه که دوست داشتن رو با گوشت و پوستم حس کنم) هم دلم رو سرکوب کنم که عاقل باش صمیم!؟؟؟؟ تا کی میخوای با این بچه بازیها خودت رو گول بزنی.بکن و بنداز و برو و بگاز و به فکر خودت و راحتی خودت باش.......نه ! میتونم......ولی نمیخوام...... من همون قدر که تو خوشبختی خودم علی رو عامل اصلی میدونم خودم رو هم مرکز زندگی اون و آسانسور پیشرفتش میدونم چون اون هم از من انرژی میگیره چون زمین خوردن هاو بی تجربه گیهای کاریش رو  تجربه نشون میدم تو چشمش و نمیذارم فکر کنه بی عرضگی بوده چون واقعا نبوده و برای خیلی از تجربه ها باید بهایی پرداخت کرد و چیه اشکال داره ما هر دو در این کوره پخته شیم و محکم شیم و سرد شیم تا اگه  پای روزگار لگدی هم روی وجودمون  گذاشت خاک نشیم و دوباره روپا شیم.من بهش امید تزریق میکنم  حتی اگه خودم مستاصل شده باشم .من لبخندم رو روی صورتم دارم  و حفظش چون میدونم اخم ها و ناراحتی های من نه تنها گرهی رو باز نمیکنه بلکه پاهای ادامه دهنده  همسرم رو هم خورد میکنه تو این راه. من ریاکار و دورو نیستم فقط سعی میکنم رنگ های شاد زندگی رو هم در کنار سیعاهی هاش و سدی هاش به همسرم نشون بدم و نذارم یه سردی در یه فصل زندگیمون اون رو تبدیل کنه به خزون همیشه موندگار....البته این کار برای من جواب میده چون همسرم با ناراحتی من و دیدن نگرانی تو چشمام نفسش بند میاد و فکر میکنه فاجعه اتفاق افتاده.چه اشکالی داره وقتی  دل نگرانی فردا رو به وضوح تو دو قاشق غذا خوردن های او و چشم های بی تابش  میبینم بغلش کنم  و انقدر سربسرش بذارم تا غم نتونه مرد من رو با خودش به اعماق دریای  ناامیدی ببره.

یادمه بچه که بودم یه روز رفتیم خونه یکی از دوستای بابا مهمونی. ما سه چهار ساعت اونجا بودیم و من با اینکه عاشق پدر و مادر م بودم ولی اون شب اصلا دلم نمیخواست به خونه خودمون برگردم.قشنگی اون خونه و دست پخت عالی و لباس ها و ارایش خانم صاحب خونه اونقدر به چشم های من زیبا و رویایی میمود و مبلمان شیک و راحت خونشون انقدر برام جذاب بود و قربون صدقه رفتن های اونا تو چشمم 500 برابر جلوه میکرد که وقتی رسیدیم خونه معمولی خودمون بغض کرده بودم و میخواستم سر مامان بابام فریاد بکشم که منم از اونا میخوام.....ولی دو سال بعد که شنید م دخترشون با یه پسر بیکار و بیعار ازدواج کرده و مامانه و باباهه به مرز طلاق رسیدن و اون دختر کوچیکشون یه بار از خونه فرار کرده فهمیدم من فقط پوسته رویی این زندگی زیبا و رویایی رو دیده بودم و خیلی سالهاقبل موریانه بی تفاوتی و عیاشی های تک نفره پایه های این کلبه رو جویده بود وبعد  بابت فکرایی که با خودم کرده بودم مثل سگ پشیمون شدم و میخواستم دست همون مامان بی آرایش و و کلاس نذار!!! و همون  بابای بدون جین تو خونه!! رو ببوسم و بگم دوستشون دارم چون اونا قلب  ما رو با عشق پر کرده بودن و بهمون صداقت یاد داده بودن.

 

پ.ن.

پرسیده بودید برای ولنتاین چکارا میکنم.

برای ولنتاین هیچ چیزی نمیخوام برا علی بخرم. چون به نظرم مصنوعیه.حس ته دلم رو نشون نمیده.کمه .محدودیته.منو راضی نمیکنه.و در کل لوسه برای امسالمون !!!!!شرمنده همگی البته!

شاید شمع خوش بو و زیبای اتاقمون رو روشن کنم و یه شام خوب که علی عاشقشه (سیب زمینی سرخ کرده بلند و طلایی با تن ماهی وسطش!) درست کنم و تموم شب بین بازوهاش باشم و برای بار هزارم ازش بپرسم علی جون!! چی شد عاشق من شدی!!!!!!! و اون روشو بکنه به دیوار و بگه ای خدااااااااااااا!!!!!!باز این شروع کرد و من غش غش بخندم و بگم نه جون صمیم! امشب خاصه ! ووولووونتووووینوههههه!!!! و اونم بگه کوفتتتتتتتتتتتتتتتت!!! نمیشه جز با کتک و تو دهنی تو رو خوابوند انگار !!!! بکپ دیگه عزیزم!!!!!! و من لنگ و لگد بندازم  و بگم نه! من الان تو نیمه راست تختم که حوزه مدیریت منه و تو حق نداری پاتو تو قلمرو من بذاری! آهای!!!! اون انگشت شستت رو بردار از ناحیه من و اونم پاش رو تو هوا روی تموم قلمرو تختی من بگیره و بگه هوا رو که نخریدی!!!!خریدی؟ و من چشم غره برم و بگم اشکال نداره علی آقا !!!!! نوبت هوای ما هم میشه !!! و پشتم رو بکنم که من قهر کردم و یهو ببینم دستش رو محکم رو شکم من شوت کرد  چون میدونه چقدر بدم میاد و حساسم!! و باز لنگ و لقد و انگشت تو چش فرو رفتن و زر زر من و خنده اون و حرص من و همینجور تا الهه ولنتاین ببینه من بدون خریدن هیچ گل سرخ و عطر گرون قیمت و شکلات خارجی و ..... به یک انسان حس خوشبخت ترین  و عاشق ترین مرد دنیا رو میدم نه فقط 14 فوریه هر سال بلکه کل روزها و شب هاش رو........

 

نظرات 65 + ارسال نظر
خانومی دوشنبه 15 بهمن 1386 ساعت 00:05 http://www.eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

خوب شد گفتم تایید نکن ... از دست تو دختر

دییییییییییی!!
ایو چکارش کنم رو دستم مونده حالا!!!!!(نیش!)

خانومی یکشنبه 14 بهمن 1386 ساعت 02:41 http://www.eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

اااااااااااااااااا کامنتو میخواستم واسه گیلی بزارم اشتباهی اینجا زدم
حواس نمیزارن واسم
تاییدش نکن قربونت بشم

خانومی یکشنبه 14 بهمن 1386 ساعت 02:39 http://www.eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

گیلاسی تا کی امتحان داری ؟

کاوه - روزمرگی شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 17:42

سلام صمیم عزیز

میگم. باید واستون دعوتنامه بفرستم تا به ما سری بزنید .

بابا به روز بودم . الان دیگه به شبم

سلام
من دیروزیت رو خوندم ولی با عجله و کامنت نذاشتم.
چشششششششششششششم!!! اومید جناب مستطاب الدوله!!

مریم شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 11:37

سلام خوبی
من مریم هستم دو ماهه ازدواج کردم از وبلاگت خیلی خوشم اومده . دلم میخواد باهات ارتباط صمیمی تری برقرار کنم اگه دوست داشتی خبرم کن تا با هم صحبت کنیم.

مسرور شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 11:23 http://alimasroor.blogfa.com

جالبه که اولین نفری هستم که واست پیغام میذارم ممنون میشم که به من هم سری بزنی.

[ بدون نام ] شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 10:58

کجاهی؟
نیستی.
نکنه منتظر موندی ولنتاین بیاد تا این پستت با عنوان ولنتاین یه پست آپ تو دیت شده به حساب بیاد و بگی منم قرن ۲۱ ی ام؟
میثم!

ساسا شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 10:15

صمیم خیلی تنبلی

مدی شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 09:19 http://hmdvamd.persianblog.ir/

سلام
کجایی صمیم ؟ بابا جون یه خبر بده ببینیم کجایی ؟ نگرانت شدم بس که امدم نبودید !!!!

[ بدون نام ] شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 04:37 http://pastil.sub.ir

فروش فوق العاده شکلات های ولنتاین درفری شاپ شانس
merciمرسی ۴۰۰ گرمی آلمانی ۱۱۴۰0 تومان
merciمرسی ۲۵۰ گرمی آلمانی ۵۴۰۰ تومان
merciمرسی ستاره ای آلمانی ۱۰۹۰۰ تومان
Toffifeeتافیفی ۱۲۵ گرمی آلمانی ۲۷۰۰ تومان
Diamondدیاموند سینی ۸۹۰۰ تومان
Diamondدیاموند ۳ تایی ۵۵۰ تومان
و انواع کادویی های
Piastenپیاستن- Baronبارون- Lindtلینت- M&Mام اند ام- Roseرز
و...فقط در
تهران-پونک-مجتمع تجاری و اداری بوستان-بالای پله برقی-راهروی فرزاد-فری شاپ شانس
44498921 09122002875
http://pastil.sub.ir
(send to all)

یه نفر. (فقط امیدوارم ناراحت نشی) شنبه 13 بهمن 1386 ساعت 02:16

به جای نوشتن این همه اصطلاحات انگلیسی میتونی پیشنهاد کنی ملت رو سیستمشون نارسیس نصب کنن و از «tip of day » ش فیض ببرن
راحت تر نیست؟!

قسمت آخر پستتو خوندم
اونجایی که از دادن حس خوشبختی به همسرت گفتی
فوق العاده بود...

من خودم از آموزش های کلاسیک و رسمی که منبع بدن بدم میاد.دوست دارم چکیده مطلب رو اونجوری که تو ذهن خودم بمونه بخونم.برای من نوشتن این اصطلاحات احساس فیض رسوندن!!!!! به ملت نیست.نشوندن اینا تو ذهن خودمه.حالا شما نارسیس داری و نوشته های بدر نخور من!!!! برات خسته کننده است دیگه مشکل من نیست.
باشه.....مینویسم برن خودشون بخونن تا کسی ناراحت نشه.....

خانوم مارپل جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 21:49 http://www.missmarpel.blogfa.com

سلام صمیم جون
این کاری که داری میکنی خیلی خوبه کار خیلی مفیدیه منظورم همین زبانه
منم دارم نت بر میدارم!!
میگم یه کاری کن تو واسه رژیمت وبلاگ زدی بیا و مردونگی کن واسه این زبان زبون بسته هم وبلاگ بزن ثواب داره
اسم وبلاگتم بزن صمیم انگلیش..!
چطوره؟؟!
موفق باشی مادر که داری به جوونای مردم چیزززز یاد میدی!

X جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 19:27 http://stillness.blogfa.com

غیبتت زیادی طولانی شده ها! اخراجت می کنیم هااااااااااااااااا!

آشیانه سبز ما جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 19:07

خیلی چیزا ازین پستت یاد گرفتم.....

رویا جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 09:43 http://roya-nouri.blogfa.com/

سلام صمیم جان
اولین باره میام نوشته هاتو بخونم میبینم به روز نکردی
معتادت شدیم دیگه
شاید منم همیچن کادویی باید بدم
جالباااااااااااته
ززود به روز شو دیگه
نذار به زحمت بیافتم برا کامنت بزارم(هه هه)

کفشدوزک بدون کفش پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 14:50 http://www.eham.blogfa.com

صمیم خوشکله ؟؟؟ کژژژژژژژژژژایییییییی؟؟؟

گنجشک پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 13:42 http://visionary.blogfa.com

راستش وقت نداشتم همشو بخونم.ولی پ.ن رو خوندم.کاملا هم قبول دارم.خیلییییییی قبول دارم.پارسالم من . گربه کار خاصی نکردیم....البته خب فقط با نگاه و جمله میتونستیم ثابت کنم.اگه لنگ و لقد بود بیشتر میشد ثابت کرد..!!!!....
ولی گذشته از شوخی قبول دارم.ولی گاهی یه هدیه کوچیک بده نیست.مخصوصا واسه ما خانما...

T پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 12:49

صمیم جان مرسی از کلاس اصطلاحات زبان انگلیسی من که تو ورد سیوش میکنم حواس ندارم که زود یادم میره
حرفات حقیقت محض بود و خیلی خوب تونستی منظورت رو بگی کاملا موافقم هر چند یه لحظه فکر کردم مگه غیر از اینه ولی بعد یادم اومد در مورد بعضیا اره
منم سعی میکنم شادیهامو با هم شریک بشیم مثلا به جای اینکه واسه بازار و ارایشگاه و تفریحات یه نفره و همه اونایی که گفتی هزینه کنم با جمع کردن پولا و ترتیب یه مسافرت ۲ نفره هم خستگی اون از بین میره و هم ما یه هفته با هم بودیم بدون نگرانی کار و ...
حالا اینکه مسافرت خارجی باشه یا داخلی بستگی به پولمون داره به همون دلیل اقتصاد محتضر ولی تجربه ثابت کرده هر دوش موثره تازه باعث میشه بیشتر از قبل به هم نزدیک شیم مخصوصا با وضع کاری شوهر جونم که ۶ صبح میره ۹ شب با چشمای بسته میرسه خونه حتی جمعه ها
برنامه ولنتاینتون عالیه
یه چیزی این اقای بدجنس چون میدونه من قلقلکیم مراسم قلقلک دادن داره من بیچاره هر کاری میکنم تلافی کنم این قلقلکی نیست ولی جدیدا کاشف به عمل اومده من که قلقلکش میدم خودم انقدر میخندم که ولو میشم حالا یاد گرفته میگه تورو خدا بیا قلقلکم بده یه کم بخندیم!!!!!!!!!

رز پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 12:30 http://www.roz_e_sokhte.persianblog.ir/

سلام
پس هروزتون ولنتاینه.چقدر خوب .امیدوارم تا آخر همینجوری باشه. راستی خوشبحالت آقا علی چه غذای ساده ای دوست داره

بیتا پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 11:02

امیدوارم ساااااااااااااااااااااااااااااااااااالهای سال با نهایت خوشبختی (ازهر نوعی که مدنظرتونه) زندگی کنین.

شبنم پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 02:14 http://shabnam1360.persianblog.ir

سلام صمیم جان
من از خواننده های وبلاگت هستم ولی خیلی اهل کامنت گذاشتن نیستم
صمیم جان من یه مشکلی دارم که توی وبلاگم در موردش نوشتم من به شما و چند تا از وبلاگایی که خودشون و نویسنده شون رو دوست دارم آدرس وبلاگمو دادم که اگه دوست داشتن و نه از سر اجبار برن و این مشکل منو که ذهن منو خیلی مشغول کرده بخونن و اگه تونستین برام نظرتون رو راجع به این موضوع بنویسین .بازم می گم صمیم جان هیچ اجباری در کار نیست فقط اگه دوست داری این کار رو انجام بده چون خیلی دوست دارم شما نظرتو بهم بگی بهتون گفتم.باور کن من قصد اذیت کردن ندارم و مطلب من عین واقعیته و فکر می کنم نظر شما دوستان روی روحیه من خیلی اثر بذاره

مریم پاییزی چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 22:57 http://man0o-del.blogfa.com

من با قورباغه و کندل و بقیه ی پستت کاری ندارم ! ولی ...

ولنتاینتون زیباترین شب سال خواهد بود . امیدوارم همیشه و همیشه عاشق همدیگه باشین و هر روز و هر شب قلبتون و به هم هدیه بدین
بووووووس

فیلترشکن چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 17:55 http://www.marsvpn.net

* مبارزه با تحریماتی که برای کاربران ایرانی در اینترنت اعمال شده ...

* تماس رایگان با کشور آمریکا و کانادا از طریق سرویس شرکت Skype

* تبادل مالی و سازگار با تمام سایتهای تجارت الکترونیک مانند ? E-Gold , Paypal , ...


* بدون محدودیت در سرعت ، زمان و پهنای باند ...

* تغییر هویت شما از ایرانی به آمریکایی IP Daynamic

* امنیت بالا برای انجام معاملات آنلاین


* جلوگیری از شنود و پیگیری اطلاعات محرمانه شما

* بروز رسانی ویندوز ، آنتی ویروس مانند ? MacAfee , ...

* دسترسی به سایتهای اینترنتی بدون محدودیت

* نصب بسیار ساده و آسان تنها با یک کلیک !!!

فیلترشکن جدید با تست رایگان

WwW.MarsVpn.Net

ID Yaho0 : lvlr_lvl30

علی چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 16:34 http://www.gozarande.blogfa.com

جالب بود! خیلی. کاش همه دخترا اینجوری احساس خوشبختی می کردند.

همکار چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 16:18

صمیمی چرا اینقدر خطرناک می نویسی انگار یک جات می خاره بعدشم اگه کسی نخواد از تو رختخواب شما بدونه باید کی رو ببینه نظرت رو هم در مورد خیانت مرد به زن اصلا نمی پسندم اونم نسبت به علی که من می دونم چه پسر گلی است واقعا که لیاقت چنین شوهر ماهی را نداری دلم براش کباب شد در عوض من بخاطر روحیه رومانتیکی که دارم ُچه نقشه ها برای ولنتاین کشیدم آخه ولنتاین من واقعا خاصه در ضمن دوست هم ندارم از ما جراهای تو رختخواب همه جا جار بزنم چون فکر میکنم خصوصی است
It s private affair not public affair.
لطفا این اصطلاحات د مد را هم ایقدر معرفی نکن اینها همه اصطلاحات old american هست که امروزه منسوخ شده است تو دستور العمل جدید ۱۳۸۶ از ما خواسته شده دیگه این اراجیف رو درس ندیم به هر حال برات ارزوی موفقییت می کنم البته تو جنبه های مفید و خارج از رختخواب زندگی ات

اعظم چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 16:05 http://www.yass1980.blogfa.com

همیشه همیشه خوشبخت باشی صمیم عزیز اینو از ته دل برای تو و همه ارزو می کنم
بوسسسسسسسسسسسسسس
راستی تو رو تو پیوندهام هم گذاشتم

اعظم چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 16:04 http://www.yass1980.blogfa.com

ندا چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 14:38 http://ghazalism.blogfa.com

سلام با تبادل لینک چطوری؟

X چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 13:15 http://stillness.blogfa.com

از ملودی خبر نداری؟

یهو تصمیم گرفت ننویسه
خیلی نگرانشم.

بهار چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 12:03 http://nashenase-hamdel.blogsky.com

همه حرفات و تایید می کنم و می تونم بگم دقیقا تا اینجا راه و روش منم همین بوده. مطمئنم راهش سبزه و انتهاش زیبا. انشالله موفق باشی و همیشه شاد.

فقط از دست این ضد حالای مردا. :(

ساسا چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 11:19

آخ که صمیم من هم مثل تو همینقدر احمق (ببخشید منظورم توهین نیست می‌خوام عمق حست رو بهت منتقل کنم) هستم اما نمی‌دونم چرا چند روزه داره به همین فکر می‌کنم که چرا؟چرا باید با این چیزها دل‌خوش باشم .چرا من نباید اینطور باشم و اونطور باشم... و این در حالیه که من تا حالا اصلا در بند این چیزها نبودم و خیلی آزاده‌تر از این حرفها بودم.نمی‌دونم چرا اینقدر احساس بدی پیدا کردم.قبلا چند بار از اشتباهات همسرم گذشتم اما حالا همون‌ها دوباره یادم اومده و عصبی هستم از اینکه چرا بخشیدمشون و اینکه اون چطور تونسته اینکار‌ها رو بکنه و حالا با عشق و احساس تو چشمهای من نگاه می‌کنه و من این روزها دلم می‌خواد اصلا نبینمش و هر چی از دهنم در میاد نثارش کنم. صمیمی خیل کلافه‌ام این‌روزها

فرناز چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 11:16 http://bahane83.persianblog.ir

بابا عاااااااااااااااشق :)
عزیزم بسی لذت بردم حرفای دلمو مرور کردی صمیمک!!!!!

حدیث چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 11:16 http://www.shekayatnameh.blogsky.com/

سلام . نمی دونم چی بگم. خوندن این پست وجود منو از شادی پر کرد. اگه همه جوونها مثل شما به زندگی نگاه کنن خیلی از مشکلاتشون حله. راستی ما از زمان زرتشتیان روزی روداریم به نام ((سپندار مذگان)). روز عشق نامگذاری شده بود در این روز عشاق به هم هدیه می دادن. دقیقا به تاریخ خودمون می شه ۲۹ بهمن ماه. یعنی فاصله چندانی هم با ولنتاین اونوری ها نداره ولی عوضش ایرانیه ومال خودمون.

پاینده باشی.

گیلاسی چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 08:47

منم به ولنتاین اعتقاد ندارم فقط لوس بازیه ولی جا داره از شما برا خاطر زحمات بی دریغتون درجهت شکار ماهی از کوهستان های افریقا . فروکردن اون ماهی بدبخت تو قوطی کمال تشک ررو بکنم اخه همچین گفتی غذا ی ویژه تن ماهی گفتم حتما ماهیش رو خودت دستش شیکار میکنی !!!
میخوای سیب زمینی هم سرخ نکن من برات میفرستم !!! (= من برم الان رستم جیگرم داره یه جور ی نیگام میکنه !! من میگم این بچه ام (علی خان شوما ) خیلی پرواره نگو برا این تن ماهی هاس !! که تو ماهیش رو خودت از اقیانوس شیکار میکنی !!!

خب من عشق و محبت و شوهر پرستی رو که دیگه از تو قوطی کنسرو در نمیارم بخوردش بدم گیلی جون که!!!!؟!!!!!!خودم با همین دستام شیکار!!! میکنم عزیزم.پس دیدی خیلی هم بیکار نیستم!!!
میگم تو اون سیب زمینی ها رو بفرست تا رستم جونت راحت تر به امورات سهراب درست کنی اش برسه!!!!!!!!(نیش!!!)

مرجان چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 05:23 http://kavir-semnan.blogsky.com

ممنونم صمیم عزیز

غیر از کامنتى که برام گذاشته بودى اینجا هم دوباره خوندمش، همچنان ممنون. بحث راجع به این موضوع امکان نداره تموم بشه چون انسانها بسیار متفاوتند.

من با همه وجود براى تمام زوج هاى خوب و عاشق آرزوى سلامتى میکنم و شادى بیشتر از جمله شما و همسرت

شاد باشى عزیزم

متشکرم از لطفت.
خیلی از برخوردت با نظرات مخالف خوشم میاد.توپ توپی مرجان.

نگاهی نو چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 00:21 http://wwwblogestan.blogspot.com/

سلام عزیز
ممنون که اون اصطلاح را برای عموم به نمایش گذاشتی و حکم اعدام من را پیشاپیش صادر کردی .( شوخی).
در مورد چیزهایی که در مورد عشق و علاقه به همسرت نوشتی عالی است و من هم مثل شما فکر می کنم.

سلام.
راستی میگم اون استفاده از کلمه خمینی رو ایرانیها ی اونجا اختراع کردن مردم نیتیو خودشون ساختن؟
بعد میشه یخورده بیشتر در مورد علت ایجاد همچین اصطلاحی بگی.خیلی دوست دارم بدونم.
قربونت.

فاطمه سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 23:05

ممنون

دنیا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 22:10 http://www.world-of-mine.blogfa.com

سلاااااااااام/خوبی؟/از۲۲دی تاامروزنبودم وتوجیک ثانیه کل پستاتوخوندم/ایول/...

بااین idiomهایی که گذاشتی یاداون کتاب بزرگه افتادم که واسه تافل میخوندیم،اسمش لانگ من بودچی بود؟همون که اولش گرامره،بعدlistening،بعددرک مطلب بعدشم انواع لغات سنگین وتوپ وباحال واصطلاحات فراوون که من خیلی عاشقشونم ودلم میخواددوباره بخونمشون وحالشوببرم...
توهم ازاین اصطلاحات بذارتادامنه ی اطلاعات زبانی همه ی مازبان آموزان مجازی!بیشتربشه..
:)

من که اصلا اهل تافل مافل نیستم جون خودم.
ولی یه چیزایی خیلی خوشگلن و تو ذهنم میمونه.
ممنونم عزیزم.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 20:16 http://golepooneh.blogfa.com

الهی همیشه خوشبخت باشی

ممنونم.

خانومی سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 16:14 http://www.eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

سلااااام صمیم خانومیی
آررررررره من یکی که خیلی قبولت دارم خیلییییی
از ته دلم گفتم هااااااااااااااااا
راجع به این پستت اون پ.ن آخری برای ولنتاین که نوشتی خیلییییییییییییییییییییییییی زیبا بود کاری که میکنی و تموم عشقتو نثار همسرت میکنی و این همونطور که تو گفتی از هزار تا هدیه دیگه باارزشته و اینا یعنی نهایت خوشبختی و عشق
ایشالا منم روزی بتونم مثل تو تو زندگیم رفتار کنم چون واقعا دلم میخواد اینجوری باشم
و خوشحالم که اینقده دختر فهمیده ای هستی و خانوم ...
بازم میام پیشت ....

سلام عزیزم
ممنونم خانومی
انشالله گرم تر و بهترش رو تجربه کنی فدات شم.
لطف داری.

تارا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 15:59

صمیم جان برای صدمین بار می گم که بهت غبطه می خورم چون با وجودی که عشق به همسرم تو وجودم شعله می کشه و هر روز گرمتر از روز پیش میشه هنوز گاهی وقتا این خودمم که غم و غصه رو تو چشمای مهربونش می کارم بعد وقتی چشاش سنگ میشه تازه می فهمم چیکار کردم دقیقه های قشنگمو از چه نعمتی محروم کردم.
عاشق باشی

ممنونم و روز غم نبینی.
لطف داری.

X سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 15:06 http://stillness.blogfa.com

واسه چی خمینی تایمز رو بکا رمی برن؟ ربطش چیه؟


راستی اون I have a frog in my throat من قبلاً شنیده بودم که به معنی بغض کردنه.

من از نگاهی نو پرسیدم
منتظر جوابشم.
راستی میگی؟ اگه اینجوری باشه که خیلی معنیش عوض میشه که! من یه تحقیقی بکنم تو هم بپرس و خبرم کن.چون ضایع است اگه اینقدر با هم اختلاف داشته باشه معنی ها.
ممنونم عزیزم.

شیطونک شاکی سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 15:00

موضوع زن و شوهریه

به من چه اصلن

من که نه زنم نه شوهر(نیش)

چرا پست مجردی نمی ذاری که به درد ما هم بخوره (نیش)



















بستنی زیاد بخور

موفق باشی

به زودی یکی هم مخصوص تو میذارم .
چگونه بستنی دیگران را با میل خودشان لیس بزنیم و کتک هم نخوریم!!

مریم سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 14:40

سلام
می گم اون اصطلاح اولیه
khomeini times
جدی بود؟!!!!! آیا؟/

گلی سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 14:05 http://mygreendays.blogfa.com/

عزیزم سلام
چند وقتیه که وبلاگتو می خونم و خیلی خیلی ازش خوشم میاد ...ولی این پستت اینقدر باحال بود که نتونستم چیزی ننویسم .... اینقدر این احساستو درک می کنم چون من هم دقیقا مثل تو چیزی که از زندگی مشترک می خوام فقط منافع نیست و آرامش و عشقش برام ارزش بیشتری داره....به حدی که بدون اون زندگی مشترک برام هیچ معنی نداره!
امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت و عاشق باشی.
راستی با اجازت وبلاگتو به لیست خودم اضافه کردم.

سارا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 14:01 http://chistanzendegi.blogfa.com/

صمیم جون اینقد قشنگ و سرشار از احساسات نوشته بودی که نتونستم واست ننویسم .مدتهاس که وبتو میخونم و اونو لینک کردم ولی اینبار با اون اشک گوشه چشمم آرزو میکنم واستون :همیشه ایام عاشق باشین .

رها(ستایش) سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 14:00

دختر تو بازم اشک ما رو در اوردی با ان توصیف ولنتاینت

خدا نکشدتت

زهرا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 13:42 http://zahra-mahta.blogfa.com

سلام صمیم جوننننننننن
خیلی قشنگ تمام زوایای یه زندگی خوبو (‌زندگی خودتو ) به تصویر کشیدی من مطمئنم تا همیشه همینطور ادامه خواهد داشت
راست میگی به نظر منم باید والنتاین هر روز و هر شب باشه
زندگی تلخی و شیرینیهای خودشو داره فقط بایستی یاد بگیریم که تو سختیها واکنشمون جوری بشه که هیچوقت احساس پشیمونی نکنیم
عشق واقعی اگر عشق باشه هیچوقت کهنه نمی شه.

سایه سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 13:39 http://www.mahesharghi.persianblog.ir

چقدر این پستت با اینکه طولانی بود قشنگ بود . ضمنا هدیه ولنتاینت خیلی عالیه خیلی . راستی از اینکه همیشه همراه شوهرتی و کمکش میکنی به عنوان یه زن به زن بودن خودمون میبالم .

sepideh سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 13:30 http://aarmita.blogfa.com

راستی عزیزم متولد بهاری؟

فروردین
زدی تو خال!

sepideh سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 13:24 http://aarmita.blogfa.com

سلام عزیزم بی نظیر بود
فوق العاده به هر دوتاتون تبریک می گم عزیز دلم
نمی تونم حرف دیی بزنم فقط توی دلم حس خیلی خوشایندی دارم
همیشه گر م باشین
هردوتاتون بی نایت باهوشین
خوش باشین تا ابد پایدار باشین

سارا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 12:41 http://attitmani.blogfa.com

سلام صمیم جون
با تک تک حرفات موافقم و همه رو با وجودم درک کردم
به نظر من خوشبخت بودن این نیست که به همسرت بگی کادوی تولد یا ولنتاین چی بخره بلکه اینه که اون همیشه در هر حالی درکت کنه و همیشه بدونه هستی وجودت رو حتی موقعی که نیستی درک کنه

متین سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 12:18 http://baadbadak.blogsky.com

چه ایده قشنگی واسه ولنتاین! پایه لگد و مشت و کتک کاریم بد جور !

با یه قسمت دیگه از قصه منتظریم...

خانم حلزون (نیاز) سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 12:11 http://niyaz5959.blogsky.com

وای منم وقتی به فرداد میگم وارد قلمرو من نشو هی یه انگشتش رو وارد میکنه و سریع میکشه عقب که منو حرص بده. و دقیقاْ لب به لب خط مرزی که کشیده شده قرار میگیره.
و بعدش هم کشتی کج و لگد پرانی من به صورت دوار که هیچ جوره نتونه حریفم بشه.
منم اصلاْ به ولنتاین اعتقادی ندارم .

جیلی بیلی سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 12:06

بابا من استعداد زبون خارجه ای ندارم . میزنم زیر گریه ها ... هی اصطلاح یاد بده هی من یاد نگیرم .
من و داداشام گیر دادیم به اصطلاحات زبون ولایتی مادرمون . خیلی باحاله . یه کلمه میگیم طرف هم نمیفهمه ولی انگار کن یارو رو شستیم گذاشتیم کنار .
یادته تو برره میگفتن "فردوره " بعد یه N تا جمله میگفتن که معنی این کلمه بود ؟؟؟!!!

پرند نیلگون سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:52

سلام
ممنون صمیم جون . خیلی اصطلاحات جالبی ان ........
کاشکی نگاهی نوی عزیز می گفتن اون اصطلاح از کجا اومده ، یعنی کیا ساختنش ؟ نمی دونم .......... الان یعنی همه دارن منو به شکل یه آی کیو در حد جلبک دریایی ( فک کنم اینو خودت گفته بودی قبلنا ، نه ه ه ؟؟؟ ) می نگرند ؟ ولی یه جورایی دوست دارم ریشه شو در بیارم ببینم چجوری باب شده ! فضولم دیگه !
صمیم دمت گرم !
خیلی خوشم اومد . آفرین ! هر پاراگراف رو که خوندم یه چیزی توی ذهنم اومد و نتیجه ای گرفتم . بعدش دیدم تو پاراگراف بعدی حرفاتو کامل تر و پخته تر کردی . اینا رو جز یه آدمی که با تمام وجودش تجربه کرده ، نمی تونه بنویسه .
نمی تونم چیزی مهم تر و قابل توجه تر از حرفای قشنگت بگم و فقط از ته ته دل برات آرزوی خوشبختی در کنار عزیزانت رو دارم و سلامتی و شادی و .... هرچی که از خدا خواستی بهتر از اونو بهت بده .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:48

حالا کو تا ولن
هییییییییییی صمیم بی چشم و رو.باز تو این علیت رو به رخ بی شوهر ما کشیدی.ای چشت در آد.ای ایشلا بی قلمرو شی.ای ایشالا تیغ نداشته ی تن ماهی تو اون گلوت گیر کنه که دیگه نتونی اینجا هی شوووووورتو به رخ ملت بکشی.ای ایشالا شمع خوشبوتون بوی جانی کوچولو بگیره.ای ایشالا خمینی بار مشت علی تو شیکمت بره.ای ایشالا همستر گیلاس تو گلوت گیر کنه به جای قورباغه به اون کوچولویی که کفایت دهن گشاد تو رو نمی کنه.میراث فرهنگی گل.

من بعدا با تو کار دارم....
الان حالم خوبه نمیخوام خرابش کنم!!!!!!!!!!!!!!!!

nazli57 سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:42

خیلی قشنک بود .امیدوارم همیشه خوشبخت و شاد در کنار همسرت زندگی خوبی داشته باشی.خیلی تجربه هات جالبن.دارم سعی میکنم تو زندگیم به کارشون ببرم.موفق باشی.

صفا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:40 http://MANIGERDOO.PERSIANBLOG.IR

سلام . قربونت برم. دوست دارم. هم کاراتو هم اخلاقتو. الهی همیشه با علی آقا سالم وشاد و بدون دغدغه های دنیا زندگی رو به سر کنید. می بوسمت.
خواستی به منم سر بزن. منم یک همسری دارم که از جونم بیشتر دوسش دارم و یک پسر کوچولویی هم دارم که واسم همه چیزه.

سارا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:39 http://sarar.persianblog.ir

وای صمیم چقدر ازت خوشم اومد!
من فکر میکردم این طرز فکر خیلی وقته فراموش شده و الان دوره ای نیست که زنها نیاز به عشق شوهرشون رو نشون بدن.زنهائی که اطرافم دیدم فقط در صدد هستن که بگن ما به مردا هیچ نیازی نداریم و خیلی مستقلیم و در نتیجه خیلی باکلاسیم!
خود من وقتی احتیاج به محبت دارم میرم وامیستم جلوی آقای همسر و میگم لطفا به من محبت کن یا بغلم کن یا نازمو بکش! و اونم هم متقابلا همینطوره و جفتمون کاملا میفهمیم که چقدر این عشق ورزی بهمون انرژی میده.البته که به نظر خیلی ها لوس بازیه!
در مورد ولنتاین هم کاملا باهات موافقم.من یادم نمیاد هیچ وقت برای ولنتاین کاری کرده باشم! حتی زمان مجردی هام که دوست پسر داشتم از همون اول امیدشون رو از گرفتن کادوی ولنتاین ناامید میکردم! چون به نظرم خیلی لوس و مسخرس که دخترا و پسرای خرس گنده یه عروسک فسقلی میگیرن دستشون و حتما هم میرن میشینن تو کافی شاپ!
مگه عاشق بودن روز داره؟ آدم یه روز در سال باید عاشق باشه و عشقش رو با یه خر عروسکی نشون بده؟
به هر حال بدجوری خواستمت صمیممممم!!!

تنهامانده روی زمین سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:19

سلام
با نوشته ها تون خوب آتیش به دلمون میزنید

خوش به حالت علی آقا
از این جواهر حسابی تو صندوقچه دلت نگهداری کن

مدی سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 11:10 http://hmdvamd.persianblog.ir/

سلام صمیم :
عالی نوشتی یه جوایی مثل پست ...بارون زدت بود ( اسم کاملش یادم رفته همون پست بعد از شمال که خیلی تاثیر گذار بود ).اینم آدم و تو افکارش غرق می کنه .
نمی دونم این تفکر که آدم نهایت تا ۱ سال بعد از ازدواج میتونه عاشق بمونه و ابراز احساسات کنه به همسرش و بعد از اون باید عادی بشن واسه هم و فقط کارای روزمره و شایدم بچه داری از کجا در اومده !!!! که مثلا من اگه یه جا صحبت از رابطه مون کنم با ابراز احساساتی بکنم بعضی ها با دهن باز بهم نیگا کنن بگن واه ه ه ه هنوزم !!!!! یا چیزایی از این قبیل .
البته ناگفته نماند خودم دیدم که مثلا یه خانم و آقا با داشتن چند تا نوه چنان به هم ابراز عشق میکنن که من یکی که کیف می کنم.
ببخشید زیاد نوشتم ولی جون تو خودش اومد .... من چه کاره بودم !!!!!
شاد باشی

نرجس سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 10:56

اوه اوه اوه
در این پست بس مسایل ناموسی بود که ما خواندیم و کیف کردیم
:-))
از این که زندگی را اینجوری نگاه می کنی لذت بردم، کاش همه ی ما چشم های بازی داشتیم تا همه چیز را زیبا ببینیم
از این که دوستی دارم که تا این حد فکرش و ایده هاش زیباست لذت می برم...
دوست دارم .....

رویا سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 10:40 http://roya-nouri.blogfa.com/

مطئنم همیشه عاشق میمونید و خوشبخت

نیکی گردالی سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 10:31 http://Gerdaali.blogfa.com

سلام صمیم عزیز
به قول خودت شاید حرفات مورد قبول خیلی ها نباشه اما به نظر من همین درسته. اینکه آدم تو زندگیش یکیو بیشتر از همه قبول داشته باشه، دوست داشته باشه، بهش احترام بگذاره و ازش احترام ببینه.
به هر صورت مهم همون علاقه است که باید روز به روز بیشتر بشه چه با کادوی ولنتاین، چه بی کادو. چه با پوسته زیبای زندگی چه بدون اون و با یه شرایط عادی.
به هر صورت به هوش و ذکاوت و فکر بازت تبریک.
دوست من همیشه خوش بخت باشی.
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد