روز عید غدیر گفتیم بگذار حالا که ام (همان نهه !) وابی مان (همان والد!!) و اختمان (صبا ) اینا نیستن خودمان برویم عید دیدنی و از طرف اایشان نیز به سید های محترم فامیل تبریک بگوییم و از طرف اوشان نیز عیدی بگیریم و بگذاریم تو جیب مبارک و به روی مبارک نیاوریم!!!!
اول از همه رفتیم دیدم خاله جان اینا که هم خودش سیده میباشند و هم شوهرش محکم کاری شده و از هر دو طرف سیدنا گشته است!!!!! این دختر خاله جان ما که راه دور هم امده بود زوم کرده بود روی انگشتر اجاره ای ما!!!! خواهر علی(عطی) یه انگشتر دارد اندازه کله ما!!!! بزرگ و سفارشی و خب تو انگشتان تقریبا کشیده ما خیلی خنداه دار دیده می شود.ما هم تصمیم گرفتیم حالا که انگشتری خاتم ایشان خانه ما جا مانده یک حالی به خودمان بدهیم و حالی از اهل و عیال این خاله جانمان بگیرانیم!!!! چشمان گرد دختر خاله جان از روی انگشتر ما!(یعنی انگشتر اوشان!!) برداشته نمی شد و ما هم حالکم کیفور !!!!! بشدیم! بعد هم وقتی با ناز و افاده شیرینی خامه ای را رد کردیم و گفتیم برای سلامتیمان خوب نیست و اصولا این روزها دیگر خامه و متعلقاتش کلاس ندارد و وقتی آدم میتواند شکلات تلخ بخورد که برای قلب هم خوب است چرا خودش را چاق کند دیگر نگاه های دختر خاله جان تهلجمی شد و طاقت نیاورد و افزود البته ایشان هم ۲۵ کیلو کم کرده اند!!! و ما عجیب است که متوجه نشده ایم!!! ولی خدا که میداند که ما هم از اول متوجه شدیم کمی از گردی اندامشان کم شده و ذوزنقه شده اند لکن به روی خودمان نیاورده بودیم از همان ابتدا !!!!ما هم چشمانمان را تنگ کردیم و لبهایمان را به هم فشردیم و گفتیم راست میگویی؟!!! پس چرا هیچ جایت نشان از رژیم ندارد؟!!!! که با لبخند های معنی دار همسرمان بدین مفهوم که الهی بترکی صمیم!!! اینقدر خون به دل زن مردم نکن بذار دلش خوش یاشه!!!(اینها را در همان یه نگاه میگوید این شوهر ما!!!! منتها ام پی تری اش مینمایاند!!!) ماا هم شمشیرمان را غلاف کردیم و لبخندی به پهنای صورت زدیم و گفتیم حالا ظاهر مهم نیس!! مهم اینه که خودتان حس کنین آنهمه سنگینی!!!! کمی کمتر شده است!!!!!
بعد هر چه منتظر شدیم این شوهر دختر خاله جانمان از اتاق فر نیامدند تا دیداری نتازه کرده باشند و ما تا گفتیم پس کو شوهههههههههههههه.....(اینجا هنوز در حال ادای کلمه شوهر بودیم و چون لبمان غنچه ای است اینقدر کش می اید لامصب!!!) که دختر خاله جان زود فرمودند دارند طفلمان را عوض مینمایند!!!!! ما هم که دیدیم ایشان قصد دارند روی ما را در کشتن شوهر!! کم کنن گفتیم یعنی بچه را توالت نمیبرند و زیرش را نمیشویتند و فقط پمپرزهای حاضر آماده شما را دور بچه میپیچانند و میگویند بچه داری کرده اند برایتان!!!!!؟!!! و بعد هم به شوهر خودمان نگاهی از سر مهر افکندیم که دختر خاله جان دیگر روی پا یند نبود و آتش داشت میگرفت از اینهمه خیط شده بودن هایش توسط ما!!!!!!!!!!
جای دومی که رفتیم یک لحظه فکر کردیم دستمان روی کانال های حرامی این مهپاره خورده و به شبکه های فشن انداختینیده شده ایم!!!!!!! دخترک آنچنان بالا و پایینش را از لابلای چاک های پیراهن کوتاهش انداخته بود بیرون که گویی هر آن ممکن است مشتری هایش بپرند اگر او را در آن البسه مستهجن رویت ننمایند!!! بسیار هم حرص خوردیم که چرا اینقدر ساده آمده ایم دیدار این خاندان سیده جلیله!!!!!ولی به جایش انگشتر کله نشان!!!!! خوب به ما اعتماد به نفس داد و حالش را بردیم چون نگاه ها از روی سر و کله و بالا و پایین تنه آن دخترکان بی شوهر همه منعطف شد به انگشتر زیبای اجاره ای (شما بخوانید غصب حرام !!) ما!!!!!!!تازه یک جا هم رنگ رخمان به قرمزی گرایید و آن هم جایی بود که جلوی چشم ملت با کلاس!!!!! صاحب خانه مهربانمان موز و نارنگی و کیوی و شیرینی ها را چپاند به زور داخل کیفمان که تبرک است !!! با همسرت بخور!!! و ما حس کردیم ای خاک بر سرمان که حتی رویمان نمیشود بگوییم ما که گدا نیستیم و تبرک اگر بود به میزان کافی خوردیم!!!!! و کلی هم بعدش همسرمان به کلاس زپرتی مان خندید که باز هم با دیدن انگشتر کله نشان!!!! قوت قلب گرفتیم که کور که نبودند!!!! دیدند داراییمان چقدر است!!!! بگذار دلشان خوش باشد که مهربان هستند و ما هم باور داریم!!!!!!!!!
سومین جایی هم که رفتیم قبرستان بود دیدن امواتمان و تبریک عید به ایشان و همسرمان خوابش گرفته بود و بالای هر سنگ مزار برایمان کرونومتر میگرفت تا ثانیه ای بیشتر از کوپن میت محترم برایش دعا ننماییم و بعد هم با کله سوی خانه روان شدیم و تخم مرغ نیمرو ها را آنچنان با نان داغ بلعیدیم که انگشتر کله نشان!!!!! هم نمیتوانست آبرویمان را جلوی شوهر دهن بازمان!!!!! برگرداند به ما!!!! مهم آن بود که بلاخره با تقلای فراوان سیر شدیم و کنار سفره ولو شدیم و خوابیدیم!!!!!!! چه عید خوبی بود آن روز!!!! تازه کلی هم کاسب شدیم!!!
پ.ن.
فکر نکنین عیدی (((ام و ابی و اختمان )))را به ما دادند ها!!!! آنها زرنگ تر از آنند که گوشت را به گربه خپله و چاقی چون ما بسپارند!!! خدایشان نیامرزاد!!!!!!!
سلام. چقدر خانواده خالتون باید دوستتون داشته باشن. از قدیم گفته اند میازار موری که دانه کش است....
سلام صمیم جون
عیدتون مبارک باشه.
خوب حال ملت و گرفتی با اون انگشتر اجاره ای یا غصبی !!!!!!
کاسب هم که شدی از سادات محترم خوش به حالت!!!!
راستی چرا زده بودی تو کانال عربی خواهر ؟؟؟!!!!
شاد باشی همیشه
منم یه همچین انگشتری دارم.فوق العاده قشنگه و من نمونشو تا به حال جایی ندیدم.منم اون اوایل باهاش عین توی ندید بدید پز میدادم ولی حالا طفلک از چش افتاده .هر چند هنوزم نظیرشو ندیدم.
من مدت زیادیه که دیگه حتی ساعت هم دستم نمی کنم چه برسه به انگشتر و ... . یه خورده در اثر تلقین یا شاید هم لق مایگی احساس می کنم که خیلی برام همه چی سنگین شده حتی یه انگشتر فسقلی ریقو!
ببخشید.حرف بد بد زدم.
دوست دارم یا الفرند.
آی لاف یو.مهساهه.
سلام خسته نباشید
واقعا لذت بردم
خیلی خاطرات شیرینی دارین
مبارک باشد این عید سعید و نیکو باشد روزگارتان .
مرسی به این رو کم کنی. یه سری هم با بسرید.
موفق و شاد باشی
سلام
من از وب ستاره مزاحمت میشم.
ازت به عنوان یه خواهر خواهش میکنم که یه سر به وبم بزن چون فکر میکنم که با نظر سازند ه ات به یه جوونی مثل خودت کمک کنی...
اونقدر افکارم پریشونه که یادم رفت بهت بگم که بخاطر اینکه اینهمه شادی داری باید شکرگذار خدا باشی.
راستی اگه دلت خواست که کمک بیشتری بکنی بهم بگو تا جزییات بیشتری در اختیارت بذارم.
مثل خواهر خودم دوستت دارم.
منتظر میمونم وموفق باشی
وای من که ترکیدم از خنده.چه حالی داد ضد حالات.
احتمالا انگشتر کله نشان غصبیت دستت بوده موقع نوشتن آخه خیلی باکلاس نوشتی !!
با اون آقا یا خانم ایکس که نوشته تو ذوق کسی نزن برای لاغر شدن موافقم ولی از طرفی بعضیا جون میدن واسه اذیت کردن . خب حال میده وقتی کسی با یه انگشترگنده اذیت میشه ..... چرا اذیتش نباید کرد . باقی صبتا هم هی پیش میاد و آدم ترغیب میشه برای اذیت یا به عبارت بهتر چزوندن همچین فردی !
وگرنه من خودم بدونم کسی رژیم داره حتا اگه لاغر هم نشده باشه بهش میگم چه خوب شدی !
=)))))))))))))))))))))))
خدا نکشتت دختر با این تعریف کردنت =)))))))))))
ما فچ می کنیم اون انگشتره رو شوما عیدی گرفتین ! خوبه دیگه نه ؟ :) پس مبارکت باشه خانومی
ولی ببینم پس رژیمت چی شد ؟؟؟؟؟؟؟ هان؟؟؟؟؟؟؟ تو هم مثل من گشنه ت باشه رژیم بی رژیم دیگه نیمرو رو میزنی تو رگ فقط شب تا صبح تو رژیمیم :)))
خدا شما را حفظ کند برای همسرتان . بسی لذت بردی از خواندن این پست شما .
سلام و وقت بخیر
امروز یه ایمیل قشنگ داشتم که فکر کردم شاید شما و دوستانی که به وبلاگتون سر میزنن هم ازش خوششون بیاد
با اجازه شما ادرسش رو این پایین کپی میکنم امیدوارم خوشتون بیاد در ضمن اگه صلاح ندونستین می تونین حذفش کنین
موفق و موید باشین
http://louzi.ir/clip/labkhand-khoda/
سلام بر بنت ناقلا و ضد حال زن !
نوش جونت عیدی هایی که نگرفتی ! کم کم خرج کن رودل نکنیا !
خوشم اومد . خوب به موقع از تو آستینت یه تیکه هایی در میاری که طرف ( و گاهی اطراف = جمع و جمیع بنده خداهایی که نا غافل اسیر کمند تیکه هات می شن ) رو به حد انفجار می رسونی .
باشه باشه . می دونم بعضی هاشونو مجبور شدی از تو پاچه .... دربیاری و همه شونم تو آستینت نبودن .
( نییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییش )
دوستت دارم .
من روز عید شمال بودم . داشتم از یه خانومه توی بازار ترشی می خریدم ( جات خالی اگه دوس داری ) اون وخ به من و مامانم می گه : شماها سید نیستین ؟ می گیم : نه ! ( آخه اونا روز عید غدیر ، دوس دارن نمی دونم چند تا سید رو بخل کنن و ماچ کنن و .... اینا ) بهدش خانومه بلند به لهجه شمالی می گه :از صبح تا حالا یه سیدم بخل نکردیم و اینا ! همون موقع دیدم سرشو انداخ پایین و خندید . پشت سرمو نیگا کردم . فهمیدم آقاهه ای که همون موقع رد شده ، سید بوده ! هه هه !
آخی ی ی ی ...... من انگده نیمرو دوس دارم ! نوش جونت !
راستی اقای خواننده تون چقدر پیشرفت کردن تا حالا ؟ کلاس نقاشی خودت تا کجاها پیش رفته ؟ از اون خوشکلاش واسمون نمیذاری ؟
بوس بوس
صمیم جان حالا نمیشه عکس انگشتره رو بذاری ما هم ببینیم؟ خوب چی میشه یک کمی هم به ما پز بدی؟؟؟
یه بار ما تشریفمون رو آورده بودیم مشهد تو هتلمون دو سه تا از این خواهرهای به شدت مذهبی بودن . فرم چادر سرکردنشون باعث می شد که صورتشون به شکل اشکال هندسی باشه . دائم هم باهم کل کل داشتیم چون صدای مداحی ضبطشون کل هتل رو برداشته بود. پسر خالم به یکیشون می گفت خانوم زوزنقه - به یکی دیگه خانوم مثلث و به اون یکی خانوم بیضی .
من و دختر خالم هم اون موقع چادری بودیم ولی اینا واقعاً یه جور خاصی سرشون کرده بودن.
یعنی شما با فامیلاتون واقعاً اینقده کل کل دارین. جالبه.
:)
از ان انگشترها کجا میفروشند منم میخوام .....
ولی راستی راستی این همه شما همو می چزونید؟
حالا یه عکس از این انگشتر بذار ببینیم چه شکلی. دلمون آب افتاد. مرسی از اینکه پیش ما می آیی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اسمایلی عرق شرم روی پیشونی!!
میگم اگه شما این انگشترو نداشتین چه فاجعه ای رخ می دادا خدا خواهر شوهرتون رو براتون حفظ کنه
عجب عید دیدنی من که تو کفم عید غدیر برم عید دیدنی. هیچ وقت قسمت نشده. سید بودن هم بد دردیه؟
نمیری صمیم! درسته تیرت به سنگ خورد ولی خوب مماخشونو سوزوندی!!!
سلام
اخه دختر من چی بگم به تو !!!!
صمیم میسی بابت اون لینکه!!!
میگما انگشتر دخترخاله کش به خواهر شووور عطی برگردونده نشد؟؟؟
عیدی چند تومانی کاسب شدی راستشو بگوها!!!!
من اپم .بیاییییییییییییییین
وای که چقدر تو رو دوست دارمو و میمیرم واسه تو تا همیشه تو قلبم
میمیرم واسه چشمای قشنگت بگو بگو بگو بگو دوسم داری
دیگه نگو نمیای که میمیرم
وقتی که نیستی بهونه میگیرم
بازی نکن با دلم که میمیره
بیا که دلم پیش قلبت گیره
نکنه دیوونه شی به عشق من شک کنی
نکنه بی وفا بشی بخوای منو دک کنی
نکنه میخوای بری بازم میخوای بد بشی
شاید واسه خالی شدن میخوای ازم رد بشی
توروخدا وقتی میام نگو دیگه دیره
نگو که دلت جای دیگه ای اسیره
نگو نمیشناسی تو دیگه رنگ صدامو
نگو نمیفهمی دیگه معنی حرفامو
وای که چقدر تو رو دوست دارمو و میمیرم واسه تو تا همیشه تو قلبم
میمیرم واسه چشمای قشنگت بگو بگو بگو بگو دوسم داری
دیگه نگو نمیای که میمیرم
وقتی که نیستی بهونه میگیرم
بازی نکن با دلم که میمیره
بیا که دلم پیش قلبت گیره
نکنه دیوونه شی به عشق من شک کنی
نکنه بی وفا بشی بخوای منو دک کنی
نکنه میخوای بری بازم میخوای بد بشی
شاید واست عادی شدم میخوای ازم رد بشی
توروخدا وقتی میام نگو دیگه دیره
نگو که دلت جای دیگه ای اسیره
نگو نمیشناسی تو دیگه رنگ صدامو
نگو نمیفهمی دیگه معنی حرفامو
ای خدا نکشتت دختر با این لفظ قلم حرف زدنت:)))
حالا می خوام بدونم سرکار صمیم خانوم باربی شدن یا ذوزنقه؟!
متساوی الساقین!!!!
میگم بچه تو دیگه چی میشه؟!!!!وای دلم ضعف میره ببینمش!!!چه معلم خوبی داره:دی
به به!!حالا یه عکسی از این انگشتر باحال می ذاشتی ما هم فیض می بردیم!!!!
درس امروز:::تا می توانید دیگران را بچزانید تا آنجایشان آنقدر بسوزد که نتوانند بشینند!
خوب یاد گرفتم خانوم معلم؟؟؟؟
خدا وکیلی هیچ وقت توی ذوق کسی نزن که خودشو داره می کشه تا لاغر شه! من همیشه خودم از بقیه می پرسم من لاغر نشدم؟ !!! اگه بگن نه کلی دپرس میشم! خداوکیلی آدم 25 کیلو کم کنم بعد بقیه بهش بگن معلوم نیست لاغر شدی، خیلی سخته! من بودم خودکشی می کردم!
فچ کنم وبلاگ رو وبلاگ شده
وبلاگت افتاده رو گلفروشی شمسی خانوم (نیش)
حالا با نگشتر دزدی خواهر شوهرت پز می دی اشکالی نداره
آخه چرا حالا دختر خالت رو می گیری
آخه چرا به توالت رفتن بچه ی مردم کار داری
(وجدان مردهی صمیم)
حالا چقدر کاسب شدی ؟
(فضول باشی)
و ایضن تو را (نیش)
بستنی زیاد بخور
موفق باشی
وای مردم از خنده دختر ولی خداییش روز عیدی این دختر خاله بیچاره رو نابود کردی حسابی.
بوووووووووووووووس
خیلی باحال بود ! ترکیدم !:))
منم گفتم!نمی دن که عیدیشون رو به شما ؛)
سلام
خوبین
بازم اومدم دست نوشته هاتون رو بخونم
لینکتون کردم
آخه وبلاگ باحالی هست
کلی با حرفاتون روحیه و انرژی می گیرم
بهم سر بزنین
میگم چرا از dark chocolate پارمیدا خوشم اومد ... نگو محض کلاسش بوده ....صمیم امتحان کن . خوشمزه است . یعنی موقع طبخ و میل نیمرو هم همچو انگشتری دست میکنی ؟؟؟
سلام
روز به خیر صمیم خانوم
انگشتری نو مبارک !
یعنی ما فرض میکنیم که مال خودتونه و روتون نمیشه بگین که خریدین .ایشالا فرضیاتمون درست از اب دربیاد .
به هر سبک و شکلی که بنویسی خوندنی و خوشگل از اب درمیاد
موفق و موید باشی صمیم خانوم
صمیم فقط می تونم بگم خیلی باحالی . دختر خوب بلدی روکم کنی!!!!! باید چند تا دوره فشرده بیام پیشت.
همیشه عید باشه . عیدی باشه. تبرک باشه.
قربانت