من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

صمیم شکلک ندید بدید !!!!

 

پیش پی نوشت:

نیلو جان ممنونم از کامنتت که نمیتونم تاییدش هم بکنم.ولی من فکر نمیکردم حیا رو یا  فقط دو کلمه یهو میشه قورت داد!!!!!!!!!!!!کاش یکم ملایم تر لهههههههههههم میکردی!!!!!در همین راستا با اجازه  دوستان چند تا از کامنت ها و جواباش رو هم حذف کردم که امیدوارم دوستان گلم به دل نگیرن.ترجیح دادم بیشتر عصبی نشم!!

شبها قبل از اینکه بخوابم کلی سوژه میاد تو کله ام  واسه نوشتن  ولی فرداش همش دود میشه و میره تو هود نداشتمون!!!!این علی مگه میذاره آدم یه روز به حال خودش از خواب بیدار شه!! پسره  ساعت پنج و نیم صبح اومده تو گوش من هندز فری گذاشته تا من آهنگ گوش کنم و زودتر از جا برخیزم و برم دنبال یه لقمه نون حلال!!! حالا منم از اول صبحی  تو مغزم برا هزارمین بار دارم این شعر رو میخونم و لا مصب بیرون بیا هم نیست!!ای خدا بگم چکارت کنه مرد که از در میندازمت بیرون میبینم یهو از پنجره هواکش حموم باز پیدات میشه!!!!!

با تو رفتم ....... بی تو باز آمدم...  ... از سر کوی او... ......دل دیوانه

پنهان کردم...... در خاکستر غم.......  ..آن همه آرزو....  .....دل دیوانه!!!

چه بگویم با من ای دل چه ها کردی........... تو مرا با عشق او آشنا کردی

پس از این زاری مکن......هوس یاری مکن...................... تو ای ناکام 

دل دیواننننننننننننننننننننننننهههه!!!(با همین شدت خدا بیامرز وی...گ..ن  میخوند !)

با غم دیرینه ام........به مزار سینه ام........بخواب آرام ........ دل دیوانه .........

برای شنیدن  آهنگی که داره من دیوونه میکنه از کله سحر!! روی این کلیک نکنید.( چون حالا که لینک زدن رو یاد گرفتم اون لینکه رو گم کردم!!ای بخشکی شانس!!)

 (((((( خب من هنوز بلد نیستم چجوری  یه لینک رو به نام اینجا یا  اونجا  تغییر نام بدم!!اگه کسی میدونه( که میدونم نا مردا همتون هم  بلدین!!) دست به کمر وا نستین!!یکی بیاد بهم  یاد بده دیگه!! ))))))

بین متن نوشت:  ۲۸/۸/۸۶

با تشکر از شاذه  و حمید  اقای عزیز که بهم یاد دادن.

ضمنا در راستای تجربه گرانبهای کاوه خان که فرمودند زندگی همین اینی  یه که هست!! و نباید منتظر شد تا  همه امکانات فراهم شه و اونوقت بگین از حالا لذت بردن ازش رو شروع میکنم میخواستم به عرضتون برسونم که  ما هم داریم از لحظات ناب زندگی مستفیض میشیم.یعنی قراره که بشیم!

!  حالا که به مناسبت تفلد امام رضا جون همه دارن  میریزن مشهد ما هم تصمیم داریم دو روزه بریم شمال!!! (ای تف تو روت  با این  سفر های از قبل برنامه ریزی شده ات صمیم!!!)البته یه روزش رو که تو راه رفت و برگشتیم واحتمالا اون یه روز دیگه اش رو مجبوریم بریم یه اتاق تو یه مهمونخونه بو گندوی  فکسنی بگیریم  و فقط آسه بریم لب دریا   و  اسه برگردیم!!چون اگه چشم فامیلاشون به ما بیفته  که اومدیم شمال (ساری)و همه رو دو دره کردیم و دیدنشون نرفتیم مادر شوهر گرامی دیگه عروسی به این نازنینی به چشم نخواهد دید و باید بیاد با اشک چشم!!! تیکه های باقیمونده منو بریزه تو فرغون ووببره یه جا چال کنه!!!!!!!!!! قضیه هم از این قراره که این پسره 2458900014/8365  سال پیش  فارغ التحصیل شده و  انگار نه انگار که باید بره تصفیه حساب کنه  و مدرکش رو بگیره و حالا که اداره صنایع فوری فوتی مدارکش رو باید بازرسی!!! کنن آقا یهو یادش افتاده و ما قراره جمعه  با بقچه بغل بریم دم در دانشگاه  که هم من یه کاسبی بکنم صبح جمعه ای  وو هم ایشون به کاراشون برسن!!!!  خدایا کرمتو شکر!!!! ناشکری نمیکنم ها!!ولی رو درواسی که نداریم قربونت!!ندادی ندادی وقتی هم که دادی  دم نداشت!!!!!

آقا این مادر شوهر گرامی بنده چه  چیزایی که بعد از یه عمری عروسشون بودن حالا  رو میکنه!!!البته رو شدن این قضیه منتهی میشده به مطلقه شدن ایشون و اینکه الان  نه پدر شوهری در کار بوده و نه شوهری!!! ایشون میفرمودند که دخترم!! اون موقع عا که این ماشین خارجکی ها( همون غیر پیکان منظورش بوده ) تازه اومده بودن من و این عطی یه شب ساعت 9  میخواستیم برگردیم و هر چی واستادیم تاکسی نیومد.بعد یه دونه از این ماشین خوشگلا اومد و جلو پامون ترمز کرد و ماهم گفتیم  ملک آباد!! بعد دو تا مرد قلچماق هم توش نشسته بودن و یارو هی از تو آینه ما رونگاه میکرده.به مقصد که میرسن اقایون دلشو ن نمیاد از این دو تا دل بکنن و درها رو قفل مرکزی(آره؟ همینه دیگه!) میکنن و اجازه نمیدن اینا پیاده شن!! بعد ایم مادر شوشوی ما هم که خیلی ترسو تشریف دارن و اصولا تا سر خیابون هم تنهایی نمیر و باس آقاشون اینا همراهیشون کنن رو میکنن به آقاهه و ازش خیلی جدی!!! میخوان که نگه داره وگرنه اونام خودشونو پرت میکنن پایین!!(چه قدر نخ نما!!)و بعد آقاهه نگه میداره و با تردید و یواش یواش درا رو باز میکنه و فقط یه حرفی میزنه بهشون که بعد از اینهمه سال تو گوش  مامان جون ما مونده:  آخه  خانم جان!!! این ماشین کجاش به مسافر کش میخورد که سوار شدی؟ نه!! یعنی فک کردی ما  برا دو قرون سوارتون کردیم؟ شانس ما رو!!!!

 و بعد مامان جون تا یه هفته به افاضات اون مردک فکر میکرده و اینکه آخه چرا اونا باید سوار همچون ماشینی(دقت کنین حداقل 15 سال پیش!! اونم مشهد!) بشن! و خب معلومه که به اقاشون اینا هم هیچی نمیگن!! ولی خدایی چه کارا میکنن مردم! من الانش سوار پرایدش نمیشم چه برسه به چیز دیگه و خیلی هم مواظبم خدای نکرده آ دم ناجوری نباشه راننده همون تاکسی هم!! بعد میگن چرا اینقدر دزدی  زن و دختر مردم زیاد میشه!!بازم خوبه سر از باغی ماغی جایی در نیاوردن!!

پ.ن.

ترو خدا مواظب خودتون باشین. زمونه بدی شده مادر!!

من کماکان دارم با بچه های کلاسم حال میکنم.

راستی گفتم اون کلاغه آخرش رو سر خودم هم شاشید!!! البته از اون نظر نه ها!!!بنده خودم خودمو چشم کردم و به سلامتی یهک کیلو به وزن  استخونام اضافه شد!!! حالا دو روز ماکارونی خوردیم این شیکم بی جنبه  همه زحمت هام رو داد رفت!!!اینم که میبینین منم دارم میدوم و قابلمه ماکارونی هم دنبالمه!!!! البته عاقلان دانند!!Tornado

 

میگم شماها هم نمیدونستین که این شیر های مدت دار رو تا قبل از باز کردنش میشه نگه داشت قریلیون ماه و بعد که باز کردین درش رو باید زود مصرف شه!؟!! چه گاو بی جنبه ای بود!!بعد یه ماه شیرش گوله گوله شد تو یخچال!! حتی نتونستم کیکش کنم بدم این پسره بخوره!!!یکم از این شیطونی بیفته حداقل دو روز!!

  

نظرات 13 + ارسال نظر
X دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 14:55 http://stillness.blogfa.com

همدردی که می تونیم بکنیم؟ خب منم بعضی وقتا بسی پول لازم می شوم!!!

آره.بکن قربونت.همدردی رو میگم.
میگم من زیاد پاچه گاز زدم تو اینقدر محتاطانه ازم سوال میکنی؟ الهی بمیرم برات!!!

خانومی دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 13:10 http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com

سلام صمیم خانومی مرسی که اومدی خوشحالم کردی بازم از این کارا بکن هنوز وقت نکردم پستتو بخونم اما میام حتما میخونم
گلمی

چشم
قربونت.

مامان کسری! دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 12:33 http://360.yahoo.com/nikoo_marzi

عجب گیری دادی به این پسره! ولش کن بزار به کارش برسه!
بنده خدا، یکی هم که می خواد شیطون بهشه، زن جانش نمی زاره!

شیطون که خو.به این یکی اونم درس میده آخه!!

اقلیما دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 12:24

سلام صمیم جون
مرسی اومدی به وبلاگم.در مورد دعوتت به بازی،من چون جدیدا دیر به دیر میام تو نت.بالطبع هم دیر خبر دار شدم.حالا هم که اینقده دیره که لطف خودشو از دست داده!!!
خیلی باحالی صمیم.
خدا تو رو واسه ی علی اقا و علی اقا رو واسه ی شما نگه داره.
خوش باشی.
فعلا بای تا های

نه اتفاقا از اون دعوت هاست که هیچ وقت دیر نیست چون مناسبت تقویمی نداره عزیزم.
بنویس.میام چکت میکنم ها؟!!!!
ممنونم. تو رو هم برا من و منو برا همه دنیا!!!!

نیلوفر دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 12:12

صمیم جان من اگه حرفی زدم برای شوخی بوده و قصد بدی نداشتم...شاید ایراد از منه با این شوخیای مسخره م...فکر نمیکردم کامنتم پیش پی نوشتی اینجوری داشته باشه...من با وبلاگ تو وبلاگ خونیو شروع کردم و حالا یه همچین چیزی تو وبلاگت دیدم راجع به خودم که حتی روم نمیشد بهت بگم لینکم کنی و الان هنوز تو شوکم...به هر حال این نوشتت فک کنم یه چیزیو به دنبال داره این که طرفدارات میان و ممکنه که چند تا دری وریم به من بگن ... من اگه اشتباهیم کردم ناخواسته بودم و ترجیح میدادم بهم تو وبلاگم یا با ایمیل میگفتی . من اگه میفهمیدم اشتباهم چیه حتما عذرخواهی میکردم...در هر صورت بازم متاسفم اگه باعث شدم عصبی شی...

نیلوفر عزیزم
میبینی که برا بیرون آوردن این غصه از دل تو اصلا یه پست نوشتم برات.
خواهش میکنم زودتر بخون اینجا رو تا ببینی اصلا نمیخوم باعث ناراحتی کسی بشم.

نیلوفر دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 12:04

صمیم جونم...من به خدا متوجه نشدم منظورتو ها...اگه حرفی زدم که ناراحتت کرده واقعا متاسفم...من که چیزی ننوشتم که (گریه)...به هر حال متاسفم...نمی خواستم این آشناییه دو جانبه اینجوری شروع شه...
متاسفم :(

قربونت این آشنایی الکی و آبکی نبود که تموم شه.تازه جدیدتر هم شروع شده!!! میگی نه برو کامنت هات رو چک کن تو پست خودت!!

نیلوفر دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 09:04 http://ajoojmajooj20.blogsky.com

سلام صمیم جونم...این شعره که خوبه..من نزدیک یک ماه صبح که از خواب بلند میشدم تا شب که کپه مرگمو میزاشتم این شعره تو مخم واسه خودش می خوند : آب واسه ما حیاتیه ، بدون آب تشنگیه گشنگیه، اگر به آب نیاز دارین، صرفه به صرفه جوییه!!! ((=
میگما...عجب مامان شوشوی باحالی!! فک کن سوار ماشین خارجکی بشی به جای تاکسی...مثلا تو تصور کن من جلوی یه تویوتا کمری رو بگیرم بگم مستقیم!!

اوف!!تویوتا !! هر چند این روزا یه خط میندازن وسطش و میشه تاکسی!!!
عجب شعر خفنگی رو تکرار میکردی ها!!!

شاذه یکشنبه 27 آبان 1386 ساعت 23:35 http://shazze.blogsky.com

سلام
این نامردا یک کدوم یادت ندادن چیکار کنی؟ ای خاک تو سر کچل من که خودم با این کامی بلد نبودگی! باید یادت بدم!
خب جونم برات بگه مادر تو اون صفحه ی خوشمل مدیریت این اون چیز میز رو که می نویسی هایلایتش میکنی (با ماوس مشخصش میکنی دیگه!) بهدش اون اینسرت لینک رو هم کلیک می کنی. بهدترش اون لینکی که می خوای بذاری از هرجا که هست آردسشو کپی می کنی میای تو اینسرت لینک پیست می کنی. خب اونوخ این لینکه میره زیر کلمه احتمالاً.
شومال خوش بگذره.
غلطا هیش کدوم تایپی نبید!

عزیزم من اگه تو و بقیه !! رو نداشتم باس چکار میکردم!!!؟ هیچی!!یک کلمه!! فوت!!!
متشکرم.

دنیا یکشنبه 27 آبان 1386 ساعت 21:18 http://www.world-of-mine.blogfa.com

آخی.../صمیم این آهنگه منم جدیداگیرش آوردم کابل کردم توگوشیم موقع خواب گوش میدم/خیلی باحاله/اونی که توفیلم امتدادشب بود میگه:منوتنهانذار،روقلبم .پانذار...اونم قشنگه بسیار.../شادزی شکللک بانو...

آره خیلی با حاله!!
من دویست باری گوش دادم بهش. فک کنم.

[ بدون نام ] یکشنبه 27 آبان 1386 ساعت 20:15

ای خدا یه آپی ماپی برای دیت این دختره نازل کن که کشت ما رو!!

آمین

خدایا قربونت پیشرفته باشه چش صمیم در آد اینقدر پز نده.
مهسای جهان سومی.

[ بدون نام ] یکشنبه 27 آبان 1386 ساعت 20:08 http://karaj400.blogsky.com

سلام
من حمیدم
مدتهاست که لینک وبلاگ شما رو در بسیاری از وبلاگهای دوستان میبینم و امروز آمدم برای عرض سلامی و ارادت
...
برای گذاشتن لینک درون یک کلمه یا جمله میتوانید
از قسمت insert-hyperlink در برنامهMicrosoft word
که به شکل یک کره زمین و زنجیر نشان داده شده
استفاده کنید
امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم
موفق باشید

سلام ببینم شما با این آی پی هم برا من کامنت گذاشتیم یا من یه گند جدید زدم باز؟!!!: 91.98.13.245
.ممنونم از راهنمایتون. اون کره شکل زنجریش رو خیلی خوب شیر فهم شدم!!!! جدی میگم.

دیبا یکشنبه 27 آبان 1386 ساعت 19:33 http://www.diba1365.blogfa.com

سلام صمیم جان؟
احوال شمااااااااااااااااااا؟
میگما منم جدیدا این آهنگ ویگن روریختم توگوشیم،کلی باهاش حال می کنم/این آهنگ روتیتراژابتدایی فیلم شب یلدا
هم بوده/اگه دیده باشیییییییییییی/خیلی قشنگه
خوش باشی عزیزم ............بای

نه اونو که ندیدم ولی حتما خوشگله دیگه!
قربونت.

پرند نیلگون یکشنبه 27 آبان 1386 ساعت 12:54

هه هه !‌مامان شوهر شما چه شانسی آوردن !از طرف عروس بزرگ که همیشه خوش شانس بودن ، منظورم اون پرایت بی ادبه ! آقاهه رو ! واقعا اون شلکی بودن دوتایی ؟ سیبیل اندر سیبیل ؟ ای چه با حال ! کتک می خواستن !
الان میرم توی سبزه میدون ساری و روی اون ساعت بزرگه میدونش دوتا بیلبورد بزرگ گل منگلی می زنم و ورودتون رو خیر مقدم می گم ! ( شکلک شیطونی )
راستی اکتیو جون ! شما که این قدر کیک درست می کنی ، توش جوش شیرین نریز خواهشن ( به من چه . خودت گفته بودی خریدی ) واسه معده خوف نیس . باور کن . اگه زرده و سفیده تخم مرغا رو جدا جدا بزنی ( سفیده ۵ دقیقه با همزن ) و بعد مخلوطشون کنی ، خودش پف می کنه و نیازی به جوش شیرین نیس. البت شما خانومی ، مهندسی ، آشپزی ، نانازی ! ... ییهویی یادم افتاد گفتم بگم یه وخ معده تون اذیت نشه .
راستی ، منم خوب بلت نیستم از اون لینکا و ... اینا که گفتی . هر وخ میذارم گند می زنم !
ای کلاغ .... اون عامل مز د و ر اس ت ک بار جهانی بوده لابد ! ایشالله عوض اون ۱ کیلو ، دوکیلو ازت کم بشه یه جا کیف کنی ! ( من تشدید نذاشتم ها ) ( این قضیه اپیدمی شده دیگه بعد دو روز ـ همین تشدید نذاشتن روی لله رو می گم ) هه هه !
من فیلم رفیق بد رو دیدم ( جبلی و طهماسب ) خیلی قشنگ بود ! مردم از دست این دوتا انقدر که خندیدم . جات خالی !
خدافظ . خوش بگذره ! د ......... مسافرتو می گم دیگه !

آره بابا از اون سیبیل کلفتا بودن لامصبا!!
ممنونم.
ساری منتظرم بیای استقبال رسمی تو فرودگاه!!! با شاتل قراره ببیاییم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد