من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

الوعده وفا!!

این روزا خیلی سرم بابت انتخاب واحد دانشجویان و سوالات ریز و درشت و گاهی خنده دار اونا  شلوغه.دیروز یکی زنگ زده میگه سلام!ببخشید زمان انتخاب واحد دانشجویان  متولد 1345 چنده؟  تو ذهنم یه آقایی با ریش های سفید وکله طاس تصور کردم که این کتابا رو زده زیر بغلش و هی  دنبال استاداش میدوه.خب تو ذهن من دانشجوهای دکتری از بس درس خوندن جلو موهاشون ریخته و چون بازم خیلی درس خوندن ریش هاشون هم سفید شده  و ایضا چون باز هم درساشون سخته همش دنبال استادن تا رفع اشکال کنن!!.حالا گیر ندین که 40 سالم مگه عمریه؟!!!!!!

 میگم مقطع دکتری هستین؟ میگه نه !کارشناسی.منم شیطونیم گل کرد و گفتم والا زمان انتخاب واحد شما هنوز نرسیده اما به جاش میتونین برین قبر جا  بخرین تا تموم نشده!!!!!!!!!!!!!!خدایی من اصلا از این حرفا نمیزنم.ولی لحن اون آقاهه خیلی بامزه و حتی آشنا میوند به گوشم.گفتم یه شوخی ای چیزی باهاش کرده باشم ناکام از دنیا نره!!خلاصه کلی خندید و بعد هم گفت من دانشجو نیستم!!!مهندس اتاق کامپیوترتون هستم!!!!!!!!!!میخاستم ببینم چطوری جواب میدین!!!!!!!! خنده رو لبم ماسید!!!!ای کووووووفت!حالا این بازرس های مخفی ادارات کم بودن که اینم روش اضافه شد!!هنوز مهر قبولی دوره تکریم ارباب رجوع که گذروندم خشک نشده که این طوری شد!!خودم رو زدم به اون در و گفتم خیلی زرنگین مهندس؟!!!!!!من از اول شناختمتوون. اتفاقا منم خواستم ببینم شما چطوری تعجب میکنین؟!!!!! دیگه ماله از این خیط تر و دندونه دندونه دار تر سراغ داشتین ترو خدا؟!!هییییییی  گل بگیرن این دهن منو که صد بار کاه گل گرفتم  و بازم گلاش خشک شدن و ریختن پایین! خلاصه اگه دیدین تو روز نامه آگهی کارگر واسه شستن تلویزیون دادن بدونین  اون منم که دنبال کار می گردم!

.

.

.

 

این روزا شمار تعداد آدم های فولیش  و مخ لس !! دور و بر من خیلی زیاد شدن.دایم پز زندگی نداشته شون رو میدن.همه آرزوهای حقیرانشون شده  داشتن یه زندگی  تجملاتی مثل فلان فامیلشون.خیلی خنده ام میگیره که بعضی ها که خیلی  ادعا هم  دارن تو حسرت یه مسافرت دوبی و ایرانگردی و فلان هتل 55 ستاره و ... موندن و با حسسسسسسرت  از این چیزا یاد میکنن و بدتر اینکه پز اونایی که رفتن رو میدن!! یه وقت تو خودت دوست داری بری و منتظر همچین فرصت هایی هستی و یه وقت هم مثل این آدم های مسخره  میخوای بگی ما هم فلانیمون رفته اینجاها!!!!!!!خدایا عقل زیاد   و کمی هم  آداب معاشرت بده بهشون.من که حالم از این جور اخلاق ها به هم میخوره!! بزرگ ترین درسی که مامان به ما داد این بود که از بچگی تو گوشمون میخوند حسرت  زندگی هیچ چیز و هیچ کس رو نداشته باشین. اگه دلتون هم خواست اول آرزو کنین خدا بیشتر به اون  طرف بده و بعد هم تلاش کنین تا خودتون  بهش برسین.چقدر به دردم خورده تا حالا.تنکز مام!!!

 

 

مامان جون رفته شمال.با برادر کوچیکه علی و خانومش که قبلا گفتم بارداره. علاء  تو یه شرکت کار میکنه و از اول تابستون تا حالا بهشون مرخصی نمیدادن.یهویی دیروز گفتن 6 روز مرخصی میدیم بهت.اونم پرید رفت بلیط شمال گرفت و چون خودش خجالتیه و خانومش هم بنده خدا از اون بدتر قرار شده به عنوان سخنگو مامان جون رو ببرن با خودشون.راستش رو بخواین یه جورایی  ته دلم خوشم نیومد!! نه اینکه چرا رفتن مسافرت! چون من و علی قرار بود واسه  تعطیلات نیمه شعبان بریم شمال که مرخصی من جور نشد و موند واسه بعد از ماه رمضون. واسه این خورد تو ذوقم که مطمئنم وقتی ما بریم اولین سوال فامیلای علی اینه که چرا شماها بعد از چهار سال بچه مچه ندارین؟!!!!!!! وا!! جاریت سه سال بعد از شما ازدواج کرده و الان نی نی شون اون تو  5 ماهشه اونوقت شما دو تا........!!! واسه همین صمیم تبدیل شده به شیطان با دم دراز از اونایی که سر دمش فلش هم داره!به مامان جون زنگ زدم که عجب کاری کردین مسوولیت به عهده گرفتین؟مگه آدم  حامله الکیه؟!!!!! اگه ماشین تکون خورد و خدای نکرده کاریش شد کی میخواد جواب  خونوادش رو بده؟ مواظبش باشین ترو خدا!! و از این حرفایی که دل مامان جون خالی شه!! البته در حدی هم نبود که یه وقت منصرف شن چون این دو تا از اول ازدواجشون هنوز نتونستن مسافرت برن و حالا با شرایط اورژانسی که جاری من داره میخوان برن!خب لازم هم هست  براشون.وقتی هم برن  اونجا مطمئنم  مامان جون میگه  چیه آدم حامله بشه نتونه خوش بگذرونه تو مسافرت و همش دلش بلرزه  و خلاصه یه چیزایی بگه تا دیگه کسی جرات نکنه به من بگه چرا ....!!آخ که دوست دارم بگم مگه فضولین عزیزان دلم!|!! البته میدونم خدارو خوش نمیاد اون طفلی رو فدای نقشه های شیطانی خودم بکنم!! ولی فعلا در دسترس ترین راه همین بود!! خیالتون هم بابت جاریم راحت باشه.چون انقدر طفلی و بی زبونه که  حتی مامان جون هم دلش نمیاد چیزی بگه!! ولی چون شرایط سختش رو میبینن دیگه به من گیر نمیدن!! خیلی بی وجدانم!خودم میدونم!!

 پ.ن.

دوست دارین کامنت دونی تاییدی باشه یا خود کفا!!؟ هویجوری خوبه یا منتظر تایید بمونین  بیشتر دوست دارین؟!!!!!!! به این مدل سولا میگن سوال های جهت دار!!!!!!!دم فلش دار رو که یادتون میاد!؟؟!!!!!

 

نظرات 12 + ارسال نظر
تنهاتر از همیشه پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 22:43 http://www.paeeztalaei.persianblog.ir/

مهم ترین چیز تو دنیا عشق بین دونفره
که شما خیلی خوب دارینش
اصلا پول خوشبختی نمیاره

پرند نیلگون پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 06:55

نه!
بی وجدان نیستی و با حالی !
خوب ، این شرایطیه که بعضیا با اون دهنای گشاااااااااااااادشون به وجود میارن . وگرنه .. ببخشیدا ........ اوضاع شما یا جاریتون ربطی به هیچ کس نداره . نه باید تو رو ناراحت کنن و نه باید کاری کنن که ایشون توی دلش ذوق کنه و خودشو بهتر یا زرنگ تر از شما بدونه .
کاش این چیزا رو می فهمیدن ! تو همه فامیلا هستن ها . می دونی که !فقط یه زبون دراز و روی چون سنگ پا می خواد تا حالشونو بگیری . آآآآآآآآآآآآآآآآآی چه حالی میده !
ماله نو و اساسی خواستی یه وقت بگو بگم برات بیارن !
(چشمک)
دوستت دارم

پرند نیلگون پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 06:47

جونمی جون صمیم اومد !
جونمی جون صمیم اومد!
جونمی جون صمیم اومد !
.......
.............
( نفسم گرفت )
خیلی جیگری . ممنون که برگشتی . برم بخونم ببینم چی نوشتی .
ها ....... کامنت دونی تاییدی خیلی با حاله . هیجان بر انگیزه .
همیشه شاد باشی و مصمم و پیروز
بووووووووووووس

ژ یگولو پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 03:52

سلاممممممممممم سلام سلام خانومی گل...

چرا اینجا اینجوریه ایا؟

صمیم ایا حواسش کجا بوده ایا؟؟

دیشب این پست با پست پاینی جابه شده بود اخه..منم هی فچ میکردم اخه چرا اینجوریه خدایا..نگو صمیم خانوم حواسش کجا پیش علی بوده(خندهههه..:دی)معلوم نیست...

اخخ چقده بده ادم یهوی تو اینجور موقعیتای بیفته..اون اقاهه که گفت مهندسه..ولی خوشم میاد تو هم کم نمیاریا..حالا اون ماله کاریتم بد نبود..زیاد کج و کور نبود.خوب بود...:چشمک...
دیگه اینکه ای نامردا..منم شما میخوامممممم...

پس مامان جونتون رفتن اسکرت بار شیشه؟؟ ایوللللل..بهش بگو مواظب باشه..:دی

اره بابا..بچه میخوای چیکار..نه بابا بی وجدان کجا بود.بچه یه مزاحم بیش نیست..همینجوری عشق و حالتونو بکنین فعلا...ایولللل...گور بابای مردم..هرچی میخوان بگن بگن..میدونی که دروازه رو میشه بست با هر زور و مکافاتیه ولی دهن مردم رو نمیشه...پس بیخیال.خوش باشینننن...

و اما کامنتا...جواب بدی تو کلی ما ذوق میکنیم و باهاش حال...مهم جواب دادن توئه صمیم..حالا میخوای با تاییدیه باشه میخوای بدون تایدیه...ولی اگه میشه و جواب بدی کلی ذوق میکنم من..مرسی...
خب خودت گفتی جواب بدیم..شیکار کنم اخه من اینجوری دویت دارم..

مواظب خودت باش خانوم خانوما..فعلا عزیز...

توت کوچولوووووووو چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 06:51 http://darkscare.blogsky.com

سلاااااااااااام صمیم جون جوووووووووووووووونم!!

خوبی؟؟؟

ایول صمیمی جونم خیلی توپ مینویسی من و یاده گیلاسی میندازی!!

من آپم یه سر بیا پیشم!!

بوووووووووووس بوووووووووووووووووووووووس

تاتا

اقلیما چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 02:36

سلاممم صمیم گلم
کلی ذوقیدیم.
اینم عیدی آقا به ما!!!(تو رو دوباره بر گردوند)
خوش باشی.
عیدت مبارک.
قربونه عکست.
بای تا های

اقلیما چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 02:34

حالا که پستای قبلیتو خوندم متوجه شدم که ای بابا تو که 2 تا پست قبل هم نوشتی!!!!
پس چرا دیشب نبودن؟؟
الان هم اومدم دستور اون مرغتو بردارم !!!!
انی وی.
فعلا بای تا های

پریسا سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 19:57 http://21mehr.blogfa.com

سلام صمیمم
خوفی گلم؟
عیدت مبارک
خیلی خوشحال شدم آپ کردیییییییییییی
دمت گرمممممممممم
آی لاو یو وری وری ماچ
خب برم بخونم صمیم نوشت گل گلابوووووووو
سی یو
بوسسسسس بوس

ملودی سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 18:49 http://melody-writes.blogfa.com/

سلام صمیم جون بووووس ای ول دمت گرم خوشم اومد.اینو برای دوباره نوشتنت و شروع کردن به نوشتن میگم فکر نکنی بابت سوتی که تلفنی دادی یا شیطون شدنت گفتما ننه
مثل همیشه شدیدا از خوندن نوشته هات حال کردم.
این نوشته ت باید اول باشه ولی نیست به خاطر همین من اومدم اینجا نوشتم
مراقب خودت باش.همیشه شاد و عاشق باشی عزیزم

ایدا سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 14:16

میبینممم که...
سلام!روزی چند بار سلام کنم؟اما خوشحالم.صمیم جونم مهمونیه یادمون نرفته ها...

.::√ҰâŞâmįη::. سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 13:14

اااااااا

اول شدم که :دی

ا تو ۵ـ۶ دقیقه پیش آپیدی که :دی

.::√ҰâŞâmįη::. سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 13:13 http://havayebaro0oni.blogfa.com

الهی فدات بشششششششششششششششششششششم *: برم همه رو بخونم کلی ذوق مرگم الان *:‌*:‌*:‌*:‌*:‌*:‌

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد